eitaa logo
خانه تخصصی ادبیات سیب نارنجی
131 دنبال‌کننده
250 عکس
18 ویدیو
51 فایل
همسایه با ادبیات #ادبیات #شعر #داستان #نقد ارتباط با مدیر @masoommoradii
مشاهده در ایتا
دانلود
ریشه شناسی دو واژۀ "god" انگلیسی و «خدا»ی فارسی واژۀ god (خدا) در زبان انگلیسی از صورت ژرمنی آغازی *guthan (نورس کهن = guð، گوتیک = guþ) مشتق شده که اصلی نامشخص دارد. برخی آن را از اصل هندواروپایی *ghut- به معنی «آن‌چه برانگیخته شده است» می‌گیرند (در سنسکریت huta- یکی از القاب ایندره به معنی «برانگیخته» است) که از ریشۀ *gheu(e)- «صدا زدن، برانگیختن» مشتق شده است. از این منظر، god یعنی وجودی الهی که به آیین قربانی فراخوانده می‌شود [به یاد بیاوریم که در یشت‌ها کهن، ایزدان از پیروان می‌خواهند آن‌ها را در مراسم پیشکشی به نام بخوانند]. امّا برخی god را از اصل هندواروپایی *ghu-to- «ریخته شده» می‌گیرند که خود از ریشۀ *gheu- «ریختن، ریختنِ پیشکش» (ریشۀ واژۀ khein یونانی به معنی ریختن) آمده است [که در این صورت مفهوم این واژه در اصل به وجودی الهی دلالت دارد که پیشکش و نثار برای او در آتش و یا در ظرف مخصوص یا در مهراب ریخته می‌شده است]. برای واژۀ «خدا» در زبان فارسی نیز چندین ریشه‌شناسی پیشنهاد شده است. نخست این‌که احتمال دارد از ایرانی باستان *hvata-a‌ya > *hvata‌ya- (سنسکریت svatas + a‌yu-) به معنی تحت‌اللفظی «زنده به خود، قائم به ذات» آمده باشد. جزو اول نیای واژۀ «خود» است و جزء دوم نیز به واژگانی سنسکریت a‌yu‌- (زنده) و a‌yu-(نیروی حیات، جان) مربوط است. واژۀ سنسکریت svaya‌m-bhu- نیز به معنی «قائم به ذات» است. برخی دیگر آن را از ایرانی باستان *hvata-a‌da- > *hvata‌da- (سنسکریت svatas +a‌di‌) به معنی تحت اللفظی «آغازکننده به خود، سرآغازنده» می‌گیرند که از دو جزء *hvata (خود) و *a‌da- که با واژۀ a‌di‌ سنسکریت به معنی «شروغ، آغاز» ارتباط دارد. مولّر این واژه را از *xvato‌-aiia‌o اوستایی به معنی تحت اللفظی «جنبنده به ارادۀ خود» مشتق دانسته است که هُرن آن را نپذیرفته. هُرن معتقد است این واژه از xva-δa‌ta- اوستایی «قائم به خود» مشتق شده اما هوبشمان نظر او را نقد کرده است. بارتلمه *xvato‌-da‌ta- اوستایی را به معنی «از خود هستی یافته، خودآفریده» به عنوان ریشۀ «خدا» پیشنهاد می‌دهد که جزء دوم از ریشۀ da‌ «نهادن، وضع کردن، آفریدن» است. امّا آیلرس آن را از *hvata‌va‌ (صرف فاعلی مفرد) *hva-ta‌vant ایرانی باستان، از ریشۀ tav- «توانستن، قادر بودن» مشتق می‌داند که لفظاً «آن‌که به خود توانا است، قائم به نیروی خود» معنی می‌دهد. منابع: https://www.etymonline.com/word/god فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی از دکتر محمد حسن‌دوست، جلد دوم، مدخل شمارۀ 1994