داماد من هم مثل دیگران، بروند کتابخانه مطالعه کنند!
مرحوم آیت اللّه محمدباقر محسنی ملایری میگفتند:
روزی داماد آیت اللّه بروجردی- که از علما بود- به من گفت:
برای شرکت در درس خارج، نیاز به کتاب جواهر دارم و امکان خریدش را ندارم، شما به آقا عرض کنید پول یک دوره کتاب جواهر را به من عطا کند تا من آن را بخرم.
من خدمت آیهاللّه بروجردی رحمهالله رفتم و گفتم:
شما دامادتان را خوب میشناسید، طلبه خوبی است و وضع زندگیاش را میدانید.
آقا فرمودند:
بله، طلبه فاضلی است. بعد گفتم: ایشان تقاضا کردهاند ۱۶۰ تومان مرحمت کنید تا ایشان یک دوره کتاب جواهر بخرند. آقا فرمودند: با اینکه میدانم آقا جعفر، طلبه خوب و زحمتکشی است، اما مگر همه طلبههای قم کتاب جواهر دارند؟ داماد من هم مثل دیگران به کتابخانه بروند و مطالعه کنند!
هر چه اصرار کردم، آقا قبول نکردند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
انضباط اقتصادی، آیت الله ابراهیم امینی، به نقل از: کانال کشکول ناب حوزوی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
هرچه بگردید، مثل آقای خامنهای پیدا نمیکنید!
ولایت فقیه فقط موضوع منبر و کرسی تدریس علامه مصباح نبود. در عمل پای دفاع از ولایت فقیه میایستادند. فرقی برایشان نمیکرد که زیر سؤالش ببرند و تخریبش کنند. همین که باور داشتند باید از ولایت فقیه دفاع کنند، کافی بود سپر بلا شوند.
آخرین لحظههای عمرشان که روزی یک یا دو جمله میتوانستند حرف بزنند، اطرافیان بارها شنیدند که میگفتند:
هرچه بگردید، کسی مانند آقای خامنهای پیدا نمیکنید!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال علامه مصباح یزدی در ایتا، تکه روایت هایی از زندگی علامه مصباح یزدی، نقل خاطره از حسین مصباح یزدی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
از این مقواهای دورریختنی استفاده کنید!
مدرسهای که میثم خامنهای- فرزند رهبر انقلاب- در آن درس میخواندند، معلم از دانشآموزان میخواهد که مقوایی برای درس ریاضی تهیه کنند و این رسمی را که در تصویر میبینید، روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند
ایّام جنگ بود و کمبود اقلام؛ مقوا هم به راحتی پیدا نمیشد لذا آقای خامنهای، رییس جمهور وقت یک پاکت مقوایی که آن زمان به جای کیسه نایلونی، برای خرید میوه و اقلام استفاده میشد را باز میکنند و برای انجام رسم به فرزندشان میدهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا مینویسند:
آموزگار محترم!
مقوا نداشتیم، من به میثم و دیگر بچهها گفتهام از این کاغذها که باید دور ریخته میشد استفاده کنند. لطفا مؤاخذه نکنید، بلکه تشویق هم بفرمائید!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
آقای سادات اعلایی، معلم دبستان علوی تهران.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
در مصیبت و مظلومیت شیخ شهید میگریستند!
مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی به مرحوم آیت الله العظمی شهید حاج شیخ فضل الله نوری علاقه وافری داشتند.
بسیار زیاد به مقبره شیخ شهید مشرّف میشدند؛ تا میتوانستند دیگران را هم به زیارت آنجا سفارش میکردند؛ از اینکه صندوقچه روی مقبره او را برداشتهاند، خیلی ناراحت بودند.
خاطرات زیادی از رابطه صمیمی مرحوم والدشان با شیخ نقل میکردند و میفرمودند:
آنقدر علاقه بین آقای والدشان و حاج شیخ زیاد بود که ایشان از سنگینیِ غمِ شهادت این مرد الهی، دیگر تهران نماندند.
باز میفرمودند:
والد بزرگوارم هر وقت قم مشرّف میشدند، نمازهای عشاءشان را در حجره مقبره حاج شیخ فضل الله اعلی الله مقامه میخواندند.
خاطرم هست در همین سالهای آخر حیاتِ مبارکِ مرحوم آقا، کتاب «سرّ دار» که نوشته یکی از نوادگان شیخ شهید است را خدمتشان تقدیم کردم. تورّقی فرمودند؛ به قسمت روز شهادت که رسیدند، توقّف کردند. فرمودند تا برایشان بخوانم. حقیر میخواندم و ایشان بلند بلند میگریستند و به پیشانی میزدند.
دو سه روز بعد هم همینطور بود؛ کتاب «سرّ دار» روی میزشان و عصرها روضه شهادت حاج شیخ و گریستن شیخ الفقهاء بر مظلومیت آن مجتهد مجاهد و فدایی دین. رضوان الله تعالی علیهما
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
محضر آفتاب- نکوداشت مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی حاج آقا لطف الله صافی گلپایگانی- محسن اکبری شاهرودی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
بخواه حاجت ما را، تو از خدا زینب...!
🎙حجت الاسلام سید حسن احمدی اصفهانی از آیت الله سید کاظم قزوینی رحمة الله عليه نمازی مجرب برای گشایش امور نقل میکنند:
شب سه شنبه (دوشنبه شب)، بلافاصله بعد از نماز عشاء دو رکعت مانند نماز صبح خوانده شود.بعد از نماز بدون تکلم با شخصی، ۲۵ مرتبه گفته شود: "اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ أَمیرالمُؤمِنین، اَلسَّلامُ عَلیکِ وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه".
بعد از آن ۵۱۰ مرتبه ذکر شریف "یاحَیُّ یاقَیّوم"سپس ۱۴ مرتبه این شعر خوانده شود:
🔸شفیعه دوسرا منبع حیا زینب
حیا و عصمت ناموس کبریا زینب
🔹بحق جد کِبار و پدر و مادر تو
به پاره ی جگر مجتبی برادر تو
🔸به آن وداع حسینت به ظهر عاشورا
بخواه حاجت ما را تو از خدا زینب
🎙عبد صالح خدا و صاحب مقام تشرف حجت الاسلام حاج سید احمد شاه موسوی ره ، این ختم را برای فرزند دار شدن، بسیار مجرب می دانستند؛ همچنین این ختم را برای دیگر حاجات نیز سفارش می کردند:
🔸اول توسل به حضرت زینب سلام الله علیها
🔹دو رکعت نماز مثل نماز صبح ، هدیه به حضرت زینب سلام الله علیها
🔸بعد از سلام نماز، تسبیحات حضرت زهرا سلاماللهعلیها، بعد صلوات با "و عجل فرجهم"
🔹۲۵ مرتبه سلام به حضرت زینب: «السَّلامُ علیکِ یا بنتِ امیرالمومنین»
🔸۵۱۰ مرتبه می گوییم : «یاحیُّ یا قیّوم»
بعد این شعر خوانده شود :
🔸عفیفه ی دو سرا ،منبعِ حیا، زینب
حیا و عصمت و ناموسِ کبریا زینب
بعد از آن، ۱۴ مرتبه قسم زیر گفته شود:
🔸به حق جدّ و پدر، مادر و برادر تو
به پاره جگرِ مجتبی، برادر تو
🔹به آن وداعِ حسینت به روز عاشورا
بخواه حاجت ما را تو از خدا، زینب
🌹زمان این ختم: دوشنبه شب، نیمه شب سه شنبه هم آقا و هم خانمی که صاحب فرزند نمی شوند، هر دو این ختم را باید انجام دهند.
🌹نکته:
این دستورالعمل با این شکل با تفاوت بسیار مختصری(تمام شعر ۱۴ بار خوانده می شود) از عالم ربانی و آگاه به اسرار و رموز الهیه مرحوم آیه الله العظمی سید محمود مجتهد سیستانی ره نقل شده است و ایشان مقیّد به دوشنبه شب(شبِ سه شنبه) ننموده اند.
🖌آیت الله سید محمّد سجادی اصفهانی:
آیت الله سید محمدباقر ابطحی اصفهانی قُدس سرّه همواره به این ختم سفارش می فرمودند و بسیاری از مومنین از این ختم مُجرّب نتیجه های شگفت گرفته اند:
«با حضور قلب و طهارت بیست و پنج مرتبه می گویی: «یا زینب بِنتَ أَمیرالمُؤمِنین» و سپس پانصد و ده مرتبه بگو:«یاحَیُّ یاقَیّوم» و بعد این شعر را بخوان:
🔸عفیفه دوسرا منبع حیا زینب
حیا و عصمت ناموس کبریا زینب
🔹بحق جد کِبار و پدر و مادر تو
به پاره ی جگر مجتبی برادر تو
🔸به آن وداع حسینت به ظهر عاشورا
بخواه حاجت ما را تو از خدا زینب
📚مفاتح السّماء (سیره حضرت امام خمینی ره در دعا و ذکر و زیارت)، ص ۳۷۰.
نکات:
🌹آیت الله سید محمود مجتهد سیستانی ره و آیت الله سید محمدباقر ابطحی اصفهانی قُدس سرّه این ختم را مقّید به دوشنبه شب ننموده اند؛ یعنی می توان هر زمان انجام داد.
🌹در شعر مذکور با توجه به معنای شعر واژه «شفیعه» متناسب تر و درست تر از واژه «عفیفه» است.
🌹به توجه به اضطرار زینب کبری و قسم هایی که در شعر ذکر شده است، این توسل، برای مواقع اضطرار و ناامیدی از دیگران است؛ «در این کو شکسته دلی میخرند و بس...»!
💐در سالروز رحلت آیت الله سید محمدباقر ابطحی اصفهانی قُدس سرّه به روح ملکوتی ایشان و عاملان و ناقلان این ختم و دلسوختگان زینب کبری سلام الله علیها، صلواتی هدیه بفرمائید.
@ahmadiesfahani
@salavatnameh
دعای چهل ساله به مصلحت نبوده است!
آیة اللّه العظمى بهجت:
استاد ما مرحوم آقا سیدعلى قاضى مىفرمودند:
براى حاجتى چهل سال بعد از نماز دعا مىکردم بعد معلوم شد که مصلحت نبوده است!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
۶۰۰ نکته در محضر حضرت آیةاللّهالعظمى بهجت، ص ۱۸۸، محمد حسین رخشاد، نشر موسسه فرهنگی سما.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
سلام مرا به عقل برسانید!
یک روز آقای بهجت در درس فرمودند:
اگر «عقل» را دیدید سلام مرا بهش برسانید.
این بنده ناچیز عرض کردم:
سلام علیکم!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص۱۲۳،نشر دانشگاه علامه طباطبایی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
خدایا آن را که عقل دادی، چه ندادی!
شیخ بزرگوار حقائقشناس آیة اللّٰه بهجت بسيار اين جمله را تکرار میفرمودند:
یک چیزی را خدا به همه نداده و همه میگویند ما داریم و او «عقل» است. یک چیزی را خدا به همه داده و همه میگویند ما نداریم و او «مال» است.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص۱۲۳،نشر دانشگاه علامه طباطبایی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
دربند القاب اعتباری نبودند!
مرحوم استاد جعفر الهادی خوشنویس در قید و بند القاب و عناوین اعتباری نبودند.
یک وقتی ایشان کتابی را ترجمه کرده بودنذ که کتاب بسیار خوبی هم است و از اولین کتابهایی است که در آن موضوع نوشته شده است. در ترجمه آن بهزبان عربی، بهاندازه دو سوم کتاب بر مطالب آن افزودند و بر غنای آن اضافه کردند؛ ولی اسمی که الآن از ایشان هست، تنها بهعنوان مترجم ثبت شده است؛ درحالیکه ایشان شریک در تألیف هستند؛ آن هم در این حد؛ ولی اینکه بیایند و بگویند، اسم مرا در کنار اسم مؤلف قرار بدهید نه! اصلاً نام و نشان برایشان مهم نبود. همین برایشان مهم همین بود که این کتاب با این موضوع منتشر شود و مفید واقع گردد.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:هفته نامه افق حوزه، شماره ۷۳۷، ۲۰ نکته درباره مرحوم استاد جعفر الهادی خوشنویس، محمد امین پورامینی، ۱۴۰۱/۱۰/۲۶
https://eitaa.com/sirefarzanegan
تمرین میکنم با دست چپ بنویسم!
مرحوم استاد جعفرالهادی خوشنویس سفرهای تبلیغی خیلی طولانی حتی پس از سکته به مالزی و به جاهای دیگر داشتند. سختی سفر و دوری مسیر را به جان میخریدند؛ ولی ادامه فعالیتهای تبلیغی خود را رها نکردند و حتی وقتی حرکت دست راستشان، و بهتبع مشکل نگارش پیدا کرده بود، میگفتند:
تمرین میکنم که بتوانم، با دست چپ بنویسم!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
هفته نامه افق حوزه، شماره ۷۳۷، ۲۰ نکته درباره مرحوم استاد جعفر الهادی خوشنویس، محمد امین پورامینی، ۱۴۰۱/۱۰/۲۶
https://eitaa.com/sirefarzanegan
با این ترفند خودم را از مخمصه نجات دادم!
مرحوم آیت الله سید حسین خادمی اصفهانی برای خودم نقل کردند و میفرمودند:
یک وقتی شاه میخواست به اصفهان بیاید کسی آمد پیش من گفت: چند نفر از آقایان قرار است با شاه ملاقات کنند. خوب است شما هم تشریف بیاورید.
میگفت: یک قدری فکر کردم که چگونه از این مخمصه خودم را خلاص کنم. بهانه آوردم و گفتم: فلانی من به علت بیماری باید زود به زود به دستشویی بروم. اگر آنجا بیایم مجبورم در حضور شاه بلند شوم و به بیرون بروم و این برای او اهانت تلقی میشود.
خود ایشان این قصه را با لهجه اصفهانی برایم نقل میکردند. خوب ایشان نگفته بود نه خیر شاه کافر و منافق است و من هرگز از وی استقبال نمیکنم. با این ترفند یک جوری خودشان را از معرکه خلاص کرده بودند!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خاطرات حاج شیخ رضا استادی، ص۱۸۶، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
دارم این فحش نامه ها را خاک میکنم!
داماد مرحوم آیت الله العظمی سید محمد حجت کوه کمری، جناب استاد دانشمند آقای مصباحزاده نقل نمودند:
روزی در ساعتی که احتمالِ بیرون از خانه بودنِ حضرت آیةالله حجت معهود نبود، به منزل ایشان رفتم. دیدم، نیستند. پرسیدم: آقا کجا تشریف بردند؟ اهل خانه اشاره کردند به مدرسه- مدرسهٔ مبارکهٔ حجّتیه، درست پشت ساختمان مسکونی ایشان بود-
رفتم دیدم خادم مشغول کندن گودالی است نسبتاً عمیق، و خود ایشان بالای گودال ایستاده و چند کیسه گونی کنارش است. مرا دیدند. سلام دادم. پس از جواب، بدون اینکه سوالی کرده باشم گفتند:
مشد اکبر! بیا بالا خوبه! او که آمد، خودشان با دست شروع به خالی کردن گونی، داخل چاله کردند. دیدم نامه و کاغذ است. گفتند: اینها فحشنامههایی است که افراد مختلف نوشتهاند؛ من هم دارم میمیرم- ایشان چند ماه قبل از وفاتشان مرگ خود را اعلام کرده بودند و مرحوم حاج سیّد احمد زنجانی یکی از ناقلین آن صحنه بود چون حضور داشت- و اگر بعد از من این نوشتهجات به دست کسی بیافتد، اعضای خاندان یا معتقدین و مقلّدین تُرکِ متعصّب و... موجبات دردسر و آزاری برایشان نشود و موجبات آبروریزی کسی فراهم نشود. لذا خاک میکنم تا معدوم شود.
و خاکها را مشد اکبر ریخت روی کاغذها تا چاله پر شد.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال تلگرامی چراغ مطالعه، خاطرات سید حسین موسوی زنجانی از پدر بزرگ خود مرحوم آیت الله العظمی سید محمد حجت کوه کمری.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
از دوست هر آن چه رسد، نکوست!
صبر مرحوم استاد جعفر الهادی خوشنویس در دوره بیماری عجیب بود. بدن ایشان بهخاطر سکتههای پی در پی ضعیف و ضعیفتر شد؛ اما کلمهای که حاکی از عدم رضایت باشد، کسی از ایشان نشنید. رضای بهخواست خدا در او نمایان بود؛ آن هم در این مدت زمان زیاد، زبان حالش این بود:
از دوست هر آنچه رسد! نیکوست.سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
هفته نامه افق حوزه، شماره ۷۳۷، ۲۰ نکته درباره مرحوم استاد جعفر الهادی خوشنویس، محمد امین پورامینی، ۱۴۰۱/۱۰/۲۶
https://eitaa.com/sirefarzanegan
من وظیفه دارم به ایتام آل محمد برسم!
حجتالاسلام والمسلمین نواب نماینده محترم ولیفقیه در امور حج و زیارت، تعریف میکردند: نشد ما یکبار از مرحوم استاد جعفرالهادی خوشنویس بخواهیم که برای تدریس و سخنرانی به جایی بروند و ایشان نه بگویند. گاه ایشان در گرمای خوزستان در فرودگاه و غیر فرودگاه معطل میشدند یا غذا درست نمیرسید. یک بار نشنیدیم ایشان گلهای و یا شکایتی و اعتراضی داشته باشند؛ بلکه در کمال نجابت و بزرگواری رفتار میکردند.
چون راه را میدیدند و مشکلات را نمیدیدند و این نگاه را داشتندکه من وظیفه دارم به ایتام آل محمد (ص) برسم!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
هفته نامه افق حوزه، شماره ۷۳۷، ۲۰ نکته درباره مرحوم استاد جعفر الهادی خوشنویس، محمد امین پورامینی، ۱۴۰۱/۱۰/۲۶
https://eitaa.com/sirefarzanegan
خدا تکیه گاه و مایه امید من است!
خدا رحمت کند، جد بزرگوار ما را مرحوم آیتاللّه طبسی نجفی را، ایشان سکته کرده و قریب شش سال زمینگیر بودند.
هر وقت من از ایشان میپرسیدم: آقا! چطورید؟ میگفتند:
الحمدللّه!
ما یک بار گِله و شکایتی از او نشنیدیم و دائم این ذکر را میگفتند:
الّله ثقَتی وَ رَجائی: خدا تکیهگاه و مایه امید من است.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
هفته نامه افق حوزه، شماره ۷۳۷، ۲۰ نکته درباره مرحوم استاد جعفر الهادی خوشنویس، محمد امین پورامینی، ۱۴۰۱/۱۰/۲۶
https://eitaa.com/sirefarzanegan
این کتاب مفیدی است!
یکی از کتابهای مرحوم استاد جعفر الهادی خوشنویس «الحقیقة کَما هی» است که به سیزبان زنده ترجمه شده است. شنیدم در جلسهای حضرت آیتالله خامنهای با خطاب به حضرت آیتالله مکارم شیرازی، به این کتاب اشاره کرده و فرموده بودند:
آیا این کتاب «الحقیقه کما هی» را دیدهاید؟ گفته بودند: خیر، آنگاه از آن تعریف کرده و فرموده بودند: اینگونه کتابها مفید است!
این کتاب که شاید پنجاه صفحه هم نباشد؛ ولی در عین اختصار، بسیار گویا، جامع و مفید است و به بسیاری از زبانهای زنده دنیا ترجمه و پخش شده است.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
هفته نامه افق حوزه، شماره ۷۳۷، ۲۰ نکته درباره مرحوم استاد جعفر الهادی خوشنویس، محمد امین پورامینی، ۱۴۰۱/۱۰/۲۶
https://eitaa.com/sirefarzanegan
مگر آدم شدن در جیب من است، که به تو بدهم!
در ابتدای جوانی خدمت آیت الله بهجت (رضوان الله علیه)، در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) رسیدم. آن زمان شهرت عمومی پیدا نکرده بودند.
به ایشان عرض کردم:
دعا کنید، آدم بشوم!
ایشان فرمودند:
«مگر آدم شدن، در جیب من است که به تو بدهم»
وقتی به جمله ایشان فکر کردم، دیدم چه سوال بیجایی پرسیدم. این مسیر را باید با طهارت و تلاش و مراقبه و محاسبه به دست آورد.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال استاد ادیبی لاریجانی در ایتا، ۱۴۰۱/۱۱/۲۰
https://eitaa.com/sirefarzanegan
پیراهن و قبای خودشان را به حقیر دادند!
روزی در محضر حضرت علّامه طباطبایی(رضوان اللّٰه سبحانه وتعالی عليه)صحبت خرقهٔ صوفيان شد، ايشان فرمودند:
«در مواردی که شنيده شده، بیاثر نبوده».
مجلس که از افراد خالی شد، بنده عرض کردم:
قبائی از قباهايتان را به بنده بدهيد!
فرمودند:
عصری تشريف بياوريد!
عصر که رفتم و در زدم، خادم ايشان قبائی آورد.
گفتم: برگردانيد به آقا!
خادم رفت و حضرت علّامه خودشان تشريف آوردند و با دست مبارکشان آن قبا را به بنده دادند و در همان حال فرمودند:
«بارك اللّٰه لك فيه».
و نيز بعد از آن، وقت ديگری از ايشان تقاضای پيرهنی از پيرهنهايشان را نمودم، رفتند و پيراهنی آوردند.
والحمد للّٰه ربّ العالمين.
اين ناچيز گويد:
پيغمبر اکرم(صلّی اللّٰه علیه وآله وسلّم) بُردهٔ خودشان را صله میدادند.
و اين داستان معروف است:
بعد از اينکه دعبل، قصيدهٔ خودش را برای حضرت امام رضا(علیه السّلام) خواند، تقاضای پيراهنی از آن حضرت نمود، و حضرت لباسی را به او دادند که فرمودند:
در اين لباس، هزار ختم قرآن کردهام.
حاصل سخن اینکه، لباس گرفتن از پيغمبر و ائمّه طاهرين در تواريخ ثبت و ضبط شده است، و اين لباس گرفتن از اولياء خدا، سنّتی بوده است.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
اقیانوس علم و معرفت، محمد کریم پارسا، ص۲۱۴-۲۱۳، نشر دانشگاه علامه طباطبایی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
گاهی جناب آقای آسيد هاشم رضوی بنارسی(رضوان اللّٰه سبحانه وتعالی عليه)صحبتهایی میکردند که در آنها، اعراضدادنِ از علومِ رسميه مثل «فقه» بود. اين ناچيز به خاطرم آمد که مبادا اين عقيده را از آقای قاضی (رضوان اللّٰه سبحانه و تعالی عليه) اخذ کرده باشند!
لذا موجب سؤالی شد که از حضرت علّامه طباطبایی پرسيدم: آيا مرحوم آقای قاضی از علوم رسميّه و «فقه» إعراض میدادند؟
حضرت علّامه فرمودند:
نه، خودشان فقهِ طريقت درس میدادند و دعايشان به شاگردهايشان اين جمله بود:
جعلك اللّٰه فقيهاً صوفيّاً
پرسیدم: در مجلس اين دعا را میکردند؟
علّامه فرمودند:
در خصوصی.
پرسیدم:
تقيّه نمیکردند؟
فرمودند: نه!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
اقیانوس علم و معرفت، محمد کریم پارسا،ص۲۱۲-۲۱۱، نشر دانشگاه علامه طباطبایی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
تفاوت مسلک عرفانی آیت الله بهجت و آیت الله بهاالدینی!
آیت الله «مهدی هادوی تهرانی» در پایان جلسه تفسیر سوره مبارکه واقعه با اشاره به تفاوت برخی علما در مواجهه با مقوله «ذکر» فرمودند:
مرحوم آیت الله بهجت اهل ذکر بودند. بنده در درس فقه ایشان شرکت داشتم و کسی را مانند ایشان در ذکر ندیدم؛ ایشان در حین درس حتی وقتی لحظات سکوت هم پیش میآمد، در همان لحظه ذکر میگفتند ولی آیت الله بهاء الدینی اینطور نبودند.
یعنی خیلی اهل ذکر نبودند و وقتی دلیل را میپرسیدیم، میفرمودند:
انسان باید اهل «ذُکر؛ یاد» باشد و به تعبیر اهل معرفت، آیتالله بهجت، اهل بکاء و گریه بودند ولی آیتالله بهاءالدینی خراباتی بودند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
پایگاه معارفی عترتنا، ۱۴٠۱/۱۱/۱۷
https://eitaa.com/sirefarzanegan
دستانی که عمری حدیث نوشته بودند، به چشمان خود مالیدند، شفا یافتند!
مرحوم پدر- آیت الله العظمی شیخ لطف الله صافی گلپایگانی- به چشم درد شدیدی مبتلا شده بودند. زمانی خدمت ایشان بودم صحبت از محدث قمی- صاحب مفاتیح الجنان- شد. به ایشان عرض کردم: برای فرزند محدث قمی بیماری پیش آمده بود، دارویی درست کرده بودند. مرحوم محدث قمی انگشت خود را به آن مایع زدند. وقتی دلیل را پرسیدند، گفته بودند:
با این انگشت، هزاران حدیث نوشته شده و شفا در این انگشت است!
بعد آن دارو را دادند و فرزند خورد و خوب شد. شما هم با این دست، احادیث زیادی نوشتید. انگشتان خود را به چشم خود بمالید، انشاالله خوب خواهید شد.
همانجا دستان خود را به چشم خود مالیدند، بهبود یافتند و دیگر مبتلا به چشم درد نشدند!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری شفقنا، ۱۴۰۱/۱۱/۲۰، محمد حسن صافی- فرزند معظم له-
https://eitaa.com/sirefarzanegan
من برای غیرخدا کار نمیکنم!
مرحوم پدر- آیت الله العظمی صافی گلپایگانی- همه عمر خود را وقف خدمت به اهل بیت(ع) نمودند. بارها از ایشان شنیدم که میگفتند:
من برای غیرخدا کاری نمیکنم!
این ۷ سالی که شورای نگهبان بودند، میفرمودند:
یک بار برای غیرخدا، از قم به تهران نرفتم!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری شفقنا، ۱۴۰۱/۱۱/۲۰، محمد حسن صافی- فرزند معظم له-
https://eitaa.com/sirefarzanegan
درِ منزلِ استاد خود را میبوسیدند!
اخلاص، تواضع، احترام به طلاب و اساتید و علما از ویژگیهای اخلاقی مرحوم پدر- آیت الله العظمی صافی گلپایگانی- بود.
ایشان هنگام عبور از مقابل منزلِ آیت الله العظمی بروجردی با وجود کهولت سن، درِ این منزل را میبوسیدند!
ایشان آثار آیت الله العظمی بروجردی و علمای بزرگ را حفظ کردند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری شفقنا، ۱۴۰۱/۱۱/۲۰، محمد حسن صافی- فرزند معظم له-
https://eitaa.com/sirefarzanegan