eitaa logo
سیره علوی (ع)
206 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
35 فایل
اُدعُ إلى سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنه (نحل.125) وابسته به مرکز احیاء موعظه حسنه mawezah.ir Ad1: @mahdimahdavi2 Ad2: @YaAliy Ad3: @Reza_shariati64 http://eitaa.com/joinchat/3049848832C0bd97c4343 🌸کــپـی از مــطـالــبـ کـانـال بــاذکر صـلـواتـ آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
سرگذشت علي با معاويه‌ در نهج‌البلاغه در بخش نامه‌ها، حدود سيزده نامه [221] كه غالبا طولاني است، آمده كه از ناحيه‌ي علي (ع) براي معاويه فرستاده شده است و اكثرا مربوط به مساله‌ي رهبري و جنگ و بيت‌المال و جنبه‌هاي ديگر سياسي است، نظر به اينكه ذكر آنها در اين كتاب، جنبه‌ي داستاني ندارد، تنها به چند فراز از آنها اكتفا مي‌كنيم: 1- عجبا از اين روزگار كه مرا همسنگ كسي قرار داده كه بسان من به اسلام، خدمت نكرده و سابقه‌اي در دين مثل سابقه من ندارد و من گمان ندارم كه كسي چنين ادعائي (در مورد سبقت در اسلام) كند؟! اي معاويه! اينكه تو از ما خواسته‌اي كه شام را به تو واگذارم، بدان كه من چيزي را كه ديروز از تو منع كردم، امروز در اختيار تو نمي‌گذارم. [222]. سوگند به جانم اي معاويه! اگر با چشم عقل [صفحه 230] بنگري، نه با چشم هوي و هوس، مي‌داني كه من از همه كس در مورد خون عثمان، مبراتر هستم و مي‌داني كه من بركنار بودم، مگر اينكه بخواهي خيانت كني و چنين نسبتي را به من بدهي، اكنون كه تصميم بر انجام هرگونه جنايت داري، من وحشتي ندارم» … «خود را وسيله بهره‌برداري شيطان قرار مده و راه نفوذ شيطان را بر وجود خودت مسدود كن». [223]. «اي معاويه در مورد كردارت، از خدا بترس و افسارت را از دست شيطان بگير كه در سرازيري دنيا قرار گرفته‌اي و آخرت به تو نزديك شده است». [224]. سبحان الله، چقدر به هوسهاي بدعت‌آميز و سرگيجه‌آور، وابسته شده‌اي؟! آن هم همراه پامال كردن حقوق مردم و بي‌اعتنائي از دلائل استوار. [225]. «اي معاويه! دنياپرستان به چيزي از دنيا نمي‌رسند مگر اينكه دري از حرص و آز به رويشان گشوده مي‌شود!» [226]. «تو ما را به حكم قرآن دعوت كردي، ولي خودت اهل قرآن نيستي و بر اين اساس، ما نيز پاسخ مثبت به تو نداديم، بلكه به قرآن پاسخ مثبت داديم و فرمانش را اجرا نموديم» [227]. [صفحه 231] «اي معاويه! بدان كه در نزد من همان شمشيري است كه بر پيكر جد و برادر و دائي تو (در جنگ احد) كوبيدم، سوگند به خدا من مي‌دانم كه تو ابله و كوردل هستي و سزاوار است كه درباره‌ات گفته شود: از نردباني بالا رفته‌اي كه تو را در پرتگاه خطرناكي ساقط مي‌كند» [228]. از بنده‌ي خدا اميرمومنان به سوي معاويه پسر ابوسفيان، اما بعد: «از اينكه من حجت را بر شما تمام كردم و از شما بيزاري جستم، به خوبي آگاهي، تا آنچه شدني بود، پيش آمد و اين سرگذشت، سر دراز دارد از گذشته بگذر اينك تكليف تو اين است كه از تمام كساني كه در شام هستند از ناحيه‌ي من بيعت بگيري و با جمعي از يارانت به سوي من بشتابي و تسليم شوي». [229]. نهج البلاغه علیه السلام کانال علیه السلام @yaaliheydar http://eitaa.com/joinchat/3049848832C0bd97c4343
💠حكایت دستور براى رفع مزاحمت مردم یكى از مریدان نزد پیر مرشد خود آمد و گفت: چه كنم كه از دست مردم در رنج مى باشم؟ آنها زیاد نزد من مى آیند و وقت عزیز مرا مى گیرند. پیر مرشد به او گفت: به این دستور عمل كن تا از دور تو پراكنده گردند و آن اینكه: به فقیران آنها قرض بده و از ثروتمندان آنها چیزى را بخواه. در این صورت فقیران بر اثر نداشتن پول براى اداى قرض و ثروتمندان از ترس پول دادن، نزد تو نیایند و اطرافیان خلوت گردد. گر گدا پیشرو لشگر اسلام بود كافر از بیم توقع برود تا در چین 📜حكایت هایی از سعدی
🇮🇷🌹🇮🇷🌸🇮🇷✊🇮🇷🌺🇮🇷💐🇮🇷☘️🇮🇷✌️🇮🇷 #12_بهمن #دهه_فجر #امام صبح فردا در تهران است.. شروع دهه فجر بر همه ملت ایران تبریک و تهنیت باد. 🇮🇷🌹🇮🇷🌸🇮🇷✊🇮🇷🌺🇮🇷💐🇮🇷☘️🇮🇷✌️🇮🇷 #همسرانه عاشقانه زندگی کردن رو اینجا یاد بگیر👇 کانال #همسرداری حوای آدم ❤️ @havayeadam 💚
🇮🇷🌹🇮🇷🌸🇮🇷✊🇮🇷🌺🇮🇷💐🇮🇷☘️🇮🇷✌️🇮🇷 💠 ۱۲ بهمن ماه، سالروز بازگشت حضرت امام خمینی (ره) به ایران پس از سال‌ها تبعید گرامی باد. 🇮🇷🌹🇮🇷🌸🇮🇷✊🇮🇷🌺🇮🇷💐🇮🇷☘️🇮🇷✌️🇮🇷 عاشقانه زندگی کردن رو اینجا یاد بگیر👇 کانال حوای آدم ❤️ @havayeadam 💚
تبادل گسترده : >
امام موسی‌ بن جعفر علیه السلام : 🔰طُوبي لِشيعَتِنا المُتَمَسِّکينَ بِحَبلِنا فِي غَيبَةِ قائِمِنا "عَجَّلَ اللّهُ تَعالي فَرَجَه" الثّابِتينَ عَلي مُوالاتِنا وَ البَراءَةِ مِن أَعدائِنا اُولئِکَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُم. ⭕️ خوشا به حال شيعيان ما، در زمان غيبت قائم ما "عجل الله تعالی فرجه" که به ريسمان ما تمسّک جسته‌اند و بر موالات ما و بيزاری از دشمنان ما ثابت ‌قدم مانده‌اند. آنان از ما هستند و ما از ايشانيم. 📜 اِعلام الوَری، ص۴۰۷
💐▪️قال الامام الحسن العسکری علیه السلام 📝نحن حُجَجُ اللهِ عَلی خلقه و جَدّتُنا فاطمةٌ حُجّةُ الله علینا 🔸ما حجت های خدا بر آفریدگانش هستیم و جدة ما فاطمة سلام الله علیها حجت خدا بر ما است. 📚تفسیر اطیب البیان ج 13 ص 226؛ 📚عوالم العلوم ،ج 11 ،ص 5
امام على(ع): خوش بينى، اندوه را مى كاهد و از افتادن در بند گناه مى رهاند حُسنُ الظَّنِّ يُخَفِّفُ الهَمَّ، و يُنجِي مِن تَقَلُّدِ الإثمِ 💠 خوش بینی یک تصمیم است 💠
📌امام على عليه السلام : ♻️قويترين مردم، كسى است كه با بردبارى بر خشم خود چيره شود. 📒ميزان الحكمه جلد8 صفحه 449 💠 💠
پیامبر(ص) فرمودند: «مَا مِنْ‏ بَیتٍ‏ إِلَّا وَ مَلَک‏ الْمَوْتِ‏ یأْتِیهِ‏ فِی‏ کلِّ یوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ فَإِذَا وُجِدَ الرَّجُلُ قَدِ انْقَطَعَ أَجَلُهُ وَ نَفِدَ أُکلُهُ أُلْقِی عَلَیهِ غَمُّ الْمَوْتِ ...»؛[1] هیچ خانه‏اى نیست، مگر این‌که ملک الموت روزى پنج مرتبه به آن‌جا سرکشى مى‏کند. پس هر وقتى که یکى از مردم، مدّت زندگانى‌اش تمام شده و رزق دنیائی او نیز به پایان رسیده باشد، غم و اندوه مرگ بر او افکنده خواهد شد. 2. در همین زمینه امام باقر(ع) از پیامبر(ص) و آن‌حضرت از عزرائیل فرمود: «... فَمَا مِنْ‏ أَهْلِ‏ بَیتِ‏ مَدَرٍ وَ لَا شَعْرٍ فِی‏ بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا وَ أَنَا أَتَصَفَّحُهُمْ فِی کلِّ یوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ عِنْدَ مَوَاقِیتِ الصَّلَاة...»؛[2] هیچ خانه‌ای در ده و بیابان و خشکى و دریا نیست، جز این‌که من در هر شبانه‌روز پنج‌بار هنگام پنج وقت نماز آن‌را بازرسی می‌کنم، به‌گونه‌ای که کوچک و بزرگشان را از خودشان بهتر می‌شناسم. [3]   [1]. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج 1، ص 62، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، 1412ق. [2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 137، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
ریزش گناهان همانند ریزش برگ های درختان🍃 ابوعثمان مى گوید: من با سلمان فارسى زیر درختى نشسته بودم ، او شاخه خشكى را گرفت و تكان داد همه برگهایش فرو ریخت . آنگاه به من گفت : نمى پرسى چرا چنین كردم ؟ گفتم : چرا این كار را كردى ؟ در پاسخ گفت :یك وقت زیر درختى در محضر پیامبر (ص) نشسته بودم ، حضرت شاخه خشك درخت را گرفت و تكان داد تمام برگهایش فرو ریخت . سپس فرمود:سلمان ! سۆ ال نكردى چرا این كار را انجام دادم ؟ گفتم : منظورتان از این كار چه بود؟ فرمود: وقتى كه مسلمان وضویش را به خوبى گرفت ، سپس را بجا آورد، گناهان او فرو مى ریزد، همچنان كه برگهاى این درخت فرو ریخت. 📜بحار، ج ۸۲، ص ۳۱۹ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
اعتماد و توکل🌺🍃 در روزگار عیسی بن مریم علیه السلام، زنی بود صالحه و عابده، چون وقت نماز فرا می رسید، هر کاری که داشت رها و به نماز و طاعت مشغول می شد. روزی هنگام پختن نان، مؤذّن بانگ اذان داد، او نان پختن را رها کرد و به نماز مشغول شد؛ چون به نماز ایستاد، شیطان در وی وسوسه کرد «تا تو از نماز فارغ شوی نان ها همه سوخته می شود» زن به دل جواب داد: اگر همه نان ها بسوزد بهتر است که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد. دیگر بار شیطان وسوسه کرد: پسرت در تنور افتاد و سوخته شد، زن در دل جواب داد: اگر خدای تعالی قضا کرده است که من نماز کنم و پسرم به آتش دنیا بسوزد من به قضای خدای تعالی راضی هستم و از نماز فارغ نمی شوم که اللّه تعالی فرزند را از آتش نگاه دارد. شوهر زن از در خانه درآمد، زن را دید که به نماز ایستاده است. در تنور دید همه نان ها به جای خویش ناسوخته و فرزند را دید در آتش بازی همی کرد و یک تار موی وی به زیان نیامده بود و آتش بر وی بوستان گشته، به قدرت خدای عزّ و جلّ. چون زن از نماز فارغ گشت، شوهر دست وی بگرفت و نزدیک تنور آورد و در تنور نگریست، فرزند را دید به سلامت و نان به سلامت هیچ بریان ناشده، عجب ماند و شکر باری تعالی کرد و زن سجده شکر کرد خدای را عز و جلّ، شوهر فرزند را برداشت و به نزدیک عیسی(ع) برد و حال قصّه با وی نگفت. عیسی گفت: برو از این زن بپرس تا چه معاملت کرده است و چه سرّ دارد از خدای؟ چه اگر این کرامت آن مردان بودی او را وحی آمدی و جبرئیل وحی آوردی او را. شوهر پیش زن آمد و از معاملت وی پرسید، این زن جواب داد و گفت: کار آخرت پیش داشتم و کار دنیا باز پس داشتم و دیگر تا من عاقلم هرگز بی طهارت ننشستم الّا در حال زنان و دیگر اگر هزار کار در دست داشتم چون بانگ نماز بشنیدم همه کارها به جای رها کردم و به نماز مشغول گشتم و دیگر هرکه با ما جفا کرد و دشنام داد، کین و عداوت وی در دل نداشتم و او را جواب ندادم و کار خویش با خدای خویش افکندم و قضای خدای را تعالی راضی شدم و فرمان خدای را تعظیم داشتم و بر خلق وی رحمت کردم وسائل را هرگز بازنگردانیدم اگر اندک و اگر بسیار بودی بدادمی و دیگر نماز شب و نماز چاشت رها نکردمی، عیسی علیه السلام گفت: اگر این زن مرد بودی پیغامبر گشتی. 📜عرفان اسلامى، ج‏1، ص: 376 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
🌷حکایت_آموزنده 💠ذوالنون عارفی نامدار بود. روزی شنید مردی عابد است که در صومعه‌ای زندگی می‌کند و هر سال یک‌بار از صومعه‌اش بیرون می‌آید و لشگری از معلولان را شفا می‌دهد. منتظر او نشست، تا از صومعه بیرون آمد و معلولان را شفا داد و خواست به درون صومعه برگردد. ذوالنون دامن او گرفت و گفت: دامنت گرفتم پس نزنی دست مرا، من بیمار جسمی ندارم بیمار روحی‌ام، بگو چه کنم چون تو شوم؟؟؟ عابد گفت: «دامن مرا رها کن که مرا گرفتار عجب می‌کنی و شیطان را متوجه من می‌سازی و من گمان می‌کنم، کسی شده‌ام. اگر دوست (خدا) ببیند که به دامان غیر او چنگ زده‌ای، و غیر از او نظری داری، تو را به آن کسی که التماسش می‌کنی می‌سپارد...» ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
🌺🍃امام ﻋَﻠﯽ (ع) در حدیثی در مورد اینکه انسان در برخی موارد باید کارهای خود را پنهان کند و کسی چیزی از آن متوجه نشود، فرمودند: ‌  در حضور هفت گروه، ٧ کار را مخفی کن تا سعادتمند گردی: 🌱۱- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻘﯿﺮ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﺎلت ﻧﺰﻥ. 🌱٢- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭ، ﺳﻼﻣﺘﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺧﺶ ﻧﮑﺶ. ‌ ۳- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ، ﻗﺪﺭﺕﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ. ۴- ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻏﺼﻪﺩﺍﺭ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ نکن. ۵- ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ، ﺁﺯﺍﺩﯼﺍﺕ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻩﻧﻤﺎﯾﯽ نکن. ۶- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﯽﺑﭽﻪ، ﺍﺯ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ. ۷- ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ یتیم ، ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﮕﻮ. ‌ 📜ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ص 167 ‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
💠عدالت دقیق و عجیب خداوند!💠 روزى حضرت موسى(ع) از كنار كوهى عبور مى‏كرد، چشمه‏اى در آن جا ديد، از آب آن وضو گرفت، به بالاى كوه رفت، و مشغول نماز شد. در اين هنگام ديد اسب سوارى كنار چشمه آمد و از آب آن نوشيد، و كيسه‏ اش را كه پر از درهم بود از روى فراموشى در آن جا گذاشت و رفت. پس از رفتن او، چوپانى كنار چشمه آمد تا آبی بنوشد چشمش به كيسه پول افتاد، آن را برداشت و رفت. سپس پيرمردى خسته، كه بار هيزمى بر سر نهاده بود كنار چشمه آمد، بار هيزمش را بر زمين گذاشت و به استراحت پرداخت. در اين هنگام، اسب سوار در جستجوى كيسه ی پول خود به چشمه بازگشت و چون كيسه‏اش را نيافت به سراغ پيرمرد كه خوابيده بود رفت و گفت: كيسه مرا تو برداشته ‏اى! چون غير از تو كسى اينجا نيست. پير مرد گفت: من از كيسه تو خبر ندارم. بحث بين اسب سوار و پير مرد شديد شد و منجر به درگيرى گرديد. اسب سوار، پيرمرد را كشت و از آن جا دور شد! موسى(ع) كه ظاهر حادثه را عجيب و بر خلاف عدالت مى‏ديد عرض كرد: پروردگارا! عدالت در اين امور چگونه است؟ خداوند به موسى(ع) وحى كرد: آن پيرمرد هيزم‏شكن، پدر اسب سوار را كشته بود، لذا امروز توسط پسر مقتول قصاص شد. پدر اسب سوار به اندازه همان پولى كه در كيسه بود به پدر چوپان بدهكار بود، امروز چوپان به حق خود رسيد. به اين ترتيب قصاص و اداى دين انجام شد، و من داور عادل هستم. 📜بحارالانوار، ج 61، ص 117 و 118 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
⚜من حلال زاده بوده‌ام روزی متوکل عباسی در حالی که جمع کثیری از مردم در دربارش حاضر شده بودند نظرش به شخصی افتاد که وضع سایر مردم را نداشت. از او سؤال کرد نامت چیست و از چه قبیله‌ای هستی؟ گفت نام من منصور و از قبیله‌ی بنی مخنث هستم. متوکل عباسی پرسید بگو بدانم خلیفه بعد از رسول خدا که بود؟ گفت اسد الله الغالب و مظهر العجائب مولانا علی بن ابی طالب. متوکل ناراحت شد و به غلامان دستور داد تا او را مفصل بزنند. در همین حال غلامی به او رساند که بگوید ابوبکر. او هم گفت ای امیر ابوبکر. متوکل سؤال کرد خلیفه دیگر کیست؟ گفت الطاعن بالرمحین و الضارب بالسیفین و المصلی القبلتین ابی الحسنین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب.(کسی که به دو نیزه می‌جنگید و با دو شمشیر ضربه می‌زد؛ کسی که به دو قبله نماز خواند؛ پدر حسن و حسین، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب). باز متوکل امر کرد تا او را بزنند تا این که غلامی به او رساند که بگوید عمر. او هم گفت عمر. برای سومین بار همان سوال متوکل تکرار شد و او گفت ابن عم الرسول و زوج البتول الذی انزل فیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون» مولانا مولی الثقلین علی بن ابی طالب. (پسر عموی رسول و همسر بتول است کسی که درباره‌ی او نازل شد «سرپرست شما خدا است و رسول خدا و کسانی که ایمان آوردند نماز را اقامه می‌کنند و زکات می‌دهند در حالی که در رکوع هستند» مولای ما مولای جن و انس علی بن ابی طالب). بار هم متوکل دستور داداو را بزنند تا این که به او رساندند بگوی عثمان او هم گفت عثمان. تا این که وقتی برای چهارمین بار متوکل از او سؤال کرد خلیفه‌ی چهارم کیست؟ گفت یا امیر حجاج بن یوسف ثقفی. متوکل گفت ای مردک این بار که نوبت علی بود چرا نام او را نبردی؟ گفت هر بار که نام علی را بردم امر به زدن کردی این بار از تو ترسیدم و نام حجاج ظالم را بردم تا در شأن و هم ردیف همان سه نفر باشد.  باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. متوکل از او سؤال کرد بگو بدانم عایشه افضل بود یا ؟ به کنایه گفت: عایشه. گفت: چرا؟ گفت زیرا که خداوند فرموده «فضل الله المجاهدین علی القاعدین درجة» یعنی «خداوند مجاهدین را بر کسانی که در خانه نشستند یک درجه برتری داده است» و عایشه بارها در بصره به جنگ با امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) برخواست در حالی که فاطمه هرگز از خانه برنخواست. باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. متوکل گفت از طایفه‌ی تو هیچکس شیعه نبوده است چگونه تو شیعه ‌ای؟ گفت اگر امان دهی می‌گویم. گفت در امان هستی. گفت چون من حلال زاده‌ام و مادر و جد و اجداد من زنا نکرده‌اند.  متوکل بسیار غضبناک شد و چون او را امان داده بود دستور داد او را از دربار و از بغداد خارج کنند. 📜دوبال برای پرواز (تولی و تبری) ص43 به نقل از کتاب أنساب النواصب ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
🌺 امام سجّاد عليه السلام: إنّ الكريمَ يَبتَهِجُ بفَضلِهِ، و اللَّئيمَ يَفتَخِرُ بمُلكِهِ. ✳️ انسان بزرگوار به بخشش خود مى بالد، و انسان پست به دارايى خويش مى نازد. 📕الدّرة الباهرة، ص 27
دو چیز شما را تعریف می کند: 1 صبر شما وقتی که چیزی ندارید 2 رفتار شما وقتی که همه چیز دارید. امام.علی(ع)
شيعيان در برزخ ؛ قال الصادق عليه السلام: اما در قيامت همۀ شما با شفاعت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه شفاعتش پذيرفته مى‌شود يا با شفاعت وصى پيامبر در بهشت هستيد ولى سوگند به خدا در مورد عالم برزخ در رابطه با شما ترس دارم. ..... (فروع كافى ٣ / ٢٤٢)
💠امام موسی جعفر (علیه السلام) می فرمایند : 💢 در میان بنی اسراییل زن و شوهری صالح و نیکوکاری زندگی می کردند . یک شب مرد در خواب از مدت عمر خود آگاه شد و دید نیمی از عمرش در تمکن و گشایش است و نیمی دیگر در تنگدستی و فقر به سر می برد و از او می خواهد هر کدام را که دوست دارد به عنوان نیمه اول عمرش برگزیند . او نیز اجازه خواست تا در این باره با همسرش مشورت نماید . فردا صبح خوابش را برای همسرش تعریف کرد همسرش از او خواست نیمه تمکن و گشایش را به عنوان نیمه اول برگزیند . چیزی نگذشت که دارای ثروت زیادی شدند همسرش هم از او خواست که ثروت به داست آمده درجهت رفع حوائج مردم استفاده نماید ، او هم چنین کرد . وقتی نصف عمرش به پایان رسید و زمان تنگدستی فرا رسید ، مرد در خواب دید که کسی به او می گوید : به جهت اینکه اموالت در راه انفاق و احسان به دیگران استفاده نمودی خدا نیمه ی دیگر عمرت را نیز با گشایش و تمکن همراه ساخته است . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
🍖تهيّه آذوقه لشكر امام زمان ( عج ّ) مرحوم شيخ صدوق، كلينی و برخی ديگر از بزرگان آورده اند: حضرت صادق علیه السلام از قول پدرش، حضرت باقر العلوم(علیهم السلام) حكايت فرمايد: هنگامی كه امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجّه الشّريف ظهور نمايد و بخواهد قيام نمايد، قيام خود را از مكّه معظّمه شروع نموده و ابتداء به سمت شهر كوفه حركت می كند و قبل از آن كه به همراه لشكر و ياران خويش حركت نمايد، منادی حضرت در بين جمعيّت، نداء دهد: كسى حقّ ندارد به همراه خود غذا و آب حمل كند، سپس حضرت دستور می دهد تا سنگ حضرت موسی بن عمران (علیهم السلام) - كه به مقدار بار شتری است - برداشته شود و همراه نيروها آورده شود، پس در هر منزلی كه فرود آيند، از آن سنگ چشمه ای از آب گوارا جاری گردد كه هر گرسنه ای از آن ميل كند، سير گردد؛ و نيز هر تشنه ای از آن آب بياشامد، سيراب شود و نيازی به طعام و مايعات نخواهند داشت. و اين آذوقه خوراکی و آشامیدنی برای تمامی افراد لشكر امام زمان ( عليه السلام ) می باشد، تا هنگامی كه در نجف اشرف و كوفه وارد شوند. 📚اصول كافي: ج 1، ص 231، ح 3، ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
موهبت‌های خداوند به اشخاص توبه کار❣🍃  خداوند به کسانی که توبه کرده اند چه موهبت ها می بخشد. آشیخ عبدالوهاب خراسانی(ره) از مقدسین و از اولیای خدا بود که یک دسته از تربیت شده های بازار شاگرد او بودند. ایشان هفتاد سال پیش در زیر زمین مسجد جامع نماز جماعت می خواند. شخصی به من گفت: «من در ایام جوانی خدمت سربازی‌ام که در تبریز بودم، شبی در خواب دیدم که زیرزمین مسجد جامع خراب شد، تاریخ خوابم را یادداشت کردم، وقتی به تهران آمدم متوجه شدم که آشیخ عبدالوهاب در همان شب که من این خواب را دیده بودم از دنیا رفته است.»  در زمان حیات آشیخ عبدالوهاب، داشی توبه کرد و پای منبر ایشان می نشست. آشیخ عبدالوهاب در اثر کهولت سن، گاهی بر روی منبر ادامهٔ حدیث یا آیه را فراموش می کرد، خداوند به این داشی که توبه کرده بود یک علمی داده بود که او از پای منبر ادامه آیه یا حدیث را از حفظ مےخواند.  پس شما هم اگر توبه کنید و گناه نکنید، علم پیدا می کنید، گناه یکی،از چیز هایی است که آفت طلبه است. گناه که بکنی از طلبگی خارج می شوی. اگر به نامحرم نگاه کنی، از طلبگی خارج مےشوی. گناه ، آفت طلبگی است.   📜ڪتاب بدیع الحکمة حکمت ۳۹ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره) ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
عکس العمل شیطان هنگام نزول آیه الکرسی📖🔥 امام  محمد باقر از امیر المومنین (ع) روایت فرموده: هنگامی که آیت الکرسی  نازل شد رسول خدا (ص) فرمود آیه الکرسی آیه ای است که از گنج عرش نازل شده  و زمانی که این آیه نازل گشت هر بتی که در جهان بود با صورت به زمین  خورد. در این زمان ابلیس ترسید و به قومش گفت :"امشب حادثه ای بزرگ اتفاق افتاده است باشید تا من عالم را بگردم و خبر بیاورم. ابلیس عالم را گشت تا به شهر مدینه رسید مردی را دید و از او سوال کرد: " دیشب چه حادثه ای اتفاق افتاد" مرد  گفت "رسول خدا فرمود:" آیه ای از گنج های عرش نازل شد که بت های جهان به خاطر آن  آیه همگی با صورت به زمین خوردند. ابلیس بعد از شنیدن حادثه به  نزد قومش رفت و حادثه را به آن ها خبر داد. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌