[بخش ۲ از ۲]
استاد عزیز!
درست است که «انصاف» یا «بیانصافی»، بهخاطر وابستگی به تشخیص و انگیزۀ انسان، اساسا یک امر درونی است، اما با کمی دقت ـ و البته انصاف ـ میتوان نشانههای آن را در گفتار یا رفتار افراد رصد کرد. همچنین درست است که نیتخوانی ممنوع بوده و موطن اصلی رسیدگی به اشتباهات افراد، فردای قیامت است، اما این به آن معنا نیست که هیچکدام از این اشتباهات در دنیا قابل شناسایی نیست و افراد، نسبت به آنها مسئولیتی ندارند؛ و بالاخره درست است که هرکسی میتواند در پس مدعای خود، انصاف و استدلالی داشته باشد، اما لازمۀ این سخن آن نیست که راه «ارزشگذاری افکار» و رتبهبندی آنها در مقایسه با یکدیگر را بسته بدانیم.
آری؛ پیشنهاد حضرتعالی بهقدری نادرست و غیراصولی است که حتی در همین سخنان کوتاه خودتان نیز میتوان تبعات سوء آن را دید. بهراستی منطقِ «به تو چه ربطی دارد؟» و «به من چه ربطی دارد؟» از کجا آمده؟ از «اسلام» یا از رویکردهای فردگرایانه؟
سرور مکرم!
خاطرات و تجربیات تلخی که ما از توقعات ناحق و تعرضهای بیجای دیگران داریم، بههیچوجه توجیه مناسبی برای شانهخالیکردن از زیر بار مسئولیت «روشنگری» و «گرهگشایی» در قبال مسائل فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیست. بر همین اساس به نظر میرسد بیان این مطلب که «موضعگرفتن یا نگرفتن من، به کسی ربط ندارد»، بیش از آنکه یک مبنای مستدل باشد، نوعی فرار به جلوست.
البته این همۀ ماجرا نیست؛ چراکه ورود به فضای مسموم پلورالیسم و تلاش برای التزام به لوازم آن، شما را به جایی رسانده است که حتی بر سر حقدانستن و حق معرفی کردن آنچه خود به حقبودنش یقین دارید هم دچار تعارف شدهاید؛ و این اصلا خوب نیست.
بهعلاوه اینکه پدیدۀ تلخِ «عدم دفاع از قرآن» نیز اتفاقا ـ به مقدار قابلتوجهی ـ معلول همین پیشنهادی است که شما ارائه میدهید. به عبارت دیگر، درست است که بخشی از این پدیده، ناشی از تحلیلرفتن نیروها بهخاطر دعوا بر سر مسائل غیراصلی است، اما قطعا نگاههای تکثرگرایانه نیز در شکلگیری آن سهیماند.
خلاصه آنکه:
تشبیه انبوهی از «امور بنیادین فکری و فرهنگی» به لباس، عطر یا کابینت، بهمنظور فروکاست «چالشهای معرفتی» به «اختلافات سلیقهای» از یک سو و اغراق در محدودیتهای عصر غیبت، بهمنظور اثبات وجود «بحرانها و بنبستهای معرفتی» از سوی دیگر، مهمترین مغالطهای است که در سخنان حضرتعالی وجود دارد؛ همان مغالطهای که شما را به تجویز «تکثرگرایی» و تندادن به لوازم ویرانگر آن واداشته است. در حالی که این نسخه، هیچ کمکی به حل اختلافات فکری و فرهنگی موجود در جامعۀ ما نمیکند. زیرا «پلورالیسم»، نه یک دارو، نه حتی یک مُسکّن، بلکه یک «روانگردان معرفتی» است.
آری؛ چارۀ چالشهای معرفتی معاصر، نه در تکثرگرایی، که در یک «راهکار ترکیبی متناسب با زیستبوم اسلامی» است؛ راهکاری که در طول تاریخ، توسط اساتید فکر شیعه تنقیح شده و امروز نسخه ارزشمندی از آن در اختیار ماست:
▫️ التزام به منطق پایه
▫️ تعهد به روش فقاهتی متعارف برای کشف نظر شارع
▫️ اولویتدادن به ابلاغیههای ولی فقیه در عرصۀ عمل
▫️ همراه با تلاش برای رعایت اخلاص و تقوا
بیایید قدر این میراث ارزشمند را بدانیم و در حفظ و شکوفایی آن بکوشیم.
بر همین اساس، از جنابعالی تقاضا میکنم ـ اگر صلاح میدانید ـ پیشنهاد خود را طوری بازتعریف کنید که با مبانی عقلی و شرعی سازگار بوده و سر از اباحهگرایی، تکثرگرایی و عرفیگرایی در نیاورد.
در پایان مراتب قدرشناسی خود بابت زحماتی که در دفاع از مکتب اهل بیت علیهم السلام و ترویج آن میکشید را اعلام داشته و از خداوند میخواهم که به همه ما توفیق سربازی برای ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام در بستر انقلاب اسلامی را عنایت بفرماید.
📌 منتشرشده در خبرگزاری صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=44079
🏷 #نوشتار #نقد #حامد_کاشانی #پلورالیسم #عصر_حیرت
🆔 @Smh_Doaei