هدایت شده از سفیر
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
🚨هر سه روز یک ختم #قرآن !!!
غلام شاه پسندی از #محافظان رهبر انقلاب :
💠هر زمانی که شما ایشان را ببینید، یا #ذکر میگوید یا #قرآن میخواند. ایشان به ما توصیه میکردند و میگفتند: «بچهها قرآن را زیاد بخوانید؛ قرآن #نور است، قرآن را خیلی مطالعه کنید. من در #جوانی هر سه روز یک دور قرآن میخواندم. یعنی روزی ده جزء. الآن دیگر اصلاً حوصلهاش نیست، پیر شدهام، از نظر سنوسال، وضعیت، شغل، گرفتاریهای کاری، این همه مسائل واقعاً نمیتوانم قرآن بخوانم. خیلی از قرآن دور شدم. نُه روز، ده روز طول میکشد من یک دور قرآن را بخوانم.»
الآن که دور شده، روزی سه جزء قرآن میخوانند!!!
همه افراد خانواده آقا #حافظ_کل_قرآن هستند. منزل #حضرت_آقا یک خانواده پرجمعیتی است، خودشان، خانمشان و شش تا فرزند با ایشان زندگی کردهاند که همه الآن ازدواج کردهاند و رفتهاند؛ هر هشت نفر این خانواده حافظ کل قرآن هستند. مأنوس قرآن بودن یعنی این. کل افراد خانواده قاری و حافظ قرآناند.
📚یک روز با رهبری ، ماهنامه امتداد ، شماره۶۴ ، ص ۱۶
🆔 @sireh_agha
هدایت شده از 💕 ابر حریف بی رقیب 💕
🔮 زمانی که #امام_خامنه_ای به پهنای صورت اشک ریخت!!
💬 یکی از شاعران بنام انقلاب برایم نقل میکرد:
شاید اواسط دهه هفتاد بود. درست خاطرم نیست.
شام #مهمان رهبر بودیم. برخی #رجل_سیاسی و #مسئولان_لشگری و #کشوری هم بودند.
💬جلسه که تمام شد، #آقا رو به من کرد و گفت:
«آقای فلانی! امشب شما چه کارهاید؟ منزل مهمان ندارید؟ حال دارید بریم شبگردی؟»
گفتم در خدمت شما هستم آقا.
رفتیم دیدار خانواده شهیدی؛ در محلهای در پایین شهر تهران.
💬سوار ماشین #پیکان شدیم. آقا جلو نشسته بود و من عقب. در راه #موتورسواری ناگهان با #آقا چشم در چشم شد. #باورش_نمیشد که #رهبری را آن وقت شب در پیکانی در #خیابان ببینید! آنقدر محو شده بود که به #بیراه رفت! نزدیک بود بخورد زمین.
💬 رسیدیم منزل یکی از شهدا.
از قبل بهشان گفته بودند که یکی از مسئولین به دیدارشان خواهد آمد. اما نمیدانستند که #رهبریست.😍
💬وارد خانه که شدیم، از شدت #ذوق دستپاچه شدند. ناگهان مادر شهید گفت: حاج آقا! اجازه هست همسایه را هم خبر کنم؟
آقا قبول کرد.
💬 مادر و دختر همسایه آمدند. دختر رنگ به چهره نداشت. چهرهاش زرد بود. مادر گفت ما مدتهاست که توان خرید #گوشت نداریم. برخی از شبها حتی #گرسنه_میخوابیم...
✖️آقا ناگهان #رنگ از چهرهاش برگشت. اما خودش را جمع و جور کرد و سعی کرد #لبخند به صورتش باقی بماند. از دختر احوالپرسی کرد. #محافظان هم نام و نشانی دختر و مادرش را یادداشت کردند.
💬جلسه که تمام شد تا آقا نشست در ماشین، به من گفت: «میبینی آقای فلانی! آن وقت میگوید در #کشور کسی شب گرسنه نمیخوابد! بخدا باید آن دنیا #جواب بدهیم...»
👈منظورشان آقای #هاشمی رفسنجانی، #رییس_جمهور_وقت بود.
دقت که کردم، دیدم آقا به #پهنای_صورت دارد اشک میریزد...
✍️ #جواد_موگویی
#گله_مندیم
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud