eitaa logo
سياهه ها...
32 دنبال‌کننده
116 عکس
82 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 همه پرسی راه حل بیست ساله جمهوری اسلامی در مسئله فلسطین 🔸 شاید روزی که به نقطه اوج خود رسیده بود کمتر کسی باور میکرد که بتوان نسخه دیگری هم برای زندگی بشر پیچید. این را در ادعای کسانی چون اسکاچ پول و فوکویاما میشد به وضوح مشاهده کرد. 🔹 دموکراسی مدرن دین ستیزانه پیش میرفت و تنها امام خمینی(ره) میتوانست دقیقا نقطه مقابل آن را تئوریزه کرده و در میدان زندگی متجلی کند. 🔸 نقطه مقابلی که با دعوت به « » در سال 1323 علنی شد و خیلی زود از قلم امام خمینی(ره) به زندگی مردم ایران سریان کرد. همین الگو بود که سالها بعد « » نام گرفت. 🔹 مردم سالاری و دموکراسی هرچند به ظاهر شعار حکومت مردم سر میدادند اما نتیجه شان در متن اداره جامعه تا سیاست خارجی تفاوت بسیاری را نشان داد. تفاوتی که حتی در مسئله فلسطین تجلی یافت. 🔸 در مسئله جمهوری اسلامی تنها نسخه التیام بخش را رجوع به رای همه فلسطینیان -از همه ادیان و اقوام- میداند در حالیکه آمریکا بحث از معامله قرن را پیش میکشد. 🔹 اگر حافظه تاریخی سینه چاکان غرب یاری کند، تصدیق میکنند که نسخه های دموکراسی مدتهاست که دیگر معجزه نمیکنند... @siaheha
12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 برگ برنده اینجاست؛ ؛ همان ها که شان برگ تضمین دنیا و آخرت بوده و شان کلید حل مشکلات. 🔸 آگاهی، بیداری و به صحنه کشاندن مردم را از «احمد احمد» در روستای محروم اراک و «شهید بروجردی» در کردستان تا این جوان در «کوشکک» ؛ بارها آزموده اند. ♻️ تغییر ساده است لکن نقطه شروع را نباید اشتباهی رفت. @siaheha
یادنگار محرم 🔰 خاطراتی کوتاه از محرم ۱۴۴۳ 🔹 انگار هر چه ماشین بیشتر در دل کوه پیچ و تاب می‌خورد از مقصد دورتر می‌شدیم. - خدایا چرا نمی‌رسیم؟! سعی میکردم از نگاه به ماشین هایی که در غروب آفتاب سینه کش کوه را بالا می آمدند، بهانه ای دست و پا کنم برای خستگی هایم. - خدایا تو هم انگار کلا با ما مشکل داری ها! این را با لبخند گفتم. 🔸 مرد، ۳۰-۴۰ ساله میزد. از وقتی دیدمش روی دور تند از این سر مسجد به آن سر، در حرکت بود. چای را دم نکرده می دوید سمت دیگ غذا، از آنجا می‌رفت سراغ سیستم صوت، سر نچرخانده بودی که باز سر از آشپزخانه در می آورد. 🔹 دل پُری داشت. از خود میپرسم این روزها همه دلشان پُر است یا لباس روحانیت مأمن خوبی ست برای دلسوختگان؟ بی جواب دل میسپارم به حرف هایش. 🔸 «با هزار زنگ و تماس کلید مسجد را تحویلم دادند که خبردار شدم زنگ زده اند شبکه بهداشت و پاسگاه روستا» - که زنگ زده بود؟! «هیئت‌ امناء مسجد روستا(که اتفاقا شورای روستا هم بودند!) نمی‌دانید چقدر سنگ اندازی میکنند. قبل محرم با پاسگاه نشسته اند و تصمیم گرفتند که در این منطقه عزاداری کلا ممنوع!» - زکی! «تصمیم گرفته اند واقعا! گفتم با چه مجوزی این کار را میکنید ما اتفاقا حتما عزاداری را با رعایت کامل بهداشتی برگزار میکنیم.» 🔹 «بین کل روستا های اطراف فقط همین روستا مراسم برگزار میکند. بقیه یا کلا تعطیل است مساجدشان یا نهایتا چند دقیقه ای مداحی پخش میکنند» اینها را مسئول بسیج منطقه می‌گفت وقتی حین سرکشی از منطقه، رسیده به ما. 🔸 آن محدوده کسی دل و جرأت «اصغر» را نداشت. برا همین هم اگر نبود مراسم تعطیل میشد. وقتی هم که بود پیر و جوان برای هر کاری سراغش را می‌گرفتند. اهالی حسابی قبولش داشتند و حرفش را می‌خواندند. 🔹 اصغر ساده بود و پرتلاش. مسئولیتی نداشت ولی دغدغه تا دلتان بخواهد در او موج میزد. می‌گفت سالها قبل مسئولی در روستایشان سهمیه نفت مردم را با فریب می‌گرفت و قاچاق میکرد. چند ماهی تلاش کرده بود تا برکناری آن مسئول. در آن روستای کوچک برای خودش رهبر بود و راهبر. 🔸 خمینی با همین ها قیام کرد. کسانی که ای که او گفته بود را با بذل جان، مال و آبرو در عمل نمایان کردند. 🔹 در روضه های این روستا حس پرواز دارم. حس سبک بالی. از درونم عشق و حماسه می‌جوشد. میخواهم به شوق «إنی سلم لمن سالمکم» همه را در آغوش بکشم و به رسم «حرب لمن حاربکم» سینه ستبر کنم مقابل هر آنچه غیر حسین است. 🔸 همه اینها را مدیون اویم؛ مدیون سرباز کوچک خمینی.ره. نزدیک مرز افغانستان، کیلومتر ها در دل کوه و کمر، روستایی با کمتر از ۲۰۰ خانوار @siaheha
سرپیچ با لبخندی که طعم گس شیطنت داشت گفت: - حاج آقا اینطور، با این لباس اومدی بیرون میزنن ات ها! نگاهش کردم. مردی حدودا ۵۰-۶۰ ساله میزد. ساده بود و کمی شوخ. گفتم: - کی میزنه؟! شما؟! در حال تلاش برای چرخاندن فرمان تیبای سفید رنگش گفت: - من؟! نه! مردم میزنن ات. لبخند زدم؛ از آن پدرانه هایش. گفتم: - مردم؟! مطمئن باش مردم هیچوقت کسی رو نمی‌زنند. شُکّه شد. همانجا سرپیچ زمان برایش متوقف شد، ماشینش هم. پشت سرش قطار ماشین ها آماده بودند تا دست روی بوق، انتقام همه دق و دلی های روزشان را از او بگیرند. او اما در فکر، جمله ام را ذره ذره هجا میکرد. نمیدانم فهمید چه میگویم یا نه. من از برایش گفتم از که آنها مثنی و فرادی محقق اش میکنند. و نتیجه ی این قیام است که هر روز حربه ای طراحی میکند؛ یکبار جنگ تحمیلی، یکبار هم آشوب های خیابانی. امیدوارم فهمیده باشد که از مردم نباید ترسید، از مردم باید سپاسگزار بود؛ آن هم مردمی بهتر از امت رسول الله.ص و امیرالمومنین.ع. @siaheha
💠 زیست اربعینی ✍ حجت الاسلام علیرضا قاسمی ◾️سال اولی که میخواستم به سفر بروم، همه از نبود امکانات و وضعیت بد آب و هوا میگفتند از اینکه میخواهم چه بخورم و کجا بخوابم. از هر دری سخن میگفتند تا منصرف ام کنند. و من هیچ جور زیر بار نمی‌رفتم. ▪️آن روزها کمتر کسی می‌توانست درک کند زندگی یک هفته ای در بیابان را. اینکه کسانی وقت و توان خود را بگذارند در مسیر؛ مسیری چند ده کیلومتری برای رسیدن به مدفن انسان کامل «حسین بن علی(علیه السلام)». ◾️آنچه اربعین را متفاوت از باقی سال میکند، نه پیاده روی است و نه پیاده رو ها -هرچند همه شان در نوع خود اعجاب انگیزند- ؛ وجه تمایز اربعین با روز های دیگر سال و آن بیابان با دیگر مکان ها در «زندگی اربعینی» است. ▪️آنان که بار سفر بسته عازم سفر اربعین می‌شوند، لاجرم دل از زندگی و دنیای خودْ ساخته رها کرده، پا به دنیا و زندگی جدیدی میگذارند. زندگی که محورش «حسین(علیه السلام)» است نه «من»، «لذت» و یا هرچیز دیگر. ◾️ سفر که میکنی، ملحق میشوی به کاروانی که ۱۴۰۰ سال است راه افتاده و تا انتهای تاریخ به پیش میرود. کاروانی که افرادش برای اعتلای ، فردی و جمعی به پا خواسته اند و تحت پرچم غافله سالارشان «قائم آل محمد» ، را مقابل قعود و اختیار کرده اند. ▪️همه؛ چه پا در راه داشته باشند یا دل در گروه میزبانی از مسافران، تمرین میکنند زندگی با طعم را. تمرین میکنند سختی راه کشیدن را، از مال گذشتن را، و زندگی کردن با یکدیگر را نه دریدن و بالارفتن به بهای به خاک نشاندن دیگران را؛ آری اینجا تمرین میکنند زیستنِ ضد آنچه دنیای غرب برایشان ساخته و پرداخته است را. ▪️۸ سال پیش همه می‌خواستند منصرف ام کنند و امروز همه شان از مدتها قبل برای آمدن سر و دست میشکنند. چه مثنی باشد چه فرادی، تاریخی را منبعث میکند؛ چه مردمان تاریخ خود بدانند یا ندانند ... . 🏴 https://eitaa.com/joinchat/3756064799C611bc70fa0 ❞ گروه فرهنگی_تبلیغی آقانجفی قوچانی(ره) ❝