#خاطره_بازی
#اخلاص
❇️ حسین خرازی را دعا کنید!
دو ماه بود ازش خبری نداشتیم. مادرش می گفت« خرازی ! پاشو برو ببین چی شد این بچه ؟ زنده س ؟ مرده س؟» می گفتم«کجا برم دنبالش آخه ؟ کار و زندگی دارم خانوم. جبهه ه یه وجب دو وجب نیس. از کجا پیداش کنم؟» رفته بودیم نماز جمعه. حاج آقا آخر خطبه ها گفت حسین خرازی را دعا کنید. آمدم خانه. به مادرش گفتم. گفت« حسین ما رو می گفت؟ » گفتم « چی شده که امام جمعه هم می شناسدش؟» نمی دانستیم فرماده لشکر اصفهان است.
❤️حسین خرازی❤️
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#خاطره_بازی
#اخلاق
✳️قرمر می شد !!!!
اگر کسی در منزل از دیگری بدگویی میکرد با عکس العمل فوری پدرم متوقف میشد وحرفش را نیمه تمام میگذاشت چون پدرم در خانه نه داد میزدند و نه عصبانی میشدند. حداکثر حالت عصبانی ایشان این بود که چهره ایشان از شدت ناراحتی قرمز میشد. ما وقتی به چهره برافروخته ایشان نگاه میکردیم حساب کار دستمان می آمد.
❤️شهیدسیدمحمدبهشتی❤️
🆔 @sirehyshohada
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#خاطره_بازی
#اعتقادی
✳️فرزند
در دوران زندگیمان طاهر هیچ گاه از بچه دار نشدنمان سخن به میان نیاورد ولی خودم تمایل داشتم که فرزندی داشته باشم،. به همین خاطر یک روز رو به طاهر کردم و گفتم خداوند چرا فرزندی به ما نداده است. گفت: هر موقع که صلاح باشد خداوند به ما فرزندی عطا می کند، به زور که نمی شود از خدا چیزی گرفت.
❤️شهید طاهر ابراهیمی صقلده❤️
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#خاطره_بازی
#اجتماعی
✳️خستگیم در رفت !!!
آقای خامنه ای که مجروح شده بود، آورده بودندش بیمارستانی که دکتر رهنمون آن جا بود. حسابی به آقا می رسید؛ شب و روز. آقا که خوب شد، گفته بود «ایشان خیلی برای من زحمت کشیدند، سنگ تموم گذاشتند، خدا خیرشون بده. »
دکتر می گفت «این ها رو که شنیدم، خیالم راحت شد. خستگیم دررفت. »
❤️شهیدرهنمون❤️
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#خاطره_بازی
#خانواده
❇️ پیش زن های دیگه ام!!!!!
ازش گله کردم که چرا دیر به دیر سر می زند. گفت «پیش زن های دیگه م ام. » گفتم «چی؟» گفت «نمی دونستی چهار تا زن دارم؟» دیدم شوخی می کند. چیزی نگفتم. گفت «جدی می گم. من اول با سپاه ازدواج کردم، بعد با جبهه، بعد با شهادت، آخرش هم با تو. »
❤️شهید مهدی زین الدین❤️
🆔 @sirehyshohada
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#خاطره_بازی
#خانواده
✳️سخت گیری نمی کرد
امور مالی خانه حساب وکتاب خاصی داشت. مبلغ خاصی را به صورت هفتگی به مادرم میدادند که خرج خانه بکند ولی به او نمیگفتند با این پول چه کار بکن وچه کار نکن وسخت گیری نمیکردند .
❤️شهید دکتر بهشتی❤️
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#خاطره_بازی
#اخلاقی
✳️تو درست صحبت کن
سه نفر آمدند گفتند : پایگاه درمان سقوط کرد. از صد و بیست نفر فقط ما توانستیم فرار کنیم.
می گویند چهل و پنج نفر شهید، بقیه اسیر .
صدای بی سیم درمی آید. کومله ها آمده اند روی خط ما. می گویند منتظر باشین. بقیه رو هم می گیریم ازتون.
می گویم پدرت را درمی آورم. پوست از کله ی همه تون می کنم.
محمد می گوید این جوری حرف نزن. درست نیست.
می گویم دری وری می گه. کومله است. نمی شنوی ؟
می گوید عیب نداره ! تو درست صحبت کن.
❤️شهید محمد بروجردی❤️
🆔 @sirehyshohada
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#خاطره_بازی
#اقتصادی
✳️با ماشین راه بیاین !!!
وقتی رسیدیم دزفول و وسایلمان را جابه جا کردیم، گفت «می روم #سوسنگرد. » گفتم «مادر منو نمی بری اون جلو رو ببینم؟» گفت:«اگه دلتون خواست، با ماشین های راه بیایید. این ماشین مال #بیت_الماله. »
❤️شهید زین الدین❤️
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
☑️ @sirehyshohada
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯