eitaa logo
کانال سیاسی کوثریه🇮🇷
103 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
207 فایل
《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ》 کانال تبادل اخبار انقلابی ✍ارسال مطالب برای گروه هاومخاطبین بلامانع است. لینک کانال سیاسی کوثریه 👇 @siasikosarieh
مشاهده در ایتا
دانلود
حضور خواهران طلاب حوزه علمیه کوثریه درراهپیمایی ۱۳ آبان ۱۴۰۲ ✊مرگ بر آمریکا ✊مرگ بر اسرائیل 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇪🇭🇪🇭🇪🇭 @siasikosarieh
📌🍃 🍃 •[ | ]• 🛑 (گفتگوی تصویری) 💠 نهمین نشست تخصصی بصیرتی سال ۱۴۰۲ 🔰ویژه هادیان، نخبگان، خانواده ها، وابستگان، ادمین‌ها و سرشبکه‌های ثامن 💢 : «جنایت های آمریکا در ایران اسلامی و منطقه بویژه در جنگ غزه » 👤 : استاد دکتر سید جلال حسینی «معاون سیاسی سازمان بسیج مستضفین » 🕒 : شنبه ١٣ آبان ماه ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۰۰ 🔻شرکت از طریق لینک کانال مجازی 👇 🌐 http://rubika.ir/Samen_Razavi @siasikosarieh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 ویژه ۱۳ آبان 🎥 نماهنگ | رهبر انقلاب در دیدار اخیر: الان آن کاری که هایزر میخواست در ایران بکند، آمریکایی‌ها دارند در غزّه میکنند؛ قضیّه همان قضیّه است. ✏️ اگر کمک آمریکا نبود و نباشد، قطعاً رژیم صهیونیستی در ظرف چند روز فلج خواهد شد. @siasikosarieh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله القاصم الجبارین غزه! چقدر قد کشیدی...! غزه دیگر معرکه جنگ فلسطین و اسرائیل نیست. غزه دیگر باریکه ای به پهنای 380 کیلومتر مربع نیست. غزه دیگر زندان بزرگ رو باز نیست. غزه دیگر تنها و غریب نیست. غزه؛ اکنون قد کشیده است. غزه به پهنای همه ملتها و کشورهای جهان گسترش یافته است. غزه دامنه اش عالمگیر شده است. غزه اکنون قلب همه امت اسلام و جهان تشنه ی امنیت و عدالت و حریت است. غزه به مثابه راهبرد و نقشه راه نجات بشر است. غزه! کلمه رمز است. کلمه رمز قیام علیه ظلم و ستم، کلمه رمز نجات و رهایی همه ی مظلومان عالم. غزه! فرقان است. سنجه تشخیص حق از باطل، مومن از منافق، جدایی رادمردان و آزادی خواهان، از نوکران ذلیل و دست به سینه ی جبهه شیطان و استکبار. غزه! تبر ابراهیمی است بر بُت های بمب و موشک و تجهیزات نظامی نمرودیان زمان. عسای موسای خلیل است بر پروپاگاندای تبلیغاتی و ساحران رسانه ای شیاطین زمان، نفس روح بخش و حیات برانگیز عیسای مسیح است بر جسم نیمه جان امت اسلام. غزه! نسخه همه ی درد ها و رنج ها ی نه تنها 75 سال ظلم غاصبان بی سر و پای عوامل استکبار، رژیم کودک کش اسرائیل ، بلکه باطل السحر جادوی شیاطین جن و انس است. غزه! آبروی شریعت نبوی و سیره علوی و پاره تن فاطمی (علیهم السلام) است. غزه! تجلی فرمان سالار شهیدانی استکه صبحدم عاشورای سال 61 فرمود : " علیکم بالصبر و الجهاد ". غزه! تفسیر عینی و ملموس آیات کریمه قرآن در باب صبر و جهاد است. و بالاخره، غزه! این شکوه غیرت و ایستادگی و شهامت و شجاعت؛ جلوه ای از تابلو خونرگ کربلاست، روضه ی مکشوف عاشوراست و به همین دلیل جاودانه و راست قامت و استوار خواهد ماند. و بساط ظلم یزیدیان زمان را با امید و ایمان به نصرت الهی و موج جهانی سپاه رُعب، از سطح گیتی برخواهد چید. انشاالله. چرا که در امتداد جبهه ی مقاومت و مدافعان حرم قدس شریف و دین حق و اهل بیت رسول مکرم اسلام بویژه زینب کبری علیها سلام که با نطق علویش فریاد برآورد: " یا یزید فکد کیدک و اسع سعیک و ناصب جهدک، فوالله لا تمحوا ذکرنا" تعریف می گردد. آری! غزه زنده است و زنده تر از هر زمانی میماند و برای آیندگان نیز بفضل الهی، با اقتدار و ایمانی راسخ؛ راهبرد خون بر شمشیر پیروز است را بر تارک فلسطین مظلوم برای همیشه به نقش و نگار در خواهد آورد. انشالله تبارک و تعالی @siasikosarieh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷قسمت بیست و نهم🌷 انتخابات سال ۱۳۸۸ بود و جامعه ملتهب. مغازه برنج فروشی ات شده بود محل تجمع دوستانت و پاتوقی برای دورهمی و بحث. فردای انتخابات لباس پوشیدی تا از خانه بزنی بیرون. _کجا آقا مصطفی؟ _کافی نت. تلفنت زنگ خورد، یکی از بچه های پایگاه بود. صدایش آن قدر بلند بود که می شنیدم. _ آقا مصطفی کجایی؟ اینا دارن از پشت بام خونه ها میریزن روی سرمون! دیگر نمی شد جلویت را گرفت. زنگ زدی به پدرم و قرار شد با او و سجاد بروید پایگاه. بابا و مامان همیشه طرفدار تو بودند، امکان نداشت شکایتت را بکنم و حق را به تو ندهند؟ گاهی می گفتم: ((به خدا منم بچه شمام! یکی نیست طرف من رو بگیره؟ نمیبینین مدام میره گشت؟ چهارشنبه سوری میره تا کسی خراب کاری نکنه! عیدا میره تا دزد به خونه های مردم نزنه! راهپیمایی میره تا وظیفه دینیش رو انجام بده!)) ولی فایده ای نداشت. می دانستم اگر حالا هم به بابا و سجاد بگویم که نگذارند وارد این این شلوغی ها بشوی، خودشان زودتر از تو جلوی پایگاه هستند. آن شب هم رفتی و من ماندم و تا بیایی شدم نصفه عمر. اعلام کرده بودند ۲۵ خرداد در میدان ولی عصر تجمع است. در حال رفتن بودی که گفتم: ((منم میام آقا مصطفی!)) _ نه عزیزجان ، اوضاع مساعد نیست! _ هست یا نیست فرقی نمیکنه، میام! _گفتم که نه سمیه! نمی شد مقابلت ایستاد. حداقل اینجور مواقع نمی شد. دیوارهای خانه نزدیک آمده بودند. روحم فشرده می شد. بلند شدم و رفتم منزل مامانم. یک ساعت گذشت. دو ساعت، سه ساعت. عصر غروب شد و غروب شب و تو نیامدی. نیمه شب شد، خط ها قطع بودند و تلفن ها جواب نمی دادند. کنج دیوار نشسته بودم، زانوها در بغل و چشم به در ذکر گرفته بودم: ((میاد، میاد، میاد.)) ساعت سه نیمه شب تلفن همراهم زنگ خورد. گوشی ام را برداشتم، دیدم پدرت است: ((کجایی آقاجان؟)) _ منزل پدرم. _ نگران نشی،چیزی نیست. فقط اگه می شه دفترچه مصطفی رو بردار و بیار بیمارستان ۵۰۲ ارتش. _ چیزی شده؟ تورو بخدا راستش رو بگید! _ چیزی نیست.فقط یه کم زخمی شده! زنگ زدم آژانس. ماشین نبود. زنگ زدم به آژانسی در شهریار. ماشین که آمد با مادرم و سبحان سوار شدیم و رفتیم اندیشه. دفترچه را برداشتم و رفتم بیمارستان ۵۰۲ ارتش . مادر و پدرت جلوی در بیمارستان بودند. مادرت وقتی مرا دید به گریه افتاد. پدرت از حراست بیمارستان خواست تا مرا راه بدهند: ((خانمشه،اجازه بدین بره ملاقاتش.) نمی دانستم چه بلایی سرت آمده. وارد اورژانس که شدم، پرده آبی رنگ پارچه ای جلوی تخت آویزان بود. پرده کوتاه بود و یک جفت کفش پر از خون دلمه بسته پایین تخت بود . پرده را کنار زدم، دیدم روی پهلو خوابیدی. پلک هایت را باز کردی و گفتی: ((بالاخره اومدی؟)) میله بالای تخت را گرفتم تا نیفتم:((چه بلایی سرت اومده آقا مصطفی؟)) _ می بینی که زنده ام. ملحفه را کنار زدم. دست چپت بخیه خورده بود: ((پس این چیه؟)) _ چیزی نیست، یه بوسه کوچولو از قمه! با وجود بخیه هنوز گوشت دو طرف از هم فاصله داشت. ملحفه را از روی پایت برداشتم. پای چپت هم مجروح بود: ((این دیگه چیه؟)) _ یه بوسه دیگه! _ مسخره بازی در نیار آقا مصطفی، چی کار کردی؟ _ فقط همین پشت پامه، چیزی نیست! حال خودت چطوره؟ _ من خوبم، توچطوری؟ _ فقط کمی سرگیجه دارم، اما طبیعیه. صندلی را از گوشه ای آوردم و کنار تخت نشستم. _ من همین جا میمونم! _ با این حالت؟مگه فردا امتحان نداری؟! اشک هایم سرازیر شد. دستت را گذاشتی روی سرم: ((اروم باش عزیز!)) بچه که در دلم خودش را جمع کرده بود، انگار خستگی در کند، بدن خود را کشید. دستت را چسبیدم. _ آخ آقا مصطفی! چه خطری از بیخ گوشت پریده! حالا بگو ببینم چی شده؟ ادامه دارد✅🌹 @siasikosarieh
29.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه روز میای یه روز همه دنیا اقتدارو میبینن زمستونم باشه بهارو میبینن یه‌ روز میای همه گرفتارا آشنا رو میبینن، شما رو میبینن @siasikosarieh
برنامه‌های خودسازی شهید صدرزاده در رابطه با خانواده @siasikosarieh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔✊💔 ☝️این ظلم پایدار نخواهد ماند؛!! 👌 ما هم خدایی داریم. ✊مرگ بر حکّام بی غیرت. ✍فهندژ سعدی @siasikosarieh
🇮🇷🇵🇸 📝 صحبت‌های وزیر فراطی صهیونیست برایش هزینه‌ساز شد 🍃🌹🍃 🔻رسانه‌های اسرائیلی: 🔸نتانیاهو در دستوری، عمیحای الیاهو، وزیر میراث فرهنگی را تا اطلاع ثانوی، از حضور در جلسات کابینه محروم کرد. 🔹در ادامه واکنش‌ها به صحبت‌های این وزیر کابینه نتانیاهو، زاهاوا گالون، عضو کنست رژیم صهیونیستی گفت: وزیر بی‌فرهنگ پیشنهاد استفاده از بمب هسته‌ای در غزه را می‌دهد، پس اسرای اسرائیل چی می‌شود؟ الیاهو می‌گوید که جنگ هزینه دارد! خب، بچه‌های خودت را به غزه بفرست تا آن‌ها هم این هزینه را بپردازند، ای‌ بی‌بُتّه. 🔸یوآف گالانت، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در واکنش به درخواست وزیر میراث فرهنگی رژیم اسرائیل مبنی بر استفاده از بمب هسته‌ای در غزه گفت: اظهارات وزیر الیاهو غیرمسئولانه است. 🔺یائیر لاپید، رئیس اپوزیسیون رژیم صهیونیستی در واکنش به گفته‌های غیر انسانی وزیر میراث فرهنگی رژیم گفت: این اظهارات تکان دهنده و دیوانه کننده خانواده‌های اسرا را آزرده خاطر می کند. | @siasikosarieh
‌💢سوخت جنگنده‌های اسرائیلی را کدام کشورها تامین می‌کنند؟ 🔹🔸پس از عادی‌سازی روابط مصر به‌عنوان اولین کشور اسلامی با اسرائیل، از سال ۲۰۰۵ و طی قرارداد ۲۰ ساله صادرات گاز این کشور به اسرائیل آغاز، اما به‌دنبال وقوع انقلاب سیاسی در مصر از سال ۲۰۱۲ متوقف شد. ♦️با کشف ذخایر گازی در آب‌های مدیترانه، جریان گاز در خط لوله EMG معکوس و مصر از سال ۲۰۱۹ به واردکننده گاز از اسرائیل تبدیل شد. در حال حاضر سالانه ۵ میلیارد متر مکعب گاز معادل ۸ درصد از کل مصرف مصر از خط لوله EMG به مصر صادر می‌شود. ♦️با امضای تفاهم‌نامه میان کمیسیون اروپا، رژیم‌صهیونیستی و مصر برای صادرات گاز به اروپا احداث خط لوله ۶۵ کیلومتری در دستور کار قرار گرفته تا سالانه ۶ میلیارد متر مکعب گاز بیشتری از ذخایر گازی سرزمین‌های اشغالی به مصر ارسال و روانۀ بازار اروپا شود. ♦️وابستگی ۹۰ درصدی اردن به واردات نفت و گاز برای تأمین انرژی و تولید برق، این کشور را به دیگر مقصد اصلی صادرات گاز توسط اسرائیل تبدیل کرده. توافق اولیه میان دو دولت در سال ۲۰۱۶ شکل گرفت که بر اساس آن اردن ۱۵ سال در مجموع ۴۵ میلیارد متر مکعب از طریق سه خط لوله پیشنهادی دریافت خواهد کرد. ♦️در حال حاضر از این میان تنها یک خط لوله احداث شده تا اردن از سال ۲۰۲۰ سالانه حداکثر ۳ میلیارد مترمکعب گاز از میدان لویاتان دریافت کند. حجم یاد شده معادل حدود ۶۰ درصد از کل مصرف گاز اردن را تشکیل می‌دهد که به‌طور عمده در تولید برق به مصرف می‌رسد. ♦️بندر جیهان به‌عنوان نقطه انتهایی دو خط لوله باکو - تفلیس - جیهان و خط لوله کرکوک - جیهان، نقشی کلیدی در بارگیری و تامین نفت خام وارداتی اسرائیل دارد. از منظر مبادلات فرآورده و سوخت نیز از سال ۲۰۱۶ و پس از برقراری مجدد روابط میان ترکیه و اسرائیل (پس از یک دوره تیرگی روابط ناشی از مناقشه بر سر مسئله فلسطین) در مجموع ۲۰۰ میلیون لیتر سوخت هوایی و سوخت کشتی (معادل حدود ۲۵۰ میلیون دلار) به اسرائیل صادر و بیش از ۱۱ میلیارد لیتر گازوئیل (معادل حدود ۵ میلیارد دلار) از اسرائیل وارد شده. ♦️با مطالعۀ گزارش بالا می‌توان تشخیص داد که انرژی و سوخت مورد نیاز جنگنده‌های اسرائیل برای بمباران غزه توسط کدامیک از کشورهای اسلامی تامین می‌شود. @siasikosarieh
🔶 🔺️ قاتل تانک افسانه‌ای اسرائیل! 🔸 از ابتدای عملیات طوفان الاقصی تا تاریخ ۵ نوامبر ۲۰۲۳ تعداد ۳۹ تانک مرکاوا توسط راکت‌های یاسین-۱۰۵ حماس منهدم شده است @siasikosarieh
🌷قسمت سیم🌷 _جمعیت توی میدون ولی عصر پراکنده شده بودن. وقت برگشتن، اتوبوسی که پر از مردم و بچه های پایگاه بود جلو افتاده بود و من و یکی از بچه ها با موتور دنبالش. نزدیکیای میدون، اتوبوس راهش رو اشتباه رفت. ما جدا افتادیم. موتور خاموش شد. چند نفری اومدن طرفمون. دوستم رفت روی جدول خیابون شاید اتوبوس رو پیدا کنه که اونا ریختن روی سرم و شروع کردن به زدن. با هر چی که فکر کنی میزدن توی سرم، بعد هم با قمه زدن. بالاخره یکی خودش رو انداخت روی من و داد زد: بسه بی انصافا کشتینش. صدای آژیر امبولانسارو که شنیدم، به زور لای چشمام رو باز کردم. یکی داد زد: بخواید ببرینش، می کشیمش. دوستم اومد جلو که اون رو هم با چاقو زدن. این رو از فریادش فهمیدم،وقتی داد زد: سوختم، سوختم. بعد دیگه از هوش رفتم و ظاهرا از پنج عصر تا یازده شب اون گوشه افتاده بودم. وقتی گذاشتنم توی آمبولانس و شماره تلفن خواستن، تازه به هوش اومده بودم. شماره دایی‌م فقط یادم اومد، اونم بخاطر اینکه از بچگی حفظ کرده بودم. تو تعریف می کردی و من اشک می ریختم و التماس می کردم: ((تو رو خدا خوب شو آقا مصطفی!)) دیگر پا به ماه بودم. هر روز منتظر که دردم بگیرد، اما خبری نبود. اخرین توصیه دکتر، خوردن روغن کرچک بود. شب نوزده رمضان بود، برایم آبمیوه گرفتی و با روغن کرچک مخلوط کردی و می خواستی به زور به خوردم بدهی. _ شب قدره. نمی خورم! می خوام باهات بیام احیا! با قربان صدقه وادارم کردی بخورم. روغن کرچکی را که آبمیوه هم نتوانسته بود خوشمزه اش کند سر کشیدم، اما نگران به هم ریختن وضع مزاجم بودم. _ آقا مصطفی باید تا صبح همین جا بشینی و از من مواظبت کنی! تا ساعت یک و نیم شب ماندی، اما یک مرتبه بلند شدی و زنگ زدی به مادرم: ((سمیه رو بیارم پیش شما؟)) اول مقاومت کردم بعد تسلیم شدم، اما در دلم نقشه ای ریختم. به محض اینکه رسیدیم خانه مامان، جفت پاهایم را کردم توی یک کفش که من هم می آیم. مامان گفت: ((سمیه، میری مسجد دردت می گیره ها!)) گفتم : ((عیبی نداره!)) بیرون مسجد زیر آسمان خدا نشستیم و قران سر گرفتیم. آن شب هیچ اتفاقی نیفتاد، ولی بعد از دو روز انتظار زدم زیر گریه: ((آقا مصطفی نکنه بچه مون بمیره؟)) رفتیم دکتر بعد از معاینه و گرفتن عکس گفت: ((بند ناف پیچیده دور گردن بچه، همین حالا برو بیمارستان!)) شب قدر بود و خیابان ها شلوغ، باران هم نم نم می آمد. رفتیم بیمارستان نجمیه. مادرهایمان هم آمده بودند. پنجشنبه هم ماندم بیمارستان و قرار بود جمعه مرخص شوم. شب بچه نخوابید، مدام گریه می کرد. صبح که دکتر آمد ویزیت کرد و گفت:((این بچه گرسنه‌س، براش شیر خشک تهیه کنین.)) برایت پیامک دادم: ((آقا مصطفی یک فلاسک آب جوش و یک قوطی شیر خشک بگیر بیار، هر چه زودتر.)) _ چشم. پیامت همراه با دو تصویر قلب و ادمکی بود که می خندید. ساعت ده شد و من همچنان منتظر بودم. ساعت یازده که مادرت با قوطی شیر خشک و فلاسک اب جوش آمد، وا رفتم: ((پس مصطفی کو؟)) _ رفت نمازجمعه و راهپیمایی روز قدس، گفت اگر برسم میام. اما نیامدی. پدرم آمد و کار ترخیص را انجام داد. راهپیمایی روز قدس واجب تر بود یا رسیدن به زن و بچه؟ اگر الان بودی، می گفتی : ((راه پیمایی روزقدس.)) مدتی بود از اندیشه به طبقه پایین خانه پدرت اسباب کشی کرده بودیم. می خواستیم بخاطر بچه به مادرهایمان نزدیک تر باشیم. با پدر و مادرم برگشتیم خانه مان. خیلی ها بودند، اما تو نبودی. نزدیک غروب بود که آمدی. اخم هایم در هم بود. گفتم: ((خسته نباشی، قرار بود بیایی بیمارستان!)) خسته و کوفته بودی و سرد برخورد کردی، طوری که انگار من مقصرم. عذرخواهی هم نکردی. انگار نه انگار که قرار بود بیایی دنبالم و برای بچه شیر خشک بیاوری. _ وظیفه من رفتن به راهپیمایی و مراسم روز قدس بود. مادرت اصرار داشت برویم طبقه بالا تا به من و بچه برسد و مامانم هم می گفت برویم خانه اش تا او به من و بچه برسد اما... ادامه دارد ...✅🌹 @siasikosarieh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 📹 نماهنگ | مانع نفوذ انگلیس‌ها ✏️ بیانات اخیر رهبر انقلاب درباره مقابله علما با نفوذ انگلیس‌ها از قضیّه انحصار تنباکو تا قرارداد وثوق‌الدّوله و تلاش انگلیس برای انتقام از علما با روی کار آوردن رضاخان قزّاق @siasikosarieh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴بازسازی لحظات شهادت زینب کمایی دانش‌آموزی که با چادرش توسط منافقین در شاهین شهر به شهادت رسید و در گلستان شهدای اصفهان آرام گرفت. 🔻خاطره‌ای از علاقه زینب به حجاب: یک روز کنارم نشست و گفت:«مامان، من دلم می‌خواهد با حجاب شوم.» از شنیدن این حرفش خیلی خوشحال شدم. غیر از این هم انتظار نداشتم زینب نیم دیگر من بود. پس حتما به حجاب علاقه داشت. مادرم هم که شنید خوشحال شد. کلاس چهارم دبستان با حجاب شد. مادرم سه تا روسری برایش خرید. از آن به بعد روسری سرش می‌کرد و به مدرسه می‌رفت.همکلاسی هایش او را مسخره می‌کردند و اُمل صدایش می‌زدند. بعضی روزها ناراحت به خانه می‌آمد معلوم بود گریه کرده است. می‌گفت:« مامان به من می‌گویند اُمل.» یک روز به او گفتم:« تو برای خدا حجاب زدی یا برای مردم؟» جواب داد:« خب معلوم است برای خدا!» گفتم:«پس بگذار هرچه می‌خواهند بگویند" ⏪زینب کمایی دختری عاقل،کوشا، اگاه، مومن و فعال فرهنگی بود که در 14 سالگی اول فروردین ۱۳۶۱ فقط به جرم عشق به امام خمینی و انقلاب، منافقین کوردل با چادرش خفه اش می‌کنند و این چنین مظلومانه او را به شهادت می‌رسانند. و اینچنین نشان می‌دهند آنها حتی از اثرگذاری چادری‌های ۱۴ ساله هم هراس دارند . @siasikosarieh