#شعر
گل در بر و می در کف و معشوق بکام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلالست و لیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمه ی چنگ است
چشم همه بر لعل لب و گردش جام است
در مجلس ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوشبوی مشام است
از چاشنی قند مگو هیچ وز شکّر
ز آنرو که مرا از لب شیرین تو کام است
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
از ننگ چه گویی که مرا نام زننگست
وز نام چه پرسی که مرا ننگ زنام است
میخواره و سرگشته و رندیم و نظر باز
وآنکس که چو ما نیست درین شهر کدام است
با محتسبم عیب مگوئید که او نیز
پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است
#حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
که ایام گل و یاسمن و #عید_صیام است
❤️❤️عید سعید فطر مبارک❤️❤️
@simorgh1001