eitaa logo
کلمات‌ِکال‌ِمن
342 دنبال‌کننده
79 عکس
8 ویدیو
1 فایل
از دیده‌ها و شنیده‌ها و فکرام می‌نویسم. @pourmahmoud_114 . اینجا هم هستم: @targol_114
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر امروز پشت همان میزی که روبرویش هلال‌وار صندلی‌دسته‌دار چیده‌اند بنشینم و بخواهم برای شاگردهایم از شما بگویم دهانم خشک می‌شود، انگشت‌هایم به گزگز می‌افتند، شقیقه‌هایم می‌کوبند، حس می‌کنم بست و بندهای قلبم کنده شده و تا گلویم بالا می‌آید. هی چشم‌هایم را از نگاه‌های منتظر زن‌ها می‌دزدم و به مداد و دفترهایشان که منتظر نوشتن هستند زوم می‌کنم. من برای از شما گفتن خیلی گنگ و کوچکم. حتی تجربه‌زیسته به دادِ نابلدی و نادانی‌ام نرسیده است. مدینه رفته‌هایی که از پشت پنجره‌های بقیع پرِ چادرهایشان خیس اشک شده، از منِ دور افتاده، اقلکم در حد همان غبار‌های روی زمین، صدرترند. آن‌هایی که چشم‌شان به گنبد بلندبالای پسرت افتاده و همان‌جا به اسم شما صدایش می‌کنند و دخیل می‌بندند هم از من خیلی جلوترند. من برای شاگردهایم حرفی ندارم. هرچه جان می‌کنم با منقاش از ته حلقم کلمه بیرون بکشم خجالت‌زده و خالی برمی‌گردم. من فقط می‌دانم سالهاست وقتی روضه خوان از زبان شما گفته: "بشیر، از حسینم چه خبر؟؟" روی پا زده‌ام و صدای گریه‌ام بلندتر شده. بلدم وقتی دردها وحشی می‌شوند به نیت شما صلوات بفرستم که تاب بیاورم. لغتِ ادب که به گوشم می‌خورد سرمشق‌های نستعلیق توی سرم بالا نمی‌آیند، شما و ادب آموزی‌هایتان توی دلم برق می‌زنید. شما پسرهایتان را برای فدای حسین شدن، برای جان‌تان، صیقل دادید، وَاصطَنَعتُکَ لِنفسی.. سرم را یک وجب خم می‌کنم روی میزم. بغض توی گلویم گلوله می‌شود . "وابیضّتْ عَیناهُ مِنَ الحُزن" یعقوب یادم می‌آید. حدیثی از کتاب الأمالی می‌گوید گریه بر حسین چشم‌هایتان را هم خرید. پنج سال مرثیه خواندید و کارتان گریه بود تا "قَد کفَّ بَصَرُها"... گریه به دادِ نابلدی‌هایم می‌رسد. @siminpourmahmoud