🌎 رسالت قلم
همیشه وقتی اعصابم خطخطی است یک کاغذ و قلم نجاتبخش روح آشفتهام میشود. حتی اگر خالیالذهن باشم؛ یکسری کلمات و تکرار آن روی کاغذ باعث آرامشم میشود. نمیدانم چه سری است ولی آرامم میکند.
✍ گاهی هم از تکرار کلماتم جملهای بر صفحه نقش میبندد که برایم زیبا جلوه میکند. خلق کردن با کلماتی که بار معنایی عمیق دارند؛ لذتی شیرین دارد. من نه شاعرم، نه نویسنده، نه عالم که از دانستههایش حرف بزند و نه پیر آبدیده روزگار که از تجربههایش بگوید؛ من تهی هستم از علم، ولی دلم میخواهد هر چقدر در توان دارم در راه حق و حقیقت و مبارزه با باطل بنویسم. دشمن شناسی و دشمن ستیزی را در کلماتم بگنجانم تا حق الفبای آموخته شدهام را ادا کرده باشم.
من خودم را با اساتید بزرگ و کوچک مقایسه نمیکنم. با کسانی که از قلمشان در و گهر میبارد هزاران سال نوری فاصله دارم؛ اما مینویسم. ساده و بیپیرایه، پراز اشکال، ولی سعی خود را میکنم تا با محتوای پر و پیمان دین و آیین و مکتبم همخوانی داشته باشد.
✍ دینی که آنقدر حرف برای گفتن دارد که اگر هر مسلمانی قلم به دست بگیرد و بنگارد؛ در این دنیای پر از فریب و دروغ، باز هم کم است. من ناتوانم در قلمفرسایی؛ اما باری بر دوش خود احساس میکنم که باید با کلماتم، ولو جملهای در راستای مکتب الهیام بنویسم.
تاثیر نوشتههای من شاید کم باشد و قطعا شامل حال عده قلیلی میشود؛ اما عهد کردم بنویسم. آنهم نه از سر اینکه خود را بزرگ کنم و در آخر یک نویسنده با چند کتاب پرتیراژ شوم نه؛ مینویسم تا رسالت خود را در مبارزه با باطل و ظهور حق به انجام برسانم و در پس آن به آرامشی کوچک دست پیدا کنم.
همیشه میگویند کلام و بیان اثر دارد. اما کلامی که بر روی کاغذ آورده شود و جنس مکتوب به خود بگیرد اثری دیگر در عالم پیدا میکند.
✍ عزیزی روز قلم جملهای نوشت: "قلمی که در دفاع از حق فریاد نزند دهانش شکسته باد" به راستی در این دنیایی که از حرمت قلم سوء استفاده میشود و آنچه ناحق و نادرست، به بشریت القاء میشود؛ آیا من و تو نباید برای محو این جملات تلاشی در حد بضاعت خود داشته باشیم؟
#دلنوشته
#روز_قلم
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋
🌴 کوله پشتی حسینی 🌴
🔹 کوله پشتیام را از کمد دیواری در میآورم. هر سال بعد از اتمام سفر آن را کنار میگذارم تا سال بعد باز هم با همین کوله راهی شوم.
▫️دو سه روزی است آن را آماده کردهام. امشب با شوق عجیبی نگاهش میکردم. انگار لذتی از جنس ماوراء تمام وجودم را در برگرفت. از آن لحظه به بعد است که مرتب دلم نجوای با حسین را با خود زمزمه میکند.
🔶 دیگر تنها قرار و آرام دل بیقرارم حرکت به سوی اوست و قرار گرفتن در مسیر او....کاش میشد الیالابد.
▫️کاش میشد وقتی تمام وجودت با عطر حسین آغشته میشد و با دلت به او وصل میشدی دیگر بازگشتی به این عالم نداشتی.
🔹کاش عالم روزمرگیها پیش چشمانت رنگ میباخت و تمام طول سالت با این سفر حسینی میماند.
کاش عالم دانی تو را درگیر نمیکرد و با او همان عالی عالی میماندی.
▫️کوله پشتیام را خیلی دوست دارم.
این کولهپشتی همراه و همقدم من بوده در سفر الیالحسین. و تنها مخصوص اوست.
💢 کوله من سهم سالیانه مرا از گناه بر دوش خود بار میکند و در طول مسیر فریاد برمیآورد #حسین این منم بنده عاصی پرودگار تو که جز تو برای بخشش گناهانش کسی را سراغ ندارد...
#دلنوشته
#اربعین
#کربلا
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋
🌈 انتم الکرما
کلمه مبیت 🏚 برای تکتک زائران خوشایند است
آنجا حسابی میتوانی در خنکای اسپیلت با آسودگی خیال استراحت کنی و با تغسیل خودت و لباسهایت گرد و غبار سفر از تن بتکانی.
امسال نرسیده به عمود یک بود که مادری با دو فرزند خردسالش جلوی من و همسفرم سبز شد و ما را دعوت به مبیت خود کرد.
پابه پایش تا در خانه آمدیم. همسرش نبود. انگار جمعشان زنانه بود. تعارف کرد؛ من و همسفرم که با مکالمات عربی آبروی هر چه عرب بود را رسما برده بودیم؛ ترجیح دادیم با لبخندی دلنشین تمام حرفهایشان را پاسخ دهیم.
راهی اتاقی شدیم که ما را به آن سمت هدایت کرد. نور اتاق به شدت کم بود و تشکهایی چهار طرف اتاق و وسط سنگفرشی از جنس موزاییک بود.
نشستیم. بعد از صحبتی دست و پا شکسته راهی آشپزخانه شد و سفره طعام بود که توسط بچهها و خودش وسط اتاق پهن شد. 🥗🍗🍢
از سر و وضع خانه مشخص بود که آهی در بساط ندارند اما دلشان به وسعت آسمانها بزرگ و سخاوتمند بود.
سفره برای تنها من و همسفرم پر شد از نعمت. از غذاهای جورواجور، میوه و سبزیحات و نوشیدنی. 🥬🍊🍐🍎
ما را تا اتمام غذا تنها گذاشتند تا مبادا ذرهای خجالت مانع آسایش و راحتیامان شود.
سفره با کمک بچهها جمع شد و فقط ظروف میوه ماند. مادر خانواده هم با یک سینی طلایی و استکان کمریهای خوشگل که ما ایرانیها برای مهمانهای خاص استفاده میکنیم وارد شد. ☕️🫖
از او چای ریختن و صحبت و از ما همان دست و پا شکسته حرف زدن که شکرا ، رحم الله والدیک، انتم الکرما و ...☘🙏
بالاخره بین این همه درسهایی عربی که در طول ۱۲ سال خواندیم کمی تا قسمتی متوجه حرفها میشدیم ولی برای پاسخگویی باید کلی کلاس مکالمه عربی را میگذراندیم. 👓📕
هر سال بعد بازگشت هم بنا را بر این میگذارم که حداقل مکالمه را یاد بگیرم ولی امان از کارهای بیهوده وقتگیر.
انشاالله یاد میگیرم.
هنوز تا زندهام میخواهم این مسیر را طی کنم.
مسیر اربعین حسینی
پس اینطور نمیشود!
باید تصمیم قاطع گرفت برای آموزش.
خلاصه بعد از خوردن شای عراقی بود که یک ساعتی به گپ و گفت گذشت و انس همسفرم با بچههایی که هر لحظه به تعدادشان افزوده میشد بیشتر میشد. 👨👩👧👧
نشان دادن عکسهای خانوادگی و گرفتن شماره، عشق و محبت لحظاتمان را بیشتر و بیشتر کرد. و قرار شد تلگرام و واتساپ راه ارتباطیمان باشد. 📸
بعد از خداحافظی
حالا من ماندهام با آن عربی دست و پا شکسته که چطور وارد مکالمه رسمی در شبکه اجتماعی شوم !! 🤦♀🚶🏿♀
الله مددی 🤲
#دلنوشته
#اربعین
#سخاوت
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋
امامالرئوف
🍃 دوست دارم از تو بنویسم.
اما نمیدانم چه بگویم!!
به قدری بودن در جوارت برای وجودم پر و پیمان است که تشخیص آنکه بگویم تو کدامین خلاء وجودیم را پر کرده ای سخت میشود!
▪️اصلا از تو نوشتن کار گنهکاری همچو من نیست.
حق مطلب تو را امام هادی (ع) ادا کرده
شناسنامه تو زیارت جامعه کبیره است تا من حقیر بیشتر بشناسمت!!
🍃 حق مطلب را حدیث کساء در موردت ادا کرده
من چکارهام از تو دم بزنم!
▪️اما شوق داشتنت
شوق حضور در حرمت
شور و حال وصف ناشدنیام که به من عزت و افتخار و بزرگی هدیه میدهد نمیگذارد چند خطی ننویسم.
🍃 دوست دارم داشتنت را و همه زیبایهایی که به من ارزانی میکنی؛ آن هم با سخاوت و دستی گشاده را فریاد بزنم.
▪️من شیعهام و تو امام و مولای من
چه خوب که من کمترین مولا و سرور بزرگی چون تو دارم.
🍃 کاش قلم یاری کند تا بنویسم
بنویسم با تو چقدر احساس آرامش دارم یا امامالرئوف.
▪️آرامشی که هیچ جای دیگری نمیتوانی آن را جستجو کنی!
آرامشی که روح تشنه من در گیرودار زندگی، بالا و پایینها، کم و زیادها، خوشی و ناخوشیها آن را گم کرده و فقط حضور در محضر توست که آن را به من هدیه میکند.
و من همیشه متلاطم، آرامش دلم را در حرم تو جستجو میکنم.
مولای من
🍃 تو برای من عین آرامشی
تو هم جسم خسته مرا نوازش میکنی و هم روح تشنه مرا سیراب.
#دلنوشته
#امام_رضا
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋
🌒خستهترین تنها
🔸نمیدانم این دو سه خط را چند سال پیش نوشتم !!
اما وقتی خواندمش به فکر فرو رفتم که آن سالها بیشتر دغدغه او را داشتم...
افسوس که زندگی مرا سخت به خودش و خودم مشغول کرده و مولای من هنوز هم طرید، شرید، فرید و وحید خوانده میشود.
🔸 ای خسته تنها
تو را بس است آوارگی و تنهایی
مولای من بیشتر از انچه تو را طلب کنم برای خودم تو را طلب میکنم برای خودت.
برای پایان یافتن دردها و زخمهای چشم انتظاری؛
که به خاطر گناهان من و دل مشغولیهایم نمیتوانی بیایی و عالمی بسازی در خور انسان!!!
ای صحرا نشینی که بیش از همه ما منتظر فرجی
برای آمدنت امروز دست به دعا برمیدارم ...🌱
#دلنوشته
#امام_زمان
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋
اول مهر و یاد خاطرات 🌈
مهرماه برای ما دهه شصتیها رنگ و بوی دیگری داشت. انگار بوی دفتر و کتاب تا مغز استخوانمان نفوذ میکرد.👩🎓👨🎓📚
شوق و ذوقمان برای جلد کردن کتابها، برچسب مدرسه موشها، پسر شجاع و خانم کوچولو، حنا دختری در مزرعه، بل و سباستین حسابی روحمان را قلقلک میداد. 📝💌
دفترهایی که درست است شکل و قیافه نداشتند و ساده بودند ولی پر از حس بزرگ شدن بودند. کاهی بودند ولی عطر زندگیشان تا چند کوچه آنورتر هم میپیچید. 📓📔
خرید کیف و کفش که مهرماه سالگرد نو شدنشان بود. 💼🥾🧦
مهرماه برای ما بچههای دهه شصتی پر از سرزندگی و نشاط بود. نه غرغر بیدار شدن از خواب داشتیم و نه حس و حالمان کمرنگ بود.✌️👭 😍
اگر زمان به عقب برمیگشت حاضر بودم تمام آن سالها را با همان محتوای درسی و تنوع کم لوازم التحریر پیش ببرم و بوی دفتر کتاب کاهی آن زمان را برای ساعاتی استشمام کنم.
#دلنوشته
#بازگشایی_مدارس
#مهرماه
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋
🍃هر چه میخواهد دل تنگت بگو
🔹"میگفت با امام زمان (ع) درد و دل کنید حتی اگر غرق گناه باشید...
از ایشان حلالیت بطلبید
و دوباره با حضرت عهد ببندید
مطمئن باشید آقا به شما کمک خواهند کرد
فقط به این دردودلها ادامه دهید..."
🔻کجاها سرت خم بوده از شرم گناهات؟!🍂
🔻چه روزهایی از زندگیت دل پردردی داشتی و دوست نداشتی آشنا غمتو بدونه؟! 🌾
🔻کجاها بغض داشتی و کسی نبوده درکت کنه ؟
اینجور جاها کافیه در دلتو به روی آقای مهربونت باز کنی و او بشه نور، تو تاریکی غمهات 💫 🌕
سخت نگیر
یه #صاحبالزمان بگو و شروع کن حرف زدن
به همین راحتی...💚
مرغ دلتو راهی آسمون بی انتهای دل #امامت کن بگو
بنویس
پرواز کن سمتش 🕊 💌 🌱
و ازش مدد بگیر 🤲
#دلنوشته
#امام_زمان
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋