نمیدانستم دوستانش در مدرسه او را دخترک رنگیرنگی خطاب میکنند، به خودم که میآیم میبینم چقدر دخترم زندگی ما را رنگ و لعاب داد.
۲ سال از ازدواجمان میگذشت که طوبا به دنیا آمد، هزار و یک اسم را با شوق و ذوق بالا و پایین کردیم تا به طوبا رسیدیم.
یادم میآید دوران بچگی کتابی داشتم به نام درخت طوبی که دخترک دامنی با موهای بلند و مجعد زیر سایهاش نشسته بود و کتابی در دستش بود و حالا همان دخترک با موهای بلند و فر درشت و بلوز و دامنهای رنگ و وارنگ همیشه یا در کولهاش کتاب دارد یا قفسهاش که میتواند محل جمع خرت و پرتهای جوانانه باشد پر از کتاب است.
کتابهایی که میدانم با تمام سرشلوغیهایش هر روز چند صفحهاش توسط او تورق میشود و نکات زندگی میشوند در دفترچه یادداشتش.
طوبای من با همه زیباییها و چهره معصوم و نجابت ذاتیاش قد کشید و بزرگ شد و نه تنها زندگی ما را رنگی کرد بلکه به زندگی دوستان خود هم رنگ عشق و صفا و محبت پاشید.
و الان او یک دختر ۲۰ ساله بهمن ماهی است همان که دلسوزی جزء لاینفک وجودی اش است و نمیتواند بدون آن نفس بکشد انگار رشته روانشناسی را هم روی همین حساب کتاب انتخاب کرد وگرنه که نقاشی به روحیه پرنشاط و رنگی رنگی او بیشتر میآمد.
دیشب در حالی جلوی همه شمع تولد ۲۰ سالگی اش را فوت کرد که چشمان همه را با آرزوی قشنگش تر کرد.
دلسوزی را حتی در اوج خستگی و در اوج نشاطی که شبانه برایش رقم زدیم از یاد نبرد و از دغدغهها و غصههای من و بابایش حرف زد.
بیراه نیست او را مونس مامان سیو کردم، من عشق، محبت، انیس بودن را در ذره دره وجود طوبای زندگیام لمس کردهام.
دخترم شمع تولدش را فوت میکند و من برایش آرزوی موفقیت و خوشبختی میکنم آن هم در سایهسار قران و اهلبیت علیهمالسلام.❤️❤️❤️
#عشق
#مادر_و_فرزندی
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋