eitaa logo
مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام
2.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
30 فایل
تماس با ادمین کانال : @SibtaynAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 پنجم ؛ سالروز شهادت جناب ابن سکیت رحمة الله عليه ، به دستور عباسی ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔹 یعقوب بن اسحاق معروف به ابن سکیت از بزرگان امامیه در شب دوشنبه ۵ رجب سال ۲۴۴ هجری قمری به دستور متوکل عباسی به خاطر تشیع به شهادت رسید و در سامرا دفن شد در حالی که از سن او ۵۸ سال می‌گذشت. 🔸 ابن سکیت خوزستانی از آبادی‌های دورق از اطراف اهواز بود. گفته شده چون زیاد ساکت بوده به او ابن سکیت می‌گفتند. نجاشی می‌گوید: یعقوب بن اسحاق السکیت، ابو یوسف، از نزدیکان امام جواد و امام هادی علیهما السلام بود و از امام جواد علیه السلام روایات و مسائل را نقل کرده است. او از بزرگان علم عربیت و لغت و ثقه‌ای راستگو بود و دارای کتاب‌هایی است. ◾️ : 🔸 متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهده‌دار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوب‌ترند یا امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم خادم حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام بهتر است از تو و از دو فرزندت. متوکل دستور داد زبان او را از پشت سر خارج نمایند، و با این جنایت او به شهادت رسید. بعضی گفته‌اند ضرباتی به شکم آن بزرگوار وارد کردند تا شهید شد. 📚 تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۸-۱۸۹ ---------------- 🔹 سیوطی از علمای اهل تسنن در این باره می‌نویسد: ✍️ وفي سنة أربع وأربعين قتل المتوكل يعقوب بن السِّكِّيت الإمام في العربية فإنه ندبه إلى تعليم أولاده، فنظر المتوكل يومًا إلى ولديه المعتز والمؤيد فقال لابن السكيت: من أحب إليك هما أو الحسن والحسين؟ فقال: قنبر -يعني: مولى عليّ- خير منهما، فأمر الأتراك فداسوا بطنه حتى مات، وقيل: أمر بسلّ لسانه فمات وأرسل إلى ابنه بديته، وكان يعقوب رافضيًّا. 🔸 در سال ۴۴ متوکل عباسی، یعقوب بن سکیت پیشوا در علم زبان عربی را به قتل رساند. متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهده‌دار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوب‌ترند یا حسن و حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) از دو فرزندت بهتر است. متوکل به غلامان ترک دستور داد بر شکمش بکوبند تا فوت شد (به شهادت رسید) و همچنین گفته شده زبان او را از پشت سر خارج کردند، و با این جنایت او به قتل رسید. سپس دیه او را برای پسرش فرستادند. یعقوب (شیعه) بود. 📚 تاریخ الخلفاء، تالیف سیوطی، صفحه ۲۷۶، چاپ دار ابن حزم 📃 اسکن کتاب: http://bit.ly/2HBgFaL 📃 پوستر: http://bit.ly/2Hwsa3b
سوم شوال سال ۲۴۷هجری قمری مصادف با بیست و دوم آذر سال ۲۴۰هجری شمسی متوكل عباسی ملعون بدرک واصل شد. مدت خلافت غاصبانه او ۱۴سال و ۱۰ماه و عمر نحسش ۴۱سال بود. درايام حکومت غاصبانه اش بساط لهو ولعب وطرب را برپا کرد واموال زیادی رابه سی هزار راوی ملعون دادکه مطابق میلش حدیث جعل کرده و نشردهند. اميرالمؤمنين عليه السلام درمورد بنی العباس خبیث فرمودند: آل عباس متوکل خواهدبود. او به والى مدينه ومكه دستورداد كسى به احسان نكند و داد وستد باآنان ممنوع است، واگر كسى كوچكترين رحمى كند سخت عقوبت خواهد شد. زندگی چنان بر سخت شد که زنان جز لباس كهنه نداشتند. وپيراهن سالمی رابراى نمازخواندن به نوبت میپوشيدند، و تامرگ متوکل میكردند. هميشه از اميرالمؤمنين وحضرت زهرا و حسنین عليهم السلام به بدى ياد کرده و العیاذبالله لعن و سب وجسارت میكرد. آن ملعون قبرمطهر عليه السلام راخراب كرد. رامأمور اینکار کرد. اونیز قبرامام حسین علیه السلام وسایر قبور و تمام خانه های اطراف راتا حدود دویست جریب ویران کرد. زمینها راشخم زده و زراعت میکردند وهرکس برای زیارت میرفت، دستگیر میکردند. به قبرمطهر حضرت آب بستند، اما آب بافاصله دورتادور قبرحضرت چرخید و روی قبرمطهر نرفت وآن قسمت به معروف گشت. ولى دوباره شیعیان همت کرده وبارگاه رابنا میکردند. متوکل دستور به منع زیارت داد و راه کربلا را بست و دست زوار را قطع میكرد و آنان را میكشت. به اجبار، امام هادی علیه السلام ازمدینه به سامرا آورد وبسیار به ایشان بی حرمتی کرده وناسزا میگفت. اوفرمان داد که هرکجا رایافتید آنان را به بدترین نحو بکشید. وی سادات را تحت تعقیب قرارداده و آنها را به یا قتل محکوم مینمود. حتی وقتی شیعه بودنِ معلم فرزندانش رافهمید، زبانش را ازقفا بیرون کشید و اورا شهیدکرد. بسیارفحاش بود وبه پسرش فحشهای رکیک میداد وبعد به آوازه خوانها دستورمیداد که همان فحشها رابا غنا بخوانند و برقصند. وی از و زنا وقتل وغارت ابایی نداشت. بالاخره پسرش در چندنفر ازغلامهاى خاص پدرش رامأمور به كشتن وى كرد وآنها درحالى كه متوكل مشغول شرب خمر بود، خونش را ريختند. درهمان روزمردم با درقصر بيعت كردند و اونیز شش ماه بیشتر زنده نبود. 📚تتمةالمنتهى ص۳۳۰ 📚تاريخ الخلفاء ص۳۵۷ 📚بحارالانوار ج۵۰ص۲۱۰ @Sibtayn
🗓 پنجم ؛ سالروز شهادت جناب ابن سکیت رحمة الله عليه ، به دستور عباسی ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔹 یعقوب بن اسحاق معروف به ابن سکیت از بزرگان امامیه در شب دوشنبه ۵ رجب سال ۲۴۴ هجری قمری به دستور متوکل عباسی به خاطر تشیع به شهادت رسید و در سامرا دفن شد در حالی که از سن او ۵۸ سال می‌گذشت. 🔸 ابن سکیت خوزستانی از آبادی‌های دورق از اطراف اهواز بود. گفته شده چون زیاد ساکت بوده به او ابن سکیت می‌گفتند. نجاشی می‌گوید: یعقوب بن اسحاق السکیت، ابو یوسف، از نزدیکان امام جواد و امام هادی علیهما السلام بود و از امام جواد علیه السلام روایات و مسائل را نقل کرده است. او از بزرگان علم عربیت و لغت و ثقه‌ای راستگو بود و دارای کتاب‌هایی است. ◾️ : 🔸 متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهده‌دار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوب‌ترند یا امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم خادم حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام بهتر است از تو و از دو فرزندت. متوکل دستور داد زبان او را از پشت سر خارج نمایند، و با این جنایت او به شهادت رسید. بعضی گفته‌اند ضرباتی به شکم آن بزرگوار وارد کردند تا شهید شد. 📚 تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۸-۱۸۹ ---------------- 🔹 سیوطی از علمای اهل تسنن در این باره می‌نویسد: ✍️ وفي سنة أربع وأربعين قتل المتوكل يعقوب بن السِّكِّيت الإمام في العربية فإنه ندبه إلى تعليم أولاده، فنظر المتوكل يومًا إلى ولديه المعتز والمؤيد فقال لابن السكيت: من أحب إليك هما أو الحسن والحسين؟ فقال: قنبر -يعني: مولى عليّ- خير منهما، فأمر الأتراك فداسوا بطنه حتى مات، وقيل: أمر بسلّ لسانه فمات وأرسل إلى ابنه بديته، وكان يعقوب رافضيًّا. 🔸 در سال ۴۴ متوکل عباسی، یعقوب بن سکیت پیشوا در علم زبان عربی را به قتل رساند. متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهده‌دار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوب‌ترند یا حسن و حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) از دو فرزندت بهتر است. متوکل به غلامان ترک دستور داد بر شکمش بکوبند تا فوت شد (به شهادت رسید) و همچنین گفته شده زبان او را از پشت سر خارج کردند، و با این جنایت او به قتل رسید. سپس دیه او را برای پسرش فرستادند. یعقوب (شیعه) بود. 📚 تاریخ الخلفاء، تالیف سیوطی، صفحه ۲۷۶، چاپ دار ابن حزم 📃 اسکن کتاب: http://bit.ly/2HBgFaL 📃 پوستر: http://bit.ly/2Hwsa3b 📝 پ.ن : اهل تسنن با اینکه اعتراف کرده‌اند که متوکل ملعون ناصبی و خونریز و دشمن اهل بیت علیهم السلام بوده، در کمال تعجب او را ناصر السنة می‌نامند و حتی ابن عربی صوفی قبح الله وجهه او را از اولیاء خدا می‌داند!!! البته اهل تسنن بسیاری از حکام خونریز و ناصبی دیگر را نیز ناصر السنة نامیده‌اند ! گویا شرط اصلی ناصر السنة بودن از نظر آنان دشمنی با اهل بیت علیهم السلام و کشتار شیعیان است!!! ➕ابن عربی در فتوحات می‌گوید: ❌ «قطب که او را {غوث} گویند،محل نظر حق تعالی است و آن در هر زمان یک شخص است و هو من المقربین و هو سید الجماعة فی زمانه و منهم من یکون ظاهر الحکم و یحوز الخلافة الظاهرة کما حاز الخلافة الباطنیة من جهة المقام کأبی بکر و عمر و عثمان و علی و الحسن و معاویة بن یزید و عمربن عبد العزیز و المتوکل ومنهم من له الخلافة الباطنة خاصة و لا حکم له فی الظاهر کأحمد بن هارون الرشید السبتی و کأبی یزید البسطامی و أکثر الأقطاب لا حکم لهم فی الظاهر…» 📒فتوحات،ج2،ص6 : و او از مقربین است و سرور جماعت زمان خود می باشد از آنها کسی است هم خلافت ظاهری دارد و هم خلافت باطنی مانند ابوبکر، عمر،عثمان،علی،حسن، بن یزید و عمربن عبد العزیز و متوکل عباسی و بعضی تنها حائز مقام خلافت باطنی هستند مانند : احمد بن هارون رشید سبتی و ابو یزید بسطامی و اکثر قطبها این چنین هستند.»
⚫️ عاقبت "ابراهيم دیزج و هارون معزي" ماموران متوكل برای تخریب قبر مطهر سيدالشهداء علیه‌السلام 💡پیامبر بمن سیلی زد و بر صورتم آب دهان انداخت ┄┅━𖣐▪️﴾﷽﴿▪️𖣐━┅┄ 🔻 شیخ طوسی رحمه الله بسندش از ابوعبدالله باقطانی روایت کرده که او گفت: عبید الله بن یحیی بن خاقان مرا بعنوان کاتب «هارون معرّی» که یکی از سران سپاه سلطان بود منصوب کرد. بدن او بسیار سفید بود حتی دستها و پاهایش، اما صورتش سیاه بود آن هم بسیار سیاه که گویا قیر بود، و در صورتش جراحتی داشت که از آن ماده‌ای چرکین و بدبوی ترشح می‌کرد. پس از مدتی که با من انس گرفت از سیاهی چهره‌اش پرسیدم و او از پاسخ به من سر باز زد. بعدها او به بیماری مبتلا شد که در همان بیماری از دنیا رفت. پس در کنارش نشستم و از آن امر از او پرسیدم. پس مشاهده کردم که گویا مایل است رازش نهفته بماند. پس به او ضمانت دادم که رازش را پوشیده بدارم. سپس بمن این چنین گفت که : من و "ابراهیم دیزج" را برای شکافتن قبر حسین (علیه السّلام) و آب گشودن بروی آن مأمور نمود. هنگامی که تصمیم به خروج و حرکت به آن ناحیه را نمودم رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله را در خواب مشاهده کردم که فرمودند: «با ابراهیم دیزج خارج مشو و آنچه درباره قبر حسین بشما دستور داده شده انجام مده.» هنگامی که صبح کردیم گروهی نزد من آمدند و مرا به حرکت ترغیب و تشویق نمودند پس با آنان حرکت کردم تا به کربلا رسیدیم. و آنچه را متوکل بما فرمان داده بود انجام دادیم. پس پیامبر را در خواب دیدم که فرمودند: «آیا بتو فرمان ندادم که با آنان خارج مشو و کردارشان را انجام مده؟! ولی قبول نکردی و آنچه انجام دادند، انجام دادی!»←آنگاه ایشان در خواب سیلی محکمی بر من نواخت و در صورتم آب دهان افکند، سپس چهره‌ام همان‌گونه که می‌بینی سیاه گشت و بدنم بحالت اولش باقی ماند. 🔻شیخ طوسی روایت کرده از فضل بن محمد بن عبدالحميد که گفت: بر ابراهيم ديزج (یهودی) داخل شدم - و من همسايه‌اش بودم و در بيمارى كه به مرگش انجاميد از او عيادت مى‌كردم- پس او را در بدحالى يافتم. او بيهوش بود و پزشك بر بالينش بود. از حالش پرسيدم و ميان من و او همنشينى و انسى بود كه موجب مى‌شد بمن اطمينان كند و با من راحت باشد. پس حالش را از من پنهان ساخت و به من درباره پزشك اشاره‌اى كرد. پس پزشك اشاره او را فهميد و از حالش چيزى بدست نياورد و ندانست كه چه دوايى بنويسد تا او استفاده نمايد. پس برخاست و خارج شد و اتاق خالى گشت. سپس از حال او پرسيدم. او گفت: بخدا سوگند تو را آگاه مى‌نمايم و از خدا طلب بخشش مى‌نمايم. همانا متوكل بمن فرمان داد كه بسوى نينوا بجانب قبر حسين (عليه السّلام) خارج بشويم و آن را شخم زده و آثار قبر او را محو و نابود گردانیم. هنگام عصر به آن ناحيه رسيديم و همراه ما كارگران و بنّاهايى بودند كه با خود بيل و كلنگ داشتند. به نزد غلامان و يارانم آمدم تا كارگران را به ويرانى قبر و شخم زمين بگمارم، و خود را از خستگى سفر بر زمين انداختم تا بخوابم و مرا خواب در ربوده بود، كه ناگهان سر و صدايى شديد و بلند به گوش رسيد و غلامان مرا بيدار كردند. هراسان برخاستم و به غلامان گفتم: شما را چه شده است‌؟ گفتند: شگفت‌ترين امر است‌. گفتم: آن چيست‌؟!! گفتند: در محلّ‌ قبر، گروهى ميان ما و قبر مانع شده‌اند و بطرف ما تیر پرتاب مى‌كنند! برخاستم تا حقيقت آن امر را روشن نمايم كه آن را همانگونه كه وصف كردند يافتم و آن حادثه در اولين شب از شبهاى بيض [يعنى سيزدهم ماه] بود. سپس گفتم: شما نيز بسويشان تيراندازى كنيد. اينان تيراندازى كردند و تيرهايمان بسويمان بازگشت. پس هيچ تيرى از آنها جز بر كسى كه آن را پرتاب كرده بود فرود نيامد و او را كُشت! از اين امر هراسان و ترسان شدم و تب‌ولرز مرا فرا گرفت. همان وقت از جانب قبر بازگشتم و خود را آماده ساختم كه متوكل مرا به قتل برساند، زیرا درباره قبر حسين (عليه السّلام) تمام آن‌چه را بمن گفته بود به انجام نرساند. راوی گويد به او گفتم: از آنچه از متوكل برحذرى كفايت شدى، چون متوكل اوايل ديشب كشته شد، و منتصر قاتلان او را در كشتنش يارى نمود. سپس بمن گفت: خبر قتل متوکل را شنيده‌ام ولى به بدنم چيزى رسيده است كه با آن اميدى به زنده ماندن ندارم. راوی گوید: اين امر در اول روز بود و ديزج روز را به شب نرسانده از دنيا رفت. 👈🏻 سپس شیخ طوسی از ابن خُشَیش و او از ابوالمفضل روایت کرده: منتصر شنيد كه پدرش متوکل، به حضرت فاطمه عليها السّلام ناسزا مى‌گويد‼️سپس از شخصی در این باره پرسيد. او گفت: كشتن او واجب است، جز آنكه هركس پدرش را به قتل رساند عمر طولانى نخواهد داشت. منتصر گفت: پروايى ندارم چنان‌چه با كشتن او از خدا فرمانبردارى نمايم و عمرم طولانى نگردد. پس او را به قتل رساند و پس از او هفت ماه بیشتر زندگى نكرد. 📘 أمالی، ط_دارالثقافه، ص ۳۲۶ - ٣٢٧ @Sibtayn
🗓 پنجم ؛ سالروز شهادت جناب ابن سکیت رحمة الله عليه ، به دستور عباسی ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔹 یعقوب بن اسحاق معروف به ابن سکیت از بزرگان امامیه در شب دوشنبه ۵ رجب سال ۲۴۴ هجری قمری به دستور متوکل عباسی به خاطر تشیع به شهادت رسید و در سامرا دفن شد در حالی که از سن او ۵۸ سال می‌گذشت. 🔸 ابن سکیت خوزستانی از آبادی‌های دورق از اطراف اهواز بود. گفته شده چون زیاد ساکت بوده به او ابن سکیت می‌گفتند. نجاشی می‌گوید: یعقوب بن اسحاق السکیت، ابو یوسف، از نزدیکان امام جواد و امام هادی علیهما السلام بود و از امام جواد علیه السلام روایات و مسائل را نقل کرده است. او از بزرگان علم عربیت و لغت و ثقه‌ای راستگو بود و دارای کتاب‌هایی است. ◾️ : 🔸 متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهده‌دار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوب‌ترند یا امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم خادم حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام بهتر است از تو و از دو فرزندت. متوکل دستور داد زبان او را از پشت سر خارج نمایند، و با این جنایت او به شهادت رسید. بعضی گفته‌اند ضرباتی به شکم آن بزرگوار وارد کردند تا شهید شد. 📚 تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۸-۱۸۹ ---------------- 🔹 سیوطی از علمای اهل تسنن در این باره می‌نویسد: ✍️ وفي سنة أربع وأربعين قتل المتوكل يعقوب بن السِّكِّيت الإمام في العربية فإنه ندبه إلى تعليم أولاده، فنظر المتوكل يومًا إلى ولديه المعتز والمؤيد فقال لابن السكيت: من أحب إليك هما أو الحسن والحسين؟ فقال: قنبر -يعني: مولى عليّ- خير منهما، فأمر الأتراك فداسوا بطنه حتى مات، وقيل: أمر بسلّ لسانه فمات وأرسل إلى ابنه بديته، وكان يعقوب رافضيًّا. 🔸 در سال ۴۴ متوکل عباسی، یعقوب بن سکیت پیشوا در علم زبان عربی را به قتل رساند. متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهده‌دار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوب‌ترند یا حسن و حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) از دو فرزندت بهتر است. متوکل به غلامان ترک دستور داد بر شکمش بکوبند تا فوت شد (به شهادت رسید) و همچنین گفته شده زبان او را از پشت سر خارج کردند، و با این جنایت او به قتل رسید. سپس دیه او را برای پسرش فرستادند. یعقوب (شیعه) بود. 📚 تاریخ الخلفاء، تالیف سیوطی، صفحه ۲۷۶، چاپ دار ابن حزم 📃 اسکن کتاب: http://bit.ly/2HBgFaL 📃 پوستر: http://bit.ly/2Hwsa3b 📝 پ.ن : اهل تسنن با اینکه اعتراف کرده‌اند که متوکل ملعون ناصبی و خونریز و دشمن اهل بیت علیهم السلام بوده، در کمال تعجب او را ناصر السنة می‌نامند و حتی ابن عربی صوفی قبح الله وجهه او را از اولیاء خدا می‌داند!!! البته اهل تسنن بسیاری از حکام خونریز و ناصبی دیگر را نیز ناصر السنة نامیده‌اند ! گویا شرط اصلی ناصر السنة بودن از نظر آنان دشمنی با اهل بیت علیهم السلام و کشتار شیعیان است!!! ➕ابن عربی در فتوحات می‌گوید: ❌ «قطب که او را {غوث} گویند،محل نظر حق تعالی است و آن در هر زمان یک شخص است و هو من المقربین و هو سید الجماعة فی زمانه و منهم من یکون ظاهر الحکم و یحوز الخلافة الظاهرة کما حاز الخلافة الباطنیة من جهة المقام کأبی بکر و عمر و عثمان و علی و الحسن و معاویة بن یزید و عمربن عبد العزیز و المتوکل ومنهم من له الخلافة الباطنة خاصة و لا حکم له فی الظاهر کأحمد بن هارون الرشید السبتی و کأبی یزید البسطامی و أکثر الأقطاب لا حکم لهم فی الظاهر…» 📒فتوحات،ج2،ص6 : و او از مقربین است و سرور جماعت زمان خود می باشد از آنها کسی است هم خلافت ظاهری دارد و هم خلافت باطنی مانند ابوبکر، عمر،عثمان،علی،حسن، بن یزید و عمربن عبد العزیز و متوکل عباسی و بعضی تنها حائز مقام خلافت باطنی هستند مانند : احمد بن هارون رشید سبتی و ابو یزید بسطامی و اکثر قطبها این چنین هستند.» @Sibtayn