eitaa logo
تکه هایی از سیاهه
92 دنبال‌کننده
287 عکس
81 ویدیو
3 فایل
اینجا یک دفترچه یادداشت مجازی است برای انتشار تکه‌هایی از سیاهه‌ی کتاب ها با واگویه‌های بلندبلندِ گاه‌گاهی...
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید قاسمی از احساس تنهایی خود بعد از حاج احمد متوسلیان می‌گوید: اسارت حاج احمد کمرش را شکسته بود احساس پوچی میکرد حاج احمد برایش بیش از یک فرمانده بود، استثنائی و درست مثل یک منشور بود، نور خدا را می‌گرفت و طیفی وسیع از رنگ‌ها را منعکس میکرد... هم پدر بود هم معلم و مربی و دوست و برادر و هم مرشد و اسوه... @siyahe
سعید قاسمی صادقانه اعتراف میکند بعد از حاج احمد، حاج همت را در آن حد و قواره نمی‌دیده که بتواند جای خالی احمد را پر کند... شاید خود همت هم در بضاعتش نمی‌دید که روزی بیاید و بخواهد علم احمد را بردارد خودش به کرّات این را به زبان آورده بود در هرحال این مشیت خداست که امور عالم را تدبیر میکند و همین مشیت هم هست که اقتضاء میکند یک «ولی» برود تا «ولی» بعدی بیاید و علمدار امر حق شود... به همین دلایل خودم آمدن با همت به ایران را به ماندن در جبهه لبنان ترجیح دادم... @siyahe
اگر بسیجی‌ها را به دریا تشبیه کنیم، ماهی این دریا بود. اصلاً تاب دوری آنها را نداشت... @siyahe
ظرف چهار پنج روز توانست دوباره از هیچ و پوچ یک تیپ سرپا، جنگنده و قبراق آماده کند! کتابِ @siyahe
ما با فلسطین هم درد بوده‌ایم... بیست و دو ماه سکوت بی سابقه شورای امنیت که هیچ جلسه ای تشکیل نداد و هیچ قطعنامه‌ای تصویب نکرد این شورا نسبت به جنگ ایران و عراق که پیوسته شدیدتر و بر میزان تلفات انسانی و خسارات مادی آن افزوده می‌شد شگفت‌آوری نشان داد... کتابِ @siyahe
شورای امنیت پس از طولانی ترین سکوت نه تنها به سود ایران اقدامی نکرد بلکه زمانی برتری نظامی ایران را دید، تصمیم به نجات صدام و حزب بعث گرفت، و قطعنامه‌ی ۵۱۴ را تصویب کرد... ایران دید فایده ندارد زیر میز شورای امنیت زد را شروع کرد... پ.ن: بعضی این روزها هم حتی برای مقابله با اسرائیل پیشنهاد و داده بودند... آنهم حوزوی... با ادعای ... به راستی که که خود به آن اقرار کردید از است... حتی اینجا مسئله فجیع تر است... یعنی اگر آمریکا در دیپلماسی، ادعا و گمان دست برتر بودن را داشت و رهبری به ثمره و میوه دادن برجام خوش بین نبود ولی تفکر اعتدالی ایران مقاوم و انقلابی را به ایران دیپلماسی ذلت کشاندید، حال اگر بتوانید ایران را سر میز مذاکره با اسرائیلی که شکستش حتمی است می‌نشانید... خداروشکر که رهبری و حوزه انقلابی و ملت بیدار است... حور خوانده آید! @siyahe
° اسامی چارت سپاه در گریه آدم را در می‌آورد؛ این میان اسامی است که بعضی هایشان را سالها گذشت و نشناختیم یا خیلی دیر شناختیم یا خیلی دیرتر... بعد از شهادتشان (شهید اخیر کنسولگری) احمد کاظمی قاسم سلیمانی مهدی باکری مهدی زین الدین و... @siyahe
حتی در جنگ نظامی آنچه که از خود آن خطرناک تر است... است؛ در تصویر بخوانید که چطور چند روز مانده به عملیات در میان سنگر خودی شب‌نامه پخش میشد که ما هنوز امر دفاع را تمام نکردیم پس نباید برویم در خاک دشمن بجنگیم... پ.ن: شب نامه های که این روزها دشمن شاد کند هستند و در تحلیل و شان گوش فلک را کر کرده و در میان توده انقلابی حوزه نفوذ کرده، همین بعضی معممین است که نسخه های صد من یه قاز می‌پیچند! لیک بدانند که حوزه انقلابی است. @siyahe
چندهفته گذشته در کنار «آرام» گرفت... این «آرام»ش، ثمره همراهی اینان در «تلاطم» سخت و لحظه ی حساس شب بوده! @siyahe
ساعت چهار بعد از نیمه شب بود. شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور، با صدایی گرم و لطیف، صدایی که راوی می‌گوید دوست داشتند با آن دیده هایشان را از بشویند... می‌گوید «صدایش آنقدر پرسوز» بود که مو به تنشان راست می‌شد... چراغ ها را خاموش کرده بودند، و از ته دل می‌کردند و می‌ریختند... آن قدر غرق شده بودند که نفهمیدند چه طور خورشید بی خبر از راه آمد... @siyahe
سعید قاسمی، جانشین اطلاعاتی حاج همت سوار بر یک موتور سیکلت تریل هوندا۱۲۵ ، از دژ مرزی عراق گذشت به پاسگاه زید در داخل خاک عراق رسید برای اولین بار بود که لبه‌ی سیل‌بند کانال را می‌دید... @siyahe
به خاطر یک خطای اطلاعاتی بچه های دو گردان قیچی میشوند... سعید قاسمی می‌گوید اولین بار بود که اینچنین بچه هایمان اسیر و شهید می‌شدند... @siyahe
وقتی که حاج همت و ۱۰ نفر، خود را میان نیروهای دشمن می‌بینند!😳 @siyahe
حاج همت بعد از رهایی از دل دشمن، های های به بعثی ها میخندد😂 @siyahe
گفتگوی حاج قاسم پشت بی‌سیم وقتی که در عملیات رمضان تیپ حاج قاسم به جنگ تن به تن رو آورد
به روایت نظامیان عراقی که در مراحل بعد اسیر شدند در غروب روز اول عملیات رمضان ۵۰۰ نفر از رزمنده های اسیر ما را اعدام کردند!
آلمانی‌ها هم می‌دانستند که امام خمینی در ریسک حمله کردن به خاک عراق تنها به خدا اتکا دارد و ترسی ندارد! اما مقایسه کنید با بعضی خودی ها که هنوز هم برای حمله رهبری به خاک عراق واهمه داشتند!
سینه خیز زیر آتش دشمن پانسمان زخم و آتل بندی رساندن مجروح به اول پست بهداری... هر مجروح در هرمنطقه، یک موضوع درمانی جدا بود... این دیدن با با شنیدن های کلاس آموزشی فرق میکند از همه مهمتر جزئیاتی از روزهای امدادی که برای همیشه در سینه نگه داشته است!!
گفتند تو را اول به عقب برگردانیم یا پسر عمو مجروحت را؟ گفت پسر عمو را ببرید من خیلی چیزی م نیست... وقتی برگشتند سراغ خودش دیدن مجروحیتش شدید تر بوده و نگفته! امدادگر سئوالی بی پاسخ پرسید: «پس چرا تو که هردوتا پات شکسته بود، اصرار داشتی اول اونو ببریم؟»
فردای عملیات زخمی بوده روزه بوده با نخودچی و کشمش و آب گرم درون قمقمه افطار میکند! @siyahe
+فکر می‌کنی سحر شده؟ - آره و ما مجبوریم روزه بگیریم +آره اما بدون آب؟ - یک سرم فیزیولوژی یک لیتری دارم، میتونیم بخوریم + تو سرم داشتی و هیچی نگفتی؟ بیارش بخوریم، هیچی نمیشه و کوله رو از دستم گرفت... @siyahe
+ تو آب پیدا نکردی؟ - نه متأسفانه، قمقمه‌ها هم تشنه بودند! @siyahe
- خورپف میکنند، حتماً زنده اند + آره چه جورم زنده ایم. - سحری خورده اید؟ + جواب دادم نه - بیچاره‌ها امروز باید بی سحری روزه بگیرید، اذان گفته اند!! @siyahe
جهاد سازندگی چه نقش حیاتی داشته! پ.ن: خدا بگم چیکار کنه اون سیاستمدارایی که برخلاف موافقت ولایت، مانع جهاد سازندگی شدن و ادغام ش کردن با کشاورزی!😕 @siyahe
وقتی نیروها بدون هماهنگی با فرماندهاشون رفتن مشغول خاکریز زدن شدن، همون موقع برای جنگ بهشون نیاز پیدا میکنن و نیستن! آی بگرد پیداشون کن... دقیقاً وسططططط عملیات🤦🏻‍♂ @siyahe