خداوند متعال بعد از هر نمازی که می خوانند انها را لعن می کند
عَنْ سَعِيدِ بْنِ أَبِي سَعِيدٍ اَلْبَلْخِيِّ قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ
إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِي وَقْتِ كُلِّ صَلاَةٍ يُصَلِّيهَا هَذَا اَلْخَلْقُ لَعْنَةً
قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ لِمَ ذَاكَ
قَالَ لِجُحُودِهِمْ حَقَّنَا وَ تَكْذِيبِهِمْ إِيَّانَا .
🔸راوی گوید، از #امام_کاظم علیه السلام شنیدم که فرمودند:
خداوند متعال در هر يك از اوقات نماز كه اين خلق نماز مىخوانند لعنتشان مىكند.
راوى مىگويد:عرض كردم:فدايت شوم براى چه؟
حضرت فرمودند:چون حق ما را انكار كرده و خودمان را تكذيب نمودهاند.
📚علل الشرایع، ج ۲، ص ۶۰۲
@Sibtayn
10.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوری از لعن خطری اعتقادی
@Sibtayn
9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ثواب عجيب لعن
حجت الاسلام احمدی اصفهانی
@Sibtayn
قال رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
*« من تاثم ان یلعن من یلعنه الله فعلیه لعنه الله »*
هر کس گناه بشمارد لعنت نمودن کسی را که خداوند او را لعنت کرده است ، لعنت خداوند بر او باد.
📚اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی) ج ۱، ص ۵۲۸
@Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برائت در کلام رهبری
@Sibtayn
محبت اهل بیت علیهم السلام با محبت دشمنانشان جمع نمی شود
طریف خفاف از امام باقر علیه السلام نقل می کند :
در آن زمان که علی علیه السلام به اصرار مردم، حاکم شده بود، روزی در مسجد نشسته بود و اصحابش دور او حلقه زده بودند...
در آن میان، مردی از منافقین که دورتر نشسته بود و آنها را تماشا میکرد جلو آمد و با صدایی رسا امام را مخاطب کرد و گفت:
((خدا گواه است که من تو را دوست دارم هم در ظاهر و هم در باطن، هم به زبانم و هم به قلبم))
سخنش که تمام شد جز سکوت چیزی شنیده نمیشد، گوئی که همه لال شده و منتظر جواب امام بودند...
و اما این چشمان امام بود که به آن مرد منافقِ پر ادعا دوخته شده بود...
و به ناگاه جوابش همه را تكان داد كه بدون هیچ رودربایستی فرمود :
((دروغ گفتی، به خدا قسم نه تو مرا دوست داری و نه من تو را))
مرد که دست و پایش را گم کرده بود، دستش را جلو آورد و گفت:
((دستت را بده تا با تو بیعت کنم))
امام که خواست نفاق او را برملا کند، فرمود:
((بر چه چیزی با من بیعت میکنی؟))
گفت:
((بر اینکه ادامه دهندهی راهِ آن دو نفر باشی)) البته او به اسمِ هر دو نفر تصریح کرد.
✔️ امام خشمگین شده و فرمود:
((دستت را جمع کن، خدا آن دو نفر را لعنت کند))
و امام ادامه داد:
((به خدا سوگند آیندهی تو را میبینم که در ضلالت کشته خواهی شد و چنان اسب ها صورتت را لگد میکنند که خانوادهات هم چهرهات را تشخیص نمیدهند.))
و چیزی نگذشت که جنگ خوارج برپا شد و او در لشکر دشمن آمد و به همان کیفیت کشته شد و به جهنم رفت.
📚بحار الأنوار ج۳۴، ص۲۵۷
الإختصاص ٣١٢
@Sibtayn
استجابت نفرین صدیقه طاهره سلام الله علیها در بیان مرحوم علّامه حلّی رضوان الله علیه
وَلَمّا وَعَظَت فاطِمَةُ عَليهَا السَّلامُ أبا بَكر في فَدَك، كتَبَ لَها بِها كِتاباً وَرَدَّها عَلَيها، فَخَرَجَت مِن عِندِه فَلَقِيَها عُمَرُ، فَخَرَقَ الكِتابَ فَدَعَت عَلَيه بِما فَعَلَه أبو لُؤلُؤَةِ [بِه]
هنگامی که فاطمه سلام الله علیها ابوبکر را در مورد فدک نصیحت کرد (و فدک را طلب کرد) ، ابوبکر حواله ای نوشت و در ان فدک را به فاطمه سلام الله علیها بازگرداند
هنگامی که فاطمه سلام الله علیها از نزد ابوبکر خارج می شد ، عمر او را دید . [ نوشته را از دستش گرفت و ] ان حواله را پاره کرد.
فاطمه سلام الله علیها او را به همان که ابولولوه انجام داد نفرین کرد ( دعا کرد که شکمش دریده شود)
دست نگاشته ای نفیس از کتاب منهاج الکرامه علامه حلی (ت726هـ) که در سال 743 هجری نگاشته شده و اکنون در دانشگاه لابزیش المان نگهداری می شود
@Sibtayn
🗓10 ربيع الاول
ازدواج پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله وسلم) با حضرت خدیجه(سلام الله علیها)
در چنین روزی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در 25 سالگی، یعنی 15 سال قبل از بعثت با بانوی بزرگوارِ قریش، حضرت «خدیجه بنت خُویلد» ازدواج نمودند.
از روایات و احادیث چنین بر میآید كه حضرت خدیجه كبری(سلام الله علیها) علاوه بر دارابودن اموال، املاك و ثروت فراوان، در عقل و كیاست نیز برتری داشتند. افراد زیادی همچون: عقبه بن ابی معیط و ابن ابیشهاب و نیز ابوجهل و ابوسفیان كه ثروت بسیاری داشتند هر كدام جداگانه به خواستگاری حضرت خدیجه (سلام الله علیها) آمدند ولی ایشان نپذیرفتند و سرانجام پیشنهاد ازدواج با پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول كردند و این ازدواج با آداب و مراسم خاصی انجام شد.
آری ! ایشان از سالها پیش در انتظار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و رسالت آن حضرت بودند؛ چرا كه همیشه از علمای اهل كتاب علایم نبوت آن حضرت را جویا میشدند و در همان روزی كه رسول خدا در چهل سالگی به رسالت مبعوث شد، ایشان نخستین زنی بود كه به دین مبین اسلام گروید. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز علاقه بسیاری به خدیجه (سلام الله علیها) داشتند.
ـ بهتر از خدیجه نصیب من نشد!
عایشه میگوید: «كمتر اتفاق میافتاد كه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از خانه بیرون برود و حضرت خدیجه (سلام الله علیها) را به خیر و نیكی یاد نكند؛ چندانكه یك روز آتش حسادت در من مشتعل شد و گفتم: ای رسول خدا! تا كی خدیجه را یاد میكنی؟ او پیر زنی بیش نبوده! خداوند بهتر از او را به تو مرحمت كرده است».
در این هنگام رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) سخت غضبناك شدند و فرمودند: «به خدا سوگند! بهتر از خدیجه(سلام الله علیها) نصیب من نشده؛ او به من ایمان آورد هنگامی كه مردم كافر بودند؛ او نبوت مرا تصدیق نمود، هنگامی كه مردم مرا تكذیب میكردند و اموال خود را در اختیار من گذاشت در وقتی كه مردم مرا از خود دور میكردند. خداوند متعال از خدیجه به من فرزندانی روزی كرد و رحم تو را عقیم قرار داد».
حضرت خدیجه(سلام الله علیها) در حدود 24 سال با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زندگی كردند و در این مدت یار و غمخوار آن حضرت بودند. آن بانوی بزرگوار ثروت هنگفت خویش را در راه رشد و تبلیغ دین اسلام به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) واگذار و نقش مهمی در پیشرفت این دین آسمانی ایفا نمودند.
@Sibtayn
مذهب اهل قم
محمد بن أحمد بن عبد الرحمن أبي الحسين الملطي الشافعي از علمای سرشناس اهل خلاف متوفای سال 377 ه.ق در کتاب خود با نام التنبيه والرد على أهل الأهواء والبدع ، فرقه های شیعه را به زعم خود می شمارد .
در مورد فرقه چهاردهم می نویسد :
و الفرقة الرابعة عشرة من الإمامية:
هم أهل قُم ... يجمعُونَ بَين الظّهْر وَالْعصر فِي أول الزَّوَال وَبَين الْمغرب وَالْعشَاء فِي جَوف اللَّيْل آخر وَقت الْمغرب عِنْدهم وَيصلونَ صَلَاة الْفجْر بَين طُلُوع الْفجْر الأول الَّذِي يُسمى ذَنْب السرحان ويمسحون فِي الْوضُوء بِالْمَاءِ على ظُهُور أَقْدَامهم وأسفلها
فرقه چهاردهم از امامیه #اهل_قم هستند ... [آنها] میان نماز ظهر و عصر در ابتدای زوال [آفتاب] جمع کرده و میان مغرب و عشا در آخر وقت مغرب جمع می کنند. در هنگام وضو بر پاهای خود مسح می کنند.
در ادامه می نویسد :
وَلَهُم طعن على السّلف وَشتم عَظِيم حَتَّى يبلغ الْوَاحِد مِنْهُم أَن يَأْخُذ شَيْئا أَو مِثَالا يحشوه تبنا أَو صُوفًا يُسَمِّيه أَبَا بكر وَعمر وَعُثْمَان رَضِي الله عَنْهُم ويضربه بالعصى حَتَّى يهريه ليشفي بذلك مَا فِي قلبه
آنها بر سلف [صحابه] طعن می کنند و آنها را #دشنام می دهند. تا به آن جا که یکی از آنها #مترسک یا تمثالی ساخته و آن را از کاه و یا پشم پر کرده و آن را ابوبکر و عمر و عثمان می نامد. پس از آن، آن مترسک را آن قدر زده تا پاره شود و این کار را برای ارامش و تشفی قلب خود می کند
📖التنبيه والرد على أهل الأهواء والبدع نویسنده : المَلَطي، أبو الحسين جلد : 1 صفحه : 32
@Sibtayn
20.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه مردم از عمر داناترند
روزی عمر بن خطاب در مقابل احصاب خطبه ای خواند و دستور داد که مهريه زنان را بيشتر از چهل اوقيه قرار ندهيد. پس هر که بيشتر از اين مقدار را به عنوان مهريه قرار دهد، زياده را به بيت المال خواهم داد.
در اين هنگام زني از ميان زنان برخاست و گفت: آيا کتاب خدا بايد پيروي شود يا فرمان تو؟
عمر گفت: کتاب خدا، منظورت چيست؟
زن گفت: تو اکنون از اين که در مهريه زنان زيادي باشد، نهي کردي، در صورتي که خداوند در قرآن مي فرمايد:
وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا سوره نساء ایه 20
و مال فراواني ( به عنوان مهر ) به او پرداخته ايد، چيزي از آن را پس نگيريد.
عمر با شنيدن اين استدلال دو يا سه مرتبه گفت: همه از عمر داناتر هستند.
اين ماجراي تاريخي به تعابير گوناگون و با يک مضمون در بسياري از کتب اهل سنت نقل شده است، به گوشه اي از اين نقل ها عنايت فرمائيد.
الف- حاشيه سنن ابن ماجه، سندي، جلد1، صفحه 583
ب- کشف الخفاء، عجلوني، جلد1، صفحه 269
ج- السنن الکبري، بيهقي، جلد7، صفحه 233
د- جامع العلم، ابن عبدالبر، صفحه 66
ه- سيرة عمر، ابن جوزي، صفحه 129
و- تفسير قرطبي، جلد5، صفحه 99
ز- تفسير ابن کثير، جلد1، صفحه 467 ( ابن کثير پس از نقل ماجرا مي گويد: اسناد اين نقل جدا قوي ست. )
ح- الدر المنثور، سيوطي، جلد2، صفحه 133 ( سيوطي اين ماجرا را از هفت نفر از حفاظ مانند احمد، ابن حبان و طبراني نقل مي کند. )
ط- فتح القدير، شوکاني، جلد1، صفحه 4 7
ي- تفسيرالکشاف، زمخشري، جلد 1، صفحه 357
ک- ارشاد الساري في شرح صحيح البخاري، قسطلاني، جلد8، صفحه 57
ل- کنزالعمال، متقي هندي، صفحه 298
م- تفسير الخازن، جلد 1، صفحه 353
ن- المستدرک، حاکم نيشابوري، جلد2، صفحه 177 ( حاکم نيشابوري پس از نقل اين ماجرا با قطعيت حکم به تواتر اسناد صحيح آن مي نمايد. )
@Sibtayn