eitaa logo
سیره فرزانگان
1.4هزار دنبال‌کننده
419 عکس
204 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ مردی میانِ زندگی و مرگ، رفته بود از زیرِ سنگ هم شده نان دربیاورد... ━━━━💠🌸💠━━━━ محمد شریف 🖤
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ مردان خدا به عشق عنوان دادند به اهل و عیال امید و ایمان دادند رفــتــنــد کــه نـــان بــیــاورنــد، امــا آه بر دوشِ ذغال‌سنگ‌ ها جان دادند ━━━━💠🌸💠━━━━ جواد محمدی دهنوی معدن طبس◾️
غم معدن رفت زیر زمین و آنجا ماند پدری خسته که پی نان بود زندگی ریخت ناگهان شب شد غم میان غبار پنهان بود آرزو با زغال خط می خورد فاجعه سر رسید و دلها ریخت دستها پینه بسته بود آری زندگی را به گوشه ای آویخت مانده ام چیست سهم دستانش؟ پینه های قدیمی و آوار؟! پول ها چرک این و آن بودند دست او خالی از طپش هربار نفس واژه هام می گیرد کار سختی ست از غمش گفتن کاش می مرد واژه اما او زنده می ماند در دل معدن زهرا آراسته‌نیا
پدرم را خدا بیامرزد مردِ سنگ و زغال و آهن بود سال‌های دراز عمرش را کارگر بود، اهل معدن بود از میان زغال‌ها در کوه عصرها رو سفید بر می‌گشت سربلند از نبرد با صخره او که خود قله‌ای فروتن بود بارهایی که نانش آجر شد از زمین و زمان گلایه نکرد دردهایش یکی دوتا که نبود! دردهایش هزار خرمن بود از دل کوه‌های پابرجا از درون مخوف تونل‌ها هفت خوان را گذشت و نان آورد پدرم که خودش تهمتن بود پدرم مثل واگنی خسته از سرازیر ریل خارج شد بی خبر رفت او که چندی بود در هوای غریب رفتن بود مردِ دشت و پرنده و باران مردِ آوازهای کوهستان پدرم را خدا بیامرزد کارگر بود، اهل معدن بود معدن طبس 🏴 موسی عصمتی
درس من دیگر به درد شما نمی‌خورد، باید به قم بروید! آیت‌ الله‌ العظمی شبیری زنجانی: مرحوم[ آیت الله العظمی] آقاى سید محمد محقق داماد مى‏‌فرمودند: نزد[ آیت الله] حاج شيخ غلامرضا [یزدی] "قوانين" مى‏‌خواندم. اشكالى كردم، حاج شيخ غلامرضا نتوانست جواب اشكال مرا بدهد. البته آقاى داماد استدراك كرد و فرمودند: اين كه حاج شيخ غلامرضا نمى‏‌توانست جواب اشكال مرا بدهد، براى اين بود كه ايشان خيلى كار داشت. ايشان هيچ قيد و شرطى نداشت و كارش تنها ارشاد و هدايت مردم بود؛ لذا نمى‏‌رسيد قوانين را درست مطالعه كند. قوانين هم كتاب مشكلى است و بدون مطالعه درست قابل تدريس نيست. حاج شيخ غلامرضا وقتى ديد كه از عهده اشكالات من برنمى‏‌آيد، به من فرمود: صلاح شما اين است كه به قم برويد و درس من به درد شما نمى‏‌خورد! ايشان براى بدرقه همراه من به گاراژ آمد و براى من وسيله‏‌اى گرفت. آقاى داماد در آن موقع پانزده ـ شانزده سال داشت و حاج شيخ غلامرضا عالِمِ موجّه شهر بود. آقاى داماد مى‏‌فرمودند: هوا سرد بود و حاج شیخ غلامرضا گرمکن بر من پوشاند. چون پايم از سرما مى‏‌چاييد، ایشان جوراب خودش را در آورد و به پایم پوشانید تا سرما نخورم. آقاى داماد وقتى قصه عطوفت حاج شيخ غلامرضا به خودشان را نقل مى‏‌كردند، گريه مى‏‌كردند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۵۶۳، سید موسی شبیری زنجانی، نشر موسسه کتاب شناسی شیعه. https://eitaa.com/sirefarzanegan
پیوسته به یاد من باش! به علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه گفتم: یک خرده از آیاتی که راجع به ذکر است، بفرمایید. فرمودند: (و لا تکن من الغافلین)؛ پروردگار متعال به طور مطلق به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم فرموده‌اند: (لا تکن من الغافلین)؛ یعنی چه؟ یعنی بیست و چهار ساعته به یاد من باش! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال آيةالله حاج شیخ کاظم ضرّابی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
این است سرنوشت شیعیان علی! مرتضی کیا: یک شب وقتی وارد خانه‌ علامه حکیمی شدم دیدم یک چمدان گوشه اتاق است پرسید: آیا کسانی را می‌شناسم که لباس‌های دست دوم مصرف کنند؟ استقبال كردم... گفت: برخی از لباس‌هایی را که چند تا از آنها داشتم را گذاشته‌ام بدهید به فقرا مصرف کنند و "چمدانش" را هم دیگر نیاورید... وقتی چمدان را باز کردم دیدم تعدادی لباس است که همه‌اش مورد نیاز خودش بوده و اصلا چیز اضافه‌ای نداشته... این است سرنوشت شیعیان علی! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال استاد محمدرضا حکیمی https://eitaa.com/sirefarzanegan
انسان موحد هیچ گاه به شاهکار خدا توهین نمی‌کند! علامه حکیمی می‌فرمودند: انسان اگر موحد باشد، امکان ندارد به انسان دیگری توهین کند! حالا این انسان می‌خواهد شیعه باشد یا سُنّی باشد..‌. بالاخره انسان است! از ایشان پرسیدند که چرا؟ گفتند: فکر می‌کنی اگر کسی هنر شناس باشد و یکی از تابلوهای کمال‌الملک را به او بدهند چه می‌کند؟ جواب داد: بهترین جای سالن، نقاشی را نصب می‌کند و هر چند روز یکبار هم گردگیری‌اش می‌کند. اگر هنر را بشناسد! استاد حکیمی ادامه دادند: خب اگر کسی خدا را بشناسد، می‌داند که انسان مهم‌ترین هنرنمایی خداست. خدا وقتی انسان را آفرید، به خودش تبریک گفت. انسان چطور می‌شود که این هنر الهی را زیر پا له کند، اسم خودش را هم موحد‌ بگذارد؟ امکان ندارد..! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: حجت‌ الاسلام محمد علی مهدوی راد بزرگداشت سومین سالگرد ارتحال علامه حکیمی - موسسه معارف اسلامی امام رضا(ع) - ۱۴۰۳/۵/۳۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن! مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حق شناس می‌فرمودند: زمانی فقیری آمده بود در مسجد امین الدوله و درخواست کمک کرده بود- به ایشان خیلی مراجعه می شد- و ایشان به دلیل اشتغال در آن وقت پاسخ لازم را نداده بودند. در شب به ایشان فرموده بودند: اگر توفیق خدمت را نمی‌خواهی، این شتر را در جای دیگری می‌خوابانیم! ✔️تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن به  دمی  یا  درمی  یا  قدمی یا  قلمی. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال رفیق شفیق، استاد ادیبی لاریجانی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
در کتاب‌هایی که درباره آقای بهجت نوشته شده، بعضا دروغ‌هایی هست! مدتی پس از وفات آیت‌الله العظمی بهجت از انتهای کوچه ارگ به سوی گذرِ خان می‌رفتم. دقایقی قبل از اذان ظهر بود. مرحوم آیت‌ الله محفوظی نیز به تنهایی در همان مسیر به سوی مسجد فاطمیه- همان مسجدی که آیت‌ الله بهجت در آن اقامه جماعت می‌کردند- می‌رفتند. با ایشان هم‌مسیر و هم‌صحبت شدم. در میان صحبت‌ها عرض کردم که یک کتابفروش جلوی درِ مسجد فاطمیه بساط می‌کند و کتاب‌هایی را که درباره آیت‌الله بهجت نوشته شده، می‌فروشد. مردم عوام فروش این کتب در مقابل درِ مسجد را به معنای تأیید محتوای این کتب توسط متولیان مسجد و شاید شخص شما می‌پندارند. به شدت انکار کردند که ما همه کتاب‌ها را تأیید نمی‌کنیم و مردم هم نباید چنین پنداری داشته باشند. در حال گفتگو بودیم که به در مسجد رسیدیم. از قضا کتابفروش مورده اشاره در جلوی درِ مسجد بساط کرده بود. تقریبا همه کتبی که درباره آیت‌الله بهجت نوشته شده بود، توی بساطش دیده می‌شد. کتاب «جهاد النفس وسایل الشیعة که توسط استاد آقای علی افراسیابی به فارسی ترجمه شده» نیز لابلای کتابها بود. آیت‌الله محفوظی با عصایشان به همین کتابِ «جهاد النفس» اشاره کردند و فرمودند: از بین همه‌ این کتاب‌ها، فقط این کتاب مورد تأیید ما است، در بقیه‌ کتاب‌ها دروغ‌های زیادی ثبت شده است. وارد مسجد شدیم و برای نماز آماده شدیم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: روحانیت شیعه، محمد عشایری، ۱۴۰۳/۷/۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
شکایتی که از فتنه‌گران به خدا کردم، پس نمی‌گیرم! حجت‌الاسلام علی اصغر مجتهد زاده- مستشار سابق دیوان عالی کشور- در کانال خود نوشت: در حال تنظیم دست نوشته هایم بودم که به متن جالبی برخوردم. در تاریخ ۸ اردیبهشت سال ۹۲ در جلسه‌ای شهید عزیز رئیسی به نقل از حضرت آقا گفتند: آقا فرمودند ؛ شکایتی که از فتنه گران به خدا کردم، پس نمی‌گیرم! شهید عزیز رئیسی بعد از نقل این جمله فرمودند: چون فتنه‌گران به بشریت ظلم کردند. به اسلام ظلم کردند. دنیا داشت می رفت متوجه شود که ایران با اعتقاد و مکتب اسلام به پیروزی رسید و می تواند الگو شود که با فتنه گری نگذاشتند و به کشور لطمه زدند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبر مهم https://eitaa.com/sirefarzanegan
شما به تهجد بپردازید، من باید جواب استفتائات را بدهم! آیت‌ الله‌ العظمی شبیری زنجانی: آسید عبدالله خرسان- از اعضای بعثه ما- نزد آقای خویی بود و برخی شب‌ها نیز در خدمت ایشان بود. او نقل می‌کرد: موقع سحر که می‌شد، آقای خویی به ما می‌گفتند: شما به تهجّد بپردازید، ولی خود ایشان [به] تهجّد نمی‌پرداخت و می‌گفتند: من باید جواب استفتائات را بنویسم! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: جرعه‌ای از دریا، ج۴، ص ۶۴۱، سید موسی شبیری زنجانی، موسسه کتاب شناسی شیعه. https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی این پیشخوانی که ما کفش‌هارو می‌گذاشتیم یه خورده از گِل‌های کفش‌های زوار ریخته بود. ایشان دوتا دستانشان را زدند روی این خاکها و مالیدند سر و صورت خودشان. من که ایشان را نمی‌شناختم، تو دلم گفتم: عجب آخوند ساده‌ای! بعد از چندی تحقیق کردم و پرسیدم ایشان کی هستند؟ گفتند: ایشان آقای بهجت است! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال سرنوشت انسان https://eitaa.com/sirefarzanegan
اگر خدا بخواهد مرا به جهنم ببرد! آیت الله احمد عابدی: علامه حسن زاده واقعا عالم بودند. به این معنا که دوست داشتند تمام وقتشان را برای مطالعه بگذارند. خودشان می‌فرمودند: اگر خدای متعال بخواهد مرا به جهنم ببرد، من را به یک کتابخانه می‌برد و می‌گوید به این کتاب‌ها دست نزن! پشت جلد را نگاه کن ولی آن ها را نخوان! ایشان واقعا عاشق کتاب و مطالعه بودند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: یادنامه حکیم ذوفنون، ص ۲۵، نشر آل احمد. https://eitaa.com/sirefarzanegan
حسن‌زاده معتاد علم است! در نخستین روزهای ورودم به قم، به دلیل نزدیکی مدرسه محل تحصیل، با منزل آیت الله حسن زاده آملی، با ایشان آشنا شدم و خیلی وقت‌ها از حرم تا منزل، ایشان را همراهی می‌کردم و نکته‌های ماندگاری از ایشان به خاطر می‌سپردم. بعدها در لحظاتی که وقت فراغت ایشان  و به تعبیر او زنگ تفریح بود به منزلشان می‌رفتم. با مهر و مزاح در می‌گشودند، دقایقی نزد ایشان می‌نشستم و خارج می‌شدم. روزی مثل همیشه پیاده از حرم مطهر حضرت معصومه علیها سلام، به سمت منزل‌ می رفتند، چند صفحه‌ای از یک کتاب قدیمی در دست داشتند و غرق مطالعه بودند به گونه‌ای که متوجه سلام بنده نشدند. پشت سر ایشان حرکت کردم و در بین راه به جای ایشان سلام افراد را پاسخ می‌دادم. به چهار راه شهدا رسیدیم. هنگام عبور و با نگاه به اطراف متوجه حضورم شد.  با فروتنی تمام عذرخواهی کردند. پرسیدم حکایت این برگه‌ها چیست که حتی متوجه سلام دادن افراد نبودید؟! فرمودند: دست خودم نیست. به مطالعه اعتیاد دارم. حسن زاده "معتاد علم" است! شروع به مطالعه که می‌کنم، انقطاعی از هرچه غیر علم، در من پیدا می‌شود! سپس گفتند: ۲۰ سال پیش کتاب ارزشمندی را خوانده بودم که قسمتی از مقدمه آن از بین رفته بود. امروز پس از سال‌ها توسط یکی از آقایان مقدمه مزبور (برگه‌هایی که در دست داشت) را پیدا کرده‌ام و گرم مطالعه آن بودم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری جماران، سید مهدی حسینی درود، ۱۴۰۰/۷/۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
گاهی اوقات حرف زیادی می‌زنی، باید دهانت را بدوزیم! علامه حسن زاده آملی روزی در خلوت برایم گفتند: سحری مرا به عالم بالا بردند. با یک اتاق چوبی روبه رو شدم. در باز شد، وقتی وارد شدم در بسته شد و راه برگشتی برای خود نمی‌دیدم. ناگهان دیدم دو مَلَک با سوزن و ریسمانی به دست، آمدند و گفتند: آقای حسن‌زاده می‌خواهیم لب‌هایت را بدوزیم! وحشت مرا گرفت و با خود گفتم: اگر لب‌هایم به هم بسته شود، دیگر نمی‌توانم درس بگویم و قرآن بخوانم؛ خدایا چه کنم؟ از این دو ملک پرسیدم: چرا می‌خواهید لب‌های مرا بدوزید؟ گفتند: گاهی حرف زیادی می‌زنی، نه غیبت و تهمت، بلکه حرف زیادی! می‌خواهیم لب‌هایت را بدوزیم تا دیگر حرف زیادی نزنی! یک دفعه به ذهنم آمد که به پنج وجود مقدس متوسل شوم تا نجات پیدا کنم؛ با حال تضرع عرض کردم: «الهی یا حمید بحقّ محمد و یا عالی بحقّ علی و یا فاطر بحقّ فاطمه و یا محسن بحقّ الحسن و یا قدیم الأحسان بحق الحسین اعف عنّا و خلّصنا. خدایا به حق پنج وجود مقدس از ما بگذر و ما را نجات بده! نگهان دیدم در باز شد و به عالم پایین بازگشتم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: پایگاه اطلاع رسانی مجمع عالی حکمت اسلامی، استاد علی زمانی قمشه‌ای، ۱۴۰۰/۱۲/۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
هر وقت بخواهی ما پیش تو می‌آییم! مرحوم علامه حسن زاده آملی می‌فرمودند: سحری در اتاق منزل نشسته و مشغول ذکر بودم؛ در باز شد و هفت پیامبر از پیامبران الهی حدود زمان حضرت ادریس و بعد از او، وارد اتاق شدند. من را خواستند؛ عرض ادب کردم و برای اینکه از وسواس و خواطر نجات پیدا کنم به آن‌ها عرض کردم: از کجا بدانم این مکاشفه‌ام رحمانی است و شیطان در آن راه ندارد؟ آن‌ها یکی یکی خود را معرفی کردند که: من فلان پیامبرم و من فلان پیامبر؛ اگر می‌خواهی دلت آرام بگیرد، یکی از مشکل‌ترین مسائل عقلی را که برایت حل نشده، بازگو کن. اگر فوری جواب گرفتی،‌ بدان که این کشف و شهودت حق است. من یکی از مسائل مشکل را گفتم و فوری جواب دادند. گفت و شنودی نورانی برقرار شد؛ برخاستند بروند، من سخت گریستم و گفتم: مرا تنها می‌گذارید و می‌روید؟ یکی از آن‌ها گفت: خودت زحمتِ دیدن ما را کشیدی. ما این جا ماندنی نیستیم؛ اما به شما کُدی می‌دهیم؛ هر وقت با ما کاری داشتی، اگر با این کد ما را صدا کنی، نزد تو می‌آییم! بنده به رسم ادب و خضوعِ استاد و شاگردی به خود اجازه نمی‌دادم که هر چیزی را سؤال کنم. اگر استادان می‌گفتند بپرس، می‌پرسیدم؛ از این رو جرأت نکردم درباره این کد از استاد سؤال کنم یا سراغ بگیرم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: پایگاه اطلاع رسانی مجمع عالی حکمت اسلامی، استاد علی زمانی قمشه‌ای. https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما خدا را داریم... 🔹روایت شنیدنی سیدحسن نصرالله از توصیه رهبر انقلاب به او برای پشت سر گذاشتن روزهای سخت سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری تسنیم https://eitaa.com/sirefarzanegan
🤲 اللَّهُمَّ اجْعَلْه فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ
مرد مستکم و قابل تکریمی بود! اوایل انقلاب، روزی با مرحوم شهید فلاحی به بلوچستان می رفتیم ... توی فالکن، هفت هشت نفر ارتشی و مرحوم فلاحی با ما بودند. ماه رمضان بود. تنها مرحوم فلاحی روزه بود.‌ ما همه چون در سفر بودیم، افطار کرده بودیم. به فلاحی گفتم: شما چرا روزه‌ات را نمی‌خوری؟ گفت: من دائم السفر هستم و در سفر هم روزه می‌گیرم. بعد گفت: من از هشت نه سالگی روزه گرفته‌ام. ما در جلسات مذاکره در باب نیروهای مسلح و ارتش، چند بار با مرحوم شهید فلاحی مواجه شدیم. من گفتم: این یک مرد مستحکم و قابل تکریمی است. ایشان در ستاد مشترک، یک سخنرانی کرد برای ما جماعتی که رفته بودیم آن جا ... ما از شورای انقلاب بودیم. دفتر یادداشت دستم بود. او که سخنرانی می‌کرد، من مطالبی در ارزیابی شخصیت فلاحی یادداشت کردم. بعدها ... به خودش نشان دادم، گفتم: این ها را در آن جلسه نوشتم. خیلی خوشحال شد که تلقی من از فلاحی این بوده. تيمسار فلاحى خدا رحمتش كند، بسيار مرد هوشمندى بود، او يك فرد باشعور، با مغز، سطح بالا، دانا، ريزبين [و] رند[بود]. https://eitaa.com/sirefarzanegan
دعای توسل می‌خوانیم 👈بنا به تاکید بزرگان برای سلامتی سید حسن نصرالله و یارانش و پیروزی حزب الله در نبرد مهم پیش رو دعای توسل بخوانیم 👈این پوستر را در گروه‌ها و کانال‌ها منتشر کنید
⚡️«يا من إذا تضايقت الأمور فتح لها باباً لم تذهب إليه الأوهام، صلّ على محمد وآل محمد وافتح لأمورى المتضايقة باباً لم يذهب إليه وهم يا أرحم الراحمين». 🔻 اللهم اجعله في درعك الحصينة التي تجعل فيها من تريد @seyyed_hossein_kashfi
سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزب‌الله سرافراز رقم خواهند زد!
🔻سید حسن نصرالله به شهادت رسید انا لله و انا الیه راجعون 🔹حزب‌الله لبنان با صدور بیانیه‌ای شهادت سید حسن نصرالله، دبیرکل این جنبش در حمله رژیم صهیونیستی به ضاحیه جنوبی بیروت را تایید کرد. ✅ @Rajanews_com