eitaa logo
اسناد
66 دنبال‌کننده
75 عکس
27 ویدیو
84 فایل
💠 این کانال جهت بایگانی اسناد و به صورت مکمل کانال ملاحظات و محاکمات راه اندازی شده است. ⭕️لینک کانال اصلی: @sm_javaheri ⭕️لینک کانال مکمل: @sm_javaheri2
مشاهده در ایتا
دانلود
امام سجاد علیه السلام از خدا خواست: عمّرنی ما کان عمری بذلة فی طاعتک فاذا کان عمری مرتعا للشیطان فاقبضنی، صحیفه سجادیه دعای/20؛ خدایا تا وقتی که من در راه تو قدم می نهم، تو عمرم را طولانی فرما، ولی اگر عمرم چراگاه شیطان شده فاقبضنی.
از امام صادق علیه السلام منقول است که من اصبح و امسی و الدنیا اکبر همّه جعل اللّه الفقر بین عینیه و شتت امره و لم ینل من الدنیا الا ما قسم اللّه له و من اصبح و امسی و الاخرة اکبر همه جعل اللّه الغنی فی قلبه و جمع له امره،
من کثر اشتباکه بالدنیا کان اشد لحسرته عند فراق ها، کافی2/320؛ کسی که خود را بیشتر در شبکه و دام (تعلق به) دنیا بیاندازد، به هنگام جدایی از آن، حسرت و اندوهش بیشتر خواهد بود.
♦️اعتقاد ملاصدرای شیرازی (ره) درباره جهل مرکب 🔹عقد و حل: ◾️قد أورد في الشفاء هاهنا إشكالا و هو أن النفس الخالية عن جميع الاعتقادات قد يعتقد في بعض المسائل اعتقادا خطأ فلا يكون ذلك الاعتقاد استكمالا فقد انتقض قولكم إن كل صفة حصلت في محل بحيث لا يكون حصولها سببا لزوال أمر فحصولها استكمال. ▫️أقول بل حصول الاعتقاد «1» الخطإ نوع استكمال لبعض النفوس الساذجة- لكونه صفة وجودية و الوجود خير من العدم و إنما شريته لأجل بطلان الاستعداد للكمال الذي يختص بالقوة العاقلة كالكيفية السمية فإنها كمال للعنصر و آفة للصورة الحيوانية بل كل صفة من الصفات المذمومة كالظلم و الحرص و غيرهما كمال لبعض القوى النفسانية و إنما يوجب نقصانا للقوة العالية [الغالية] عليها و هي العقلية فالجهل المركب لكونه صورة عقلية و صفة وجودية هي كمال للعقل الهيولاني المصحوب للهيئة النفسانية التخيلية و الذي لا كمالية فيه أصلا هو الجهل البسيط و هو ليس بصفة بل عدم صفة. (اسفار/ج2/صفحه173) 📌جهل مرکب هم می تواند کمال نفس محسوب شود.
🔵اشاره ملاصدرا به طریق معرفت النفس 🔹و لا شك أن العلم بماهية النفس و بتلك الوسطيات المعتبرة علة للعلم بوجود هذه اللوازم و أما اللوازم الغير الاعتبارية فهي للنفس مثل قدرتها و شوقها و إدراكها و لذتها و ألمها إلى غير ذلك من الوجدانيات الحاصلة للنفس من دون توقفها على الاعتبار و الفرض 🔹فلا جرم من عرف ذاته عرف هذه الصفات- و سائر آثارها و شعبها و توابعها الذاتية و خوادمها و جنودها الفطرية لكن أكثر الناس ممن ليس له حضور تام عند نفسه بل كثرة اشتغاله بالأمور الخارجة عنه- و شدة التفاته بما يدركه الحواس و تورطه في الدنيا يلهيه عن الالتفات بذاته و يذهله عن الإقبال إليها و الرجوع إلى حاق حقيقته فلا يدرك «*» ذاته إلا إدراكا ضعيفا و لا يلتفت إليها إلا التفاتا قليلا و لهذا يغفل عن بعض صفاتها الخاصة بها و آثارها المنشعبة عن ذاتها بل وجود النفس الغير الكاملة الشديدة التعلق إلى البدن و مشتهاه وجود في غاية الضعف و القصور فإدراكها لذاتها أيضا حيث يكون عين ذاتها يكون في غاية الخفاء و الفتور فتغفل عنها و يجهل لوازمها و خواصها و آثارها 🔹و أما النفوس النورية القوية الكاملة المستعلية القاهرة على قواها و جنودها فلا يعزب عن علمها ذاتها و صفاتها و لا قواها و جنودها بل كما شهدت لذاتها شهدت لتوابع ذاتها في مشهد ذاتها فذاتها على كل شيء منسوب إليها شهيد كما سيأتيك بيانه فكن منتظرا __________________________________________________ 🔶حاشیه مرحوم ملاهادی سبزواری به اشاره ملاصدرا و مقام فنای فی الحق 🔸(*) نسوا الله فأنساهم أنفسهم و علمه بها و إن كان حضوريا إلا أن الحضوري أيضا كالحصولي ذا مراتب من الإجمالي و التفصيلي على مراتبهما و الكشف و الشهود على درجاتهما إلى درجة حق اليقين و ذلك كدرجات المشاهدة البصرية فإن الذين يشاهدون إنسانا كاملا من غاية بعد أو غاية قرب أو توسط بين الغايتين و بينهما متوسطات شتى في هواء مغبر أو صاف عن صحيحة أو مؤفة- مع اطلاع على مزاياه و أوصافه و أخلاقه و صناعاته كل بقدر نصيبه جميعهم من أهل المشاهدة بالنسبة إليه فكذا علم النفس بالنفس من حد الرضاعة إلى حد العقل بالفعل و العقل الفعال إلى مقام الفناء في الحق المتعال كلها حضوري، س ره الحكمة المتعالية ( با حاشيه علامه طباطبائى )، ج2، ص: 229 🔸🔸🔸🔸🔸🔸 🔰ملاحظات و محاکمات (دستنوشته های سید مجتبی جواهری) 💠 @sm_javaheri
♦️عبارت آخوند ملاصدرا در تبیین غایت افعال الهی 🔻كما في الواجب تعالى لأنه تام الفاعلية فلو احتاج في فعله إلى معنى خارج عن ذاته لكان ناقصا في الفاعلية و ستعلم أنه مسبب الأسباب و كل ما يكون فاعلا أولا لا يكون لفعله غاية أولى غير ذاته إذ الغايات كسائر الأسباب تستند إليه فلو كان لفعله غاية غير ذاته فإن لم يستند وجودها إليه لكان خرق الفرض و إن استند إليه فالكلام عائد فيما هو غاية داعية لصدور تلك الغاية المفروضة كونه غير ذاته تعالى و هكذا حتى ينتهي إلى غاية هي عين ذاته فذاته تعالى[2] غاية للجميع كما هو أنه فاعل لها 🔻و بيان ذلك أنه سنقرر لك إن شاء الله تعالى بأن واجب الوجود أعظم مبتهج بذاته و ذاته مصدر لجميع الأشياء و كل من ابتهج بشيء ابتهج بجميع ما يصدر عن ذلك الشيء من حيث كونها صادرة عنه فالواجب تعالى يريد الأشياء لا لأجل ذواتها من حيث ذواتها بل من حيث إنها صادرة عن ذاته تعالى ———————————— 🔹پاورقی مرحوم سبزواری به عبارت آخوند (ره) و تبیین مقام فنای انسان کامل (2) إن قلت قد جعل الله تعالى غاية الخلقة معروفية ذاته في الحديث القدسي بقوله فخلقت الخلق لكي أعرف و في الكتاب المجيد بقوله وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ أي ليعرفون كذا قال المفسرون و الحكماء قالوا غاية الخلقة ذاته بذاته فكيف التوفيق. قلت معروفيته عين ذاته كما أن صفاته الأخر عين ذاته فلا منافاة و بعبارة أخرى معروفيته وجوده الرابطي للإنسان الكامل و بعبارة أخرى الغاية المعروفية الشهودية و معلوميته للعلماء بالله علما حضوريا في الغاية بحيث لا يبقى عالم و عارف كما في الطمس الصرف و المحق المحض و الفناء عن الفناء، س ره ⚜️الحكمة المتعالية ( با حاشيه علامه طباطبائى )، ج2، ص: 263 🔸🔸🔸🔸🔸🔸 🔰ملاحظات و محاکمات (دستنوشته های سید مجتبی جواهری) 💠 @sm_javaheri
🔵 تعبیری از ابوسعید ابوالخیر به نقل از ملاصدرا در عشق واجب به خود 🔹قرأ القاري بين يدي الشيخ أبي سعيد بن أبي الخير رحمه الله قوله تعالى يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ فقال الحق أنه يحبهم لأنه لا يحب إلا نفسه فليس في الوجود إلا هو و ما سواه من صنعه و الصانع إذا مدح صنعه فقد مدح نفسه و من هذا يظهر حقيقة ما قيل لو لا العشق ما يوجد سماء و لا أرض و لا بر و لا بحر و الغرض أن محبة الله تعالى للخلق عائدة إليه فالمحبوب و المراد بالحقيقة نفس ذاته تعالى لذاته- كما أنك إذا أحببت إنسانا فتحب آثاره لكان محبوبك بالحقيقة ذلك الإنسان. 🔸🔸🔸🔸🔸🔸 🔰ملاحظات و محاکمات (دستنوشته های سید مجتبی جواهری) 💠 @sm_javaheri
عنه صلى الله عليه و آله :المُؤمِنُ هَيِّنٌ لَيِّنٌ ، تَخالُهُ مِنَ اللّينِ أحمَقَ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مؤمن ، رام و نرم است و از شدّت نرمى ، خيال مى كنى احمق است .
♨️ دوران انقلاب اسلامی 💠 عزیزان من، هر کس در مسائل جاری جهانی و مسائل کنونی انقلاب، بصیرتی داشته باشد به روشنی می‌فهمد که انقلاب اسلامی ایران در حال حاضر از یک معبر دشوار و حائل و البته تعیین کننده در حال عبور است. اگر بخواهیم این مسائل را در چند جمله خلاصه کنیم باید بگوییم در سطح جهان مراکز استکباری و صهیونیستی به این نتیجه قطعی رسیده‌اند که اگر نتوانند این انقلاب را در مرحله کنونی‌اش شکست بدهند به احتمال زیاد، سر رشته کار را از دست داده و دیگر نخواهند توانست موج فزاینده‌ی بیداری اسلامی و حتی گرایش ملتهای غیر مسلمان را به معنویت بلکه به مفاهیم معنوی اسلامی مهار کنند. و این موج عظیم که در این شانزده سال، عمق کافی هم یافته است تهدیدی جدی علیه حاکمیت استکباری و مشخصاً علیه سلطه فرهنگی غربی خواهد بود. 💠 بر اساس این بینش و برداشت که البته بینش و برداشت درستی هم هست، فشارها و حملات گوناگون خود را علیه این انقلاب فشرده‌تر و قوی‌تر سازماندهی کرده‌اند. 💠 در سطح داخلی، انقلاب اکنون در مرحله‌ ای است که می‌توان آن را دوران « » نامید که دورانی است بسیار سخت، بسیار خطرناک و همه انقلابها این دوران را قاعدتاً تجربه می‌کنند و شاید بشود گفت که اکثر انقلابها در این دوران دچار لغزش و انحطاط می‌شوند. و شاید تعجب کنید اگر عرض کنم که انقلاب عظیم تاریخی نخستین اسلام در چنین دورانی بود که بیشترین نیروی خود را از دست داد. 💠 بلی، دوران یعنی دورانی که شور و هیجان اولیه انقلاب تا حدود زیادی فرو نشسته، ضمناً موفقیتهایی هم بدست آمده و چهره راحت زندگی، خود را به بسیاری نشان داده و چرب و شیرین زندگی در دهانهایی مزه کرده است. این، آن دوران خطرناک است. 💠 امیرالمؤمنین(ع) در چنین دورانی بود که به حکومت رسید و لذاست که نهج‌البلاغه بیش از هر چیز دیگر سخن از زهد و بی‌اعتنایی به دنیا دارد و غمگنانه باید گفت که حتی «عدل علوی» و «زهد علوی» هم نتوانست موج مخرب دنیاطلبی را در آن دوران مهار کند و در نهایت شد آنچه شد. 💠 ما امروز در این دوران از انقلاب کبیر و عظیم و عمیق خود قرار داریم. البته امتیاز ما به صدر اول در دو نکته، مهم است. نخست: وجود تجربه‌ آن دوران در برابر ما که برای ما صفحه درس آموزنده و هشداردهنده‌ ای است که ای بسا خواهد توانست از آن خطرات مانع شود. و نکته دوم: کثرت و تراکم دلهای مؤمن و آگاه با ایمانهای جوشان و دلهای پاک و در همه جای این کشور بزرگ است. 💠 این دو نکته خواهد توانست ما را از خطر عظیمی که مسلمانان آن دوران ضربه آن را چشیده‌اند و انقلابهای بزرگ دنیا در باتلاق آن فرو رفته‌اند نجات بدهد اما به یک شرط و آن شرط تا حدود زیادی به شما دانشجوی عزیز ارتباط می‌یابد و آن این است که شما به مدد صفا و پاک نهادی و کم علاقگی خود به دنیا، میدان را با همه ایمان و مجاهدت خود پر کنید. حضور انقلابی، فعالیت انقلابی، پارسایی انقلابی، طهارت و معصومیت انقلابی، آگاهی و هوشیاری انقلابی، وحدت و یکپارچگی حقیقی، بی‌اعتنایی به انگیزه‌های گروهی و خطی و امثال آن و در نهایت، توکل و تضرع و توسل شما به خدای قادر متعال خواهد توانست خطر این دوران را کم کند و سدی عظیم در مقابل تهاجم دشمنان نیز پدید بیاورد. 💠 این‌جانب سرشار از امید به چنین سرانجامی می‌باشم. 💠 والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته 🔰سیّد علی خامنه‌ای 📚 پیام به نشست سالانه‌‌ی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) 6/2/74 @almorsalat
♨️ در دوران ظهور حضرت بقیه الله (عج)، دنیای انسانی شروع خواهد شد. 🔅باید برای همه روشن شود که معنویّت نه با علم، نه با سیاست، نه با آزادی، نه با عرصه‌های دیگر، هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه معنویّت روح همه‌ی اینها است. میتوان با معنویّت، قلّه‌های علم را صاحب شد و فتح کرد؛ یعنی معنویّت هم وجود داشته باشد، علم هم وجود داشته باشد. دنیا در آن صورت، دنیای انسانی خواهد شد؛ دنیایی خواهد شد که شایسته‌ی زندگی انسان است. دنیای امروز، دنیای جنگلی است. دنیایی که در آن علم همراه باشد با معنویّت، تمدّن همراه باشد با معنویّت، ثروت همراه باشد با معنویّت، این دنیا دنیای انسانی خواهد بود. 🔅 البتّه نمونه‌ی کامل این دنیا در دوران ظهور حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) اتّفاق خواهد افتاد و از آنجا دنیا شروع خواهد شد. ما امروز در زمینه‌های مقدّماتىِ عالَم انسانی داریم حرکت میکنیم. ما مثل کسانی هستیم که در پیچ‌وخمهای کوه‌ها و تپّه‌ها و راه‌های دشوار داریم حرکت میکنیم تا به بزرگراه برسیم. وقتی به بزرگراه رسیدیم، تازه هنگام حرکت به سمت اهداف والا است. بشریّت در طول این چند هزار سال عمر خود، دارد از این کوره‌راه‌ها حرکت میکند تا به بزرگراه برسد. وقتی به بزرگراه رسید -که آن، دوران ظهور حضرت بقیّةالله است- آنجا حرکت اصلی انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت سریع انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت موفّق و بی‌زحمت انسان آغاز خواهد شد. زحمت فقط عبارت است از همین که انسان در این راه حرکت کند و برود؛ دیگر حیرتی در آنجا وجود نخواهد داشت. 🔰 رهبر انقلاب 89.09.10 #کلام_ولی #تمدن_اسلامی @almorsalat
♨️ هدف نهایی عبارت است از نجات و رستگاری فرد انسان/ همه چیز حتی ایجاد حکومت، جامعه اسلامی و عدالت، مقدمه و هدف میانی است. 🔰 رهبر معظم انقلاب 💠💠💠💠💠💠 🔅 موضوع نگاه اسلام به انسان و محور بودن انسان، در اسلام خیلی معنای وسیعی دارد. خب، پیدا است انسان اسلامی با انسانی که در فلسفه‌های مادّی غرب و پوزیتیویسم قرن نوزده و اینها مطرح است، بکلّی متفاوت است؛ این یک انسان است، آن یک انسان دیگر است؛ اصلاً تعریف این دو انسان یکی نیست. لذا محور بودن انسان هم در اسلام با محور بودن انسان در آن مکاتب مادّی بکلّی متفاوت است. 🔅 انسان، محور است. همه‌ی این مسائلی که ما داریم بحث میکنیم: مسئله‌ی عدالت، مسئله‌ی امنیّت، مسئله‌ی رفاه، مسئله‌ی عبادت، برای این است که فرد انسان سعادتمند شود. اینجا مسئله‌ی سعادت و مسئله‌ی عُقبی متعلّق به فرد است؛ نه به این معنا که انسان از حال دیگران غافل باشد، برای آنها کار نکند؛ نه، «مَن اَحیاها فَکَأنَّما اَحیَا النّاسَ جَمیعا». در روایت هست که معنای این جمله را از امام پرسیدند، فرمود: تأویل اعظم آن این است که تو کسی را هدایت کنی. معلوم است که هدایت وظیفه‌ی همه است؛ لیکن در نهایت آن چیزی که از نگاه اسلام برای انسان مطرح است و اهم است، نجات خودش است. 🔅 ما باید خودمان را نجات دهیم. نجات ما به این است که به وظایفمان عمل کنیم؛ که البتّه آن‌وقت وظایف اجتماعی، استقرار عدالت، ایجاد حکومت حق، مبارزه‌ی با ظلم، مبارزه‌ی با فساد، اینها همه جزو مقدّمات همان نجات است. بنابراین اصل این است. همه‌چیز مقدّمه است؛ جامعه‌ی اسلامی هم مقدّمه است؛ عدالت هم مقدّمه است. 🔅 اینکه در قرآن کریم هست که «لِیَقوم النّاس بِالقِسط» -که به‌عنوان هدف انبیا ذکر شده- قطعاً عدل هدف است، منتها این هدف میانی است؛ هدف نهایی عبارت است از رستگاری انسان؛ 🔅 انسان موجودی است مکلّف، مختار و مواجه با هدایت الهی -«ألَم نَجعَل لَهُ عَینَین. و لِساناً وَ شَفَتَین. وَ هَدَیناهُ النَّجدَین»- میتواند هدایت را انتخاب کند، میتواند ضلالت را انتخاب کند. انسان موجودی است متعهّد، برای خود، برای جامعه، برای اهل. 🔅 آن‌وقت با این نگاه، مردم‌سالاری علاوه بر اینکه برای مردم یک حق است، یک تکلیف هم میشود؛ یعنی همه‌ی مردم در امر حکومت جامعه مسئولند. نمیشود گفت که آقا به من مربوط نیست؛ نه، صلاح و فساد کشور، حکومت، اینها به یکایک انسانها مرتبط است؛ یعنی انسان در مقابل آن متعهّد است. 📚 اولین نشست اندیشه های راهبردی 89.09.10 @almorsalat
پیشوای صادق@almorsalat.pdf
1.47M
📚 متن pdf کتاب پیشوای صادق (تحلیلی بر زندگی و مبارزات امام صادق ع) 🔰آیت الله العظمی امام خامنه ای @almorsalat
💠 آن حالتى را كه عرفاى ما پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال رياضت مى كشيدند، عبادت مى كردند، به تنشان سختى مى دادند، از شهوات و اهوايشان صرفنظر مى كردند، براى اينكه به آن حالت برسند، اين جوانِ يكشبه ما، اين ره پنجاه ساله و صدساله را در طول مدت چند صباحِ جبهه و قبل از جبهه مى پيمود و به آن حالت مى رسيد! اين يك نعمت معنوى است؛ اين شوخى نيست؛ اين را به هركسى نمى دهند. شما خيال نكنيد كه آن گريه ها و آن توسلها و آن حالها آسان به كسى داده مى شود؛ نخير، كسانى زحمتها مى كشند، شايد به آن حالها برسند؛ اما خدا اين نعمت را در برهه اى از زمان در اختيار شما گذاشت؛ اين نعمت بزرگى بود؛ اما هر نعمتى، سؤال و تكليفى دارد. 💠 شما حالا فهميده ايد كه اينچنين چيزى هست؛ فرق داريد با كسى كه نمى داند و نمى دانست و نخواهد دانست كه چنين حالتى هست؛ او قاصر است، اما شما اين مرحله را كشف كرده ايد. اگر به آسانى از آن صرفنظر كرديد، اگر به چشم بى اعتنايى به آن نگاه كرديد، اگر زندگى پست مادّى را كه هميشه افراد بشر بر سر آن باهم منافسه و كُشتى داشته اند و سرشاخ مى شده اند چيز جديدى هم نيست بر آنچنان چيز بديعى ترجيح داديد، آن وقت شما سقوط كرده ايد؛ و نعوذ باللّه و نستجير باللّه! مراقب اين قضيه باشيد. 💠 فرق است بين كسى كه قرب الهى و لذت مناجات الهى را كشف نكرده بود و غافل بود و حالا هم غافل است، با آن كسى كه اين لذت را كشف كرده است. شما اين لذت را كشف كرده ايد؛ بايد آن را حفظ كنيد؛ و مى شود آن را حفظ كرد. 💠 كسى نگويد حالا كه اردوگاه و ميدانگاه و خط مقدم و قرارگاه تاكتيكى و غير ذلك نيست؛ نباشد. حضرت امير المؤمنين براى ما اسوه است. اين امير المؤمنين(ع) همان كسى است كه دعاى كميل را به كميل بن زياد ياد داد؛ در حالى كه در ميدان جنگ هم نبود. خود او و ياران او، همين دعاى كميل و همين مناجات شعبانيه را با اين همه حال مى خواندند؛ در حالى كه در ميدانهاى جنگ هم نبودند. ميدان جنگ، يك وسيله است؛ اين وسيله ما را زود مى رساند؛ اما حالا كه شما رسيديد و ديديد و كشف كرديد، بايد اين حالت را براى خودتان نگه داريد؛ اين معنويت را نبايد فراموش كنيد. هرچه هست، زير سايه همين معنويت است؛ بدون اين معنويت، نمى شود يكقدم به صورت موفق برداشت. 📚 نرم افزار حدیث ولایت، بيانات سال1370، ص: 429 @almorsalat
velayate-faghih-tadbir-velayatmehmari-be-jaye-rohanimehvari@almorsalat.mp3
5.18M
♨️ ولایت مداری، نه روحانیت مداری (بحثی پیرامون ولایت فقیه و مبانی و لوازم و شروط آن/ تدبیر از شروط اصلی ولی فقیه) 🔰 استاد علی فرحانی #کلام_ولی #حوزه_علمیه #پای_درس_استاد #در_مدرسه_امام_خمینی @almorsalat
♨️ فقه استخوان‌بندی و در واقع ستون فقرات زندگی اجتماعی است/تخصّص‌گرایی فکر خیلی خوبی است، منتها غفلت نشود از برخی از عیوب تخصّص. 💠💠💠💠💠💠 🔹یک عدّه‌ای خیال میکنند فقه، چون اسمش فروع دین است یعنی کارهای فرعی؛ نخیر، فقه استخوان‌بندی و در واقع ستون فقرات زندگی اجتماعی است؛ فقه این است، متکفّل این است. حالا اگر ما به خیلی از بخشهایش توجّه نمیکنیم، نقص از ما است وَالّا فقه یعنی اداره‌ی زندگی، یعنی تبیین نظام زندگی اجتماعی و سیاسی. 🔹 بالاخره اینکه ما در این زمینه تخصّص‌گرایی کنیم و تخصّصها را هر چه ریزتر کنیم، البتّه فکر خیلی خوبی است، دارد هم میشود، منتها غفلت نشود از برخی از عیوب تخصّص. سالها است عدّه‌ای از متفکّرین در دنیا به این نتیجه رسیده‌اند که تخصّصی‌ شدن در کنار منافعی که دارد، مضارّی هم دارد. برخی از علوم بین‌رشته‌ای و مانند اینها برای این است که این نقصها را جبران کند؛ شما هم اگر چنانچه دنبال تخصّص میروید، باید به این نکته توجّه کنید که تخصّص خوب است امّا در کنارش ممکن است عیوبی هم داشته باشد که باید به آن برسید. 📚 98/02/18 #فقه #کلام_ولی #حوزه_علمیه #حوزه_و_انقلاب @almorsalat
💠 شریعت اسلامی با پیشرفت و تحول و تمدن سازگار است / اسلام مال همه‌ قرنهاست / باید آن فکری که بتواند پاسخگوئی اسلام را به این نیازها بفهمد، پیدا کرد 🔺سعی کردند وانمود کنند که شریعت اسلامی با پیشرفت و تحول و تمدن و اینها سازگار نیست. این، حرف دشمن است؛ نخیر، کاملاً سازگار است. البته در دنیای اسلام کم نیستند کسانی که با روحیه‌ی تحجر و ارتجاع و جمود و عدم قدرت اجتهاد توانسته‌اند این حرف دشمن را به نحوی تبیین و اثبات کنند. اینها مسلمانند، اما در خدمت آنهایند. ما در اطراف خودمان، در برخی از این کشورهای اسلامی، از این قبیل داریم؛ اسمشان مسلمان است، اما یک ذره فکر نو، نگاه نو، فهم نو از معارف اسلامی، انسان در آنها مشاهده نمیکند. 🔺اسلام مال همیشه‌ دنیاست، اسلام مال همه‌ی قرنهاست، اسلام مال همه‌ دورانهای پیشرفت بشری است؛ جوابگوست. آن فکری که بتواند پاسخگوئی اسلام را به این نیازها بفهمد، باید آن را پیدا کرد. بعضیها این فکر را ندارند؛ فقط بلدند این را تکفیر کنند، آن را تفسیق کنند، اسم خودشان را هم مسلمان بگذارند. در نهایت هم یک وقتهائی انسان میبیند که در یک مواردی سرشان با سر مزدوران دشمن در یک آخور است! شریعت اسلامی را و فکر اسلامی را محور فعالیت خودمان قرار بدهیم؛ 91.09.21 @almorsalat
♨️ هدف اولی و اصلی انبیاء و اولیای الهی، رساندن انسان به کمال و تعالی است/ روش انبیاء برای رساندن انسان به این هدف تشکیل جامعه توحیدی و اسلامی و تولید کارخانه انسان سازی است/ تشکیل حکومت و جامعه و برقراری عدالت، هدف نهایی پیامبران نیست، بلکه وسیله ایست برای رسیدن انسان ها به کمال 🔰 رهبر معظم انقلاب ┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄ 🔅 نبی، آن برانگیخته خدایی، وقتی که وارد اجتماع می شود، رستاخیزی در اجتماع هم، مانند باطن خود به وجود می آورد. در متن جامعه هم تغییر و تحولی ایجاد می کند. 🔅می خواهیم این مطلب را بفهمیم که مقصود و منظور از این ایجاد تحول و به طور کلی از همه فعالیت های پیغمبران الهی چیست؟ این يك مسئله ایست که دانستن آن از جهاتی برای ما مفید، بلکه لازم است. 🔅پیغمبر چه هدفی را تعقیب می کند؟ دنبال چه مقصودی و چه مطلوبی می دود؟ هدف اولی پیغمبر، هدف اصلی پیغمبر يك چیز است. در نیمه راه آن هدف، هدفهای دیگری هم برای پیغمبر مطرح می شود که در میان این هدف های دیگر، یکی از همه مهم تر و برای پیغمبر جاذبه دارتر است. 🔅اما هدف اصلی و اولی پیغمبران الهی، عموما در چند كلمه قابل خلاصه کردن است؛ پیغمبران به این جهان می آیند تا انسان را به سر منزل تعالی و تکامل مقدرش برسانند. 🔅انسان به عنوان يك موجود که دارای استعدادها، دارای قوه ها و انرژی های فراوان هست، می تواند چیزی بالاتر، برتر، عزیز تر و شریف تر از آنچه هست بشود. این انسانی که شما می بینی، این موجود نتراشیده، نخراشیده ای که در بازار، در خیابان میبینی، این بچه کوچکی که حرف نمی تواند بزند، يك ذره لطافت، جز برای پدر و مادرش، برای کسی دیگر ندارد، همینی که شما نگاه می کنید، این یک معدن غنی و سرشار است؛ در او مایه ها از لطف هست، در او جلوهها از زیبایی هست و اینها استعدادهای انسان است؛ همانی که به زبان شاعرانه قدیمی گفتند: "طيران مرغ دیدی، تو ز پای بند شهوت به در آی تا ببینی. طيران آدمیت همانی که باز به زبانهای گوناگون شعری و غیر شعری و عارفانه و دیگرها، برای ما از قدیم گفتند و درست است و صحیح است. گفتند که جلوه های انسانی، انسان را از فرشته و ملك بالاتر می برد، انسان را سرچشمه فیاضی از خوبی ها، زیبایی ها، استعدادهای به ظهور رسیده و نیروهای جالب و جاذب می کند؛ یعنی می کند انسان کامل، انسان درست، انسان تکامل یافته و متعالی. 🔅 هدف واقعی انبیا این است که انسانها را این جوری بکند، همانی که در تعبیرات قرآنی به نام تزکیه و تعلیم از او نام برده شده است. انسانها را از صفات بد پاك كنند، از هوسرانی ها دور کنند، از نمودارهای زندگی ددمنشانه حیوانی آنها را نجات بدهند. 🔅 درست است که تشکيل يك نظام مرفه، يك نظام آزاد و آباد، چیز بسیار جالبیست، حالا يك نظام آباد آزاد مرفه همراه با برابری و عدالت اجتماعی و نبودن طبقه تشکیل شد، انسان ها در آن جامعه نوی عالی جالب، مشغول زندگی شدند، که چه؟ بعدش؟ @almorsalat 🔅مکتب های مادی می گویند دنیا را آباد کنیم، فقر را براندازیم، جهل را براندازیم، جامعه عالی درست کنیم، جامعه انسانی درست کنیم، جامعه ای که در آن ظلم نباشد، طبقات نباشد، استثمار نباشد، تبعیض نباشد. خیلی خب درست کردیم، حالا انسان در این جامعه چه کار کند؟ جواب ندارند. در این جامعه، انسانیت میخواهد به کجا برسد؟ پاسخی ندارند. می خواهد بخورد و بخوابد؟ می خواهد راحت زندگی بکند. همین؟ انسان برای فقط زندگی راحت، یعنی راحت به دست آوردن و راحت خوردن و راحت پس دادن. برای همین بایستی مجاهدت کند و هدفش همین باشد؟ اینجاست که کمیت مکاتب مادی لنگ است. 🔅 مکاتب الهی می گویند نه، هدف، بعد از این است. هدف عالی، پیراسته شدن انسان است؛ هدف عالی، انسان شدن بنی آدم است. انسان شدن یعنی همه این فضایل و سرچشمه های استعداد در وجود او به جریان بیفتد. می گویی بعدش چه؟ می گوییم بعد ندارد، انسان نامحدود است، به قدر قدرت خدا نامحدود است، بعد ندارد. انا لله و انا اليه راجعون. وقتی که انسان در روند تکامل افتاد، دیگر آخر ندارد؛ این است ایده خداپرستان و فکر موحدین عالم و ادیان عالم. همین طور پیشرفت است، دائما پیشرفت است، دائما اوج است، دائما تکامل و تعالی ست، آخر و نهایت ندارد و انبیا برای این می آیند. 🔅 انبیا می آیند تا انسانها را از بدی ها، از پستیها، از جهالت ها، از رذیلت های اخلاقی، از پوشیده ماندن استعدادهای درونی خلاص کنند، نجات بدهند، آنها را انسان کامل و متعالی بسازند؛ این هدف اولی انبياست؛ 1⃣ 📌 ادامه👇
📌 ادامه از👆 🔅 این حرف، حرفی است که زیاد زده می شود، بعضی ها هم خیلی دوست می دارند این حرف تکرار بشود؛ برای خاطر اینکه اگر مسئله، مسئله پیراستن بود، فقط تهذیب و تزکیه بود، يك نفر هم می گوید آقا، ما راهش را پیدا کردیم، ما فهمیدیم کجا برویم، غوغای اجتماع را بگذار به کنار و جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه. می رویم گوشه صومعه، مشغول رهبانیت، آنجا مشغول تهذیب و تزکیه نفس می شویم و خودمان، خودمان را نجات می دهیم. اگر توانستیم، کسی آمد، قابلیتش را داشت، در گوش او هم سخنی می گوییم و از خود بیخودش می کنیم، او را هم می کنیم آدم. 🔅 این حرف به همین جهت که می تواند بهانه ای باشد از برای تنبلی ها، نارسایی های، جان عزیزی ها، عافیت طلبی ها، سهل گراییها، چون می تواند بهانه ای برای این صفتها باشد، خیلی تکرار می شود؛ هم مردم از این خوششان می آید، هم رهبران از این حرف خوششان می آید. 🔅آن کسانی که مسئولیت های ارشاد و تعليم بر دوش آنهاست، از این سخن خوششان می آید. تهذيب کردن مردم کاریست بی دردسر، کاریست بی اشکال، کاریست که به گاو و گوسفند انسان لطمه ای و صدمه ای ندارد، يك عده ای را انسان جمع کند، در گوششان زمزمه عاشقانه بنوازد، اینها را از خود بیخود کند، تهذيب کند، تزکیه کند. برای مردم هم آسان است؛ یعنی به نظر آسان می آید، البته آسان که نیست. @almorsalat 🔅لذا تا این جای حرف معروف است؛ از اینجای حرف به آن طرف، غير معروف است، از اینجای حرف به آن طرف گفته نمی شود. چیست از اینجای حرف به آن طرف؟ این است سؤال: انبیا برای پیراستن و آراستن مردم از چه راهی استفاده کردند؟ چه کار کردند؟ آیا آمدند پیش مردم، دانه دانه گوش افراد را گرفتند، دست افراد را گرفتند، تنها بردند در خلوت خانه و صندوق خانه و مدرسه و مکتب، بنا کردند آنها را تعلیم و تربیت دادن؟ آیا انبیا مثل زاهدان و عارفان عالم نشستند در خانقاه خودشان تا مردم بیایند، حال معنوی آنها اند و با آنها هم عقیده و همراه و همگام بشوند؟ آیا انبیا مثل فلاسفه عالم مدرسه باز و با حرف تابلو زدند، دعوت هم کردند؛ هر که میخواهد از ما حرف یاد بگیرد، بیاید اینجا یاد بگیرد، این جوری بودند؟ یا نه، انبیا معتقد به تربیت فردی نیستند، انبیا معتقد به دانه دانه انسان سازی نیستند، انبیا معتقد به کارهای اتو کشیده و نظيف نیستند که خیال کنی مثل سقراط و افلاطون، می نشست ابراهیم خلیل الرحمن یا موسی یا عیسی یا پیغمبر ما، در مدرسه، مردم می رفتند از او استفاده می کردند، این جوری نیستند، و البته اوليا مثل انبیا؛ امام صادق ما هم، آنجوری است. 🔅 خطاست اگر کسی خیال کند که امام صادق(ع) می نشست روی منبر، چهارهزار شاگرد پای منبرش می نشستند؛ همچنانی که بعضی از افراد بی توجه، این جوری تعبیر می کنند. چون چهار هزار نفر آدم را، ابن عقده، عرض کنم که رجالی معروف قدیم، جزو شاگردان و روات حدیث امام جعفر صادق علیه سلام شمرده، عده ای خیال کردند که این چهار هزار نفر می آمدند می نشستند، مثلا فرض کنید در يك محوطه ای در برابر این محوطه، چهار هزار نفر آدم می نشستند، آقا امام صادق (ع) روی منبر حدیث می گفتند، مسئله می گفتند، موعظه می کردند، خیال می کنند این جوری بود. 🔅نه امام جعفر صادق(ع)، نه جدش پیغمبر اسلام(ص) و نه همه انبیای عالم، روششان این روشها نبوده؛ مدرسه بازی و موعظه کاری و تربیت فردی، کار انبیا نیست. انبيا فقط يك پاسخ دارند به این سؤال که چگونه می توان انسانها را ساخت؟ چگونه می توان انسانها را بر طبق الگوهای صحیح الهی تربیت کرد؟ يك جواب دارند، آن جواب این است، انبیا می گویند برای ساختن انسان باید محیط متناسب، محیط سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، تربیت کرد و بس. انبیا می گویند دانه دانه نمی شود قالب گرفت، کارخانه باید درست کرد. انبیا می گویند اگر بخواهیم ما یکی یکی آدم ها را درست کنیم، شب می شود و عمر می گذرد؛ جامعه لازم است، نظامی لازم است، باید در منگنه يك نظام، انسانها به شکل دلخواه ساخته بشوند و بس، فقط همین است. 2⃣ 📌 ادامه👇
📌 ادامه از👆 🔅 این مطلبی که گفتم، از حرف هایی است که رویش ایستاده ایم، از حرف هایی است که رویش اصرار داریم و معتقدیم که باید پیروان نبوت ها این حرف را بفهمند این مسئله ای است که باید بر روی آن تدبر کنید، به آسانی از رویش رد نشوید، به آیات قرآن مراجعه کنید، به تاریخ انبیا مراجعه کنید، به روایتی که در باب نبوت ها هست، مراجعه کنید، دقت کنید تدبر کنید، نه زود قبول کنید، نه زود رد کنید؛ مطلب خیلی مهم است. همه اشكالها همین جا در می آید. 🔅 يك عده ای نمی توانند این را بفهمند که انبیا می خواستند محیط متناسب و مساعد درست کنند، خیال می کنند انبیا دانه دانه آدم می خواستند درست کنند درحالی که دانه دانه آدم درست کردن از شأن انبیا به دور است. آنی که ما از قرآن می فهمیم این است که انبیا پاسخشان به این سؤال که چگونه می شود انسانها را ساخت؟ یعنی پیراست و آراست، پاسخشان به این سؤال این است که باید جامعه الهي، جامعه توحیدی، محیط متناسب درست کرد، تا انسان در این محیط متناسب، نه یکی اش، نه ده تایش، نه هزارتایش بلکه گروه گروهش ساخته بشوند به خودی خود، با حرارت طبیعی نور نیر معارف اسلامی. 🔅 خلاصه می کنم مطلب را، خلاصه مطلب این است: انبیا دو هدف دارند، دو هدف مهم؛ یکی هدف اساسی است، ساختن انسان، پیراستن انسان از بدی ها، آراستن انسان به نیکیها و فضيلتها و خوبی ها؛ خلاصه انسان را انسان کردن این هدف بالا، اما هدف دیگری که انبيا دارند، که در نیمه راه این هدف قرار دارد، این است؛ تشکیل جامعه توحیدی، تشکیل نظام الهی تشکیل حکومت خدا، تشکیل تشکیلاتی که با قوانین و مقررات الهی اداره بشود، این هدف همه انبیاست. اگر کسی خیال کند که انبیای بزرگ الهی این هدف را نداشتند، بایستی بیشتر در قرآن، در حدیث، در تاریخ مطالعه کند. 📚 طرح کلی، بخش نبوت 3⃣ @almorsalat
♨️♨️تحقق اسلام و استقرار توحید در جامعه، وظیفه حوزه های علمیه است/ چه کار باید بکنید؟ باید بنشینید فکر کنید دیگر؛ اینها جزو آن موضوعات و مباحث فکری شما است. 🔰 رهبر معظم انقلاب 💢💢💢💢💢💢 💠 اسلام فقط معرفت نیست، تعهّد به عمل و تحقّق احکام اسلام هم جزو اسلام است؛ یعنی یک وقت هست که ما اسلام را -که میخواهیم در حوزه یاد بگیریم- فقط عبارت میدانیم از اصول و فروع و اخلاق و همینهایی که هست -[که] واقعیّت هم همین است؛ [یعنی] اصول دین، فروع دین، ارزشهای اخلاقی، سبک زندگی، آئین حکمرانی، اینها همه جزو اسلام و جزو معارف اسلامی است- خب اینها را باید برویم در حوزه‌ی علمیّه یاد بگیریم.‌ 💠 لکن این [برداشت] درست نیست؛ این بخشی از کار حوزه‌های علمیّه است؛ چرا؟ چون این بخشی از اسلام است؛ بخش دیگرِ اسلام عبارت است از محقّق کردنِ این حقایق در متن جامعه، در متن زندگی مردم، یعنی هدایت؛ این بخشی از اسلام است دیگر. اسلام فقط توحید به معنای علم توحید با همان عمق و معرفتِ عرفانی و فلسفی و [مانند] اینها نیست، بلکه اسلام عبارت است از استقرار توحید در جامعه؛ یعنی جامعه موحّد بشود؛ این هم جزو اسلام است. 💠 بخشی از اسلام عبارت است از معارف اسلامی که این معارف شامل عقلیّات و نقلیّات و ارزشهای اخلاقی و بیان سبک زندگی و شیوه‌ی حکومت است؛ و همه‌‌ی اینها جزو معارف اسلامی است که دانستن اینها لازم است. این بخشی از اسلام است؛ بخشی از اسلام هم عبارت است از تحقّق اینها در خارج؛ یعنی توحید محقّق بشود در خارج، نبوّت به معنای در رأس جامعه بودن تحقّق پیدا کند. خب «اَلعُلَماءُ وَرَثَةُ الاَنبیاء» را باید شما محقّق کنید. نمیگویم حتماً باید شما در رأس جامعه باشید -خب شکل حکومت ممکن است انواع و اقسامی داشته باشد- امّا شما به عنوان عالم دین و متخصّص دین موظّفید که اسلام را در خارج، در محیط زندگی محقّق کنید؛ این وظیفه‌ی ما است. این کاری است که امام بزرگوار کرد. 💠 امروز هم که بحمدالله نظام اسلامی به وجود آمده، تشکیل شده، ما منتظریم که دولت اسلامیِ به معنای واقعی و سپس جامعه‌ی اسلامیِ به معنای واقعی و سپس تمدّن اسلامیِ به معنای حقیقی به وجود بیاید، حوزه‌ی علمیّه مسئولیّتهای متناسب با این کار بزرگ را دارد، باید انجام بدهد. چه کار باید بکنید؟ باید بنشینید فکر کنید دیگر؛ اینها جزو آن موضوعات و مباحث فکری شما است. 📚 بیانات در دیدار طلاب 98/02/18 @almorsalat
💠 تربیت اجتماعی پیامبر 🔺تربیت فردی هم نیست تربیت پیغمبر؛ دست یکی یکی را بگیر و ببر گوشه صندوق خانه بنشان، به گوششان ورد بخوان تا درست بشوند، تا آدم بشوند، این جوری هم نیست؛موعظه گری هم نیست که پیغمبر بنشیند به مردم موعظه کند؛ مردم این جوری بد است، آن جوری کنید؛ 🔺 نظام اجتماعی است. شالودۀ اجتماع اسلامی را مثل پولادی مستحکم، با شکل و قالبی معین ریخت پیغمبر، در فضای جاهلی آن روز. بعد انسانها را آورد در این قالب، انسانها را آورد در این مسیر و در این مجرا. و در این مسیر آوردن همان بود و آدم شدن و انسان شدن همان. 📚 ص202 @almorsalat
♨️ بزرگترین وظیفه جمهوری اسلامی ایران و نقش حوزه های علمیه برای عملی شدن این هدف 🔰 رهبر معظم انقلاب 🔅جمهورى اسلامى بزرگترين وظيفه اش آن است كه اسلام را در زندگى مردم تحقق بخشد و جامعه را به صورت يك جامعه نمونه اسلامى درآورد. 🔅 براى عملى شدن اين هدف ... حوزه هاى علميه و مراكز فرهنگى و پژوهشى اسلامى، به تلاش وسيع دست زنند و سرچشمه پايان ناپذير تفقه و اجتهاد آگاهانه و بصير را در خدمت عمق و گسترش معارف اسلامى به كار گيرند. 📚 بیانات 69.03.10 #کلام_ولی #حوزه_و_انقلاب #جام_جم_اجتهاد @almorsalat
♨️♨️ منشور آزاداندیشی و تولیدفکر در حوزه علمیه 🔰 متن‌ پاسخ‌ رهبر معظم‌ انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ نامه‌ جمعی‌ از دانش‌آموختگان‌ و پژوهشگران‌ حوزه‌ علمیه‌ 💠این‌ انقلاب‌ باید بماند و برنامه‌ تاریخی‌ و جهانی‌ خویش‌ را به‌ بارنشاند و همین‌ که‌ این‌ عزم‌ و بیداری‌ و خودآگاهی‌ در نسل‌ دوم‌ حوزه‌ و دانشگاه‌ نیز بیدار شده‌ است‌، همین‌ که‌ این‌ نسل‌ از افراط و تفریط، رنج‌ می‌برد و راه‌ ترقی‌ و تکامل‌ را نه‌ در «جمود و تحجر» و نه‌ در «خودباختگی‌ و تقلید»، بلکه‌ در نشاط اجتهادی‌ و تولید فکر علمی‌ و دینی‌ می‌داند و می‌خواهد که‌ شجاعت‌ نظریه‌پردازی‌ و مناظره‌ در ضمن‌ وفاداری‌ به‌ اصول‌ و اخلاق‌ و منطق‌ در حوزه‌ و دانشگاه‌، بیدار شود و اراده‌ کرده‌ است‌ که‌ سؤالات‌ و شبهات‌ را بی‌پاسخ‌ نگذارد، خود، فی‌نفسه‌ یک‌ پیروزی‌ و دستاورد است‌ و باید آن‌ را گرامی‌ داشت‌ و آنگاه‌ که‌ نخبگان‌ ما نقطه‌ تعادل‌ میان‌ «هرج‌ و مرج‌» و «دیکتاتوری‌» را شناسائی‌ و تثبیت‌ کنند، دوران‌ جدید آغاز شده‌ است‌. 💠 آری‌، نباید از «آزادی‌» ترسید و از «مناظره‌» گریخت‌ و «نقد و انتقاد» را به‌ کالای‌ قاچاق‌ و یا امری‌ تشریفاتی‌، تبدیل‌ کرد چنانچه‌ نباید بجای‌ مناظره‌، به‌ «جدال‌ و مراء»، گرفتار آمد و بجای‌ آزادی‌، به‌ دام‌ هتاکی‌ و مسئولیت‌ گریزی‌ لغزید. 💠 آن‌ روز که‌ سهم‌ «آزادی‌»، سهم‌ «اخلاق‌» و سهم‌ «منطق‌»، همه‌ یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت‌ علمی‌ و تفکر بالنده‌ دینی‌ در این‌ جامعه‌ است‌ و کلید جنبش‌ «تولید نرم‌افزار علمی‌ و دینی‌» در کلیه‌ علوم‌ و معارف‌ دانشگاهی‌ و حوزوی‌ زده‌ شده‌ است‌. 💠بی‌ شک‌ آزادیخواهی‌ و مطالبه‌ فرصتی‌ برای‌ اندیشیدن‌ و برای‌ بیان‌ اندیشه‌ توأم‌ با رعایت‌ «ادب‌ استفاده‌ از آزادی‌»، یک‌ مطالبه‌ اسلامی‌ است‌ و «آزادی‌ تفکر، قلم‌ و بیان‌»، نه‌ یک‌ شعار تبلیغاتی‌ بلکه‌ از اهداف‌ اصلی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ است‌. 💠 من‌ عمیقا متأسفم‌ که‌ برخی‌ میان‌ مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گوئی‌ و کفرگوئی‌»، طریق‌ سومی‌ نمی‌شناسند و گمان‌ می‌کنند که‌ برای‌ پرهیز از هر یک‌ از این‌ دو، باید به‌ دام‌ دیگری‌ افتاد. حال‌ آنکه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنبانیدن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادی‌ بی‌مهار و خودخواهانه‌ غربی‌» را نقد و اصلاح‌ کند و فضائی‌ بسازد که‌ در آن‌، «آزادی‌ بیان‌»، مقید به‌ «منطق‌ و اخلاق‌ و حقوق‌ معنوی‌ و مادی‌ دیگران‌» و نه‌ به‌ هیچ‌ چیز دیگری‌، تبدیل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعی‌ و حکومتی‌ گردد و حریت‌ و تعادل‌ و عقلانیت‌ و انصاف‌، سکه‌ رائج‌ شود تا همه‌ اندیشه‌ها در همه‌ حوزه‌ها فعال‌ و برانگیخته‌ گردند و «زاد و ولد فرهنگی‌» که‌ به‌ تعبیر روایات‌ پیامبر اکرم‌ (ص‌) و اهلبیت‌ ایشان‌ (علیهم‌ السلام‌)، محصول‌ «تضارب‌ آراء و عقول‌» است‌، عادت‌ ثانوی‌ نخبگان‌ و اندیشه‌وران‌ گردد. بویژه‌ که‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ و تمدن‌ اسلامی‌ همواره‌ در مصاف‌ با معضلات‌ جدید و نیز در چالش‌ با مکاتب‌ و تمدنهای‌ دیگر، شکفته‌ است‌ و پاسخ‌ به‌ شبهه‌ نیز بدون‌ شناخت‌ شبهه‌، ناممکن‌ است‌. @almorsalat 💠اما متأسفانه‌ گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدگی‌ و گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدائی‌، دائما تبدیل‌ فضای‌ فرهنگی‌ کشور را به‌ سکوت‌ مرداب‌ گونه‌ یا تلاطم‌ گرداب‌وار، می‌خواهند تا در این‌ بلبشو، فقط صاحبان‌ قدرت‌ و ثروت‌ و تریبون‌، بتوانند تأثیرگذار و جریان‌ساز باشند و سطح‌ تفکر اجتماعی‌ را پائین‌ آورده‌ و همه‌ فرصت‌ ملی‌ را هدر دهند و اعصاب‌ ملت‌ را بفرسایند و درگیری‌های‌ غلط و منحط قبیله‌ای‌ یا فرهنگ‌ فاسد بیگانه‌ را رواج‌ دهند و در نتیجه‌ صاحبان‌ خرد و احساس‌، ساکت‌ و مسکوت‌ بمانند و صاحبدلان‌ و خردمندان‌، برکنار و در حاشیه‌ مانده‌ و منزوی‌، خسته‌ و فراموش‌ شوند. در چنین‌ فضائی‌، جامعه‌ به‌ جلو نخواهد رفت‌ و دعواها، تکراری‌ و ثابت‌ و سطحی‌ و نازل‌ می‌گردد، هیچ‌ فکری‌ تولید و حرف‌ تازه‌ای‌ گفته‌ نمی‌شود، عده‌ای‌ مدام‌ خود را تکرار می‌کنند و عده‌ای‌ دیگر تنها غرب‌ را ترجمه‌ می‌کنند و جامعه‌ و حکومت‌ نیز که‌ تابع‌ نخبگان‌ خویش‌اند، دچار انفعال‌ و عقبگرد می‌شوند. 📌 ادامه👇👇
📌 ادامه از 👆 👆 💠 برای‌ بیدار کردن‌ عقل‌ جمعی‌، چاره‌ای‌ جز مشاوره‌ و مناظره‌ نیست‌ و بدون‌ فضای‌ انتقادی‌ سالم‌ و بدون‌ آزادی‌ بیان‌ و گفتگوی‌ آزاد با «حمایت‌ حکومت‌ اسلامی‌» و «هدایت‌ علماء و صاحبنظران‌»، تولید علم‌ و اندیشه‌ دینی‌ و در نتیجه‌، تمدن‌سازی‌ و جامعه‌پردازی‌، ناممکن‌ یا بسیار مشکل‌ خواهد بود. 💠 برای‌ علاج‌ بیماری‌ها و هتاکی‌ها و مهار هرج‌ و مرج‌ فرهنگی‌ نیز بهترین‌ راه‌، همین‌ است‌ که‌ آزادی‌ بیان‌ در چارچوب‌ قانون‌ و تولید نظریه‌ در چارچوب‌ اسلام‌، حمایت‌ و نهادینه‌ شود. بنظر می‌رسد که‌ هر سه‌ روش‌ تشکیل‌ 1) «کرسی‌های‌ نظریه‌پردازی‌» 2) «کرسی‌های‌ پاسخ‌ به‌ سؤالات‌ و شبهات‌» و 3) «کرسی‌های‌ نقد و مناظره‌»، روشهائی‌ عملی‌ و معقول‌ باشند و خوبست‌ که‌ حمایت‌ و مدیریت‌ شوند بنحوی‌ که‌ هر چه‌ بیشتر، مجال‌ علم‌، گسترش‌ یافته‌ و فضا بر دکانداران‌ و فریبکاران‌ و راهزنان‌ راه‌ علم‌ و دین‌، تنگ‌تر شود. 💠 باید «تولید نظریه‌ و فکر»، تبدیل‌ به‌ یک‌ ارزش‌ عمومی‌ در حوزه‌ و دانشگاه‌ شود و در قلمروهای‌ گوناگون‌ عقل‌ نظری‌ و عملی‌، از نظریه‌سازان‌، تقدیر بعمل‌ آید و به‌ نوآوران‌، جایزه‌ داده‌ شود و سخنانشان‌ شنیده‌ شود تا دیگران‌ نیز به‌ خلاقیت‌ و اجتهاد، تشویق‌ شوند. 💠 باید ایده‌ها در چارچوب‌ منطق‌ و اخلاق‌ و در جهت‌ رشد اسلامی‌ با یکدیگر رقابت‌ کنند و مصاف‌ دهند تا جهان‌ اسلام‌، اعاده‌ هویت‌ و عزت‌ کند و ملت‌ ایران‌ به‌ رتبه‌ای‌ جهانی‌ که‌ استحقاق‌ آن‌ را دارد بار دیگر دست‌ یابد. 💠این‌ ایده‌ چه‌ در قالب‌ «مناظره‌های‌ قانونمند و توأم‌ با امکان‌ داوری‌» و با حضور «هیئت‌های‌ داوری‌ علمی‌» و چه‌ در قالب‌ تمهید «فرصت‌ برای‌ نظریه‌سازان‌» و سپس‌ «نقد و بررسی‌» ایده‌ آنان‌ توسط نخبگان‌ فن‌ و در محضر وجدان‌ علمی‌ حوزه‌ و دانشگاه‌، تنها محدود به‌ برخی‌ قلمروهای‌ فکر دینی‌ یا علوم‌ انسانی‌ و اجتماعی‌ نیز نماند بلکه‌ در کلیه‌ علوم‌ و رشته‌های‌ نظری‌ و عملی‌ (حتی‌ علوم‌ پایه‌ و علوم‌ کاربردی‌ و ...) و در جهت‌ حمایت‌ از کاشفان‌ و مخترعان‌ و نظریه‌سازان‌ در این‌ علوم‌ و در فنون‌ و صنایع‌ نیز چنین‌ فضائی‌ پدید آید و البته‌ برای‌ آنکه‌ ضریب‌ «علمی‌ بودن‌» این‌ نظریات‌ و مناظرات‌، پائین‌ نیاید و پخته‌گوئی‌ شود و سطح‌ گفتگوها نازل‌ و عوامانه‌ و تبلیغاتی‌ نشود، باید تمهیداتی‌ اندیشید و قواعدی‌ نوشت‌. 💠اینجانب‌ با چنین‌ طرحهائی‌ همواره‌ موافق‌ بوده‌ام‌ و از آن‌ حمایت‌ خواهم‌ کرد و از شورای‌ محترم‌ مدیریت‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ می‌خواهم‌ تا با اطلاع‌ و مساعدت‌ «مراجع‌ بزرگوار و محترم‌» و با همکاری‌ و مشارکت‌ «اساتید و محققین‌ برجسته‌ حوزه‌»، برای‌ بالندگی‌ بیشتر فقه‌ و اصول‌ و فلسفه‌ و کلام‌ و تفسیر و سایر موضوعات‌ تحقیق‌ و تألیف‌ دینی‌، و نیز فعال‌ کردن‌ «نهضت‌ پاسخ‌ به‌ سؤالات‌ نظری‌ و عملی‌ جامعه‌»، تدارک‌ چنین‌ فرصتی‌ را ببینند. 💠 از شورای‌ محترم‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ و بویژه‌ ریاست‌ محترم‌ آن‌ نیز می‌خواهم‌ که‌ این‌ ایده‌ را در اولویت‌ دستور کار شورا برای‌ رشد کلیه‌ علوم‌ دانشگاهی‌ و نقد متون‌ ترجمه‌ای‌ و آغاز «دوران‌ خلاقیت‌ و تولید» در عرصه‌ علوم‌ و فنون‌ و صنایع‌ و بویژه‌ رشته‌های‌ علوم‌ انسانی‌ و نیز معارف‌ اسلامی‌ قرار دهند تا زمینه‌ برای‌ اینکار بزرگ‌ بتدریج‌ فراهم‌ گردد و دانشگاههای‌ ما بار دیگر در صف‌ مقدم‌ تمدن‌سازی‌ اسلامی‌ و رشد علوم‌ و تولید فناوری‌ و فرهنگ‌، قرار گیرند. 💠بی‌شک‌ هر دو نهاد از طرحهای‌ پیشنهادی‌ فضلاء دانشگاهی‌ و حوزوی‌ و از جمله‌ طرح‌ شما، استفاده‌ خواهند کرد تا با رعایت‌ همه‌ جوانب‌ مسئله‌، جنبش‌ «پاسخ‌ به‌ سؤالات‌»، «مناظرات‌ علمی‌» و «نظریه‌پردازی‌ روشمند» را در کلیه‌ قلمروهای‌ علمی‌ حوزه‌ و دانشگاه‌، نهادینه‌ و تشویق‌ کنند. امیدوارم‌ که‌ مراحل‌ اجراء این‌ ایده‌، دچار فرسایش‌ اداری‌ نشده‌ و تا پیش‌ از بیست‌ و پنجمین‌ سالگرد انقلاب‌، نخستین‌ ثمرات‌ مهم‌ آن‌ آشکار شده‌ باشد. والله‌المستعان‌. والسلام‌ علیکم‌ و رحمه‌ الله‌. 81.11.16 @almorsalat