eitaa logo
کسب و کار روشمند🇮🇷
626 دنبال‌کننده
180 عکس
43 ویدیو
10 فایل
🟥 بهرام جهاندار 📚 نویسنده کتاب کسب و کار پایدار 🔴 رسالت ما کمک به شماست، تادرکنارتحصیل یا شغل ثابت خود به درآمد بالا و پایدار برسید.😎 🔴 چونکه صد آمد نود هم پیش ماست.🤔 📞 تماس ضروری👈 09309281415 🟥 ادمین 👈 eitaa.com/Kasbokar786
مشاهده در ایتا
دانلود
۞﷽۞ ✍ داستان کوتاه : ✅ شخصی به نام محمّد بن منکدر می گوید که روزی در هوایی گرم، اطراف مدینه، ابو جعفر محمّد بن علی علیه السلام (امام باقر علیه السلام ) را دیدم. وی برای کار کردن از مدینه بیرون آمده بود. با خود گفتم: «سبحان الله! بزرگی از بزرگان قریش در چنین هوای گرمی و با چنین حالی در طلب دنیاست، باید نزد وی بروم و او را موعظه کنم.» ❇️ پس به او نزدیک شدم و سلام کردم. وی در حالی که عرق می ریخت پاسخ سلامم را داد. پس به او گفتم: «آیا بزرگی از بزرگان قریش در چنین هوا و شرایط دشواری به دنبال دنیاست؟! اگر در چنین حالی اجل تو فرا برسد چه خواهی کرد؟» ✅ او در پاسخ گفت: «اگر در چنین حالتی مرگم فرا برسد، در شرایطی فرا رسیده است که من در حال اطاعت از خداوند هستم؛ چرا که بر اثر این کار و کوشش، خود و خانواده خود را از تو و مردم بی نیاز می سازم. ❇️من از آن می ترسم که مرگم در حالی فرا برسد که به نافرمانی خدا مشغول هستم.» ✅محمّد بن منکدر با شنیدن چنین پاسخی، عرض کرد: «خدا تو را از رحمت خویش برخوردار سازد، راست گفتی. من خواستم تو را موعظه کنم؛ اما شما مرا موعظه کردی.» ┏━━━🍃💞🍂━━═══━┓                    به ما بپیوندید 👇 کسب و کار روشمند https://eitaa.com/joinchat/1441923225C4ec401a800 ┗━━━🍂💞🍃━━═══━┛
۞﷽۞ ✍ داستان کوتاه : ✅ کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. ❇️ پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود. ❇️ مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد. ❇️ روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد … 💎 نتیجه اخلاقی : ✅ مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: 1⃣ اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند . 2⃣ اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود.   ┏━━━🍃💞🍂━━═══━┓                    به ما بپیوندید 👇     کسب و کار روشمند https://eitaa.com/joinchat/1441923225C4ec401a800 ┗━━━🍂💞🍃━━═══━┛
۞﷽۞ ✍ روزی امام جواد علیه السّلام گروهی را که سخت مشغول کار بودند را ملاحظه فرمودند، حضرت مسرور از عمل آنان خطاب به ایشان فرمودند : به حق شما مشمول این آیه مبارکه هستید : ✅«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ؛ ❇️ هرکس از مرد و زن، که مؤمن باشد و کار نیکو انجام دهد، حیات طیبه به او خواهیم داد و پاداشی بهتر از کارشان به آنان می دهیم». ┏━━━🍃💞🍂━━═══━┓                    به ما بپیوندید 👇     کسب و کار روشمند https://eitaa.com/joinchat/1441923225C4ec401a800 ┗━━━🍂💞🍃━━═══━┛
306527_133.pdf
2.15M
۞﷽۞ 🌹 اینم یه هدیه ی جذاب و خواندنی ویژه اعضای کانال 🌹 ┏━━━🍃💞🍂━━═══━┓                    به ما بپیوندید 👇     کسب و کار روشمند https://eitaa.com/joinchat/1441923225C4ec401a800 ┗━━━🍂💞🍃━━═══━┛
۞﷽۞ 🌹 خوشا به حال افرادی که کسب و کار دنیایی شان باعث غافل شدن از کسب و کار معنوی شان نشود ... 🌹 ┏━━━🍃💞🍂━━═══━┓                    به ما بپیوندید 👇     کسب و کار روشمند https://eitaa.com/joinchat/1441923225C4ec401a800 ┗━━━🍂💞🍃━━═══━┛
۞﷽۞ ✍ ماجرای خانم کارمل ✅ یکی ازبچه های خانم کارمل در ۳ ماهگی به دلیل بیماری که مربوط به تغذیه میشد از دنیا می‌رود.وبه خاطر اینکه بچه ی اولش بدغذا بوده از کار خود استعفا می‌دهد و شروع به درست کردن انواع غذاهای خوشمزه میکند،که بچه اش به غذا خوردن ترغیب شود ولی بچه ، غذاهایی که مادر درست می‌کرد را به مدرسه می برد و به همکلاسی هایش می داد وقتی همکلاسی ها غذا ها را می خوردند از طعم غذاها برای خانواده هایشان تعریف میکردند. ❇️ به همین دلیل خانواده ها از طریق مدرسه خانم کارمل را به مدرسه دعوت کردند که حضوری ایشان را ببینند و از ایشان درخواست کنند ، برای آن ها دستور پخت غذاها را بنویسد. ❇️ خانم کارمل در حین نوشتن دستور پخت ، یک ایده به ذهنش برخورد می کند که خوب است یک کتاب در این زمینه بنویسد. ایشان میگوید وقتی که در مورد ایده خودش با دیگران صحبت می کند در مقابل او را مسخره میکردند و ... ❇️ولی خانم کارمل می گوید من دلسرد نشدم و مطالعه کتاب در مورد تغذیه و موارد مختلف را شروع کردم و آموزش های لازم را دیدم و بعد از نوشتن کتاب آن را به چند ناشر پیشنهاد دادم ولی هیچ کدام حاضر نشدن کتاب را چاپ کنند، در نهایت یک ناشر کتاب ایشان را چاپ می‌کند و حدود دو میلیون نسخه از کتاب ایشان چاپ می‌ شود. ✅ آیا می دانستید شما هم میتوانید مهارت و تخصص خود را تبدیل به کتاب کنید و از آن کسب درآمد کنید؟‼️ ┏━━━🍃💞🍂━━═══━┓                    به ما بپیوندید 👇 کسب و کار روشمند https://eitaa.com/joinchat/1441923225C4ec401a800 ┗━━━🍂💞🍃━━═══━┛
۞﷽۞ ✅ یک پسر تگزاسی برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاد و به یکی از فروشگاه های بزرگ در ایالت کالیفرنیا که همه چیز می فروشند، رفت. ❇️ مدیر فروشگاه به او گفت: «یک روز فرصت داری تا بطور آزمایشی کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه ی کار در مورد استخدام تو تصمیم میگیریم.» 💎در پایان اولین روز کاری، مدیر به سراغ پسر رفت و از او پرسید که چند تا فروش داشته است. پسر پاسخ داد: «یک فروش.» ❇️مدیر با تعجب گفت: «تنها یک فروش؟! بی تجربه ترین متقاضیان در اینجا حداقل ده تا بیست فروش در روز دارند. حالا مبلغ فروشت چقدر بوده است؟» 💎پسر گفت: «۱۳۴,۹۹۹ دلار.» ‼️مدیر تقریباً فریاد کشید: «۱۳۴,۹۹۹ دلار؟ مگر چه فروخته ای؟پسر گفت: «اول یک قلاب ماهیگیری کوچک فروختم، بعد یک قلاب ماهیگیری بزرگ، بعد یک چوب ماهیگیری گرافیت به همراه یک چرخ ماهیگیری ۴ بلبرینگه. بعدپرسیدم کجا می روید، گفت ماهیگیری در خلیج پشتی. من هم گفتم پس به قایق هم احتیاج دارید و یک قایق توربوی دو موتوره به او فروختم.بعد پرسیدم اتومبیل تان چیست؟و آیا می تواند این قایق را بکشد ، که گفت هوندا سیویک. پس من هم یک بلیزر به او پیشنهاد دادم که او هم خرید.مدیر با تعجب پرسید: «او آمده بود که یک قلاب ماهیگیری بخرد و تو به او قایق و بلیزر فروختی؟»پسر به آرامی گفت: «نه، او با همسرش دعوا کرده و اعصابش به هم ریخته بود و آمده بود یک بسته قرص اعصاب بخرد که من گفتم پس آخر هفته ی شما خراب شده است، بیا یک برنامه ی ماهیگیری برایت ترتیب بدهم. ┏━━━🍃💞🍂━━═━┓                    به ما بپیوندید 👇 @Shoroekasbokar786 ┗━━━🍂💞🍃━━═━┛
۞﷽۞ ✍ داستان واقعی : ✅ چندی پیش با آشنا شدم ، برای اولین بار اسمش رو می شنیدم ، اونقدر بهش شدم که تصمیم گرفتم با دوستم به شهر سیغات سفر کنم !؟ وقتی به محل تولّد سیغات رسیدیم ، آقایی که اونجا بود داستان زندگی خودش با سیغات رو برامون توضیح داد به طوری که از تجربه های خودش با گفت ، که از کجا شروع کرده ، از روزهایی گفت که سیغات پخش می کرد ، تا الان که به اینجا رسیده و خودش تولید کننده سیغات هست و چند نفر نیرو براش در تولید سیغات ( ، سوغات شهر خوانسار) کار میکنند. ✅ اونقدر شیرین صحبت میکرد که وقتی برگشتیم تصمیم گرفتیم ماهم کار پخش رو شروع کنیم و این کار رو شروع کردیم ولی بعدش یه ایده ی بهتری به ذهنم رسید که خوبه یه کانالی در ایتا ایجاد کنم و در اون سوغات شهرهای اطراف رو به فروش برسونم ، و این کار رو هم انجام دادم و مشتری هم داشتم و سود خوبی هم داشت ولی چون به این کار علاقه نداشتم رها کردم. ✅ شما هم اگر سرمایه ی کافی ندارید میتونید از یه پله پایین تر شروع کنید و کارتون رو توسعه بدید. شما میتوانید اگر محصولی ندارید که خودتون تولید کرده باشید ، از فروش کالای دیگران شروع کنید و بعد خودتون تولید کننده اون کالا بشوید و کارتون رو توسعه بدهید. ادامه دارد .... ┏━━━🍃💞🍂━━═══━┓                    به ما بپیوندید 👇     کسب و کار روشمند https://eitaa.com/joinchat/1441923225C4ec401a800 ┗━━━🍂💞🍃━━═══━┛
۞﷽۞ 🔴 داستان کوتاه : بنده خدایی که نوازنده بود، سوار هواپیما شده و دست بر قضا، ساز او در بخش بار هواپیما و توسط نیروهای خدمات شکسته بود. رفت که خسارت بگیرد، به او گفتند که خسارتی نمی‌دهیم. هرچقدر رفت و آمد، راه به جایی نبرد. تا این‌که فکری به سرش زد. چون نوازنده بود، آهنگی ساخته و شعری هم خواند؛ دال بر این‌که این اتفاق برایش افتاده و این برند هواپیمایی این کار را کرده. این آهنگ و کلیپ، میلیون‌ها بار دیده شد و باعث شد تا سهام این شرکت، افت محسوسی داشته باشد. بله، فقط به خاطر یک ندانم‌کاری و عدم پذیرش اشتباه. ✅ قدرت خاموش مشتریان ناراضی را جدی بگیرید . ❇️ یک مشتری ناراضی، می‌تواند یک دینامیت و یک مین عمل نکرده باشد. شاید فکر کنیم که چندان اهمیتی ندارد. ❇️ حقیقت این است که مشتری ناراضی، می‌رود و دیگر به کسب و کار و فروشگاه شما باز نمی‌گردد. این یعنی واکنش خاموش. تعداد کمی از مشتریان ناراضی این وضع را به زبان می‌آورند. قسمت اعظم آن‌ها، می‌روند و دیگر باز نمی‌گردند. ضمن این‌که چه بسا اقدام به بی‌آبرو کردن شما هم بکند. این‌که به دیگران بگوید که چقدر کسب و کار و برند بدی هستید. تازه ما هنوز شبکه‌های مجازی اجتماعی را اضافه نکرده‌ایم. با وجود این شبکه‌ها، عملاً هر مشتری ناراضی،‌ یک بمب عمل‌نشده است که می‌تواند حتی شما را به تعطیلی بکشاند. ┏━━━🍃💞🍂━━═══━┓                    به ما بپیوندید 👇     کسب و کار روشمند https://eitaa.com/joinchat/1441923225C4ec401a800 ┗━━━🍂💞🍃━━═══━┛
۞﷽۞ ✍ داستان کوتاه : ✅ در زمان های گذشته، یک پادشاه تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند خودش را در آن جا مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ گذشتند. بسیاری هم غُرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد …حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت. ❇️ نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد، بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. 💎ناگهان کیسه ای را زیر تخته سنگ دید، کیسه را باز کرد و داخل آن کیسه، تعدادی سکه طلا و یک یادداشت را مشاهده کرد. ✍ پادشاه درآن یادداشت نوشته بود: ” هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد. ┏━━━🍃💞🍂━━═━┓                    به ما بپیوندید 👇            کسب و کار روشمند     @Shoroekasbokar786 ┗━━━🍂💞🍃━━═━┛
🔴 داستان زندگی : ✍ به یاد دارم از بچگی پدرم با دستفروشی ، من و برادرم هایم را مشغول می کرد تا هم ، سرگرم باشیم و هم دچار رفیق ناباب نشویم و هم با فروشندگی و ... آشنا شویم. ✅ گاهی خوراکی های خوشمزه و گاهی بادکنک شانسی و گاهی اسباب بازی و ... از برکت های این اقدام هوشمندانه پدرم این بود که خدارو شکر به سمت خلاف کشیده نشویم و با کسب درآمد و فروشندگی آشنا شویم. البته ناگفته نماند که فقط در زمانهایی که از مدرسه فارغ می شدم کار فروشندگی انجام می دادم ، البته بیشتر شبیه سرگرمی و بازی بود ولی یواش یواش جدی تر شد ... ✅ برگرفته از کتاب کسب و کار پایدار. ❇️ نویسنده : بهرام جهاندار ┏━━━🍃💞🍂━━═━┓                    به ما بپیوندید 👇            کسب و کار روشمند     @Shoroekasbokar786 ┗━━━🍂💞🍃━━═━┛
ادامه پست قبل :          ۞﷽۞ 🔴 خاطره ایی که تبدیل به تجربه شد !! 🔵 حدود ۱۴ سال پیش با استاد بنّایی ( گچ کار ) آشنا شدم به طوریکه تقریبا سه سال کنار دستش شاگردی کردم ... ✅ یکی از توصیه های ایشان به من این بود که خُرده کاری ها ( لکه گیری ) را هم قبول کن!! و به نحو احسن و با کیفیت انجام بده ، چراکه کار هر استادکاری خودش تبلیغ است و برکت دارد. ❇️ خود ایشان هم مقیّد بود و هر پیشنهادی که به ایشان میشد هرچند خُرده کاری ، قبول میکرد و من برکت آن را میدیدم ، به عنوان مثال یه پیشنهاد کار یک روزه به ایشان شد و ایشان قبول کردند بعد از مدتی همان فرد که در حال ساخت یه ساختمان ۶طبقه بود تماس گرفت و سفیدکاری ساختمانش را به ایشان واگذار کرد ... 💯 یادمان باشد در فرصت های کوچک ، فرصت های با ارزشی نهفته است.🤔 ┏━━━🍃💞🍂━━═━┓                    به ما بپیوندید 👇            کسب و کار روشمند     @Shoroekasbokar786 ┗━━━🍂💞🍃━━═━┛
         ۞﷽۞ 🔴 محتوای رایگان اینجاست👇 : ✅ با کلیک کردن بر روی هشتگ های زیر می توانید دسترسی آسانتری به مطالب کانال داشته باشید : 👇👇👇 راه اندازی کسب‌وکار : 🔴ثبت نام در دوره رایگان الفبای کارآفرینی 👇👇👇 https://app.epoll.pro/14980550 ┏━━━🍃💞🍂━━═━┓                    به ما بپیوندید 👇            کسب و کار روشمند     @Shoroekasbokar786 ┗━━━🍂💞🍃━━═━┛
۞﷽۞ 🔴 فکر کردن پولسازترین کار جهان : بر اساس واقعیت : ✅ چندی پیش با شخصی آشنا شدم که اصالتاً اراکی و خانواده اش ( زن و بچه) ساکن قم و خودش ساکن شهر ما بود و گاهی به خانه سر میزد تا دیداری تازه شود. ❇️ بنده ی خدا ۲۰ سال است که دست فروشی میکند و همش طی این چند سال درجا میزند و هیچ پس انداز و پیشرفتی نداشته ، وقتی از درآمد و تجربه اش از فروش پرسیدم ، ❇️ گفت سود خوبی داره ولی مایه سوزه ، به طوری که فقط هزینه های زندگیم بر طرف میشه و در مورد تجربه اش گفت اگر مغازه داشتم حتی اجاره ای ، بهتر بود ولی متاسفانه خبری از پیشرفت نبود. ❇️ میگفت در این چند سال فقط مینویسم البته نَه کتاب ، بلکه نسیه های مردم رو ، عمده ی مشکلش طی این چند سال همین بود که نتوانسته بود ترفندهایی رو به کار بگیره که از مشتری هاش پول نقد بگیرد. ❇️ یه راهکار طلایی بهش پیشنهاد دادم و آن اینکه در اوقات فراغت به این بیندیش که چه کار کند از مشتری هایش پول نقد بگیرد. ❇️ خیلی جالبه و باعث تأسف که تا به حال در این مورد فکر نکرده بود، بعد حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله برایش خواندم : 🌹تفكرُ ساعةٍ افضل من عبادة سبعین سنةٍ"، ساعتی اندیشیدن برتر از هفتاد سال عبادت است.🌹 💎 نظر شما چیه ؟ حتما برای ما ارسال کنید تا نظرات برتر را داخل کانال نشر دهیم.👇👇👇 https://eitaa.com/Kasbokar786 ادامه دارد ... ┏━━━🍃💞🍂━━═━┓                    به ما بپیوندید 👇            کسب و کار روشمند     @Shoroekasbokar786 ┗━━━🍂💞🍃━━═━┛
چگونه مدیریت زمان داشته باشیم؟.m4a
5.13M
༻﷽༺ 🔴 مدیریت زمان : ✅ مدیریت زمان همیشه در زندگی ما خصوصاً در کسب و کار ما نقش مهم و موثری را ایفا میکند. ◉━━━━━────     ↻  ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ ┏━━━🍃💞🍂━━═━┓                    به ما بپیوندید 👇            کسب و کار روشمند     @Shoroekasbokar786 ┗━━━🍂💞🍃━━═━┛
🌹ܝ̣ܝܝܝܩܢ ܙܠܠّܘ ܙܠܝ‌ܟܩܝܢ̇ ܙܠܝ‌ܟܝ̤ܩܢ🌹 🔴 داستان کوتاه : . ✅ پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور برای نخست وزیری نامزد شدند. . ❇️ آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت : «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد. تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. . ❇️ اگر بتوانید مسئله را حل کنید می توانید در را باز کنید و بیرون بیایید و بعد من از بین شما یکی را برای نخست وزیری انتخاب می کنم.» . ❇️ پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود. آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند. . ❇️ نفر چهارم فقط در گوشه ای نشسته بود! آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است. او با چشمان بسته در گوشه ای نشسته بود و کاری نمی کرد. . ❇️ پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هُل داد، باز شد و بیرون رفت! و آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند.آنان حتی ندیدند که چه اتفاقی افتاد که نفر چهارم از اتاق بیرون رفته! . ❇️ وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «کار را بس کنید. آزمون پایان یافته و من نخست وزیرم را انتخاب کردم». . ❇️ آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند: «چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمی کرد، او فقط در گوشه ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل کند؟» . ❇️ مرد گفت: «مسئله ای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نکته ی اساسی این بود که آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه ای که این احساس را کردم، کاملاً ساکت شدم و به خودم گفتم که از کجا شروع کنم؟ . ❇️ نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعاً مسأله ای وجود دارد، چگونه می توان آن را حل کرد؟ اگر سعی کنی آن را حل کنی تا بی نهایت به قهقرا خواهی رفت. هرگز از آن بیرون نخواهی رفت. . ❇️ پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است.» . ❇️ پادشاه گفت: «آری، کلک در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن کردید. در همین جا نکته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن کار می کردید نمی توانستید آن را حل کنید. این مرد، می داند که چگونه در یک موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد.» . ┏━━━🍃💞🍂━━═━┓                    به ما بپیوندید 👇            کسب و کار روشمند     @Shoroekasbokar786 ┗━━━🍂💞🍃━━═━┛
༻﷽༺ 🔴 داستان کوتاه : ✍ مردی سالها در آرزوی دیدن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از اینکه توفیق پیدا نمی کرد امام را ببیند، رنج می برد. مدّت ها ریاضت کشید. شبها بیدار می ماند و دعا و راز و نیاز می کرد. 💎 معروف است، هرکس بدون وقفه، چهل شبِ چهارشنبه به مسجد سهله (کوفه) برود و نماز مغرب و عشاء خود را آنجا بخواند، سعادت تشرّف به محضر امام زمان(عج) را خواهد یافت. این مرد عابد مدّت ها این کار را هم کرد، ولی باز هم اثری ندید. (ولی به خاطر این عبادتها و شب زنده داری ها و… صفا و نورانیت خاصّی پیدا کرده بود). 💎 تا اینکه روزی، به او الهام شد: «الان حضرت بقیة الله(عج)، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمردی قفل ساز نشسته است. اگر می خواهی او را ببینی، به آنجا برو!» او حرکت کرد، و وقتی به آن مغازه رسید، دید حضرت مهدی(عج) آن جا نشسته و با آن پیرمرد گرم گفت و گو هستند. 🌹به امام(عج) سلام دادم. حضرت جواب سلامم را داد و به من اشاره کرد که اکنون ساکت باش و تماشا کن! ✅ در این حال دیدم پیرزنی که ناتوان بود، عصا به دست و با قد خمیده وارد مغازه شد، و قفلی را نشان داد و گفت: آیا ممکن است برای رضای خدا، این قفل را سه ریال از من بخرید؟ من به این سه ریال پول احتیاج دارم. پیرمرد قفل ساز، قفل را نگاه کرد و دید قفل، بی عیب و سالم است. 💎 گفت: مادر، چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل تو اکنون هشت ریال ارزش دارد. 💎 من اگر بخواهم سود کنم، به هفت ریال می خرم. زیرا در این معامله، بیش از یک ریال سود بردن، بی انصافی است. اگر می خواهی بفروشی، من هفت ریال می خرم، و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی آن هشت ریال است، من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم، یک ریال ارزان تر خریداری می کنم. ‼️پیرزن ابتدا باور نکرد و گفت: هیچکس این قفل را سه ریال از من نخرید. ‼️تو اکنون میخواهی هفت ریال از من بخری..؟! به هرحال پیرمرد قفل ساز، هفت ریال به آن زن داد و قفل را خرید. ✅ وقتی پیرزن رفت، امام زمان(عج) خطاب به من فرمودند: مشاهده کردی؟! 💎 این گونه باشید تا من به سراغ شما بیایم. ریاضت و سیر و سلوک لازم نیست. 💎 مسلمانی را در عمل نشان دهید تا من شما را یاری کنم. از بین همه افراد این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کردم. چون او دین دارد و خدا را می شناسد. از اول بازار، این پیرزن برای فروش قفلش، تقاضای سه ریال کرد، امّا چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه سعی کردند از او ارزان بخرند و هیچکس حاضر نشد حتی سه ریال از او بخرد. درحالی که این پیرمرد به هفت ریال خرید. 💎 به خاطر همین انسانیت و انصافِ این پیرمرد، هر هفته به سراغش می آیم و با هم گفت و گو میکنیم. 💎کسب‌و‌کار روشمند💎 🕊⃝⃡🌼@Shoroekasbokar786🕊⃝⃡🌼
༻﷽༺ 🔴 داستان کوتاه : 💎 چند وقت پیش با شخصی آشنا شدم که میگفت به صورت اتفاقی عضو کانال شدن و این رو لطف خداوند میدانم ... ✅ در ادامه فرمودند: بعد از چند سال کار در خانه، حدود یک سال ونیم هست که کارم رو با توکل به خدا و توسل به امام رضا علیه السّلام، با سرمایه خیلی اندک که فقط یک چرخ خیاطی ساده بوده شروع کردم و خدا رو شکر الان شش دوزنده دارم، خیلی دوست دارم که بدانم چطور مابقی راهم رو ادامه بدهم؟؟ ❇️ ایشون گفتن : درحال حاضر بخاطر نداشتن سرمایه، برشها وسفارشهای همکاران را میدوزیم و هدفم این هست که کار و بِرند، از خودمان باشد ولی نمیدانم چطور ادامه مسیر را بروم؟ 💎 فقط سپردم به خدا ... همین باعث رشد من دراین مدت زمان شده!! 🔴 یه نکته داخل پرانتز بگم خدمتتون که اهل بیت علیهم السلام میفرمایند 👇 💎 قال رسول الله صلى الله عليه و آله : ✅ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللّه كَفاهُ مَؤنَتَهُ وَرِزْقَهُ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ؛ ❇️ هر كس به خدا توكل كند، خداوند هزينه او را كفايت مى كند و از جايى كه گمان نمى برد به او روزى مى دهد. (كنزالعمال، ج3، ص103، ح5693) 💎 امام على عليه السلام :مَنْ تَوكَّلَ عَلَى اللّه ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَتَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الأَْسْبابِ؛ ❇️ هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد. غررالحكم، ج5، ص425، ح9028 💎 قال الباقر علیه السلام : ✅ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللّه لايُغْلَبُ وَمَنِ اعْتَصَمَ بِاللّه لايُهْزَمُ؛ ❇️ هر كس به خدا توكل كند، مغلوب نشود و هر كس به خدا توسل جويد، شكست نخورد.(جامع الأخبار، ص 322) 💎 در ادامه گفتن : باامام رضا علیه السّلام عهدبستم درهفته یک روز آموزش رایگان ودرماه یک روز دوخت رایگان برای نیازمندان داشته باشم وهمچنین ۱۰درصد از سود خالص کارم رو به نیازمندان اختصاص دادم ، ودراین مدت خدا رو شکر به عهدم وفادار بودم. ادامه دارد .... ┏━━━🍃💞🍂━━═━┓                    به ما بپیوندید 👇            کسب و کار روشمند     @Shoroekasbokar786 ┗━━━🍂💞🍃━━═━┛
۞﷽۞ 🔴 داستان کوتاه : ✍ روزی امام جواد علیه السّلام گروهی را که سخت مشغول کار بودند را ملاحظه فرمودند، حضرت مسرور از عمل آنان خطاب به ایشان فرمودند : به حق شما مشمول این آیه مبارکه هستید : ✅«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ؛ ❇️ هرکس از مرد و زن، که مؤمن باشد و کار نیکو انجام دهد، حیات طیبه به او خواهیم داد و پاداشی بهتر از کارشان به آنان می دهیم». ┏━━━🍃💞🍂━━═══━┓                    به ما بپیوندید 👇     کسب و کار روشمند @Shoroekasbokar786 ┗━━━🍂💞🍃━━═══━┛
༻﷽༺ 🔴 نیروی جوانی : 💎 رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با صحابه خود نشسته بودند. ✅ جوانی نیرومند را دیدند که مشغول کار است. اطرافیان آن حضرت گفتند: کاش این مرد، نیرو و جوانی خود را در راه خدا به کار می گرفت. ❇️ پیامبر فرمود: این سخن را نگویید، چون همین که او برای تأمین زندگی خود کوشش می کند تا از مردم بی نیاز باشد، تلاش و کوشش او در راه خدا است. 📚 الحدیث/ج2/ص224 ┏━━━🍃💞🍂━━═━┓                    به ما بپیوندید 👇            کسب و کار روشمند     @Shoroekasbokar786 ┗━━━🍂💞🍃━━═━┛
. ‼️یه تیر و چند نشان ‼️ . ✍ یه شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی را برگزار کرد که تنها یک پرسش داشت.‼️ . 🔴 پرسش این بود: 👇 شما در یک شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس در حال عبور کردن هستید.سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که قبلا جان شما را نجات داده و یک نفر که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید.شما می توانید تنها یکی از این سه نفر را برای سوار نمودن انتخاب کنید. کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را بطور کامل شرح دهید. . ✅ از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، تنها شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. . ❇️ او نوشته بود: . سوئیچ ماشین را به پزشک می دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم زیر باران منتظر اتوبوس می مانیم. . 💎 پاسخی زیبا و سرشار از متانتی که ارائه شد گویای بهترین پاسخ است و مسلّماً همه می پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است اما هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمی کند. . 🔻 چرا؟؟ . زیرا ما هرگز نمی خواهیم داشته ها و مزیت های خودمان را (ماشین) (قدرت) (موقعیت) از دست بدهیم. . ❇️ اگر قادر باشیم، محدودیت ها و مزیت های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می توانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم. . ┏━━━🍃💞🍂━━═━┓                    به ما بپیوندید 👇             کسب و کار روشمند     @Shoroekasbokar786 ┗━━━🍂💞🍃━━═━┛
۞﷽۞ 🔴 داستان کوتاه : . ✅ شخصی به نام محمّد بن منکدر می گوید که روزی در هوایی گرم، اطراف مدینه، ابو جعفر محمّد بن علی علیه السلام (امام باقر علیه السلام ) را دیدم. وی برای کار کردن از مدینه بیرون آمده بود. با خود گفتم: «سبحان الله! بزرگی از بزرگان قریش در چنین هوای گرمی و با چنین حالی در طلب دنیاست، باید نزد وی بروم و او را موعظه کنم.» . ❇️ پس به او نزدیک شدم و سلام کردم. وی در حالی که عرق می ریخت پاسخ سلامم را داد. پس به او گفتم: «آیا بزرگی از بزرگان قریش در چنین هوا و شرایط دشواری به دنبال دنیاست؟! اگر در چنین حالی اجل تو فرا برسد چه خواهی کرد؟» . ✅ او در پاسخ گفت: «اگر در چنین حالتی مرگم فرا برسد، در شرایطی فرا رسیده است که من در حال اطاعت از خداوند هستم؛ چرا که بر اثر این کار و کوشش، خود و خانواده خود را از تو و مردم بی نیاز می سازم. . ❇️من از آن می ترسم که مرگم در حالی فرا برسد که به نافرمانی خدا مشغول هستم.» . ✅محمّد بن منکدر با شنیدن چنین پاسخی، عرض کرد: «خدا تو را از رحمت خویش برخوردار سازد، راست گفتی. من خواستم تو را موعظه کنم؛ اما شما مرا موعظه کردی.» . ┏━━━🍃💞🍂━━═┓                    به ما بپیوندید 👇 کسب و کار روشمند   @Shoroekasbokar786 ┗━━━🍂💞🍃━━═┛
. 🔴 شُکر گزاری کامل : .  امام صادق علیه السّلام فرمودند : قاطر پدرم گم شد، فرمود : اگر خداوند قاطرم را به من برساند، تمام حمد او را به جا می آورم! طولى نكشيد كه قاطر را با زين و افسار آوردند، همين كه سوار شد و لباس خود را جمع كرد، سر به سوى آسمان بلند كرده، فرمودند : (الحمدلله)، چيز ديگرى اضافه نكرد! سپس فرمود : چيزى فرو گذار نكردم و نه چيزى باقی ماند، تمام حمد را اختصاص به خداى بزرگ دادم. هر نوع ستايشى داخل در همين ستايش است كه كردم.✅ . . ☆ @Shoroekasbokar786
. 🔴 داستان کوتاه : . 💎 امام صادق علیه السلام به فرزندش محمد فرمود: پسرم از هزینه زندگى چقدر اضافه مانده؟ عرض کرد : چهل دینار فرمود : آن را صدقه بده!! فرزند تأکیدکرد فقط چهل دینار است! ❇️ امام فرمود : صدقه بده، زیرا خدا جایگزین میکند. آیا نمیدانى که هر چیزى را کلیدی است و کلید روزى، صدقه است؟ 💎 هنوز ده روز نگذشته بود که از جایى مبلغ 4 هزار دینار به امام رسید. . 📚 فروع کافی/ج3/ص41 . . ☆ @Shoroekasbokar786 ☆ .
. 🔴 داستان کوتاه : محمد بن مسلم مردی بزرگوار ولی از نظر مالی تنگدست بود. امام باقر علیه السّلام به او فرمود: ای محمّد! در کار، فروتنی پیشه کن! به کوفه که رسید، ظرفی پر از خرما با ترازویی کنار مسجد گذاشت و شروع به فروختن خرما کرد. طایفه او به این کارش اعتراض کردند و گفتند: تو داری آبروی ما را می بری. امّا او گفت: هرگز با دستور امام مخالفت نمی کنم و تا خرماهایم تمام نشود، از اینجا نمی روم. . ! . ☆ @Shoroekasbokar786 ☆ .