eitaa logo
اسناد
95 دنبال‌کننده
84 عکس
28 ویدیو
91 فایل
💠 این کانال جهت بایگانی اسناد و به صورت مکمل کانال ملاحظات و محاکمات راه اندازی شده است. ⭕️لینک کانال اصلی: @sm_javaheri ⭕️لینک کانال مکمل: @sm_javaheri2
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 شریعت اسلامی با پیشرفت و تحول و تمدن سازگار است / اسلام مال همه‌ قرنهاست / باید آن فکری که بتواند پاسخگوئی اسلام را به این نیازها بفهمد، پیدا کرد 🔺سعی کردند وانمود کنند که شریعت اسلامی با پیشرفت و تحول و تمدن و اینها سازگار نیست. این، حرف دشمن است؛ نخیر، کاملاً سازگار است. البته در دنیای اسلام کم نیستند کسانی که با روحیه‌ی تحجر و ارتجاع و جمود و عدم قدرت اجتهاد توانسته‌اند این حرف دشمن را به نحوی تبیین و اثبات کنند. اینها مسلمانند، اما در خدمت آنهایند. ما در اطراف خودمان، در برخی از این کشورهای اسلامی، از این قبیل داریم؛ اسمشان مسلمان است، اما یک ذره فکر نو، نگاه نو، فهم نو از معارف اسلامی، انسان در آنها مشاهده نمیکند. 🔺اسلام مال همیشه‌ دنیاست، اسلام مال همه‌ی قرنهاست، اسلام مال همه‌ دورانهای پیشرفت بشری است؛ جوابگوست. آن فکری که بتواند پاسخگوئی اسلام را به این نیازها بفهمد، باید آن را پیدا کرد. بعضیها این فکر را ندارند؛ فقط بلدند این را تکفیر کنند، آن را تفسیق کنند، اسم خودشان را هم مسلمان بگذارند. در نهایت هم یک وقتهائی انسان میبیند که در یک مواردی سرشان با سر مزدوران دشمن در یک آخور است! شریعت اسلامی را و فکر اسلامی را محور فعالیت خودمان قرار بدهیم؛ 91.09.21 @almorsalat
♨️ هدف اولی و اصلی انبیاء و اولیای الهی، رساندن انسان به کمال و تعالی است/ روش انبیاء برای رساندن انسان به این هدف تشکیل جامعه توحیدی و اسلامی و تولید کارخانه انسان سازی است/ تشکیل حکومت و جامعه و برقراری عدالت، هدف نهایی پیامبران نیست، بلکه وسیله ایست برای رسیدن انسان ها به کمال 🔰 رهبر معظم انقلاب ┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄ 🔅 نبی، آن برانگیخته خدایی، وقتی که وارد اجتماع می شود، رستاخیزی در اجتماع هم، مانند باطن خود به وجود می آورد. در متن جامعه هم تغییر و تحولی ایجاد می کند. 🔅می خواهیم این مطلب را بفهمیم که مقصود و منظور از این ایجاد تحول و به طور کلی از همه فعالیت های پیغمبران الهی چیست؟ این يك مسئله ایست که دانستن آن از جهاتی برای ما مفید، بلکه لازم است. 🔅پیغمبر چه هدفی را تعقیب می کند؟ دنبال چه مقصودی و چه مطلوبی می دود؟ هدف اولی پیغمبر، هدف اصلی پیغمبر يك چیز است. در نیمه راه آن هدف، هدفهای دیگری هم برای پیغمبر مطرح می شود که در میان این هدف های دیگر، یکی از همه مهم تر و برای پیغمبر جاذبه دارتر است. 🔅اما هدف اصلی و اولی پیغمبران الهی، عموما در چند كلمه قابل خلاصه کردن است؛ پیغمبران به این جهان می آیند تا انسان را به سر منزل تعالی و تکامل مقدرش برسانند. 🔅انسان به عنوان يك موجود که دارای استعدادها، دارای قوه ها و انرژی های فراوان هست، می تواند چیزی بالاتر، برتر، عزیز تر و شریف تر از آنچه هست بشود. این انسانی که شما می بینی، این موجود نتراشیده، نخراشیده ای که در بازار، در خیابان میبینی، این بچه کوچکی که حرف نمی تواند بزند، يك ذره لطافت، جز برای پدر و مادرش، برای کسی دیگر ندارد، همینی که شما نگاه می کنید، این یک معدن غنی و سرشار است؛ در او مایه ها از لطف هست، در او جلوهها از زیبایی هست و اینها استعدادهای انسان است؛ همانی که به زبان شاعرانه قدیمی گفتند: "طيران مرغ دیدی، تو ز پای بند شهوت به در آی تا ببینی. طيران آدمیت همانی که باز به زبانهای گوناگون شعری و غیر شعری و عارفانه و دیگرها، برای ما از قدیم گفتند و درست است و صحیح است. گفتند که جلوه های انسانی، انسان را از فرشته و ملك بالاتر می برد، انسان را سرچشمه فیاضی از خوبی ها، زیبایی ها، استعدادهای به ظهور رسیده و نیروهای جالب و جاذب می کند؛ یعنی می کند انسان کامل، انسان درست، انسان تکامل یافته و متعالی. 🔅 هدف واقعی انبیا این است که انسانها را این جوری بکند، همانی که در تعبیرات قرآنی به نام تزکیه و تعلیم از او نام برده شده است. انسانها را از صفات بد پاك كنند، از هوسرانی ها دور کنند، از نمودارهای زندگی ددمنشانه حیوانی آنها را نجات بدهند. 🔅 درست است که تشکيل يك نظام مرفه، يك نظام آزاد و آباد، چیز بسیار جالبیست، حالا يك نظام آباد آزاد مرفه همراه با برابری و عدالت اجتماعی و نبودن طبقه تشکیل شد، انسان ها در آن جامعه نوی عالی جالب، مشغول زندگی شدند، که چه؟ بعدش؟ @almorsalat 🔅مکتب های مادی می گویند دنیا را آباد کنیم، فقر را براندازیم، جهل را براندازیم، جامعه عالی درست کنیم، جامعه انسانی درست کنیم، جامعه ای که در آن ظلم نباشد، طبقات نباشد، استثمار نباشد، تبعیض نباشد. خیلی خب درست کردیم، حالا انسان در این جامعه چه کار کند؟ جواب ندارند. در این جامعه، انسانیت میخواهد به کجا برسد؟ پاسخی ندارند. می خواهد بخورد و بخوابد؟ می خواهد راحت زندگی بکند. همین؟ انسان برای فقط زندگی راحت، یعنی راحت به دست آوردن و راحت خوردن و راحت پس دادن. برای همین بایستی مجاهدت کند و هدفش همین باشد؟ اینجاست که کمیت مکاتب مادی لنگ است. 🔅 مکاتب الهی می گویند نه، هدف، بعد از این است. هدف عالی، پیراسته شدن انسان است؛ هدف عالی، انسان شدن بنی آدم است. انسان شدن یعنی همه این فضایل و سرچشمه های استعداد در وجود او به جریان بیفتد. می گویی بعدش چه؟ می گوییم بعد ندارد، انسان نامحدود است، به قدر قدرت خدا نامحدود است، بعد ندارد. انا لله و انا اليه راجعون. وقتی که انسان در روند تکامل افتاد، دیگر آخر ندارد؛ این است ایده خداپرستان و فکر موحدین عالم و ادیان عالم. همین طور پیشرفت است، دائما پیشرفت است، دائما اوج است، دائما تکامل و تعالی ست، آخر و نهایت ندارد و انبیا برای این می آیند. 🔅 انبیا می آیند تا انسانها را از بدی ها، از پستیها، از جهالت ها، از رذیلت های اخلاقی، از پوشیده ماندن استعدادهای درونی خلاص کنند، نجات بدهند، آنها را انسان کامل و متعالی بسازند؛ این هدف اولی انبياست؛ 1⃣ 📌 ادامه👇
📌 ادامه از👆 🔅 این حرف، حرفی است که زیاد زده می شود، بعضی ها هم خیلی دوست می دارند این حرف تکرار بشود؛ برای خاطر اینکه اگر مسئله، مسئله پیراستن بود، فقط تهذیب و تزکیه بود، يك نفر هم می گوید آقا، ما راهش را پیدا کردیم، ما فهمیدیم کجا برویم، غوغای اجتماع را بگذار به کنار و جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه. می رویم گوشه صومعه، مشغول رهبانیت، آنجا مشغول تهذیب و تزکیه نفس می شویم و خودمان، خودمان را نجات می دهیم. اگر توانستیم، کسی آمد، قابلیتش را داشت، در گوش او هم سخنی می گوییم و از خود بیخودش می کنیم، او را هم می کنیم آدم. 🔅 این حرف به همین جهت که می تواند بهانه ای باشد از برای تنبلی ها، نارسایی های، جان عزیزی ها، عافیت طلبی ها، سهل گراییها، چون می تواند بهانه ای برای این صفتها باشد، خیلی تکرار می شود؛ هم مردم از این خوششان می آید، هم رهبران از این حرف خوششان می آید. 🔅آن کسانی که مسئولیت های ارشاد و تعليم بر دوش آنهاست، از این سخن خوششان می آید. تهذيب کردن مردم کاریست بی دردسر، کاریست بی اشکال، کاریست که به گاو و گوسفند انسان لطمه ای و صدمه ای ندارد، يك عده ای را انسان جمع کند، در گوششان زمزمه عاشقانه بنوازد، اینها را از خود بیخود کند، تهذيب کند، تزکیه کند. برای مردم هم آسان است؛ یعنی به نظر آسان می آید، البته آسان که نیست. @almorsalat 🔅لذا تا این جای حرف معروف است؛ از اینجای حرف به آن طرف، غير معروف است، از اینجای حرف به آن طرف گفته نمی شود. چیست از اینجای حرف به آن طرف؟ این است سؤال: انبیا برای پیراستن و آراستن مردم از چه راهی استفاده کردند؟ چه کار کردند؟ آیا آمدند پیش مردم، دانه دانه گوش افراد را گرفتند، دست افراد را گرفتند، تنها بردند در خلوت خانه و صندوق خانه و مدرسه و مکتب، بنا کردند آنها را تعلیم و تربیت دادن؟ آیا انبیا مثل زاهدان و عارفان عالم نشستند در خانقاه خودشان تا مردم بیایند، حال معنوی آنها اند و با آنها هم عقیده و همراه و همگام بشوند؟ آیا انبیا مثل فلاسفه عالم مدرسه باز و با حرف تابلو زدند، دعوت هم کردند؛ هر که میخواهد از ما حرف یاد بگیرد، بیاید اینجا یاد بگیرد، این جوری بودند؟ یا نه، انبیا معتقد به تربیت فردی نیستند، انبیا معتقد به دانه دانه انسان سازی نیستند، انبیا معتقد به کارهای اتو کشیده و نظيف نیستند که خیال کنی مثل سقراط و افلاطون، می نشست ابراهیم خلیل الرحمن یا موسی یا عیسی یا پیغمبر ما، در مدرسه، مردم می رفتند از او استفاده می کردند، این جوری نیستند، و البته اوليا مثل انبیا؛ امام صادق ما هم، آنجوری است. 🔅 خطاست اگر کسی خیال کند که امام صادق(ع) می نشست روی منبر، چهارهزار شاگرد پای منبرش می نشستند؛ همچنانی که بعضی از افراد بی توجه، این جوری تعبیر می کنند. چون چهار هزار نفر آدم را، ابن عقده، عرض کنم که رجالی معروف قدیم، جزو شاگردان و روات حدیث امام جعفر صادق علیه سلام شمرده، عده ای خیال کردند که این چهار هزار نفر می آمدند می نشستند، مثلا فرض کنید در يك محوطه ای در برابر این محوطه، چهار هزار نفر آدم می نشستند، آقا امام صادق (ع) روی منبر حدیث می گفتند، مسئله می گفتند، موعظه می کردند، خیال می کنند این جوری بود. 🔅نه امام جعفر صادق(ع)، نه جدش پیغمبر اسلام(ص) و نه همه انبیای عالم، روششان این روشها نبوده؛ مدرسه بازی و موعظه کاری و تربیت فردی، کار انبیا نیست. انبيا فقط يك پاسخ دارند به این سؤال که چگونه می توان انسانها را ساخت؟ چگونه می توان انسانها را بر طبق الگوهای صحیح الهی تربیت کرد؟ يك جواب دارند، آن جواب این است، انبیا می گویند برای ساختن انسان باید محیط متناسب، محیط سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، تربیت کرد و بس. انبیا می گویند دانه دانه نمی شود قالب گرفت، کارخانه باید درست کرد. انبیا می گویند اگر بخواهیم ما یکی یکی آدم ها را درست کنیم، شب می شود و عمر می گذرد؛ جامعه لازم است، نظامی لازم است، باید در منگنه يك نظام، انسانها به شکل دلخواه ساخته بشوند و بس، فقط همین است. 2⃣ 📌 ادامه👇
📌 ادامه از👆 🔅 این مطلبی که گفتم، از حرف هایی است که رویش ایستاده ایم، از حرف هایی است که رویش اصرار داریم و معتقدیم که باید پیروان نبوت ها این حرف را بفهمند این مسئله ای است که باید بر روی آن تدبر کنید، به آسانی از رویش رد نشوید، به آیات قرآن مراجعه کنید، به تاریخ انبیا مراجعه کنید، به روایتی که در باب نبوت ها هست، مراجعه کنید، دقت کنید تدبر کنید، نه زود قبول کنید، نه زود رد کنید؛ مطلب خیلی مهم است. همه اشكالها همین جا در می آید. 🔅 يك عده ای نمی توانند این را بفهمند که انبیا می خواستند محیط متناسب و مساعد درست کنند، خیال می کنند انبیا دانه دانه آدم می خواستند درست کنند درحالی که دانه دانه آدم درست کردن از شأن انبیا به دور است. آنی که ما از قرآن می فهمیم این است که انبیا پاسخشان به این سؤال که چگونه می شود انسانها را ساخت؟ یعنی پیراست و آراست، پاسخشان به این سؤال این است که باید جامعه الهي، جامعه توحیدی، محیط متناسب درست کرد، تا انسان در این محیط متناسب، نه یکی اش، نه ده تایش، نه هزارتایش بلکه گروه گروهش ساخته بشوند به خودی خود، با حرارت طبیعی نور نیر معارف اسلامی. 🔅 خلاصه می کنم مطلب را، خلاصه مطلب این است: انبیا دو هدف دارند، دو هدف مهم؛ یکی هدف اساسی است، ساختن انسان، پیراستن انسان از بدی ها، آراستن انسان به نیکیها و فضيلتها و خوبی ها؛ خلاصه انسان را انسان کردن این هدف بالا، اما هدف دیگری که انبيا دارند، که در نیمه راه این هدف قرار دارد، این است؛ تشکیل جامعه توحیدی، تشکیل نظام الهی تشکیل حکومت خدا، تشکیل تشکیلاتی که با قوانین و مقررات الهی اداره بشود، این هدف همه انبیاست. اگر کسی خیال کند که انبیای بزرگ الهی این هدف را نداشتند، بایستی بیشتر در قرآن، در حدیث، در تاریخ مطالعه کند. 📚 طرح کلی، بخش نبوت 3⃣ @almorsalat
♨️♨️تحقق اسلام و استقرار توحید در جامعه، وظیفه حوزه های علمیه است/ چه کار باید بکنید؟ باید بنشینید فکر کنید دیگر؛ اینها جزو آن موضوعات و مباحث فکری شما است. 🔰 رهبر معظم انقلاب 💢💢💢💢💢💢 💠 اسلام فقط معرفت نیست، تعهّد به عمل و تحقّق احکام اسلام هم جزو اسلام است؛ یعنی یک وقت هست که ما اسلام را -که میخواهیم در حوزه یاد بگیریم- فقط عبارت میدانیم از اصول و فروع و اخلاق و همینهایی که هست -[که] واقعیّت هم همین است؛ [یعنی] اصول دین، فروع دین، ارزشهای اخلاقی، سبک زندگی، آئین حکمرانی، اینها همه جزو اسلام و جزو معارف اسلامی است- خب اینها را باید برویم در حوزه‌ی علمیّه یاد بگیریم.‌ 💠 لکن این [برداشت] درست نیست؛ این بخشی از کار حوزه‌های علمیّه است؛ چرا؟ چون این بخشی از اسلام است؛ بخش دیگرِ اسلام عبارت است از محقّق کردنِ این حقایق در متن جامعه، در متن زندگی مردم، یعنی هدایت؛ این بخشی از اسلام است دیگر. اسلام فقط توحید به معنای علم توحید با همان عمق و معرفتِ عرفانی و فلسفی و [مانند] اینها نیست، بلکه اسلام عبارت است از استقرار توحید در جامعه؛ یعنی جامعه موحّد بشود؛ این هم جزو اسلام است. 💠 بخشی از اسلام عبارت است از معارف اسلامی که این معارف شامل عقلیّات و نقلیّات و ارزشهای اخلاقی و بیان سبک زندگی و شیوه‌ی حکومت است؛ و همه‌‌ی اینها جزو معارف اسلامی است که دانستن اینها لازم است. این بخشی از اسلام است؛ بخشی از اسلام هم عبارت است از تحقّق اینها در خارج؛ یعنی توحید محقّق بشود در خارج، نبوّت به معنای در رأس جامعه بودن تحقّق پیدا کند. خب «اَلعُلَماءُ وَرَثَةُ الاَنبیاء» را باید شما محقّق کنید. نمیگویم حتماً باید شما در رأس جامعه باشید -خب شکل حکومت ممکن است انواع و اقسامی داشته باشد- امّا شما به عنوان عالم دین و متخصّص دین موظّفید که اسلام را در خارج، در محیط زندگی محقّق کنید؛ این وظیفه‌ی ما است. این کاری است که امام بزرگوار کرد. 💠 امروز هم که بحمدالله نظام اسلامی به وجود آمده، تشکیل شده، ما منتظریم که دولت اسلامیِ به معنای واقعی و سپس جامعه‌ی اسلامیِ به معنای واقعی و سپس تمدّن اسلامیِ به معنای حقیقی به وجود بیاید، حوزه‌ی علمیّه مسئولیّتهای متناسب با این کار بزرگ را دارد، باید انجام بدهد. چه کار باید بکنید؟ باید بنشینید فکر کنید دیگر؛ اینها جزو آن موضوعات و مباحث فکری شما است. 📚 بیانات در دیدار طلاب 98/02/18 @almorsalat
💠 تربیت اجتماعی پیامبر 🔺تربیت فردی هم نیست تربیت پیغمبر؛ دست یکی یکی را بگیر و ببر گوشه صندوق خانه بنشان، به گوششان ورد بخوان تا درست بشوند، تا آدم بشوند، این جوری هم نیست؛موعظه گری هم نیست که پیغمبر بنشیند به مردم موعظه کند؛ مردم این جوری بد است، آن جوری کنید؛ 🔺 نظام اجتماعی است. شالودۀ اجتماع اسلامی را مثل پولادی مستحکم، با شکل و قالبی معین ریخت پیغمبر، در فضای جاهلی آن روز. بعد انسانها را آورد در این قالب، انسانها را آورد در این مسیر و در این مجرا. و در این مسیر آوردن همان بود و آدم شدن و انسان شدن همان. 📚 ص202 @almorsalat
♨️ بزرگترین وظیفه جمهوری اسلامی ایران و نقش حوزه های علمیه برای عملی شدن این هدف 🔰 رهبر معظم انقلاب 🔅جمهورى اسلامى بزرگترين وظيفه اش آن است كه اسلام را در زندگى مردم تحقق بخشد و جامعه را به صورت يك جامعه نمونه اسلامى درآورد. 🔅 براى عملى شدن اين هدف ... حوزه هاى علميه و مراكز فرهنگى و پژوهشى اسلامى، به تلاش وسيع دست زنند و سرچشمه پايان ناپذير تفقه و اجتهاد آگاهانه و بصير را در خدمت عمق و گسترش معارف اسلامى به كار گيرند. 📚 بیانات 69.03.10 #کلام_ولی #حوزه_و_انقلاب #جام_جم_اجتهاد @almorsalat
♨️♨️ منشور آزاداندیشی و تولیدفکر در حوزه علمیه 🔰 متن‌ پاسخ‌ رهبر معظم‌ انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ نامه‌ جمعی‌ از دانش‌آموختگان‌ و پژوهشگران‌ حوزه‌ علمیه‌ 💠این‌ انقلاب‌ باید بماند و برنامه‌ تاریخی‌ و جهانی‌ خویش‌ را به‌ بارنشاند و همین‌ که‌ این‌ عزم‌ و بیداری‌ و خودآگاهی‌ در نسل‌ دوم‌ حوزه‌ و دانشگاه‌ نیز بیدار شده‌ است‌، همین‌ که‌ این‌ نسل‌ از افراط و تفریط، رنج‌ می‌برد و راه‌ ترقی‌ و تکامل‌ را نه‌ در «جمود و تحجر» و نه‌ در «خودباختگی‌ و تقلید»، بلکه‌ در نشاط اجتهادی‌ و تولید فکر علمی‌ و دینی‌ می‌داند و می‌خواهد که‌ شجاعت‌ نظریه‌پردازی‌ و مناظره‌ در ضمن‌ وفاداری‌ به‌ اصول‌ و اخلاق‌ و منطق‌ در حوزه‌ و دانشگاه‌، بیدار شود و اراده‌ کرده‌ است‌ که‌ سؤالات‌ و شبهات‌ را بی‌پاسخ‌ نگذارد، خود، فی‌نفسه‌ یک‌ پیروزی‌ و دستاورد است‌ و باید آن‌ را گرامی‌ داشت‌ و آنگاه‌ که‌ نخبگان‌ ما نقطه‌ تعادل‌ میان‌ «هرج‌ و مرج‌» و «دیکتاتوری‌» را شناسائی‌ و تثبیت‌ کنند، دوران‌ جدید آغاز شده‌ است‌. 💠 آری‌، نباید از «آزادی‌» ترسید و از «مناظره‌» گریخت‌ و «نقد و انتقاد» را به‌ کالای‌ قاچاق‌ و یا امری‌ تشریفاتی‌، تبدیل‌ کرد چنانچه‌ نباید بجای‌ مناظره‌، به‌ «جدال‌ و مراء»، گرفتار آمد و بجای‌ آزادی‌، به‌ دام‌ هتاکی‌ و مسئولیت‌ گریزی‌ لغزید. 💠 آن‌ روز که‌ سهم‌ «آزادی‌»، سهم‌ «اخلاق‌» و سهم‌ «منطق‌»، همه‌ یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت‌ علمی‌ و تفکر بالنده‌ دینی‌ در این‌ جامعه‌ است‌ و کلید جنبش‌ «تولید نرم‌افزار علمی‌ و دینی‌» در کلیه‌ علوم‌ و معارف‌ دانشگاهی‌ و حوزوی‌ زده‌ شده‌ است‌. 💠بی‌ شک‌ آزادیخواهی‌ و مطالبه‌ فرصتی‌ برای‌ اندیشیدن‌ و برای‌ بیان‌ اندیشه‌ توأم‌ با رعایت‌ «ادب‌ استفاده‌ از آزادی‌»، یک‌ مطالبه‌ اسلامی‌ است‌ و «آزادی‌ تفکر، قلم‌ و بیان‌»، نه‌ یک‌ شعار تبلیغاتی‌ بلکه‌ از اهداف‌ اصلی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ است‌. 💠 من‌ عمیقا متأسفم‌ که‌ برخی‌ میان‌ مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گوئی‌ و کفرگوئی‌»، طریق‌ سومی‌ نمی‌شناسند و گمان‌ می‌کنند که‌ برای‌ پرهیز از هر یک‌ از این‌ دو، باید به‌ دام‌ دیگری‌ افتاد. حال‌ آنکه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنبانیدن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادی‌ بی‌مهار و خودخواهانه‌ غربی‌» را نقد و اصلاح‌ کند و فضائی‌ بسازد که‌ در آن‌، «آزادی‌ بیان‌»، مقید به‌ «منطق‌ و اخلاق‌ و حقوق‌ معنوی‌ و مادی‌ دیگران‌» و نه‌ به‌ هیچ‌ چیز دیگری‌، تبدیل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعی‌ و حکومتی‌ گردد و حریت‌ و تعادل‌ و عقلانیت‌ و انصاف‌، سکه‌ رائج‌ شود تا همه‌ اندیشه‌ها در همه‌ حوزه‌ها فعال‌ و برانگیخته‌ گردند و «زاد و ولد فرهنگی‌» که‌ به‌ تعبیر روایات‌ پیامبر اکرم‌ (ص‌) و اهلبیت‌ ایشان‌ (علیهم‌ السلام‌)، محصول‌ «تضارب‌ آراء و عقول‌» است‌، عادت‌ ثانوی‌ نخبگان‌ و اندیشه‌وران‌ گردد. بویژه‌ که‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ و تمدن‌ اسلامی‌ همواره‌ در مصاف‌ با معضلات‌ جدید و نیز در چالش‌ با مکاتب‌ و تمدنهای‌ دیگر، شکفته‌ است‌ و پاسخ‌ به‌ شبهه‌ نیز بدون‌ شناخت‌ شبهه‌، ناممکن‌ است‌. @almorsalat 💠اما متأسفانه‌ گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدگی‌ و گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدائی‌، دائما تبدیل‌ فضای‌ فرهنگی‌ کشور را به‌ سکوت‌ مرداب‌ گونه‌ یا تلاطم‌ گرداب‌وار، می‌خواهند تا در این‌ بلبشو، فقط صاحبان‌ قدرت‌ و ثروت‌ و تریبون‌، بتوانند تأثیرگذار و جریان‌ساز باشند و سطح‌ تفکر اجتماعی‌ را پائین‌ آورده‌ و همه‌ فرصت‌ ملی‌ را هدر دهند و اعصاب‌ ملت‌ را بفرسایند و درگیری‌های‌ غلط و منحط قبیله‌ای‌ یا فرهنگ‌ فاسد بیگانه‌ را رواج‌ دهند و در نتیجه‌ صاحبان‌ خرد و احساس‌، ساکت‌ و مسکوت‌ بمانند و صاحبدلان‌ و خردمندان‌، برکنار و در حاشیه‌ مانده‌ و منزوی‌، خسته‌ و فراموش‌ شوند. در چنین‌ فضائی‌، جامعه‌ به‌ جلو نخواهد رفت‌ و دعواها، تکراری‌ و ثابت‌ و سطحی‌ و نازل‌ می‌گردد، هیچ‌ فکری‌ تولید و حرف‌ تازه‌ای‌ گفته‌ نمی‌شود، عده‌ای‌ مدام‌ خود را تکرار می‌کنند و عده‌ای‌ دیگر تنها غرب‌ را ترجمه‌ می‌کنند و جامعه‌ و حکومت‌ نیز که‌ تابع‌ نخبگان‌ خویش‌اند، دچار انفعال‌ و عقبگرد می‌شوند. 📌 ادامه👇👇
📌 ادامه از 👆 👆 💠 برای‌ بیدار کردن‌ عقل‌ جمعی‌، چاره‌ای‌ جز مشاوره‌ و مناظره‌ نیست‌ و بدون‌ فضای‌ انتقادی‌ سالم‌ و بدون‌ آزادی‌ بیان‌ و گفتگوی‌ آزاد با «حمایت‌ حکومت‌ اسلامی‌» و «هدایت‌ علماء و صاحبنظران‌»، تولید علم‌ و اندیشه‌ دینی‌ و در نتیجه‌، تمدن‌سازی‌ و جامعه‌پردازی‌، ناممکن‌ یا بسیار مشکل‌ خواهد بود. 💠 برای‌ علاج‌ بیماری‌ها و هتاکی‌ها و مهار هرج‌ و مرج‌ فرهنگی‌ نیز بهترین‌ راه‌، همین‌ است‌ که‌ آزادی‌ بیان‌ در چارچوب‌ قانون‌ و تولید نظریه‌ در چارچوب‌ اسلام‌، حمایت‌ و نهادینه‌ شود. بنظر می‌رسد که‌ هر سه‌ روش‌ تشکیل‌ 1) «کرسی‌های‌ نظریه‌پردازی‌» 2) «کرسی‌های‌ پاسخ‌ به‌ سؤالات‌ و شبهات‌» و 3) «کرسی‌های‌ نقد و مناظره‌»، روشهائی‌ عملی‌ و معقول‌ باشند و خوبست‌ که‌ حمایت‌ و مدیریت‌ شوند بنحوی‌ که‌ هر چه‌ بیشتر، مجال‌ علم‌، گسترش‌ یافته‌ و فضا بر دکانداران‌ و فریبکاران‌ و راهزنان‌ راه‌ علم‌ و دین‌، تنگ‌تر شود. 💠 باید «تولید نظریه‌ و فکر»، تبدیل‌ به‌ یک‌ ارزش‌ عمومی‌ در حوزه‌ و دانشگاه‌ شود و در قلمروهای‌ گوناگون‌ عقل‌ نظری‌ و عملی‌، از نظریه‌سازان‌، تقدیر بعمل‌ آید و به‌ نوآوران‌، جایزه‌ داده‌ شود و سخنانشان‌ شنیده‌ شود تا دیگران‌ نیز به‌ خلاقیت‌ و اجتهاد، تشویق‌ شوند. 💠 باید ایده‌ها در چارچوب‌ منطق‌ و اخلاق‌ و در جهت‌ رشد اسلامی‌ با یکدیگر رقابت‌ کنند و مصاف‌ دهند تا جهان‌ اسلام‌، اعاده‌ هویت‌ و عزت‌ کند و ملت‌ ایران‌ به‌ رتبه‌ای‌ جهانی‌ که‌ استحقاق‌ آن‌ را دارد بار دیگر دست‌ یابد. 💠این‌ ایده‌ چه‌ در قالب‌ «مناظره‌های‌ قانونمند و توأم‌ با امکان‌ داوری‌» و با حضور «هیئت‌های‌ داوری‌ علمی‌» و چه‌ در قالب‌ تمهید «فرصت‌ برای‌ نظریه‌سازان‌» و سپس‌ «نقد و بررسی‌» ایده‌ آنان‌ توسط نخبگان‌ فن‌ و در محضر وجدان‌ علمی‌ حوزه‌ و دانشگاه‌، تنها محدود به‌ برخی‌ قلمروهای‌ فکر دینی‌ یا علوم‌ انسانی‌ و اجتماعی‌ نیز نماند بلکه‌ در کلیه‌ علوم‌ و رشته‌های‌ نظری‌ و عملی‌ (حتی‌ علوم‌ پایه‌ و علوم‌ کاربردی‌ و ...) و در جهت‌ حمایت‌ از کاشفان‌ و مخترعان‌ و نظریه‌سازان‌ در این‌ علوم‌ و در فنون‌ و صنایع‌ نیز چنین‌ فضائی‌ پدید آید و البته‌ برای‌ آنکه‌ ضریب‌ «علمی‌ بودن‌» این‌ نظریات‌ و مناظرات‌، پائین‌ نیاید و پخته‌گوئی‌ شود و سطح‌ گفتگوها نازل‌ و عوامانه‌ و تبلیغاتی‌ نشود، باید تمهیداتی‌ اندیشید و قواعدی‌ نوشت‌. 💠اینجانب‌ با چنین‌ طرحهائی‌ همواره‌ موافق‌ بوده‌ام‌ و از آن‌ حمایت‌ خواهم‌ کرد و از شورای‌ محترم‌ مدیریت‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ می‌خواهم‌ تا با اطلاع‌ و مساعدت‌ «مراجع‌ بزرگوار و محترم‌» و با همکاری‌ و مشارکت‌ «اساتید و محققین‌ برجسته‌ حوزه‌»، برای‌ بالندگی‌ بیشتر فقه‌ و اصول‌ و فلسفه‌ و کلام‌ و تفسیر و سایر موضوعات‌ تحقیق‌ و تألیف‌ دینی‌، و نیز فعال‌ کردن‌ «نهضت‌ پاسخ‌ به‌ سؤالات‌ نظری‌ و عملی‌ جامعه‌»، تدارک‌ چنین‌ فرصتی‌ را ببینند. 💠 از شورای‌ محترم‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ و بویژه‌ ریاست‌ محترم‌ آن‌ نیز می‌خواهم‌ که‌ این‌ ایده‌ را در اولویت‌ دستور کار شورا برای‌ رشد کلیه‌ علوم‌ دانشگاهی‌ و نقد متون‌ ترجمه‌ای‌ و آغاز «دوران‌ خلاقیت‌ و تولید» در عرصه‌ علوم‌ و فنون‌ و صنایع‌ و بویژه‌ رشته‌های‌ علوم‌ انسانی‌ و نیز معارف‌ اسلامی‌ قرار دهند تا زمینه‌ برای‌ اینکار بزرگ‌ بتدریج‌ فراهم‌ گردد و دانشگاههای‌ ما بار دیگر در صف‌ مقدم‌ تمدن‌سازی‌ اسلامی‌ و رشد علوم‌ و تولید فناوری‌ و فرهنگ‌، قرار گیرند. 💠بی‌شک‌ هر دو نهاد از طرحهای‌ پیشنهادی‌ فضلاء دانشگاهی‌ و حوزوی‌ و از جمله‌ طرح‌ شما، استفاده‌ خواهند کرد تا با رعایت‌ همه‌ جوانب‌ مسئله‌، جنبش‌ «پاسخ‌ به‌ سؤالات‌»، «مناظرات‌ علمی‌» و «نظریه‌پردازی‌ روشمند» را در کلیه‌ قلمروهای‌ علمی‌ حوزه‌ و دانشگاه‌، نهادینه‌ و تشویق‌ کنند. امیدوارم‌ که‌ مراحل‌ اجراء این‌ ایده‌، دچار فرسایش‌ اداری‌ نشده‌ و تا پیش‌ از بیست‌ و پنجمین‌ سالگرد انقلاب‌، نخستین‌ ثمرات‌ مهم‌ آن‌ آشکار شده‌ باشد. والله‌المستعان‌. والسلام‌ علیکم‌ و رحمه‌ الله‌. 81.11.16 @almorsalat
💢 وحدت دین و سیاست را هم در تفقه و هم در عمل دنبال کنید. 🔰 رهبر معظم انقلاب 🔅💠🔅💠🔅💠🔅 🔹فكر وحدت دين و سياست را، هم در تفقه و هم در عمل دنبال بكنيد. آقايان بدانند كه فكر جدايى دين و سياست، به عنوان يك آفت، بكلى ريشه كن نشده است. متأسفانه هنوز در حوزه ها كسانى هستند كه خيال مى كنند حوزه بايد به كار خودش مشغول بشود، اهل سياست و اهل اداره كشور هم مشغول كار خودشان باشند؛ حد اكثر اينكه باهم مخالفتى نداشته باشند! اما اينكه دين در خدمت اداره زندگى مردم باشد و سياست از دين تغذيه بكند، هنوز در بعضى از اذهان درست جا نيفتاده است. ما بايستى اين فكر را در حوزه ريشه دار كنيم؛ به اين شكل كه هم فقاهت را اينطور قرار بدهيم، و هم در عمل اينگونه باشيم. يعنى چه؟ 🔸يعنى استنباط فقهى، بر اساس فقه اداره نظام باشد؛ نه فقه اداره فرد. فقه ما از طهارت تا ديات، بايد ناظر به اداره يك كشور، اداره يك جامعه و اداره يك نظام باشد. شما حتّى در باب طهارت هم كه راجع به ماء مطلق يا فرضاً ماء الحمام فكر مى كنيد، بايد توجه داشته باشيد كه اين در يكجا از اداره زندگى اين جامعه تأثيرى خواهد داشت؛ تا برسد به ابواب معاملات و ابواب احكام عامه و احوال شخصى و بقيه ابوابى كه وجود دارد. بايستى همه اينها را به عنوان جزيى از مجموعه اداره يك كشور استنباط بكنيم. اين در استنباط اثر خواهد گذاشت و گاهى تغييرات ژرفى را به وجود خواهد آورد. 🔹در عمل هم بايد اينگونه باشيم. بايد طلاب را براى نيازهاى جامعه تربيت كنند. اين جامعه احتياج به قاضى دارد. بايد دستگاهى در قم طلاب را به سمت تربيت قاضى سوق بدهد. اينطور نباشد كه تربيت قاضى را هم حوزه به عهده ديگرى واگذار بكند. جايى در حوزه باشد كه طلاب را براى حضور در دستگاههاى گوناگون ادارى كشور مثل سازمانهاى عقيدتى، سياسى و ادارات مختلفى كه احتياج دارند سوق دهد. جايى باشد كه اشخاص و جمعى را به سمت پيدا كردن مسائل مهم كه نظام به آنها نياز دارد سوق دهد. 🔸ما امروز در باب اداره كشور به مسائلى برخورد مى كنيم كه مشكلات و معضلات دينى و فقهى ماست؛ ما پاسخ اينها را مى خواهيم، اما كسى جوابگو نيست. بايد خودمان بنشينيم، يا آقايى را ببينيم و از او بخواهيم، يا فرضاً بگوييم در كتابها بگردند و جواب اين مسئله را پيدا كنند. بايد دستگاهى آماده باشد و تمام مشكلات و معضلات نظام را پيشبينى كند؛ نسبت به آنها فكر كند، راه حل ارائه كند و جواب و پاسخ آماده را براى آن آماده نمايد. اين، جزو وظايف حوزه هاى علميه است؛ لذا متعلق به اسلام است، و اسلام آن چيزى است كه حوزه علميه براى آن به وجود آمده است. 🔹البته بُعد ديگر وحدت دين و سياست اين است كه حوزه هاى علميه بايستى از سياست هرگز دور نمانند. طلاب بايد آگاهى سياسى پيدا كنند. مبادا جريانهاى سياسى روز، بر ذهن طلاب در حوزه علميه سبقت بگيرند. طلاب بايد در فضاى سياسى حضور داشته باشند؛ بلكه جلوتر از زمان باشند و فكر سياسى روشن داشته باشند؛ كما اينكه علمايى كه فكر سياسى روشن داشتند، مفيد بودند. 🔸ما عالم ملاى محقق شجاع به دردبخورى از لحاظ شخصى را مى بينيم كه به خاطر نداشتن فكر سياسى، يكجا وجودش بايد مفيد واقع مى شده، اما مفيد واقع نشده است؛ يكجا نظرى داده، كه آن نظر برخلاف است؛ يكجا در مورد فردى تشخيصى داده، كه آن تشخيص، تشخيص غلطى است و موجب اشتباهات بزرگى در اين باب شده است. وقتى ما به فكر سياسى اهميت نداديم، اينگونه خواهد شد. عالم دين، بايستى فكر سياسى روشن و زنده و متناسب با لحظه حال داشته باشد. 📚 بیانات 70.06.31 @almorsalat
☸ویژگی های سلوک سیاسی امیرالمومنین(ع) 🔰 امام خامنه ای (مدظله) 💢بحثی که در اطراف آن چند نکته‌‌‌‌‌‌ای عرض خواهم کرد، بحث سلوک سیاسی امیرالمؤمنین است. این نکته را باید در نظر داشت و توجه کرد که سلوک سیاسی امیرالمؤمنین از سلوک معنوی و اخلاقی او جدا نیست؛ سیاست امیرالمؤمنین هم، آمیخته‌‌‌‌‌ی با معنویت است، آمیخته‌‌‌‌‌ی با اخلاق است، اصلاً منشأ گرفته‌‌‌‌‌ی از معنویت علی و اخلاق اوست. سیاست اگر از اخلاق سرچشمه بگیرد، از معنویت سیراب بشود، برای مردمی که مواجه با آن سیاستند، وسیله‌‌‌‌‌ی کمال است، راه بهشت است؛ اما اگر سیاست از اخلاق جدا شد، از معنویت جدا شد، آن وقت سیاست‌‌‌‌‌ورزی میشود؛ یک وسیله‌‌‌‌‌ای برای کسب قدرت، به هر قیمت؛ برای کسب ثروت، برای پیش بردن کار خود در دنیا. این سیاست میشود آفت؛ برای خود سیاست‌‌‌‌‌ورز هم آفت است، برای مردمی هم که در عرصه‌‌‌‌‌ی زندگی آنها این سیاست ورزیده میشود هم آفت است. 💢امیرالمؤمنین این حکومتی را که در آن سه جنگِ مفصل نظامی با هزارها کشته اتفاق افتاد - شما در نهج البلاغه نگاه کنید - با تعبیراتی معرفی میکند که نشان دهنده‌‌‌‌‌ی تحقیر او نسبت به این حکومت است. یک وقت او را - در خطاب به ابن‌‌‌‌‌عباس - از بند کفش کهنه‌‌‌‌‌ی وصله‌‌‌‌‌زده‌‌‌‌‌ی خود بی ارزشتر معرفی میکند. یکجا درباره‌‌‌‌‌ی همین حکومت میفرماید: «لألفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطة عنز»؛ آن رطوبتی که از عطسه‌‌‌‌‌ی یک بزغاله حاصل میشود چقدر ارزش رطوبتی و حیاتی دارد؟ هیچ. میفرماید: این حکومت، این قدرت، نشستن بر این اریکه برای علی، از این کمتر و کم‌‌‌‌‌اهمیت‌‌‌‌‌تر است. 💢در این سیاست‌‌‌‌‌ورزی، امیرالمؤمنین یکی از خصوصیاتش این است: از مکر و فریب دور است. در یک جمله‌‌‌‌‌ای از حضرت نقل شده که: «لو لا التّقی لکنت ادهی العرب»؛ اگر تقوا دست و پای مرا نمیبست، از همه‌‌‌‌‌ی آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلد بودم. امیرالمؤمنین میفرماید: من سیاست را با تقوا انتخاب کردم، با تقوا اختیار کردم؛ این است که در روش امیرالمؤمنین، مکاری و حیله‌‌‌‌‌گری و کارهای کثیف و این چیزها وجود ندارد؛ پاکیزه است. 👈یکی از خطرهای جدائی دین از سیاست که عده‌‌‌‌‌ای آن را همیشه در دنیای اسلام ترویج میکردند، همین است که وقتی سیاست از دین جدا شد، از اخلاق جدا خواهد شد، از معنویت جدا خواهد شد. در نظامهای سکولار و بی رابطه‌‌‌‌‌ی با دین، اخلاق در اغلب نزدیک به همه‌‌‌‌‌ی موارد، از بین رفته است. حالا یک وقت استثنائاً در جائی یک عمل اخلاقی دیده بشود، این ممکن است؛ استثناء است. وقتی دین از سیاست جدا شد، سیاست میشود غیر اخلاقی، مبنی بر همه‌‌‌‌‌ی محاسبات مادی و نفع‌‌‌‌‌طلبانه. سلوک سیاسی امیرالمؤمنین بر پایه‌‌‌‌‌ی معنویت است و از سلوک معنوی او جدا نیست. 💢امیرالمؤمنین تا حد ممکن با مخالفان خودش، حتّی با دشمنان خودش مدارا کرد. امیرالمؤمنین کسی نبود که بدون رعایت مداراهای لازم با مخالفان، اول دست به شمشیر ببرد. 💢یکی از خصوصیات امیرالمؤمنین در ممشای سیاسی اش این بود که با دشمنان خود و مخالفان خود با استدلال حرف میزد و استدلال میکرد. 💢یکی از خصوصیات سیاست‌‌‌‌‌ورزی امیرالمؤمنین این بود که برای پیروز شدن، به ظلم و به دروغ و به کارهای ظالمانه متوسل نمیشد. امکان ندارد امیرالمؤمنین با ظلم، با راه غلط و خطا، با شیوه‌‌‌‌‌های غیر اسلامی دوست برای خودش درست کند. 💢یکی از خصوصیات امیرالمؤمنین در سلوک سیاسی اش این بود که از مردم جداً - نه به صورت تعارف - درخواست میکند که با او متملقانه حرف نزنند، چاپلوسی نکنند، تصنع در برخورد با او به خرج ندهند. 💢یکی از خصوصیات دیگر این بزرگوار هم این است که رفتارش با مخالفان و معارضان یک جور نیست؛ همه را به یک چوب نمیراند. امیرالمؤمنین فرق میگذارد بین افرادی و جریانهائی، با افرادی و جریانهای دیگری. 💠این سلوک سیاسی امیرالمؤمنین است. وقتی نگاه میکنیم، میبینیم که این سلوک سیاسی عیناً با رفتار معنوی آن بزرگوار، همخوان و قابل تطبیق است. و امیرالمؤمنین در همه جا، همان علی بن ابی‌طالبِ برجسته‌‌‌‌‌ی ممتازی است که دنیا نظیر او را ندیده است. ✔️صوت و متن کامل👇👇👇👇 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8033 @almorsalat
💢خط کلی نظام اسلامی، رسیدن به تمدن اسلامی است و نقش‌آفرینی علمای دین را از همه‌ی جایگاههای دیگر برجسته‌تر میبینیم و اگر علمای دین سر صحنه نباشند، دیگری نمیتواند این کار را انجام دهد 🔰 رهبر معظم انقلاب 💠خط کلی نظام اسلامی، رسیدن به تمدن اسلامی است. بیشک تمدّن اسلامی میتواند وارد میدان شود و با همان شیوه‌ای که تمدّنهای بزرگ تاریخ توانسته‌اند وارد میدان زندگی بشر شوند و منطقه‌ای را - بزرگ یا کوچک - تصرّف کنند و برکات خود یا صدمات خود را به آنها برسانند، این فرآیند پیچیده و طولانی و پُرکار را بپیماید و به آن نقطه برسد. البته تمدّن اسلامی به صورت کامل در دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه است. در دوران ظهور، تمدّن حقیقی اسلامی و دنیای حقیقی اسلامی به وجود خواهد آمد.   💠این نظام اسلامی، نظامی است که یک خطِّ حرکت معقول و منطقی برای خود تصویر کرده است. این سیْری نیست که بتواند متوقّف شود؛ این سیْری هم نیست که مراحل گوناگونی که در آن هست، برای آن دائمی و ابدی باشد. یک حرکت تکاملی است. از آغاز انقلاب اسلامی این حرکت به وجود آمد؛ این برق در این نقطه از عالم درخشید؛ چشمهایی را خیره کرد؛ بعد هم این توفیق را پیدا کرد که نظام اسلامی را به وجود بیاورد؛ این نظام اسلامی هم از آغاز تشکیل، با چالشهای خود، با مشکلات خود، با امکانات خود، حرکتی را آغاز کرده است و پیش میرود. این خط اگر با جدیّت، با پشتکار، با شناخت آنچه که لازم است، با عمل به آنچه که وظیفه است، ادامه پیدا کند، سرنوشت حتمی عبارت است از این‌که تمدّن اسلامی یک بار دیگر بر مجموعه‌ی عظیمی از دنیا، پرتوِ خود را بگستراند. 💠نه به معنای این‌که لزوماً نظام سیاسىِ اسلامی در نقاط دیگر جهان هم قبل از عصر ظهور گسترش پیدا کند؛ نه. معنایش این نیست؛ بلکه تمدّن بر اساس یک فکر جدید، یک حرف جدید، یک نگاه جدید به مسائل بشر و مسائل انسانیت و علاج دردهای انسانیت است؛ یک زبان نویی است که دلهای نسلهای نوی انسان و قشرهای محروم جوامع گوناگون، آن زبان را میفهمند و درک میکنند. به معنای رساندن یک پیام است به دلها، تا بتدریج در میان جوامع مختلف گسترش و رشد پیدا کند. این امری است که شدنی است. با وضعی که امروز من در کشورمان مشاهده میکنم، با ریشه‌های عمیقی که تفکّر اسلامی در کشور ما دارد، با حرکت بسیار وسیع و گسترده‌ای که از اوّل انقلاب در راه تعمیق این اندیشه آغاز شده است و امروز به جاهای خوبی هم رسیده است، به نظرم میرسد که این آینده برای نظام اسلامی، یک آینده‌ی قطعی و اجتناب‌ناپذیر است.  💠برای ایجاد یک تمدّن اسلامی - مانند هر تمدّن دیگر - دو عنصر اساسی لازم است: یکی تولید فکر، یکی پرورش انسان. 🔸فکر اسلامی مثل یک دریای عمیق است؛ یک اقیانوس است. هر کس که لب اقیانوس رفت، نمیتواند ادّعا کند که اقیانوس را شناخته است. هر کس هم که نزدیک ساحل پیش رفت و یا چند متری در آب در یک نقطه‌ای فرو رفت، نمیتواند بگوید اقیانوس را شناخته است. سیْر در این اقیانوس عظیم و رسیدن به اعماق آن و کشف آن - که از کتاب و سنّت همه‌ی اینها استفاده میشود - کاری است که همگان باید بکنند؛ کاری است که در طول زمان باید انجام گیرد. تولید فکر در هر زمانی متناسب با نیاز آن زمان از این اقیانوس عظیم معارف ممکن است. در همه‌ی زمانها این امکان برای متفکّران آگاه، قرآن‌شناسان، حدیث‌شناسان، آشنایان با شیوه‌ی استنباط از قرآن و حدیث، آشنایان با معارف اسلامی و مطالبی که در قرآن و در حدیث اسلامی و در سنّت اسلامی هست، وجود دارد که اگر به نیاز زمانه آشنا باشند، سؤال زمانه را بدانند، درخواست بشریّت را بدانند، میتوانند سخن روز را از معارف اسلامی بیرون بیاورند. حرف نو همیشه وجود دارد؛ تولید فکر، تولید اندیشه‌ی راهنما و راهگشا برای بشریّت. شرط دوم، پرورش انسان است. 💠حال در آن‌جایی که فکر و انسان باید تولید شود، ببینید نقش‌آفرینان چه کسانی هستند؟ این نقش‌آفرینان کسانی هستند که باید بتوانند افکار را هدایت کنند. چون این راه جز با پای ایمان و نیروی ایمان و عشق طی شدنی نیست، باید کسانی باشند که بتوانند روح ایمان را در انسانها پرورش دهند. بدون شک مدیران جامعه جزو نقش‌آفرینانند؛ سیاستمداران جزو نقش‌آفرینانند؛ متفکّران و روشنفکران جزو نقش‌آفرینانند؛ آحاد مردم هر کدام به نحوی میتوانند در خور استعداد خود نقش‌آفرینی کنند؛ اما نقش علمای دین، نقش کسانی که در راه پرورش ایمان مردم از روش دین استفاده میکنند، یک نقش یگانه است؛ نقش منحصر به فرد است. نقش‌آفرینی را به علمای دین منحصر نمیکنیم؛ اما جایگاه نقش‌آفرینی علمای دین را از همه‌ی جایگاههای دیگر برجسته‌تر میبینیم؛ واگر علمای دین سر صحنه نباشند، دیگری نمیتواند این کار را انجام دهد. 📚 79.07.14 @almorsalat