#خاطرات
#عبادی
✅عشق به قرآن بود و نماز و دعا
کیا در عملیات و موقع پیشروی، با صدای بلند قرآن می خواند. وقتی فاو در عملیات والفجر8 آزاد شد، رفت بالای مناره مسجد شهر فاو و اذان گفت، تا همرزمان بیایند برای اقامه ی نماز شکر. کیامظفری در عملیات فتح المبین هم با صوت و صدای رسا، قرآن خواند و موجب تقویت رزمندگان شد. هروقت هم کاری نداشت به نوار قرآن گوش می داد. انگار تار و پودش عشق به قرآن بود و نماز و دعا.
❤️شهید کیا مظفری
📚منبع: کتاب سیرت شهیدان، صفحه:41
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
#خاطرات
#عبادی
✅ نخستین عید فطر در اردوگاه
نخستین عید فطر اسارت در تابستان سال 60 بود. بعثی ها همیشه فشار می آوردند که: « نباید نماز بخوانید و روزه بگیرید. » ما هم برای مقابله با آن ها تصمیم گرفتیم نماز عید فطر را به صورت جماعت در حیاط اردوگاه بخوانیم.
حدود صد نفر در محوطه به صف ایستادیم و بی خیال همه چیز مشغول نماز شدیم. تازه شروع کرده بودیم که آژیر خطر به صدا درآمد و افسران و سربازان بعثی با چوب و کابل و اسلحه به اردوگاه داخل شدند و میان ما و قاطع ها ( بلوک ها ) دیواری گوشتی ایجاد کردند. اما افسران بعثی با چوب به نمازگزاران می زدند و بچه ها را زخمی می کردند.
پس از نماز در صدد برآمدیم که به سرعت از هر سو به طرف اتاق هایمان بدویم تا شناخته نشویم. همین کار را کردیم؛ اما اتاق ما در آن سوی اردوگاه بود. همان جایی که سربازان ضد شورش صف کشیده بودند؛ هر کس که می خواست از میان صف آن ها بگذرد، با ضربه های سنگین چوب و کابل او را به خاک و خون می کشیدند.
همان لحظه تصمیم گرفتیم برای کمتر آسیب دیدن، همه با هم به سوی یک نقطه از صف هجوم ببریم تا شاید راه عبوری پیدا کنیم. وقتی به صف دشمنان زدیم، یکی از برادران که در جلوی من می دوید، چنان ضربه ی چماق بر کمرش خورد که چوب دو نیم شد و نیمی از آن به پای من خورد. ضربه ی آن چنان محکم بود که من تا یک هفته می لنگیدم؛ اما در آن شلوغی نمی دانم بر سر آن برادرمان چه آمد. بعثی ها از آن کتک کاری هم به جایی نرسیدند.
❤️راوی: عبدالله مدرسی
📚منبع: کتاب قصه ی نماز آزادگان، صفحه:218
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
#خاطرات
#عبادی
✅ حـــــق معـــــلمی بســـــیار سنگین است
یک روز علی پور به من گفت : در کودکی معلمی داشتم او را خیلی اذیت می کردم . حالا هر طور شده باید او را پیدا کرده و از خود راضی کنم . زیرا حق معلمی بسیار سنگین است .
❤️شهید حسن علیپور
📚اطلاعات دريافتي از كنگره سرداران و 32000 شهيد استانهاي خراسان
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
#خاطرات
#عبادی
✅ دویست روز روزه بدهکارم !!!!
چند روز قبل از شهادتش، از سردشت می رفتیم باختران. بین حرف هایش گفت«بچه ها! من دویست روز روزه بدهکارم» تعجب کردیم. گفت «شش ساله هیچ جا ده روز نموندم که قصد روزه کنم. » وقتی خبر رسید شهید شده، توی حسینیه انگار زلزله شد. کسی نمی توانست جلوی بچه ها را بگیرد. توی سر و سینه شان می زدند. چند نفر بی حال شدند و روی دست بردندشان. آخر مراسم عزاداری، آقای صادقی گفت«شهید، به من سپرده بود که دویست روز روزه ی قضا داره. کی حاضره براش این روزه ها رو بگیره؟» همه بلند شدند. نفری یک روز هم روزه می گرفتند، می شد ده هزار روز.
#راهیان_نور_غرب
#شمالغرب
📚یادگاران، جلد ده
❤️کتاب شهید زین الدین، ص 94
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
#خاطرات
#عبادی
✅ روی رمل ها بنشینم !
بعد از عملیات والفجر سه از طرف دفتر فرماندهى براى برادر عامل که در آن زمان فرمانده تیپ بود یک سفر زیارتى حج در نظر گرفته شد. هنگام رفتن به شوخى به ایشان گفتم: تو که همیشه مىگویى جاى من در میدان جنگ است پس چه شد؟ گفت: اکنون به من گفتهاند که برو، خانه خدا را زیارت کن، من هم مىروم تا سعى صفا و مروه را بجا بیاورم. ،عرفات را درک کنم و در روز عرفه بر روى رملها بنشینم و دعاى عرفه امام حسین(ع )را بخوانم، تا بعد بتوانم آنها را بر روى رملهاى ایران پیاده کنم و شیطان آن دشمن تا دندان مسلح اسلام و انقلاب را از خود و سرزمینم دور کنم.
❤️شهید رمضان علی عاملگوشهنشین
✅منبع: اطلاعات دريافتي از كنگره سرداران و 32000 شهيد استانهاي خراسان
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷