🔰 تحجّر × سکولاریسم
▪️ سلسله یادداشتهایی در نقد دیدگاهِ «مهدی نصیری» با عنوانِ «عصر حیرت»
✍️ سید محمدحسین دعائی
📝 بخشهایی از مقدمۀ کتاب:
🔸 یکی از مهمترین چالشهای علمی و عملی دوران معاصر، چالشِ «سبک زندگی» و «الگوی ادارۀ جامعه» است؛ چالشی که سابقهای به درازای عمر بشر داشته و تکلیف جدال تاریخی حق و باطل در افق آینده را روشن خواهد کرد.
🔹 این چالش، با پیروزیِ «انقلاب اسلامی ایران»، وارد مرحلهای جدید و بهشدت جدی شد؛ چرا که انقلاب مذکور، با شعارهایی همچون «حکومت اسلامی» و «حاکمیت اسلام در همۀ ابعاد زندگی» به پیروزی رسید؛ شعارهایی که در ادامه، به گفتمانهایی مانند: «نهضت نرمافزاری»، «بومیسازی علوم»، «تولید علم دینی»، «فقه تمدنی»، «سبک زندگی اسلامی»، «علوم انسانی اسلامی»، «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» و «تمدن نوین اسلامی» ارتقاء یافت.
🔸 البته در این مرحله، جدای از رقباء حاضر در جبهۀ باطل، کنشگران مختلفی از درون جبهۀ حق نیز درگیر چالش مذکور شده و در مواجهه با کلانپروژۀ انقلاب اسلامی ـ یعنی پروژۀ «تمدن نوین اسلامی» ـ به مخالفخوانی پرداختند.
🔹 یکی از این کنشگرانِ مخالفخوان، «مهدی نصیری» است که پس از نقدِ «فلسفه و عرفان اسلامی» در کتابِ «فلسفه از منظر قرآن و عترت» و نقدِ «مدرنیته» در کتابِ «اسلام و تجدد»، اینبار به نقد آرمانِ «تمدن نوین اسلامی» در کتابِ «عصر حیرت» پرداخته است.
🔸 البته «مهدی نصیری»، پیش از انتشار کتابِ «عصر حیرت» نیز در یادداشتها و مصاحبههای متعددی، به تبیین دیدگاه فوق پرداخته بود؛ از جمله چند یادداشتی که بهضمیمۀ نقدهای نگارنده بر آنها، در مجموعۀ حاضر جمعآوری شدهاند؛ یادداشتها و نقدهایی که با توجه به اهمیت موضوع آنها از یک سو، ضرورت توسعه و ترویجِ «کرسیهای آزاداندیشی» از سوی دیگر و عادتِ «مهدی نصیری» به نادیدهانگاشتن اشکالات از سوی سوم، میتوان بازنشر آنها را ضروری دانست.
🔹 بهعقیدۀ نگارنده، دیدگاه مهدی نصیری در کتابِ «عصر حیرت»، دیدگاهی است غیرعقلانی، غیردینی و غیرانقلابی؛ زیرا هم آنجاییکه از «مدرنیته و توسعۀ تمدنی» سخن میگوید، هم آنجاییکه به تحلیلِ «دین و فقه» میپردازد و هم آنجاییکه ناظر به «انقلاب، نظام و جمهوری اسلامی» نظر میدهد، دچار خطاست. به عبارت دیگر، «مهدی نصیریِ عصر حیرت»، چیزی نیست جز حاصلِ ضربِ «مقدسنمایان متحجر» در «روشنفکرنمایان سکولار»، بهضمیمۀ حجم قابلتوجهی از «خستگی»، «ناامیدی»، «وادادگی» و «سیاهنمایی».
🔸 امید آنکه انتشار این گفتوگوهای انتقادی، زمینۀ کشف حقیقت را فراهم آورده و به رشد علمی و عملی جبهۀ انقلاب اسلامی بینجامد، ان شاء الله. در همین راستا از همۀ صاحبان اندیشه و مخاطبان فرهیخته تقاضا میشود که با مطالعۀ دقیق و کامل این مجموعه، نشر آن در فضای مجازی و انتقال نظرات خود به نگارنده، به تحقق هدف فوق کمک کنند.
🏷 #نوشتار #نقد #مهدی_نصیری #عصر_حیرت #انقلاب_اسلامی #علم_دینی #فقه_تمدنی #تمدن_اسلامی #مدرنیته #واقعبینی #آرمانگرایی #سکولاریسم #تحجر #سیاهنمایی
📌 منتشرشده در: mehrnews.com/xRQJm
🆔 @Smh_Doaei
🔰 وقتی مرزبندیها شفاف میشوند
▪️ مروری انتقادی بر گفتگوی «مهدی نصیری» با «محمود احمدینژاد» در نخستین قسمت از برنامۀ «عصر حیرت»
✍️ سید محمدحسین دعائی
📝 خلاصۀ مطالب:
🔸 پیش از این و در ضمن مجموعهای از یادداشتهای انتقادی ناظر به دیدگاه مهدی نصیری در کتابِ «عصر حیرت»، نوشته بودم: «اگرچه ظواهر امر بر حسن نیت، تشرّع و تعلّق قلبی نصیری به انقلاب اسلامی دلالت دارند، اما متأسفانه دیدگاه او در این کتاب، دیدگاهی است غیرعقلانی، غیردینی و غیرانقلابی.» اما اینبار قلم به دست گرفتهام تا بنویسم: مدتی است که نه تنها دیگر از ظواهر دال بر تعلق مهدی نصیری به جبهۀ انقلاب اسلامی خبری نیست، بلکه حتی نشانههایی از مرزبندی او با «انقلاب» و «انقلابیگری» نیز قابل رؤیت است.
🔹 تازهترین این نشانهها، گفتگوی «نصیری» با «دکتر احمدینژاد» در نخستین قسمت از برنامۀ اینترنتیِ «عصر حیرت» (منتشرشده در آذر ۹۹) است.
🔸 اگر قبلا تلاقی دیدگاهِ «نصیری» با دیدگاهِ «انجمن حجتیه» و «روشنفکرنمایان غربزده» را تذکر داده و آن را زنگ خطری برای او دانسته بودیم، حالا باید پیوند فکری او با «نهضت بهسوی بهار» را هم تبریک بگوییم. فعلا بهدنبال تحلیل سیاسی نبوده و نمیخواهم به مغالطات و تناقضات مهمان برنامه ـ که به برکت برشهای مکرر، قطعا از حجم آنها کاسته شده است ـ بپردازم. بلکه فقط میخواهم بگویم: جناب نصیری! دست مریزاد! به اسم «تغییر» و «رشد»، به جایی رسیدهاید که حرفهایتان به مذاق همه خوش میآید. آری؛ خوشحال باشید که رکوردِ «التقاط» را یکتنه زدهاید!
🔹 البته اشتباه نشود! غرض مخالفت با «گفتگو، تلاش برای تقریب دیدگاههای مختلف و تکیه بر نقاط مشترک» نیست؛ بلکه سخن در مذمتِ «وادادگیهای نظری، شلختگیهای فکری و تکثرگراییهایی بی در و پیکر» است. به عبارت دیگر، اگر «سدّ باب گفتگو و دیکتاتوری فکری» بد است ـ که هست ـ قطعا «هرج و مرج علمی و عدم پایبندی به مرزبندیهای فکری» هم نارواست.
🔸 میزبان و میهمان برنامۀ «عصر حیرت»، در اتخاذ ژست انسانمحوری، مردمگرایی، وحدتطلبی، میانجیگری، دیکتاتورستیزی، آزاداندیشی، اندیشهورزی، مصلحتسنجی، صلحدوستی و عدالتخواهی، در ترویج نسبیگرایی، در دفاع از سکولاریسم و پلورالیسم، در عدم التزام به اصل ولایت فقیه، در استنادها و برداشتهای غلط دینی و تاریخی، در مخالفت با الزام قانونی حجاب، در تلاش برای جذب قشر خاکستری، در مخالفخوانی، دشمنتراشی، موجسواری و در عین حال مظلومنمایی و در موارد دیگری از همین قبیل، خیلی به یکدیگر شباهت دارند؛ شباهتی که هم میتوان به ریشهیابی آن پرداخت و هم میتوان از آسیبشناسی آن سخن گفت.
🔹 اما عجالتا باید توجه داشت که مهمترین و خطرناکترین وجه اشتراک این دو، «دفاع از سکولاریسم و پلورالیسم» در لباسِ «دفاع از آزاداندیشی، دیکتاتورستیزی، گفتگو و همزیستی مسالمتآمیز» است؛ و این وجه اشتراک، همان ویروس منحوسی است که کار این دو عنصر فکری و سیاسی را به اینجا رسانده و علیرغم مهمنبودن خود آنها، به سخن آنها و خط تبلیغی آنها اهمیت میدهد.
🔸 یکی از سیاهترین نقاط موجود در گفتگوی نصیری با احمدینژاد ـ که بهروشنی از واقعیت اندیشۀ این دو خبر میدهد ـ نقطهنظر آنان در رابطه با مسئلۀ «ولایت فقیه» و «جایگاه ولی فقیه در جامعۀ اسلامی» است. اگر میهمان برنامه، با صراحت تمام و از روی انکار میپرسد: «فقهاء از کجا حق دارند دین تعیین کنند؟» میزبان نیز با صراحت تمام و از روی انکار میپرسد: «اگر رهبری صریحا فلان کار را ممنوع اعلام کنند، آیا این سخن لازم الاتباع است؟ آیا نگاه ما به ولایت فقیه این است؟» و این دقیقا همان «دم خروسی» است که در این بهاصطلاح «گفتگو برای گفتگو» بیرون زده است.
🔹 بهراستی دیگر چه امیدی میتوان داشت به کسی که با هشتگِ «ندبه»، «انقلاب اسلامی» را در کنارِ «سوسیالیسم» و «کاپیتالیسم»، «رفوزۀ آزمون عدالتگستری» معرفی کرده و این «واقعیت» را «مقدمۀ ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه» میداند؟
🔸 و البته این نکته نیز شایان ذکر است که به قول خواجۀ شیراز: اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم. آری؛ «جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی» عزم خود را برای رسیدن به اهداف عالی اسلامی و آرمانهای بلند الهی جزم کرده است؛ عزمی که از غریو غریتمندانۀ رهبر حکیم و شجاع انقلاب نشأت گرفته و با نالههای ناامیدانۀ امثال نصیری، به سستی نخواهد گرایید، ان شاء الله.
🏷 #نوشتار #نقد #مهدی_نصیری #محمود_احمدینژاد #عصر_حیرت #گفتگو #ولایت_فقیه #انقلاب_اسلامی #تمدن_اسلامی #واقعبینی #آرمانگرایی #سکولاریسم #پلورالیسم #التقاط
🆔 @Smh_Doaei
🔰 وقتی کینه کورت میکند
▪️ نگاهی گذرا به دفاعیۀ «مهدی نصیری» از «فیروز نادری»
✍ سید محمدحسین دعائی
۱. همانطور که قبلا گفتم، «مهدی نصیری» مسخ شده؛ و هرچه میگذرد، این مسخشدگی در او رسوخ بیشتری پیدا میکند؛ بهگونهای که این روزها، در گاهشمار فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور، از شرّ هیچ اتفاق کوچک یا بزرگی برای لگد زدن به جمهوری اسلامی و البته رسوا کردن خود نمیگذرد.
۲. دفاع اخیر نصیری از «فیروز نادری»، بهقدری سست و سطحی است که با هیچ منطقی جز «کینهورزی نسبت به انقلاب اسلامی» نمیتوان آن را توجیه کرد.
او از یک سو با بیدقتی یا غرضورزی تمام، مخالفت نادری با «اساس اسلام» و «نهاد روحانیت» را به مخالفت با «جمهوری اسلامی» تقلیل داده و از سوی دیگر زمین و زمان را برای اثبات حقانیت و برائت او به یکدیگر میدوزد. به میان کشیدن بحث از اقسامِ «کفر»، ارائۀ تحلیلی خام از مقولۀ «استضعاف» و ارائۀ یک بستهبندی دینی از «تکثرگرایی» و «اباحهگری» در قالب انگارۀ التقاطیِ «عصر حیرت»، بخشی از تلاش مذبوحانۀ نصیری برای دفاع از «شخصیت فیروز نادری» است.
آری؛ اشتباه نشود! اینکه «شخص فیروز نادری» و ذات او چه موقعیتی دارد یا اینکه پروندۀ عمر او با چه وضعیتی بسته شد، مورد بحث نیست؛ بلکه سخن در تحلیل آراء و افکاری است که شخصیت او را شکل داده و در آیینۀ گفتار و رفتار او بروز و ظهور پیدا کردهاند.
۳. شخصیت فیروز نادری، حتی اگر مستحق مذمت نباشد ـ که هست ـ قطعا شایستۀ تجلیل نیست. زیرا او نه فقط بهمقتصای مبانی متقن معرفتی، بلکه بر اساس انگارههای سست نصیری نیز وضعیت قابلدفاعی ندارد. به عبارت دیگر، حتی اگر ملاک قضاوت دربارۀ انسانها، فقط «انسانیت و ارزشهای اخلاقی» باشد هم نمیتوان نادری را انسان شایستۀ تجلیلی دانست. زیرا او نه تنها هیچ احترامی برای صاحبان عقیدهای غیر از عقیدۀ خود ـ یعنی متولیان نهاد دین ـ قائل نیست، بلکه بهدنبال شکنجه و کشتن آنها در سیارهای دیگر است؛ و این یعنی اگر دستش برسد و قدرتش را داشته باشد، هم دیکتاتور است و هم مردمآزار.
۴. در پایان، این نکته نیز گفتنی است که: دفاعیۀ «نصیری» از نادری، عرصهای است برای رصد تناقضهای فکری و ریاکاریهای رفتاری او. بهراستی چگونه میتوان نگران دست کوتاه نادری از دنیا، شخصیت او، احترام او و حقوق انسانی و طبیعی او بود، اما در هجمه همهجانبه به مخالفان فکری و سیاسی خود، ذرهای از این نگرانیها را نداشت؟ یا چگونه میتوان به «حیرت حداکثری» معتقد بود، اما بهجای «احتیاط حداکثری»، به «ولنگاری و وادادگی حداکثری» رسید؟ و بالاخره اینکه چگونه میتوان در مسائل اعتقادی و در مواجهه با دینگریزیها و دینستیزیهای صریح، از آزادیخواهی، تکثرگرایی و رواداری دم زد، اما در عرصۀ تقابلهای سیاسی با جبهۀ انقلاب، اهل موضعگیریها و کنشگریهای بنیادگرایانه، تندورانه و جزماندیشانه بود؟
درست است؛ اینها همه نتیجهٔ «کینهورزی» و «مسخشدگی» است.
اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا.
🏷 #نوشتار #یادداشت #مهدی_نصیری #فیروز_نادری #عصر_حیرت #پلورالیسم #لیبرالیسم #سکولاریسم
🆔 @Smh_Doaei
[بخش ۲ از ۲]
استاد عزیز!
درست است که «انصاف» یا «بیانصافی»، بهخاطر وابستگی به تشخیص و انگیزۀ انسان، اساسا یک امر درونی است، اما با کمی دقت ـ و البته انصاف ـ میتوان نشانههای آن را در گفتار یا رفتار افراد رصد کرد. همچنین درست است که نیتخوانی ممنوع بوده و موطن اصلی رسیدگی به اشتباهات افراد، فردای قیامت است، اما این به آن معنا نیست که هیچکدام از این اشتباهات در دنیا قابل شناسایی نیست و افراد، نسبت به آنها مسئولیتی ندارند؛ و بالاخره درست است که هرکسی میتواند در پس مدعای خود، انصاف و استدلالی داشته باشد، اما لازمۀ این سخن آن نیست که راه «ارزشگذاری افکار» و رتبهبندی آنها در مقایسه با یکدیگر را بسته بدانیم.
آری؛ پیشنهاد حضرتعالی بهقدری نادرست و غیراصولی است که حتی در همین سخنان کوتاه خودتان نیز میتوان تبعات سوء آن را دید. بهراستی منطقِ «به تو چه ربطی دارد؟» و «به من چه ربطی دارد؟» از کجا آمده؟ از «اسلام» یا از رویکردهای فردگرایانه؟
سرور مکرم!
خاطرات و تجربیات تلخی که ما از توقعات ناحق و تعرضهای بیجای دیگران داریم، بههیچوجه توجیه مناسبی برای شانهخالیکردن از زیر بار مسئولیت «روشنگری» و «گرهگشایی» در قبال مسائل فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیست. بر همین اساس به نظر میرسد بیان این مطلب که «موضعگرفتن یا نگرفتن من، به کسی ربط ندارد»، بیش از آنکه یک مبنای مستدل باشد، نوعی فرار به جلوست.
البته این همۀ ماجرا نیست؛ چراکه ورود به فضای مسموم پلورالیسم و تلاش برای التزام به لوازم آن، شما را به جایی رسانده است که حتی بر سر حقدانستن و حق معرفی کردن آنچه خود به حقبودنش یقین دارید هم دچار تعارف شدهاید؛ و این اصلا خوب نیست.
بهعلاوه اینکه پدیدۀ تلخِ «عدم دفاع از قرآن» نیز اتفاقا ـ به مقدار قابلتوجهی ـ معلول همین پیشنهادی است که شما ارائه میدهید. به عبارت دیگر، درست است که بخشی از این پدیده، ناشی از تحلیلرفتن نیروها بهخاطر دعوا بر سر مسائل غیراصلی است، اما قطعا نگاههای تکثرگرایانه نیز در شکلگیری آن سهیماند.
خلاصه آنکه:
تشبیه انبوهی از «امور بنیادین فکری و فرهنگی» به لباس، عطر یا کابینت، بهمنظور فروکاست «چالشهای معرفتی» به «اختلافات سلیقهای» از یک سو و اغراق در محدودیتهای عصر غیبت، بهمنظور اثبات وجود «بحرانها و بنبستهای معرفتی» از سوی دیگر، مهمترین مغالطهای است که در سخنان حضرتعالی وجود دارد؛ همان مغالطهای که شما را به تجویز «تکثرگرایی» و تندادن به لوازم ویرانگر آن واداشته است. در حالی که این نسخه، هیچ کمکی به حل اختلافات فکری و فرهنگی موجود در جامعۀ ما نمیکند. زیرا «پلورالیسم»، نه یک دارو، نه حتی یک مُسکّن، بلکه یک «روانگردان معرفتی» است.
آری؛ چارۀ چالشهای معرفتی معاصر، نه در تکثرگرایی، که در یک «راهکار ترکیبی متناسب با زیستبوم اسلامی» است؛ راهکاری که در طول تاریخ، توسط اساتید فکر شیعه تنقیح شده و امروز نسخه ارزشمندی از آن در اختیار ماست:
▫️ التزام به منطق پایه
▫️ تعهد به روش فقاهتی متعارف برای کشف نظر شارع
▫️ اولویتدادن به ابلاغیههای ولی فقیه در عرصۀ عمل
▫️ همراه با تلاش برای رعایت اخلاص و تقوا
بیایید قدر این میراث ارزشمند را بدانیم و در حفظ و شکوفایی آن بکوشیم.
بر همین اساس، از جنابعالی تقاضا میکنم ـ اگر صلاح میدانید ـ پیشنهاد خود را طوری بازتعریف کنید که با مبانی عقلی و شرعی سازگار بوده و سر از اباحهگرایی، تکثرگرایی و عرفیگرایی در نیاورد.
در پایان مراتب قدرشناسی خود بابت زحماتی که در دفاع از مکتب اهل بیت علیهم السلام و ترویج آن میکشید را اعلام داشته و از خداوند میخواهم که به همه ما توفیق سربازی برای ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام در بستر انقلاب اسلامی را عنایت بفرماید.
📌 منتشرشده در خبرگزاری صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=44079
🏷 #نوشتار #نقد #حامد_کاشانی #پلورالیسم #عصر_حیرت
🆔 @Smh_Doaei