در دو چشمِ تو نشستم به تماشای خودم
کـه مگر حـالِ مـرا ، چشمِ تـو تصویر کند..
@shokoohsher✨
#سیدتقی_سیدی☘️
دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی
لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی!
تا پیش تو آورد مرا، بعد تو را برد
قلبم شده بازیچهی دنیای روانی
باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی
در چشم همه روی لبم خنده نشاندم
در حال فرو خوردن بغضی سرطانی
آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی؟
دلتنگ توام، ای که به وصلت نرسیدم
ای کاش خودت را سر قبرم برسانی!
@shokoohsher✨
#سیدتقی_سیدی🪴
چشم بر چشمان من، مىزد گره بر روسرى
بودنش يك خواب بود و رفتنش ناباورى
من نگاهش مى كنم او هم نگاهم مى كند
او براى دل بريدن من براى دل برى
واژه ها را از دهانم يك به يك دزديد و رفت
سهم من از عشق شعرى شد بنام ديگرى
عشق يعنى تار موهاى تنت مى ايستد
هر كجا كه نام او را روى لب مى آورى
در سرم بيهوده روياى پريدن با تو بود
چيست دنيا جز قفس وقتى كه بى بال و پرى
@shokoohsher✨
#سیدتقی_سیدی☘️
بیتفاوت مینشینیم از سر اجبارها
مثل از نو دیدن صدبارهی "اخبار"ها
خانه هم از سردی دلهای ما یخ میزند
در سکوت ما، صدا میآید از دیوارها
هر شبم بیتابی و بیخوابی و بیحاصلی
حال و روزم را نمیفهمند جز شبکارها
دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون
"دوستت دارم" شده قربانی تکرارها
خندههای زورکی را خوب یادم دادهای
مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها!
گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟!
بغض کردم...خودخوری کردم... نگفتم بارها...
@shokoohsher✨
#سیدتقی_سیدی☘️
به یاد آن کسى که چشمهایش برده جانم را
تفال میزنم هر شب مَفاتیحُ الجَنانَم را
من آن آموزگارم که سوال از عشق میپرسم
ولیکن خود نمیدانم جواب امتحانم را
کمى از دردها را با بُتم گفتم مرا پس زد
دریغا که خدایم هم نمىفهمد زبانم را !
به قدرى در میان مردم خوشبخت بدنامم
که شادى لحظهاى حتى نمىگیرد نشانم را
تو دریایى و من یک کشتى بى رونقِ کُهنه
که هى بازیچه میگیرى غرورم، بادبانم را
شبیه قاصدکهاى رها در دشت میدانم
لبت بر باد خواهد داد روزى دودمانم را
دلم مىخواهد از یک راز کهنه پرده بردارم
امان از دست وجدانم که مىبندد دهانم را...
@shokoohsher✨
#سیدتقی_سیدی🪴
علیرغم تمنای من و اصرار بسیارم
مرا لایق نمی دانی، نمیآیی به دیدارم
اگرچه سخت دلتنگم ولیکن از تو دلگیرم
اگرچه دوستت دارم ولیکن از تو بیزارم
چرا دلتنگی و شبگریههایم را نمیبینی
از این دوری ببین دارد به کوری میکشد کارم
تو هم یک روز میآیی و شادی بر نمیگردد
بیا، اما بدان که من به غمهایم وفادارم
نمیدانم چه خواهم کرد تا روزی که میآیی
اگر ماندم که بدبختم، اگر رفتم که ناچارم...
@shokoohsher✨
#سیدتقی_سیدی🍃