eitaa logo
باشگاه کتاب سیب نارنجی
177 دنبال‌کننده
493 عکس
50 ویدیو
96 فایل
معرفی کتاب‌های کودک و نوجوان و پژوهش‌های مربوط به این رشته. هر روز با تازه‌های کتاب کودک و نوجوان #کتاب #مطالعه #کودک #نوجوان #خردسال ارتباط با مدیر @masoommoradii
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴غریب ابن غریب🖤 شبی او( امام باقر علیه‌السلام) را کسی گفت: «یا سیدی، چند گریی؟» گفت: «ای دوست، یعقوب را یک یوسف گم شده، چنان بگریست «علیه السلام»، که چشمهایش سفید شد. من ده کس از اجداد خود، یعنی حسین «علیه السلام» و قبیله او را در کربلا گم کرده‌ام، کم از آن کی در فراق ایشان دیده‌ها سفید کنم...» | کتاب تذكرة الاولیاء، ذکر امام محمد باقر علیه السلام، ص ۴٢٣ | @sibbook
Khane'am Kojast.pdf
5.05M
شروع هفته با یک رمان نوجوان
«خرگوشان چشمه‌ی ماه» کار مشترک دیگری از محمدهادی محمدی (نویسنده و بازآفرین) و امیر شعبانی‌پور (تصویرگر) است که از سوی بخش کودک و نوجوان انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان (کتاب تاک) منتشر شده است. این اثر برگرفته از حکایتی کهن است که در کلیله و دمنه آمده و سده‌ها بعد، مولوی در مثنوی آن را به شکل تمثیلی درون یکی از سروده‌های خود قرار داده است. حکایت فیل‌هایی که بر اثر تشنگی و خشکیِ سرزمین‌شان تصمیم می‌گیرند که به سرزمین خرگوشانی بروند که چشمه‌ای زیبا و پرآب، معروف به چشمه‌ی ماه، در آن می‌جوشد. این سرزمین سبز و آباد است...
کتاب «سفری که پر ماجرا شد»، نوشته بنفشه رسولیان داستانی جذاب و شیرین را از زبان چند کودک در زمان پیامبر(ص) روایت می‌کند که در آخرین سفر حج، همراه پیامبر و مردم مدینه، شاهد ماجراهای جذاب این سفر و واقعه هستند. این کتاب با حال و هوای به شکلی بدیع و با تصاویری جذاب مخاطب را در طول داستان با خود همراه کرده و ضمن درگیرکردن او با ماجراهایی که در شهر مدینه و سفر حج برای آن‌ها اتفاق می‌افتد، آموزه‌های اخلاقی و دینی متعددی نظیر ادب، همدلی و همکاری، صبر و استقامت و همچنین محبت و ولایت اهل بیت(ع) را به‌صورت غیرمستقیم به آن‌ها ارائه می‌کنند.
نام کتاب : موسیقی کودک در برنامه های تلویزیون نویسنده : سیداحمد میرمعصومی، پروین صالح زاده سال نشر : پاییز ۱۳۹۶ تعداد صفحات : ۱۱۰ توضیحات : یکی از مهم­ترین مبادی آشنایی کودکان با موسیقی، برنامه­ های تلویزیونی است که ویژه این گروه سنی تولید و پخش می­شوند. از آنجا که کارکرد اساسی موسیقی کودک، پدیدآیی تحرک و فعالیت ذهنی، باروری قدرت خیال پردازی پویا و پرورش حس زیبایی شناختی کودکان در عرصه آثار شنیداری است، تولیدکنندگان برنامه­ های کودک در تلاش ­اند تا ضمن توجه به اهمیت کارکرد عنصر موسیقی در برنامه، بر رعایت هر چه بیشتر استانداردهای این ژانر موسیقی در آثار خویش متعهد بوده و از این طریق سهم خود را در تحقق اهداف ترسیم شده برای موسیقی کودک به درستی ایفا کنند.
کتاب ابر بابا داستان ابر کوچولوی سیاهی است که بالای سر بابا حضور دارد(افسردگی) و با بابا به تخت‌خواب می‌رود و باعث می‌شود که او ساعت‌های بیشتری را در تختخواب بماند، به کودک شما یادآور می‌شود که یکی از مشخصه‌های افسرده‌بودن، همین خوابیدن و در رخت‌خواب‌ماندن است. گویی این افراد به رخت‌خواب می‌روند و می‌خوابند تا از مشکلی که گرفتارش شده‌اند فرار کنند. ابر کوچک سیاه بالای سر بابا که با قلقلک‌دادن بابا توسط دخترش خوشحال نمی‌شود و تغییری نمی‌کند، ویژگی در لاک خود فرورفتن و دورشدن لبخند و خنده از صورت و لب افراد افسرده را برای کودک شما تعبیر می‌کند. ابرک سیاهی که اجازه نمی‌دهد بابا از خانه خارج شود و دخترکش را به مدرسه ببرد یا مثل گذشته پنکیک بپزد و با خانواده‌اش به پیک‌نیک در کنار دریا برود، باعث می‌شود فرزند شما به شیوه‌ای لطیف و کودکانه در بطن این داستان، نشانه‌های بیشتر این بیماری را نیز درک کند. پس از طرح موضوعِ مشکلِ پدر و نشان‌دادن تلاش‌های کودکانه دخترک برای نجات‌دادن پدرش از دست ابر سیاه افسردگی در نیمه ابتدایی کتاب، وقت آن است که در قسمت پایانی، کودک شما به واسطه این داستان دلنشین راه‌حل‌هایی را نیز برای نجات افراد از این بیماری یاد بگیرد؛ زیرا مهم است که او بداند، خانواده پررنگ‌ترین نقش را برای نجات افراد از این بیماری دارد و همچنین، همانطور که بزرگ‌ترها مراقب کودکان هستند، آن‌ها نیز گاهی می‌توانند با توانایی حل مسئله خود، از والدین‌شان مراقبت و به خوب‌شدن حال آن‌ها کمک کنند. در بخشی از متن کتاب می‌خوانیم: «من و مامان، بابا را تشویق می‌کردیم. بعد از یک هفته، بابا موفق شد! او به باغ رفت و من دیدم که از آسمان، گل‌ها و باد لذت می برد. خودم را انداختم تو بغلش و خیلی محکم به او چسبیدم. به ابرکوچولو خیره شدم و دیدم که از کوچک شدنش تعجب کرده است. ابرکوچولو آن قدر کوچک شد که دیگر در دستم جا می‌شد.» کتاب «اَبرِ بابا» به قلم آنیس دولستراد با ترجمه فاطمه سیارپور و تصویرگری استفانی مارشال را انتشارات میچکا در ۳۶ صفحه مصور رنگی و به بهای ۱۰۸ هزار تومان برای کودکان بالای ۶ سال، به تازگی منتشر کرده و در دسترس علاقه‌مندان گرفته داده است. حق نشر ترجمه فارسی این اثر نیز متعلق به این نشر است. @sibbook
🔺«نشانه جزئی که با آن می‌خواهم این وضعیت را بشکافم کتابی است به نام «پاستیل‌های بنفش». شاید بسیاری مانند من نمی‌دانند یا نمی‌دانستند که این کتاب دارد به چاپ دویست‌ام نزدیک می‌شود. دویست چاپ برای یک کتاب و این همه سکوت و بی‌تفاوتی از کجا مایه می‌گیرد؟‌ چون جی. کی. رولینگ نویسنده هری پاتر آن را ننوشته است؟‌ یا این که دریای ادبیات کودکان آن قدر کم‌عمق است که از نگاه برخی صاحبان قلم و اندیشه دیده نمی‌شود؟‌ چرا لرزش‌های این فاصله و این گسل که در زیر پای ما دارد باز می‌شود و نشانه‌ای روشن از وضعیتی آشوبناک است، حس نمی‌کنیم؟ جنس این گسل یا آشوب چیست؟‌» به قلم در کتابک بخوانید: 🔹«پاستیل‌های بنفش»، شکاف در باورها، بی‌نظمی در نظم - بخش نخست https://ketabak.org/sites/default/files/article/pastil-banafsh-1.jpg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
* بانوان غزه، با لباس سنتی خانمهای فلسطینی اومدن مراسم عید قربان * هرچی جنایت هم کنید نمیتونید فرهنگ و ریشه های عمیق یه ملت رو تصاحب کنید فلسطین از ان فلسطینی‌ها است.
یه کمیک استریپ جدید ایرانی که مسابقه هم داره😍🌱 🔸️پویش کتابخوانی کتاب مصور «مهراس و ماجراجویی در قصر» از تازه‌ترین آثار منتشرشده در نشر مهرستان، به مناسبت ایام فرخنده عید غدیر و انتصاب امیرالمؤمنین(ع) به مقام ولایت برگزار می‌شود و اهدای جوایز نقدی تا سقف ۳۰۰ میلیون ریال در انتظار برندگان این پویش خواهد بود. 📘این اثر به قلم بنفشه رسولیان و تصویرگری مهدی بیگدلی، برای سنین ۸ تا ۱۲ سال راهی بازار کتاب شده و با روایتی جذاب که بازتابی از وقایع صدر اسلام است، خوانندگان کودک و نوجوان را با خود همراه می‌کند. 🔸️«مهراس و ماجراجویی در قصر» روایت گروهی از نوجوانان به سرکردگی پسری به نام «مهراس» است که مسیر ماجراجویی او و دوستانش در شهر مدینه با جریان کشته شدن خلیفه سوم به دست مردم خشمگین مصر و به خلافت رسیدن حضرت علی(ع) و همچنین بیعت مردم با ایشان پس از ۲۵ سال خانه‌نشینی آن حضرت پیوند می‌خورد. قیمت کتاب: ۱۱۰ تومان سفارش: @admin_patogh
هدایت شده از کتابخانه سیب نارنجی
در این فضا می‌توانید کتاب‌ها و مقاله‌های مختلف ادبی را بخوانید. https://eitaa.com/sibketab
Some Secrets Should Never Be Kept-FA-Telegram @Dynamic_M1nd.pdf
6.7M
برخی رازها باید فاش شود جنین ساندرز برگردان: مریم جعفریان این کتاب از کتاب‌های خوبی است که با تصویرگری جذاب و کودکانه می‌تواند تسهیل‌گر خوبی در ارتباط بین والدین و کودکان در زمینه بیان مسائل جنسی و تابوشکنی عرفی باشد. با کمک این کتاب می‌توانیم‌به کودکانمان اطمینان بدهیم که هر گاه در موقعیت آزار جنسی قرار گرفتند بدون هیچ‌ترسی باید مادر و پدر را در جریان بگذارند و از تهدید‌های شخص متعدی نترسند. @sibbook @sibketab
ناشر : کتابستان نویسنده : محمدرضا هوری سال نشر : 1399
کتاب رمان هادی، روایت‌گر پانزده سال حضور اجباری امام هادی (ع) در شهر سامرا به هنگام خلافت متوکل علی الله است. شخصیت اصلی داستان، منتصر است. او که ولیعهد نیز محسوب می‌شود، از میان برداشتن امام هادی (ع) را افتخار خود می‌داند و با سرگرم شدن به این امر، دشمن واقعی خود را فراموش می‌کند. او همچنین از مخالفان سرسخت علویان نیز به شمار می‌رود. از طرفی در جهت اثبات لیاقت خود برای جانشینی و خلافت، با بزرگان عباسیان در کشمکشی بی ثبات قرار دارد. اما در اوج این اتفاقات و‌ درگیری ها، علاقه و کشش او به کنیز خلیفه، ماجراها را جور دیگری به پیش می‌برد. 📖📖 بخشی از کتاب " رمان هادی: درباره زندگی و زمانه امام هادی علیه السلام " خیمهٔ بزرگِ سیاه‌رنگ خلیفه در کنار دجله، زیر آسمان صاف و آبی سامرا برپا شده بود. پرچم سیاه خلافت با آیات زرکوبش بر فراز خیمه با نسیمی گرم به رقص آمده بود. هوا بسیار گرم بود و آفتاب بر خیمه خلیفه عمود می‌تابید. درون خیمه با حرکات طولانی و مداوم غلامان که پرهای بزرگ طاووس را تکان می‌دادند خنک بود. بافت چادر نیز کمک می‌کرد سرما بیرون نرود و گرما داخل نیاید. آنجا، متوکل بر مخده لم داده و بی‌توجه به تب‌وتاب منتصر، از میوه‌ها و نوشیدنی‌هایی که غلامان برایش آورده بودند می‌خورد. فتح نیز در سمت دیگر، ساکت نشسته بود و پدر و پسر را نگاه می‌کرد. فتح می‌دانست منتصر منتظر است تا هرچه سریع‌تر به‌دنبال شکار بروند و قدرت تیراندازی خود را به پدرش نشان بدهد یا اینکه مسابقهٔ اسب‌سواری ترتیب داده شود و با سرعت بالای اسبش همه را پشت‌سر بگذارد اما خلیفه متوکل خنکای خیمه را بر گرمای تیز نیمهٔ روز ترجیح می‌داد. متوکل خوشهٔ انگور سرخی برداشت و مشغول خوردنش شد. با دهان پر گفت: «وقتی صدای جریان دجله به گوشم می‌رسد انگار که آیه‌های تسکین بر قلبم نازل می‌شود...» «اگر این علویان بگذارند.» متوکل با تکان‌دادن دستش حرف منتصر را تأیید کرد. نفس عمیقی کشید و چون کسی که بار غم دنیا بر دوشش باشد به‌سختی آن را رها کرد و گفت: «حرفت درست است. از روزی که ما به خلافت رسیده‌ایم موی دماغ ما شده‌اند. نه از تهدید هراسی دارند و نه از قحطی و فشار به ستوه می‌آیند.» فتح کمی درنگ کرد و با انگشتان دستانش بازی کرد و سپس گفت: «حقیر نظری دارم!» متوکل نگاهش را از سیاهی خیمه گرفت. در چهرهٔ فتح نگریست و گفت: «بگو فتح! ما تو را به‌خاطرِ همین نظرها کنار خود نشانده‌ایم.» جناب خلیفه باید بیش از پدران فقید خویش در اعتلای نام و شوکت خلافت عباسی قدم بردارند. منتصر گوش‌هایش را تیز کرد. متوکل پرسشگرانه گفت: «یعنی چه؟» در کار عمران و آبادانی و ساختن بناهای مجلل چنان باید کوشید که هر اقدامی در مقابلش به چشم نیاید. قصرهایی که با قصرهای بهشتی برابری کند یا مسجدی خاص به نام خودتان. ناشر :کتابستان نویسنده :محمدرضا هوری سال نشر :۱۳۹۹ @sibbook
کتاب ستاره های دوست داشتنی ( امام محمد تقی ) نوشته ی محسن هجری توسط انتشارات شهر قلم به چاپ رسیده است. این کتاب سعی دارد در قالب داستانی دل نشین و روان با تصویرگری های زیبا و کودکانه به بخشی از زندگی امام محمد تقی ( ع ) بپردازد و مقام معنوی، افکار، شیوه ی زندگی، اندیشه ها و احادیث این امام معصوم والا مقام را متناسب برای مخاطب کودک و نوجوان معرفی کند. همچین این کتاب سرشار از مهربانی هاست و با کلام ساده ای که دارد، آیینه ای است که مهربانی و خوبی های آن امام را بازتاب می کند تا کودکان با خواندش لذت برده و زیبا زیستن مانند ایشان را بیاموزند. داستان این کتاب این گونه آغاز می شود که پسری کوچک، مهربان و خوش قلب شبی تصمیم می گیرد با ماه صحبت کند. ماه هم او را به سفری دعوت می کند تا یکی از ستاره های آسمانی را ملاقات کند و با او از نزدیک آشنا بشود. پسر هم دعوتش را قبول می کند و چشمانش را میبندد و مانند بادبادکی به سوی آسمان پرواز می کند که ناگهان خودش را در سرزمینی جدید میابد. در آن جا که سرزمینی زیبا بود، مردی را دید و به گفته ی ماه رفت تا سراغی از ستاره بگیرد، آن مرد خودش را " علی "، پسر " مهزیار اهوازی " معرفی کرد و از گفته های او فهمید که به بغداد و برای دیدن ستاره ای به نام امام محمد تقی ( ع ) آمده است و... @sibbook
برشی از متن کتاب ستاره‌های دوست‌داشتنی امام هادی همان طور که می رفتیم، به جایی رسیدیم که در آن رفت و آمد کم تر بود و خانه ها بزرگ تر و با شکوه تر بودند. بغداد از مَرو هم زیباتر بود و نخل های بلندی که زیر آن ها جویبار هایی در حرکت بودند، بر زیبایی شهر می افزودند. این جا از سادگی مدینه خبری نبود؛ نمی دانم چرا از آن حس خوبی هم که در مدینه داشتم، این جا خبری نبود. از علی پرسیدم: « ستاره در این محل زندگی می کند؟ » پسر مهزیار سرش را تکان داد و آهی کشید: « بله، اما بهتر این است که بپرسی چرا او را به مرو بردند و چرا نگذاشته اند در مدینه، زادگاه پدران شان زندگی کنند؟! » حالا دیگر به جایی رسیده بودیم که قدم به قدم سرباز می دیدیم، اما آن ها انگار علی، پسر مهزیار را می شناختند؛ چون راه را برای ما باز می کردند تا عبور کنیم. چند لحظه بیش تر نگذشت که خود را در یک باغ دیدم. بوی گل های رنگارنگ گیجم کرده بود. صدای آواز پرندگان نمی گذاشت صدای علی را به راحتی بشنوم. دست او را کشیدم، راستش با آن که همه چیز زیبا به نظر می رسید، اما کمی می ترسیدم. علی که دل شوره و نگرانی مرا فهمیده بود، با لبخند گفت: « نگران نباش، چند لحظه دیگر چیزی را خواهی دید که تو را بسیار خوشحال خواهد کرد. » به یاد حرف ماه افتادم که می گفت: « امشب چیز هایی خواهی دید که در شب های گذشته ندیده ای! » تا همین جا ماه به من راست گفته بود؛ شهر بغداد و مردمانش، این باغ عجیب ولی زیبا... در انتهای باغ به ساختمانی رسیدیم که در چوبی اش مرا به یاد موزه ها می انداخت. پسر مهزیار جلو رفت و به در کوبید. چند لحظه بعد در باز شد و ما را به داخل دعوت کردند. با خودم فکر کردم داخل خانه هم باید مانند خانه ی ثروتمندان پر از اسباب و وسایل باشد؛ اما وقتی از راه رو عبور کردیم و وارد اتاق شدیم، چیزی مانند موکت بر کف آن افتاده بود که بعد ها فهمیدم به آن نمد می گویند. فقط همین! زیاد معطل نشدیم. کمی بعد پسر نوجوانی وارد اتاق شد. به نظرم آمد که فقط چند سال از من بزرگ تر است. یک لحظه خوشحال شدم که جز ستاره، فرزند او را هم می بینم! اما وقتی پسر مهزیار جلوی پای او برخاست و به او احترام گذاشت، فهمیدم که اشتباه کرده ام؛ او همان ستاره ای بود که به دیدنش رفته بودیم! ستاره وقتی مرا دید، سلام کرد و با لبی خندان به سویم آمد، بعد همان طور که دستم را در میان دست هایش گرفته بود، گفت: « خیلی خوش آمدی! » لباسش ساده اما مرتب بود و بوی خوبی می داد، بویی مثل عطر گل محمدی، عطر گل یاس و شاید بهتر از آن ها! با آن که همه به او احترام می گذاشتند، اما مانند همه ی ستاره هایی که دیده بودم، خودش را بالاتر از دیگران نمی دید و با همه خوش رویی می کرد. چند لحظه که گذشت، رو به من کرد و گفت: « خوشحالم که به خانه ی ما آمده ای. خیلی از ما ارزش دیدار و ملاقات با دوستان خوبمان را نمی فهمیم، در حالی که وقتی دور هم جمع می شویم، این فرصت را پیدا می کنیم که از فکر و عقل یکدیگر بهره ببریم و به همدیگر چیز هایی را بیاموزیم که پیش از آن نمی دانسته ایم. » برگرفته از سایت کتابانه. @sibbook
در اسارت نفرت عنوان رمان نوجوانی است که در آن به داستان اسارت روزبه اشاره می‌کند. روزبه، نوجوانی دوازده‌ساله است که در کنار برادرش سام، با پدر همراه می‌شوند تا برای تجارت به حجاز بروند. آن‌ها در نزدیکی مدینه با راهزنان روبه‌رو می‌شوند. پدر کشته شده و روزبه و سام به بردگی گرفته می‌شوند. پس از کشیدن نقشه فرار در نیمه‌شب، هنگام فرار دستگیر و از هم جدا می‌شوند. روزبه به خالد سپرده می‌شود و به غلامی زبیده، دختر خالد درمی‌آید. خالد قصد دارد زبیده را به همسری پیرمردی به نام ابوموسی درآورد. زبیده که غمگین و تسلیم است، روزبه را آزاد می‌کند. روزبه هنگام فرار به چنگ خالد می‌افتد و کتک می‌خورد. سلمان از راه می‌رسد و روزبه را از خالد می‌خرد. به‌این‌ترتیب روزبه در آخرین سفر حج پیامبر، همراه کاروان ایشان و یارانشان می‌شود. و سرانجام در غدیرخم، سام را که به کاروانی یمنی فروخته شده بوده، می‌یابد و واقعه‌ی غدیر را می‌بیند عطیه سادات صالحیان نویسنده و انتشارات مهرستان ناشر این کتاب است. @sibbook
هیولای اسب‌سوار» رمانی تاریخی نوشته مجید ملامحمدی است که با مستندات به شرح داستان غدیر پرداخته است. این کتاب شامل چهار فصل است که در هر فصل یک شخصیت ماجرایی را روایت می‌کند. فصل نخست، ماجرا خواب و سفر حارث بن نعمان فهری بادیه‌نشین به مدینه است. در فصل دوم، عبدالله بن عمرو مزن به شرح شجاعت حضرت علی در جریان مأموریتش به سرزمین خوش آب‌وهوای یمن می‌پردازد. عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر، در فصل سوم علاوه بر اینکه جایگاه امیرالمومنین را توصیف می‌کند، به ماجرای غدیر خم و جانشینی حضرت علی (ع) اشاره می‌کند. در فصل چهارم، عمار یاسر، صحابه سرشناس پیامبر، محاجه و مجادله‌اش با عبدالرحمن بن عوف را توضیح می‌دهد که بحث اصلی آن‌ها به اثبات حقانیت حضرت علی و ماجرای غدیر خم ختم می‌شود. در انتهای رمان هم از سرنوشت بدفرجام حارث بن نعمان فهری که اینک به مدینه رسیده و با رسول خدا سخن گفته پرده برمی‌دارد. در انتهای هر بخش از این رمان، نویسنده با ایجاد پرسش یا کنشی سعی می‌کند روحیه کنجکاوانه نوجوان را با داستان همراه کند و او را برای خواندن بخش‌های بعدی مشتاق‌تر سازد. در کتاب «هیولای اسب‌سوار» ، نویسنده آگاه با تسلط به منابع دینی قصد دارد مصداق‌هایی را از جمله مرتبه والای حضرت علی، بت‌شکنی ایشان، فداکاری حضرت علی در لیله‌المبیت، حمایت ایشان از پیامبر در جریان سنگ‌پرانی به رسول خدا، انفاق حضرت هنگام رکوع نماز، تخریب مسجد ضرار و مهم‌تر از همه مسئله جانشینی ایشان و ماجرای غدیر خم را بیان کند تا از این طریق واقعیت‌هایی از حقانیت امام علی را برای مخاطب نوجوان دغدغه‌مند به مسائل مذهبی نمایان کند. @sibbook