❇️ 2⃣
مویی که در آسیاب اندیشه و قلم سپید شد
🔸شنیدن و خواندن این انگیزه متعالی از زبان خود استاد لطفی دگر دارد: "احساس کردیم قم نیاز به یک روزنامه مورد اعتماد دارد؛ از طرفی دیگر میخواستیم پیام قم را که هم حوزه و هم نوعی تفکر است را به وسیله یک رسانه به کل کشور برسانیم. از طرفی دیگر شاهد بودم که در قم نیروی حرفهای در رسانهها تربیت و آموزش نمیبینند. متاسفانه ما در تربیت نیروهای رسانهای موفق نبودیم و بسیاری از فارغ التحصیلان رشته ارتباطات جذب مشاغل دیگر میشوند و برای رسانهها مفید نیستند به همین خاطر بحث آموزش نیروی انسانی در قم برای ما اهمیت داشت و این مهم جز با ایجاد یک بستر رسانهای که این نیروی انسانی در آن رشد کنند، امکان دیگری نداشت".
به عنوان یک شاگرد که چند جلسهای در محضر استاد بودهام بر این انگیزه او صحه میگذارم چون بعد از گذر ۴۳ سال هنوز این باور در او جان دارد...سختگیریها، انجام تکالیف ریز و درشت، جدیت، نظم، بیان تجربه، همه و همه حکایت از ادامه این انگیزه والا دارد.
🔸 وقتی تعریف میکند یادداشتهاو گزارش هایی که در قالب تکلیف باید درست انجام میشده و نشده چگونه جلوی چشمها پاره میشده و راهی سطل زباله، ترس خوب نوشتن بر من غالب میشود و من میمانم و سعی زیاد که باید آن را بکار گیرم تا هدف استاد محقق شود. چرا که او تربیت مرا برای خود نمیخواهد، برای جامعه میخواهد، برای فضایی که دروغ، زیبا جلوه داده نشود. راست تلخ پنهان نماند، درد مردم به درستی بیان شود و معرفی کشورم با زیباترین قلمها رقم بخورد، او پرورش مرا میخواهد؛ اینکه شب بیداری و کار کردن را در ذات خود بیدار کنم نه اینکه نقش یک خبرنگار را بازی کنم و ادای آن را در بیاورم، مرتضی داستانی قدری برای خبرنگار "پفکی و پوچ" قائل نیست.
🔸 و امروز من به عنوان شاگرد درس استاد داستانی هنوز تشنه تجربه و علم اساتید فن هستم...
به قول شاعر
آب کم جو تشنگی آور به دست
تا بجوید آبت از بالا و پست....
#گزارش
#روز_خبرنگار
#مرتضی_داستانی
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋