کم صدا و پرنما
قالی کرمون، استعارهی ماست!
اگر "بچههای قالیبافخانهی مرادی کرمانی" را خوانده باشید، خوب میدانید پشت کارِ آن گلهای تراویده روی قالی، داری وجود دارد با انبوهی اندوه. رنگش عیان و رنجش نهان.
انگار بچههای قالیبافخانه دوست دارند شمای مهمان، شمای زائر، قالی را ببینید ولی رنجهای کوفته لای ریسها را، نه! برای همین از دیروز، بچههای قالیبافخانه برگشتهاند پشت دار و پای کار! موکبها به راهند و بچهها دارند پودها را میتنند به جان تارها. ولی این تنیدن بر تار، نواختن با تار نیست. صدایش اکنون که نه، فردا هم درنمیآید! بیصداست. تعمدا. مثل خودشان. چون "کرمونیجماعت" یاد گرفته شُل حرف بزند، سفت کار بکند. گواه؟ حاجقاسم! کمصدا و پُرنما. یک تخته قالی. از آنهایی که هرچقدر پا بخورد، تازهتر میشود.
۱۴دیماه ۱۴۰۲، ماه ترور!
#سید_میثم
#کرمان_تسلیت
@sinegaar ☕️📖🖋