eitaa logo
متن سیمای حرم
13هزار دنبال‌کننده
8 عکس
5 ویدیو
0 فایل
🎙کانال رسمی فیلم، فیش روضه دفتری، سبك و صوت های مداحی و سخنرانی‌ وابسته به کانال باب الحرم 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi 🔸کانال متن روضه باب‌الحرم↶ @babolharam_net 🔸فروشگاه حرز حرم↶
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 دسترسی سریع به مطالب کانال 👈 برای دسترسی سریع به مطالب، هشتگ مربوطه را لمس کنید. 🔻هشتگ های فیش روضه:📋 🔻هشتگ‌های متن و سبک ها: 📋 🔻هشتگ‌های مناسبت ها: 📋 🔻هشتک های محرم🏴
#⃣ 📋 ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... السَّلاَمُ عَلَیْكَ یَا أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ یا أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ سلام ما به علی و نماز آخر او … به حال راز و نیاز و به دیده ی تر او … سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد سلام ما به رخ غرق خون و اطهر او سلام ما به پریشانی حسین و حسن سلام ما به دل پر ز آه دختر او شبِ ضربت خوردن  امیرالمؤمنینِ، امشب اون شبیِ که ندایِ “فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه “ از محراب مسجد کوفه بلند شد،امشب تا صبح که درِ خونه ی خدایی،هی بگو:ای وای علی،ای وای علی…اصلاً از اعمال شبِ نوزدهمِ،هرکی نگفته بگه:” اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمِیرَالمُؤمِنِین” خدایا ابن ملجم رو لعنت کن... ای خدا! دلم میخواست امشب مسجد کوفه بودم،روبرویِ محراب می نشستم،برای آقام گریه می کردم… مجلسی روایت کرده: “فلمّا احسّ الامام بالضّرب”وقتی آقایِ ما ضربه ی شمشیر رو حس کرد،ناله نزد، "وَ وَقَعَ عَلی وَجهِه" علی با صورت رو زمین افتاد…. شبِ قدر ،شبِ زیارتیِ امام حسینِِ هم هست،علی جان شنیدم پسرات کربلا با صورت رو زمین افتادن،شنیدم عباست از شما یاد گرفت،وقتی دستِ راستش و چپش رو جدا کردن، یه تیری اومد به مشک اصابت کرد،آب ریخت،اینجا پسرش چه کرد؟“وَ وَقَفَ الْعَباس مُتِحَیِّرا” عباس همین طور ایستاد…یه چیزی باید به این حیرت خاتمه بده،یه وقت عمود آهن به سرش زدن،مثل بابایِ غریبش با صورت به زمین افتاد…* علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد ده مرتبه صدا بزنید: یا حسین…. *اميرالمؤمنين وقتي ضربت خورد، دیگه نتونست تو محراب طاقت بیاره، بدنشو گذاشتن تو گلیمی ، آوردن نزدیک خونه … این بدن سالمه ، فقط فرقش ضربه خورده …. هنوز حیات در این بدن باقی است … گلیم کجا ؟ بوریا کجا ؟ این بدن هنوز زیر سم اسب نرفته …. آخ یه وقت زینب دید یه هاتفی داره صدا می زنه … زمین داره با این ناله میلرزه، حسنین هم که مسجدن ؛ دقت کرد ببینه هاتف چی می گه شنید داره میگه : “تهدمت و الله ارکان الهدی قًتل علی المرتضی …” یه جا اینجا دلش خیلی به لرزه افتاد … بیست و یک سال بعد تو خیمه نشسته بود ، دید هوا تیره و تار شد …. زمین شروع کرد لرزیدن، یادش افتاد، پا برهنه به سمت خیمه ی امام چهارم دوید ، عزیز برادرم چه خبره؟!! کربلا داره میلرزه ؟!! فرمود عمه جان کار بابامو یکسره کردن …. آخ نگاه کن سرشو بالا نیزه زدن ….حسین …. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ ‍#⃣ 📋 #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ️السلامُ عَلَیْکَ یا عَلیُ بْنِ أبیطالِبْ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ‏ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ️السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ... *شب شهادت آقامون امیرالمؤمنینِ، امشب با پای دلمون همراه یتیمای کوفه بریم خونه ی مولا کنار بسترش... چی میخوای بگی امشبی به مولات...؟ شب قدرِ آقا نگاه کن دلم رو بیا قسمتم کن دوباره حرم رو شب قدرِ آقا همین آرزومِ ببینم ضریحت بازم روبرومِ دلم کرده بازم هوای نجف رو بده اذن ایوون طلای نجف رو نذار جایِ دیگه بذارم سرم رو شب قدر دعا کن پدر مادرم رو علی جان،علی جان... سر تو شکسته دلش خونِ زینب پریشونِ موهات،پریشونِ زینب درستِ به اَبروت آقا خَم نمیآد چه جور زد که زخمِ سرت هم نمیآد *بی بی حضرت زینب سلام الله علیها وقتی ابن ملجم! رو دید صدا زد: خدا لعنتت کنه، چرا این کار رو کردی و بابام رو زدی؟! ان شالله بابام خوب میشه حسابت رو میرسه .. گفت دخترِ علی یه کاری با بابات کردم .. یه جوری زدم دیگه نمیتونه از جاش بلند بشه ..* سری که با شمشیر تا اَبرو شکسته میفهمه چه جوری یه پهلو شکسته تا زینب سر و دید یادِ مادر افتاد یادِ لحظه ای که رو مادر در افتاد شبِ آخری جز نیایش نداری به جز اهلبیتت سفارش نداری چقدر گریه کردی چقدر غصه خوردی تا زینب رو دستِ اباالفضل سپردی وقتی بری حرم عباس،یکی از کاشی هایی که القاب عباسُ روش نوشتن، نوشته: " یا کَفیلَ الزینب "... چقدر گریه کردی چقدر غصه خوردی تا زینب رو دستِ اباالفضل سپردی با عباس که باشه اسارت نمیره اَلنگو و خلخال به غارت نمیره با عباس که باشه تماشا نمیشه دیگه روی دشمن به روش باز نمیشه *مثل امشب مولا فرمود: همه از حجره برن بیرون، فقط بچه های فاطمه بمونن، دید عباس سرش رو انداخته پایین داره میره،یه اشاره به امام حسن کرد،گفت: بابا به عباس بگو صبر کنه،کجا داری میری؟ امشب شبِ توئه عباس! اومد پایین پای مولا دو زانو نشست، ادب کرد، امیرالمؤمنین همه حرفارو زد، ودیعه ی امامت رو تحویل داد،بعد گفت: عباسم بیا جلوتر...تا عباس اومد جلو، دیدن دست حسین رو گذاشت تو دست عباس...* همه بیرون برن اما،شاخه ی یاسم بمونه زینب و حسین ِ زهرا، گُلم عباسم بمونه *عباس جان!* این حسین صحیح و سالم،قامت زینب کشیده مبادا این بشه بی سر،اون بشه قدش خمیده مبادا سر حسین و بزنن به نیزه هاشون مبادا زینب ِ من رو ببرن توی بیابون * عباسم حواست به حسین و زینبم باشه بابا!.. اما یا امیرالمؤمین! امان از اون ساعاتی که همین حسینت نگاه کرد دید عباس رو زمین افتاده، از کنار بدنِ عباس بلند شد، تا برگشت سمت خیمه ها، خانوم زینب دید دیگه رنگ تو صورت حسینش نیست، اینجا کسی جرأت نمیکنه از امام سئوال کنه، میدونی چیکار کرد زینب؟ اومد صدا زد:رقیه جان عزیز ِ دلم،تو برو از بابات سئوال کن... دیدن دخترِ حسین اومد جلو، ابی عبدالله بغلش کرد، آروم با این چارقدش این خونها رو از روی صورت حسین پاک کرد، زیر لب سئوال کرد گفت:بابا... "اَینَ عَمّیَ العباس؟ " بابا عمو عباس چی شد؟ اینجا دیگه حسین جواب کسی رو نداد، دخترش رو آروم گذاشت زمین، از جاش بلند شد، اومد کنار خیمه ی عباس،عمود خیمه رو خوابوند،میدونی یعنی چی؟ یعنی زینب جان! برا اسیری آماده شو... اینجا عمه ی امام زمان دستاش رو گذاشت رو سرش، دیدن زینب صدا میزنه: "وا ضَیعَتَنا " اَمان از اسیری ِ زینب، حالا ناله بزن:حسین.... به ناله ی دلِ زینبِ کبری، بگو:حسین.... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ ‍#⃣ 📋 #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... السلامُ عَلَیْکَ يا اَبَا الْحَسَنِ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ يا عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ تیر محبّت تو را منم نشانه یا علی گرفته بر زیارتت دلم بهانه یا علی بار ولایتِ تو را به دوش دل گذاشتم کوه معاصیم فتاد از سرِ شانه، یا علی ای ز دو دیده ام روان خون سَرِ شکسته ات ای ز دلم گُل غمت زده جوانه، یا علی تو قهرمانِ خیبری چرا کنار بَستری هما چگونه سر کند در آشیانه، یا علی تو کَز عطوفتِ دلت شیر دهی به قاتلت دستِ تُهی کجا مرا کنی روانه، یا علی ای پدرِ یتیم ها، دو چَشمِ خود زِ هم گشا طفلِ یتیمت آمده بر درِ خانه، یا علی فدای دیدۀ ترت، چه شد که مثل همسرت شد بدنِ مُطّهرت دفن شبانه یا علی؟ قسم به خون پاک تو، به قلبِ چاک چاک تو که کُشته بارها تو را تیغِ زمانه، یا علی مرگ تو بود آن زمان که بینِ خانه دشمنان زدند همسرِ تو را به تازیانه یا علی سوال کردن از آقا امیرالمؤمنين، آقاجان! سخت ترین لحظه برای یه مرد کدوم لحظه است؟ دیدن مولا داره اشک میریزه و آه میکشه، فرمود: میدونید سخت ترین لحظه برای یه مرد کدوم لحظه است؟ او لحظه ای که دستاش رو بسته باشن جلوش سیلی به صورت همسرش بزنن نتونه کار بکنه... مرگ تو بود آن زمان که بینِ خانه دشمنان زدند همسرِ تو را به تازیانه یا علی لحظه هایِ آخر، لحظه های احتضار، امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد، شب بیست و یکم، شب زیارتیِ سید الشهداء است، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه...: "بُنَيَّ! قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ" بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده... لحظه هایِ آخر، امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد، اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه، اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که پیغمبر از دنیا رفت... آقا دید حسین آرام نمیگیره، صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد، یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود، یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش... دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد.... کربلا که رسید، ابی عبدالله هرچی خواست زینب رو آروم کنه، وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال دورِ برادرش حلقه زدن... چی دید زینب؟* آنقَدَر حسینش زیر نعل ها پا خورد مثل پیراهنش تنش تا خورد روزه اش را سنان شکست آخر نیزه ای را به جای خرما خورد تشنه بود آب خواست، اما شمر آب را پیش چشم آقا خورد این صدای شکستن سینه است زیر مرکب شد استخوان ها خورد پشت و روی تنش یکی شده بود زینب از دیدن تنش جا خورد *"فِرقةٌ بِالسُيوف، فِرقةٌ بِالرِّماح، فرقةٌ بالحجارةِ و فرقةٌ بالخَشَبِ وَالعَصا.." با شمشير ميزن، با سنگ میزدن، با چوب و عصا، حسین رو میزدن...ناله بزن بگو: حسین... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... السَّلامُ عَلَىٰ مَوْلانا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَاحِبِ السَّوابِقِ وَالْمَناقِبِ، سَاقِي الْمُؤْمِنِينَ بِالْكَأْسِ مِنْ حَوْضِ الرَّسُولِ الْمَكِينِ الْأَمِينِ، السَّلامُ عَلَىٰ قَسِيمِ الْجَنَّةِ وَ النَّار وَ نِعْمَةِ اللّٰهِ عَلَى الْأَبْرارِ، وَ نِقْمَتِهِ عَلَى الْفُجَّارِ . السَّلامُ عَلَىٰ سَيِّدِ الْمُتَّقِينَ الْأَخْيارِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ.... نمی گویم دو تا فرقش به محراب عبادت شد علی از استخوانِ مانده در حلقوم راحت شد صدای واعلیا تا به گردون می رود امشب ز چشم زینب و فرق علی خون میرود امشب دگر بر دیده ی محراب و منبر پای مولا نیست دگر در سفره ی ایتام کوفه نان و خرما نیست ز فرقش خون دل هایی که مولا خورده بود آمد زمانی را که عمری انتظارش برده بود آمد تو ای دنیا به زیر گِل علی را با چه دل بردی؟ تنی را، نی که دنیای فضیلت را به گِل بردی غم امشب از در و دیوار های کوفه می بارَد زمین را خاک بر سر شد، زمان گم کرده ای دارد ز بس درد دلش را چاه های کوفه بشنیدند به آهش اشک باریدند تا آنجا که خشکیدند علی دست خدا امشب به جنت می نهد پا را پیمبر آورد با خود، به استقبال زهرا را ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی ز مظلومی کند مظلومه ی دیگر پذیرایی امشب شبِ اون آقای مظلومی است که بدنش رو دل شب غریبانه امام حسن و امام حسین علیهم السلام برداشتن، عقب جنازه رو گرفتن، جلو جنازه بلند شد توسط جبرائیل و میکائیل، اومدن تا جایی که جلو جنازه پائین اومد، رو زمین گذاشتن، خاکارو کنار زدن، دیدن یه قبری آماده کرده نوحِ پیغمبر، امام حسن واردِ قبر شد، بدنِ بابارو داخل قبر خوابانید، بند کفن رو باز کرد، طرفِ راستِ صورتِ بابارو روی خاک های قبر گذاشت، صورت بابارو می بوسه، گریه میکنه... امام حسن می فرمایند: از قبر بیرون اومدم دیدم پرده ای روی قبر کشیده شد، گوشه ی پرده رو کنار زدم، دیدم جدم رسولِ خدا اومده، ابی عبدالله پایینِ پایِ بابا میگه گوشه ی پرده رو کنار زدم، دیدم مادرم زهرا اومده... اگرچه غریبانه و دلِ شب، بدنِ امیرالمؤمنین رو برداشتن، حسینی ها! اما کربلا نازنین بدنِ میوه ی دلش ابی عبدالله، سه روز و سه شب روی خاک های کربلا، حسین.... خدایا! به امشبِ بچه های علی همه ی مارو ببخش، به اشک چشم حَسنین علیهم السلام، به اشک چشم زینبین، خدایا! فرج امام زمانمان برسان، مارو هم به امام زمانمون برسان... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram