eitaa logo
سی نگار
106 دنبال‌کننده
195 عکس
101 ویدیو
2 فایل
نوشتن مقصد نیست مسیر است هیچگاه نمی‌توان نهایت خوب نوشتن را تجربه کرد اما همیشه می‌توان در مسیر نوشتن گام برداشت و لذت برد. ادمین: @admin_sinegaar
مشاهده در ایتا
دانلود
مستندات دفاعیه هشتم: 🔻مدرک اول: وقتی حضرت فاطمه(س) پشت در آمد تا عمر و حزبش را برگرداند؛ عمر فاطمه را بین در و دیوار به شدت فشار داد تا فرزندش سقط شد و میخ در، به سینه زهرا(س) فرو رفت. نویسنده: مجید هوشنگی @sinegaar ☕️📖🖋
دفاعیه نهم.mp3
1.64M
🎧 پادکست صوتی/ داخل شدن بدون اجازه به خانه 🔻ننگ یک هجوم بی‌شرمانه به خانه‌ای دویدند که کروبیان برای ورود به آن، در صف اجازت گرفتن، سالها منتظر می‌ماندند و بی‌اذن، قدم به اندرونش نمی‌نهادند. گوینده: محبوبه حقیقت نویسنده: مجید هوشنگی @sinegaar ☕️📖🖋
عزاخانه‌ای در قم که قیامت بپا می‌کند ▪️شور و اشتیاق توأم با غم را هیچگاه شاهد بوده‌اید؟ گام‌هایی که برای حضور در غم عظمای الهی، توان حرکت خود را از می‌گیرند؛ وگرنه که دیدن مصیبت تماشا ندارد! 🔹 وقتی سال‌های زندگیت را با قصه غصه بهترین بندگان عالم طی کرده باشی و مادرت دست تو را از بچگی و پابه‌پای خود به متن تاریخ برده باشد؛ دیگر دلت قرص و محکم به بندگان خاصش گره می‌خورد و تو می‌مانی و زخم کهنه‌ای که التیامش را فقط یک نفر در این عالم می‌شناسد، طبیبی که نه مرهم زخم تو؛ بلکه زخم خود و اجدادش است. ▫️ سوگواره در پیچ و تاب کوچه‌ها و نخل‌های خرما به پایان می‌رسد، اما یک خیمه از دور نمایان است، خیمه سبز مهدوی، تنها این خیمه است که صاحب آن غم اهلبیت علیهم‌السلام را بردا و سلاما می‌کند، ما آتش دیدیم و آتش گرفتیم اما خنکای این آتش، مهدی فاطمه(عج) است. 🌐 متن کامل این گزارش در خبرگزاری فارس ✍ محبوبه حقیقت @sinegaar ☕️📖🖋
مستندات دفاعیه نهم: 🔻مدرک اول: امام صادق (ع) نقل فرمودند: هنگامی که پیامبر اکرم(ص) را به معراج بردند، جبرئیل به آن حضرت عرض کرد: ...دخترت مورد ستم قرار می‌گیرد و بدون اجازه، بر حریم او و منزلش وارد می‌شوند. ... 🔻مدرک دوم: عمروبن ابی‌المقدام از اجدادش نقل می‌کند: ...و او (حضرت زهرا س) شک نداشت که بدون اجازه‌اش کسی وارد نخواهد شد. پس عمر لگدی به درب خانه زد و آن را که از شاخه درخت خرما بود شکست سپس وارد خانه شد... 🔻مدرک سوم: پس عمر با گروهی که در میان آنها اسیدبن حضیر و سلمه‌بن سلامه بن قریش که آن دو از طایفه بنی‌الاشمل بودند، آمد؛ پس آن دو داخل خانه شدند و فاطمه(س) فریاد کشیده و آن دو را به خدا قسم داد (که از خانه خارج شوند). 🔻مدرک چهارم: ابوبکر گفت: دوست می‌داشتم( ای کاش من) نمی‌گشودم(تفتیش نمی‌کردم) خانه فاطمه را، و (خانه او را واگذاشته بودم). 🔻مدرک پنجم: پس قنفذ ملعون حرکت کرد و او با اصحابش بدون اذن در خانه وارد شدند و علی بجانب شمشیرش برخاست ولی آنها زودتر از علی بحانب شمشیر رفتند و آنها جمعیت بسیاری بودند و شمشیرهایشان را گرفتند، پس بر گردن او ریسمانی انداختند و فاطمه(س) بین ایشان و علی فاصله انداخت. ✍نویسنده: مجید هوشنگی @sinegaar ☕️📖🖋
مستندات دفاعیه دهم: 🔻مدرک اول: هنگامی که حضرت علی(ع) سرپا نگه داشته شده‌ بود( تا بیعت کند) لب به سخن گشود و چنین فرمود: ای نیزنگ بازان تبهکار، آماده پاسخگویی کارهای خود و کیفری باشید که بر اثر ستمی که برما اهلبیت روا داشتید در انتظارتان می‌باشد. آیا فاطمه(س) در روز، کتک بخورد و حق ما به زور گرفته شود و یاور، پناه و کمک‌کننده و معینی نباشد؟ ای کاش علی‌بن ابیطالب(ع) پیش از این روز از دنیا رفته بود و کافران تبهکار فاجر را نمی‌دید که بر ظلم و ستم بر بانوی پاک و نیکو کار، اجتماع و ازدحام نموده بودند. پس دستتان بریده باد، دستتان بریده باد. دور باشید از رحمت خدا. دور باشید از رحمت خدا. دور باشید از رحمت خدا. این امریست که بازگشتش به سوی خدا و رسول خدا(ص) است. چقدر سخت و دشوار است بر علی که پهلوی فاطمه(س) از ضربات، سیاه شود و حال اینکه مقام و منزلتش بر همه شناخته شده بود.... 🔻مدرک دوم: در معراج به پیامبر خبر دادند: ...اما دخترت فاطمه(ص)....زده می‌شود و حال آنکه او باردار است.... ✍ نویسنده: مجید هوشنگی @sinegaar ☕️📖🖋
دفاعیه یازدهم(سیلی).mp3
1.4M
🎧 پادکست صوتی/ وقوع لطمه(سیلی) بر صورت دختر رسول خدا(ص) 🔻کبودی مهر من بر غم آن عندلیب آسمانی می‌گریستم که اقامه صلاه صبحگاهش را با نظاره بر جمال دخت عصمت خدا آغاز می‌کرد و اکنون آن آرامش آسمان امیدش، به دست شناعت‌ها و بی‌وفایی‌ها، لکه‌دار شده است. 🎙گوینده: محبوبه حقیقت ✍ نویسنده: مجید هوشنگی @sinegaar ☕️📖🖋
مستندات دفاعیه یازدهم: 🔻مدرک اول: پیامبر اکرم فرمودند:(یا علی) گریه می‌کنم از ضربت بر فرق تو و سیلی بر گونه فاطمه(س). 🔻مدرک دوم: حضرت فاطمه(س): عمر چنان به صورتم سیلی زد که گوشواره‌ام از گوش کنده شد.... 🔻مدرک سوم: عمر گفت:... پس از روی مقنعه، چنان سیلی به صورتش زدم که گوشواره‌اش کنده شد و به زمین پرت شد... ✍ نویسنده: مجید هوشنگی @sinegaar ☕️📖🖋
دفاعیه دوازدهم.mp3
1.94M
🎧 پادکست صوتی/ واقعه لگد زدن به پیکر فاطمه‌زهرا(س) 🔻پهلوی آسمان لگدکوب شد من شکایت دارم از بی‌غیرتی خلق که دیدند مهاجمان مهر و موم میراث حقه پدری‌ام را پاره کردند با شناعت دستان خود و حکم ابطالش را با لگدی بر پهلویم، تثبیت نمودند و هیچ نگفتند! گوینده: محبوبه حقیقت نویسنده: مجید هوشنگی @sinegaar ☕️📖🖋
مستندات دفاعیه دوازدهم: 🔻مدرک اول: عمر گفت: نامه فدک را به من بده! حصرت زهرا(س) از دادن نامه به عمر امتناع کرد. عمر لگدی به فاطمه(س) زد در حالیکه او باردار بود به پسری که نامش محسن بود و در اثر ان لگد محسن(ع) را سقط کرد... 🔻مدرک دوم: عمر با لگد به فاطمه(س) کوبید که به این جهت محسن را سقط کرد... 🔻مدرک سوم: علی(ع) فریاد کشید: ای فضه، به سوی بانویت بشتاب! چرا که در اثر لگد و اصابت درب به شکمش درد او را گرفته و محسن را سقط کرد... نویسنده: مجید هوشنگی @sinegaar ☕️📖🖋
دفاعیه سیزدهم.mp3
1.7M
🎧 پادکست صوتی/ اصابت تازیانه 🔻تازیانه رعد من فاطمه‌ام، کسی که چشمانش شب‌چراغ خلوت علی است و نوای او غزل روح‌انگیز شبستان خیالش! 🎙گوینده: محبوبه حقیقت ✍ نویسنده:مجید هوشنگی @sinegaar ☕️📖🖋
مستندات دفاعیه سیزدهم: 🔻مدرک اول: پس عمر تازیانه را از دست قنفذ(غلام ابوبکر) گرفته و بر بازوی من زد و چنان تازیانه بر بازویم پیچید که مانند بازوبند روی بازویم باقی ماند. 🔻مدرک دوم: عمر گفت:....با تازیانه به دست‌هایش زدم چنانکه دردش گرفت و صدای ناله و گریه‌اش را شنیدم.... 🔻مدرک سوم: قنفذ ملعون او را با تازیانه زد و ایشان از دنیا رفتند در حالیکه به هنگام وفات در بازوی او در اثر ضربه قنفذ اثری مانند بازوبند به‌جا مانده بود... 🔻مدرک چهارم: قنفذ با تازیانه به پشت و پهلوی فاطمه(س) زد چنانکه او را سخت رنجور ساخت... 🔻مدرک پنجم: عمر به اطرافیانش رو کرد و گفت: فاطمه(س) را بزنید! پس تازیانه‌ها بر حبیبه رسول خدا فرود آمد. 🔻مدرک ششم: ....عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی فاطمه(س) کوبید. در آن هنگام فاطمه( در مقام استغاثه) فریاد زد: ای پدر... 🔻مدرک هفتم: پس قنفذ با شلاق بر بازوی آن بانو کوبید و اثر آن بر بازوی او مثل بازوبند باقی ماند... ✍ نویسنده: مجید هوشنگی @sinegaar ☕️📖🖋
سفره پر‌برکت فاطمیه جمع شد...🥀 هر چند غم این ایام سنگین بود؛ اما فکر اینکه تا سال بعد بمانی برای عزاداری و خوشه برچیدن از این وسعت سبز بی‌انتها، تو را نگران می‌کند... با خود قراری داشتم که کتاب را تا پایان، با شما به اشتراک بگذارم اما فرصت نشد. اما دوست دارم جمعه‌ها را برای پایان بردن این کتاب اختصاص دهم تا کار ابتر نماند.‌ شاید امام زمان عجل الله تعالی فرجه‌الشریف به این واسطه، لبخند رضایتی کنج لبشان نقش بندد. توکل بر خدا ✍ محبوبه حقیقت @sinegaar ☕️📖🖋