🔰 «روزه» بهسبک «غزه»
✍️ سید محمدحسین دعائی
تلاش برای تأمین رفاه مادی مردم، قطعا یکی از مهمترین وظائف حاکمیت دینی است.
اما اگر این رفاه، با «رشد معنوی» همراه نبوده و توسعۀ دلبستگیهای مادی و دنیازدگی را به همراه داشته باشد، جدای از آنکه انسان را از رسیدن به کمال الهی خود بازمیدارد، میتواند جامعه اسلامی را نیز در نبرد با قدرتهای زورمند و زورگو زمینگیر کند. چون جامعهای که نتواند در مواجهه با فشار دشمن، از دنیا، راحتیهای دنیا و لذتهای دنیا دل بکند، حتما تن به ذلت داده و شکست خواهد خورد.
به همین خاطر، اسلام عزیز ـ بهعنوانی دینی که ضامن سعادت دنیا و آخرت در دو مقیاس فردی و جمعی است ـ جدای از دستورات عمومی خود، کوشیده است تا با تعریف مجموعهای از برنامهها در خصوص ماه مبارک رمضان ـ مثل «روزه» ـ روحیۀ «عبور از دنیا» را در پیروان خود نهادینه کند؛ همان روحیهای که «امام خمینی قدس سره» در بیانات خویش، از آن با عنوان رمز موفقیتِ «انقلاب اسلامی» در مقابل «حملۀ نظامی» یا «تحریم اقتصادی» یاد میکنند.
حال با این نگاه، میتوان «غزه» را پیشگام امت اسلام در «عبور از دنیا» یا «سبک زندگی رمضانی» دانست و از همین زاویه، به تحلیل تابآوری او در زیر سنگینترین فشارهای نظامی و اقتصادی پرداخت. چون آنچه را که قرار است ما فقط در ماه رمضان و بهشکل بسیار محدود، صرفا تمرین کنیم و ادایش را درآوریم، غزه روزهاست که دارد با همه وجود و در همه ابعاد و به جدیترین شکل ممکن، زندگی میکند.
آری؛ این روزها «غزه» سند حقانیت بسیاری از آموزههای اسلامی است. مثلا اگر کسی بپرسد: «چرا باید روزه گرفت؟» باید غزه را به او نشان داد و گفت: روزه میگیریم تا مثل غزه باشیم: متشخص، تابآور، شکستناپذیر، دشمنشکن و سرافراز.
خلاصه آنکه: امسال، در روزهداری، باید از «غزه» سرمشق گرفت.
🏷 #نوشتار #یادداشت #روزه #غزه
🆔 @Smh_Doaei
🔰 در امان امین
▪️ چندجملهای بهبهانۀ دیدار رمضانی رهبر انقلاب با شاعران
✍️ سید محمدحسین دعائی
شاید امروز کسانی ندانند یا نپذیرند، اما بدونشک آیندگان بر این سخن صحه خواهند گذاشت که در کنار «دین»، «علم»، «اقتصاد» و «امنیت»، تلاش رهبر انقلاب برای اعتلاء «فرهنگ و هنر»، در طول تاریخ این مرز و بوم بینظیر بوده است؛ تا آنجا که مثلا اهتمام ایشان به رشد «شعر و ادبیات فارسی»، حتی از ملیگراترین ایراندوستان نیز دیده نشده است؛ اهتمامی که اگر یکدهم آن را هرکدام از حاکمان این سرزمین داشتند، آوازۀ فرهنگدوستی و هنرپروریشان گوش فلک را کر میکرد. اما چه کنیم که «حجاب معاصرت»، در کنار «هجمۀ شناختی دشمن»، کار را به جایی رسانده است که میبینیم.
یکی از راهبردیترین پروژههای رهبر انقلاب که با هوشمندی و حوصله، آن را در طول سالهای متمادی دنبال کرده و به ثمر رساندهاند، گرفتن ابزار «ایرانیگری» از دست دینگریزان وطننشناس و تبدیل آن به یکی از مهمترین مؤلفههای جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی است؛ پروژهای مبتنی بر فهم عمیق اقتضائات زمان و مکان، حاکی از اعتقاد به ضرورت جذب حداکثری و طراحیشده برای فعالسازی همۀ ظرفیتها در مواجهه با تهاجم تمدنی غرب.
تأکید ایشان بر مواردی مثل: اهمیت محافظت از هویت اصیل ایرانی، ضرورت پاسداشت زبان فارسی، حکمتپایهبودن شاهنامه و قرائت الهی از نوروز را از همین زاویه باید تحلیل کرد.
آری؛ کشاندن پای «شعر» به «ماه خدا» و نشاندن «شاعران» در «حسینیۀ امام خمینی»، یعنی که ادبیات فارسی امروز، در امان امین انقلاب و مسلمانشدۀ دست حکیمترین حاکم ایران اسلامی است.
پ.ن: بدونشک شاهبیت سخنان اخیر حضرت آقا در دیدار با شاعران، چیزی جز «ضرورت توجه به جنبۀ رسانهای و تمدنی شعر» نبود.
🏷 #نوشتار #یادداشت #رهبر_معظم_انقلاب #شعر
🆔 @Smh_Doaei
هدایت شده از سیاهمشق | سید محمدحسین دعائی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 یک نکتۀ مهم:
رونق آرمان قدس شریف و پیروزیهای چشمگیر جبهۀ جهانی مقاومت، یکی از مهمترین نتائج «گفتمان وحدت اسلامی» است؛ همان گفتمانی که دشمنان به اهمیت و تأثیر آن پی بردند، اما برخی از دوستان، هنوز که هنوز است، قادر به فهم درست آن و حاضر به همراهی با آن نیستند:
🔹 عاموس گلعاد، ژنرال برجسته رژیم صهیونیستی:
امروز ما شاهد شکلگیری وحدت بین اهل تسنن و شیعیان در راستای تحقق هدف از بین بردن اسرائیل هستیم. اهل تسنن حماس و شیعیان حزب الله، در چارچوب نگاه دینی و ناسیونالیستی، برای از بین بردن اسرائیل، با یکدیگر متحد شدهاند.
🏷 #نوشتار #یادداشت #روز_قدس #جبهه_مقاومت #وحدت_اسلامی
🆔 @Smh_Doaei
هدایت شده از سیاهمشق | سید محمدحسین دعائی
📣 چند نکتۀ مهم دیگر:
🔸 با تأمل در پدیدۀ «روز قدس»، هم میتوان به عیارِ «بصیرت معنوی و سیاسی» در وجودِ «امام خمینی قدّس سرّه» پی بُرد و هم میتوان کم و کیفِ «صدور انقلاب اسلامی» را به تماشا نشست.
🔹 «راهپیمایی روز قدس» ـ آن هم در آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان ـ یکی از مهمترین نقاط پیوندِ «دیانت» و «معنویت» با «سیاست» است. به عبارت دیگر، این «آیین عبادی، سیاسی» یعنی: نجوای «الهی العفو»، با فریادِ «مرگ بر اسرائیل» است که انسان را به حقیقتِ «دین» و «عبودیت» متحقق میکند.
🔸 بدون شک، اگر نبود انرژی معنوی متراکم در جان مؤمنان شبزندهدار، شعارهای آنان در راهپیمایی روز قدس، اینگونه بُرد جهانی پیدا نمیکرد. همچنانکه اگر نبود نگاه توحیدی و انگیزۀ ایمانی نهادینهشده در وجود مجاهدان جبهۀ جهانی مقاومت، آنان نیز توان رویارویی با دشمنان تا بُن دندان مسلح را نداشتند. آری؛ در «جنگ ارادهها»، این «عابدان شب» و «شیران روز»ند که به پیروزی نهایی خواهند رسید.
🏷 #نوشتار #یادداشت #روز_قدس #امام_خمینی #انقلاب_اسلامی #بصیرت #توحید #سکولاریسم #جنگ_ارادهها
🆔 @Smh_Doaei
🔰 عملیات وعدۀ صادق، در انتظار «تبیین» و «تکمیل»
✍️ سید محمدحسین دعائی
۱. حدود یکدهه است که رهبر معظم انقلاب، در مناسبتهای مختلف و به بهانههای گوناگون، از ورود جامعۀ بین الملل به یک «پیچ مهم تاریخی» خبر میدهند، از شکلگیری نظمی نوین در جهان سخن میگویند و بر ضرورت آمادگی ایران اسلامی برای عبور موفق از آن پیچ و نقشآفرینی در این نظم تأکید میکنند؛ خبر، سخن و تأکیدی که تحلیل تفصیلی آن، یکی از مهمترین نیازهای معرفتی امروز ماست.
۲. بدونشک افول بلوک تمدنی غرب با سردمداری «آمریکا»، بهموازات قدرتیافتن «ایران» در قلب محور مقاومت، یکی از مهمترین شاخصههای «نظم نوین جهانی» است؛ شاخصهای که میتوان «عملیات وعدۀ صادق» را مهمترین دلیل صدق آن دانست؛ چنانکه بعد از این عملیات، دیگر نه فقط تحلیلگران فهیم و رصدپیشگان هوشیار، بلکه حتی بخش قابلتوجهی از افکار عمومی نیز وجوه شفافی از «ایران قوی» را با همۀ وجود لمس کردند.
۳. هرچند اجمالا میبینیم و میدانیم که ایران اسلامی با موفقیت در «عملیات وعدۀ صادق» توانست از موازنۀ قدرت در منطقه تعریف متفاوتی ارائه داده و به همۀ بازیگران بین المللی معادلۀ جدیدی را تحمیل کند، اما حقیقت آن است که جز با فاصلهگرفتن از این نقطۀ عطف تاریخی در محور زمان، نمیتوان عظمت و اهمیت واقعی آن را دریافت. به بیان دیگر، این آیندگان هستند که میتوانند درک درستی از واقعیت این عملیات پیدا کرده و به نقش آن در شکلگیری «هندسۀ جدید جهان» پی ببرند.
۴. اگر بخواهیم کمی به واقعیت «عملیات وعدۀ صادق» نزدیک شویم، باید اولا عقبۀ آن در گام اول انقلاب را ببینیم و ثانیا فهم شفافی از آثار و ثمرات آن در گام دوم داشته باشیم. این عملیات، نه یک اتفاق ناخواسته، اقدام انفعالی، واکنش ناگهانی یا حرکت کور، بلکه نتیجۀ طبیعی موفقیت رهبر معظم انقلاب در به ثمر رساندن پروژۀ «ایران قوی» است؛ پروژهای که بدونشک جایگاه کشور در «نظم جدید جهانی» را تضمین کرده و حرکت انقلاب برای رسیدن به «تمدن نوین اسلامی» را شتاب خواهد داد. آری؛ بعد از عملیات وعدۀ صادق، دیگر اثبات اینکه «نزدیک قلهایم» سخت نیست.
۵. مهمترین سؤالی که بعد از «عملیات وعدۀ صادق» باید به آن پاسخ داد این است که: وظیفۀ ما در این مقطع تاریخی چیست؟ در پاسخ به این سؤال به دو مورد میتوان اشاره کرد:
الف. تبیین عملیات:
واقعیت آن است که ما نه تنها در روایت موفقیتهای خود، خلق «پیوست رسانهای» برای آنها و ایجاد ارزش افزودۀ ملی از این طریق ضعیفیم، بلکه حتی نمیتوانیم جلوی وارونهسازی آنها توسط دشمن را هم بگیریم؛ و این همان نقیصهای است که جز با ورود جدی به عرصۀ «جهاد تبیین» و استفادۀ هوشمندانه از ابزار «هنر» ـ همانکه تأثیرش از موشک و پهپاد بیشتر است ـ جبران نخواهد شد.
ب. تکمیل عملیات:
جمهوری اسلامی با «عملیات وعدۀ صادق»، هیمنۀ سختافزاری آمریکا و اسرائیل را شکست و به موفقیتی بزرگ دست یافت. اما تا نتواند «هیمنۀ نرمافزاری دشمن» را هم بشکند، نه به هدف اصلی خود ـ یعنی تبدیلشدن به یک قطب تمدنی ـ دست خواهد یافت و نه میتواند انتقام حقیقی شهدایی مثل حاج قاسم عزیز را بگیرد.
آری؛ دانشمندان متعهد ایران اسلامی در عرصۀ «علوم فنی»، با راهبری نیروهای نظامی و امنیتی کشور، کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دادهاند. حال مبادا که دانشمندان عرصۀ «علوم انسانی» در حوزه و دانشگاه، با غفلت از اسلامیسازی این علوم و با ناتوانی در حل چالشهای فرهنگی کشور ـ مثل چالش تحمیلی «حجاب» ـ از این قافلۀ نورانی عقب افتاده و در زمینهسازی برای «طلوع خورشید ولایت عظمی ارواحنا فداه» دچار کوتاهی شوند.
🏷 #نوشتار #یادداشت #رهبر_معظم_انقلاب #نظم_جدید_جهانی #ایران_قوی #تمدن_نوین_اسلامی #گام_دوم_انقلاب #جهاد_تبیین #علوم_انسانی_اسلامی
🆔 @Smh_Doaei
🔰 دومینوی جنبشها
✍️ سید محمدحسین دعائی
۱. از نخستین لحظۀ خلقت آدم علیه السلام و با اطلاع شیطان از این حادثه، کشمکش میان این دو آغاز شده و در ادامه نیز هابیل و موسی و ابراهیم علیهم السلام، در مقابله با قابیل و فرعون و نمرود، از تداومبخشان این کشمکش ازلی و ابدیاند؛ کشمکشی که با ظهور پیغمبر خاتم صلیاللهعلیهوآله، به اوج خود رسیده و آخرین پردۀ آن به روی صحنه رفت. اگرچه که همواره شخص یا اشخاصی خاص، شاخص هر یک از دو سوی این نبرد بودهاند، اما در حقیقت، داستان، داستان نبرد دو جریان است: جریان حق و باطل؛ و چه بهتر که بگوییم: داستان کتاب هستی، داستان نبرد تمدن الهی با تمدنهای غیرالهی است؛ داستانی که خالق آن، پایان خوشی را برایش در نظر گرفته و آنچنانکه اهلنظر گفتهاند و میگویند، چند صفحهای بیشتر به شروع این پایان خوش باقی نمانده است.
۲. شاید بتوان گفت که مهمترین جریان جاری در مقطع کنونی تاریخ نیز عبارت است از: بهچالشکشیدهشدن تمدنهای غیرالهی، بهخصوص تمدن غربی مبتنی بر لیبرالدموکراسی و سرمایهداری. مواجهۀ یک تمدن با چالش، از سوی تمدن رقیب، امری طبیعی است؛ همچنانکه تمدن غیرالهی غرب، از سوی تمدن الهی اسلام، مدتهاست که به چالش کشیده شده و به عقیدۀ ناظران منصف، پیروز این مصاف، تمدن الهی اسلام است؛ چالش و مصافی که پس از شکلگیری حکومت دینی در ایران اسلامی، اقدام به خلق نظامها و سیستمهای مبتنی بر دین در آن و آغاز الگوگیری از آن در جهان، فصل جدید و جدیتری را تجربه کرد. اما اینکه یک تمدن، از سوی منابع انسانی و تودههای اجتماعی خود مورد چالش واقع شود، همان چیزی است که اکنون نسبت به تمدن غرب در جریان بوده و در ابعاد مختلف، نیازمند کارشناسیها و بررسیهای بسیاری است.
۳. ظهور و بروز یک تمدن در عینیت زندگی، دارای چهار عنصر اساسی است: فرهنگ، اقتصاد، سیاست و نظامیگری. حکومتها در واقع، برایند اجتماعی یک تمدن بوده که هر یک از چهار عنصر مذکور، در رابطهای متقابل، از یک سو مقوم آن و از سوی دیگر نتیجۀ آن است. از همین رو بهمنظور ایجاد یک حکومت بر اساس یک تمدن، تولید سیستمهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی مبتنی بر آن تمدن ضروری است؛ همچنانکه برای ارزیابی یا بهچالشکشیدن یک تمدن و حکومت زاییده از آن نیز به بررسی عملکرد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی آن تمدن و حکومت احتیاج است.
۴. طبیعی است که انسان، خصوصا انسان غربی، بهجهت تمرکز بر مادیات از یک سو و حجاب رسانهای موجود در دنیای امروز از سوی دیگر، با لایههای مادی تمدن، ارتباط بیشتری برقرار کرده و نسبت به تأثیر آن بر زندگی خود، ادراک بهتری دارد. بر همین اساس، ملموسترین وجه از وجوه تمدنی و حکومتی مورد توجه انسانها، عبارت است از: اقتصاد. در جریان چالش تمدنی اخیر در غرب، که بهدنبال پیشبینی رهبر عزیز، حکیم و روشنبین انقلاب اسلامی رخ داد نیز آنچه مورد سؤال و اعتراض است، سیستم اقتصادی غرب و نظام سرمایهداری حاکم بر جوامع غربی است. اکنون پس از مدتها اعتراض از سوی دلسوزان و نخبگان غربی و غیرغربی، تودههای مختلف اجتماعی ساکن در حوزۀ تمدنی غرب نیز به آسیبهای ناشی از اقتصاد غربی پی برده و کارکرد سوء آن در زندگی خود را لمس کردهاند. از همین رو به مقابله با آن برخاسته و «جنبش تسخیر والاستریت» را بهعنوان نماد سیستم اقتصادی غرب شکل دادهاند.
۵. براساس آنچه ذکر شد، نابودی کامل تمدن غیرالهی غرب، مستلزم اقداماتی برای بهچالشکشیدن تمامی وجوه و عناصر چهارگانۀ آن است. جدیت بیش از پیش پایگاه تمدن الهی اسلام، یعنی ایران اسلامی، برای ایجاد سیستمهای دینی (خصوصا طراحی و اجراء سیستم اقتصادی اسلام، بهعنوان یکی از وجوه مهم جهاد اقتصادی)، عبور از نظریهپردازیهای صرف، رفع نیازهای عینی انسان و تولید سبک زندگی الهی از یک سو و تکامل ادراکی جوامع غربی، در نتیجۀ فعالیت نخبگان و پایداری در مقابله با حکومتهای پوسیده اما پلیسی غرب از سوی دیگر، در تحقق این مهم نقش جدی دارند. از همین رو، شکلگیری دومینوی جنبشها، یعنی: «جنبش تسخیر هالیوود» بهعنوان نماد سیستم فرهنگی غرب، «جنبش تسخیر پنتاگون» بهعنوان نماد سیستم نظامی غرب و در نهایت «جنبش تسخیر کاخ سفید» بهعنوان نماد سیستم سیاسی غرب، در آیندهای نه چندان دور، واقعیتی انکارناپذیر است؛ جنبشهایی که نتیجۀ طبیعی تأثیرات سوء فرهنگی، سیاسی و نظامی تمدن غرب بر جوامع انسانی بوده و تحقق آن، بهدنبال بیداری اسلامی در منطقۀ خاورمیانه، نویدبخش ظهور منجی کل، حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه خواهد بود، انشاءالله.
📌 منتشرشده در پایگاه خبری رجانیوز: https://www.rajanews.com/news/95132
🏷 #نوشتار #یادداشت #تمدن_نوین_اسلامی #تمدن_غرب #فرهنگ #اقتصاد #سیاست #نظامیگری
🆔 @Smh_Doaei
🔰 عیب مِی جمله بگفتی هنرش نیز بگو
▪️ چندجملهای در قدردانی از سعید آقاخانی
✍️ سید محمدحسین دعائی
چند روز پیش، سری پنجم از سریال تلویزیونی «نونخ» تمام شد؛ یک سریال طنز به کارگردانی «سعید آقاخانی».
شاید در نگاه اول، به این نتیجه برسیم که سخنگفتن از امثال این سریال، کار امثال ما نیست. اما نه؛ هست! وقتی امثال ما در مقابل تولیدات سخیف یا مسموم فرهنگی، بهدرستی موضع گرفته و زبان به انتقاد باز میکنند، وظیفه دارند که اگر نقطۀ روشنی در این عرصه دیدند هم از آن تجلیل کرده و زبان به تشکر بگشایند؛ چراکه لإن شکرتم لأزیدنکم.
«نونخ» علیرغم بعضی ضعفها، نقاط قوت فراوانی دارد:
▪️ نجیب و مؤدب است؛ یعنی در عین ورود به حوزۀ طنز، از خطقرمزها عبور نکرده و ردهبندی سنی ندارد.
▪️ به خانواده و ارزشهای خانوادگی وفادار است.
▪️ تصویری ملموس و عامهپسند از نگاه توحیدی، خدامحوری و توکل را به مخاطب ارائه میدهد.
▪️ در پی ترویج فضائل اخلاقی است؛ مواردی مثل: سادهزیستی، قناعت، پاکدستی، صداقت، صبر، حسن خلق و تعاون.
▪️ خوبیها و بدیها را کنار هم نشانده و بیننده را به مقایسه و تطبیق وامیدارد.
▪️ به سبک زندگی بومی اصالت داده و در دام خودباختگی فرهنگی نمیافتد.
▪️ بخشهایی از دنیای پیچیدۀ مردمشناسی و جامعهشناسی را با زبانی ساده تبیین میکند.
▪️ واقعیتهای تلخ و شیرین موجود در مسیر زندگی ـ که در هم تنیده و باید با هم دیده شوند ـ را به تصویر میکشد.
▪️ عدالت رسانهای را محقق کرده و دوربین را از مرکز به حاشیه برده است.
▪️ مشکلات و محرومیتهای مردمِ دور از مرکز را نشان داده و میکوشد تا از این طریق به رفع آنها کمک کند.
▪️ همچنین در عین اشاره به ضعفها، از پیشرفتهای کشور در حوزههای مختلف هم سخن میگوید.
آری؛ کارنامۀ «سعید آقاخانی» در سریال «نونخ» نشان داد که:
▪️ میتوان بدون لودگی و هنجارشکنی خنداند؛
▪️ میتوان در عین تداوم، به ورطۀ تکرار نیفتاد؛
▪️ میتوان بین شهرت و شرافت جمع کرد؛
▪️ میتوان در ضمن انتقاد، به مخاطب امید داد؛
▪️ و میتوان بدون لجبازی با رسانۀ ملی یا تاختوتاز و ریختوپاش در شبکۀ نمایش خانگی، برای مردم کار کرد و محبوب شد.
و به همین خاطر است که با صدای بلند باید گفت:
آقای آقاخانی! متشکریم ...
🏷 #نوشتار #یادداشت #سریال_نونخ #سعید_آقاخانی #هنر_متعهد
🆔 @Smh_Doaei
هدایت شده از سیاهمشق | سید محمدحسین دعائی
🔰 این صدای گرفته
▪️ دلنوشتهای بهبهانۀ سیوچهارمین سالگرد آغاز رهبری حضرت آیة الله خامنهای
✍️ سید محمدحسین دعائی
دیروز، پیر پیلافکن ما، در هشتاد و چهار سالگی، هفتاد دقیقه در مراسم بزرگداشت رحلت امام بزرگوار سخنرانی کرد و البته صدایش گرفت.
میخواهم از همین صدای گرفته بنویسم؛ همین صدای گرفتهای که شنیدنش دلمان را باز میکند؛ همین صدای گرفتۀ راهگشا.
صدایی که از سالها تکرار حق گرفته، نه از خستگی.
صدایی که گرفتگیاش عجین با پختگی است.
صدایی که در عین گرفتگی، دروازههای حکمت را به روی بشر امروز گشوده است.
صدایی که در پیچ و خم کوچههای شلوغ دهکدۀ جهانی، حامل پیغامهای مهمی از هفت شهر عشق است.
صدایی که به رغم بدخواهان عنود و حسود، اگرچه گرفته، اما همچنان در جهان طنینانداز است.
آری؛ این صدای حقیقت، صدای اصالت و صدای معنویت است؛
این صدای انقلاب اسلامی است.
صدایی که قرآنگونه، غبارروب قلب مؤمنان است و آیینۀ دق منافقان.
صدایی که بهسان نسیم، دل تفتیدۀ مستضعفان را خنک میکند.
صدایی که همچون گردباد، بساط مستکبران را در هم میپیچد.
صدایی که درسها داده است، سخنها رانده است، خطبهها خوانده است و یادگارهایی ماندگار آفریده است.
صدایی که شجاعت و مظلومیت علوی را، هیبت و حکمت حسنی را و عزت و غربت حسینی را با هم دارد.
صدایی که شبها نالیده است و روزها غریده.
صدایی که به رنگ خداست.
صدایی که هیچوقت کمفروشی نکرده؛ چه قبلها ـ در اوج جوانی ـ که لاجرعه گوش را سیراب میکرد؛ و چه حالا ـ در پختگی پیری ـ که پیالهپیاله مینوشاند.
آری؛ ما با این صدا بزرگ شدهایم.
ما ـ جوانهای انقلاب ـ چهل سال است که داریم با این صدا زندگی میکنیم.
این صدا، موسیقی متن زندگی ماست.
تُن این صدا، طنین این صدا، جوهر این صدا، رنگ این صدا، مردانگی این صدا، پختگی این صدا، ملاحت فارسی این صدا، لحن عربی این صدا، گویش معیار این صدا، لهجۀ خراسانی و آذری این صدا و خلاصه جذابیت و نورانیت این صدا، همۀ عشق ماست.
ما در تمام این سالها،
با طنازی این صدا خندیدهایم و با بغض آن گریستهایم.
با وقار آن آرام شدهایم و با شور آن به هیجان آمدهایم.
با طمأنینۀ آن بر بالش امنیت آرمیدهایم و با نهیب آن از خواب غفلت پریدهایم.
با لرزش آن لرزیدهایم و در آغوش غرش آن غنودهایم.
ما درس دین و دنیا را با این صدا آموختهایم.
صدایی که صلابت خمینی و لطافت طباطبائی، در آن به هم رسیدهاند.
صدایی که هم ترنّم عرفان را دارد و هم طنین حماسه را.
این صدا شاید گاهی بگیرد، اما هیچوقت گم نمیشود؛ چون در حافظۀ تاریخی جهان ثبت است؛ چون صدای سخن عشق است.
پس برای همیشه ماندن، باید در این صدا گم شد؛ و شدهایم.
این صدا ـ این صدای سحرآمیز و خاطرهانگیز ـ همۀ هویت ماست.
این صدا، تصویر حقیقی پروفایل ما در دنیای لبریز از مجاز امروزی است.
این صدا، نه فقط صدای ملت ایران، که صدای امت اسلامی است؛ صدای همۀ مظلومان و مستضعفان جهان.
آری؛ دیروز این صدا گرفته بود؛ و چرا نگرفته باشد؟
اصلا اگر نگرفته بود تعجب داشت.
کسیکه سالهاست حنجرهاش را خنجر کرده است و تیزی کلامش را بر قلب تاریک اهریمن فرومیبرد، باید هم صدایش بگیرد.
تازه این گرفتگی صدا چه اهمیتی دارد، وقتی پیرنامرد مفلوک و خرفت حاکم بر مثلا ابرقدرت دنیا، تا یک مزخرف نامربوط نگوید یا زمین نخورد، روزش شب نمیشود؟
الغرض، گرفتگی صدای رهبر عزیزتر از جان ـ که عمرش دراز و پرچمش همیشه بر فراز باد ـ عجیب نیست؛ بلکه این صافی صداهای ماست که عجیب است.
آری؛ باید مجروح جهاد تبیین شد که اجرش از شهادت اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست.
🏷 #نوشتار #یادداشت #رهبر_معظم_انقلاب #انقلاب_اسلامی #جهاد_تبیین
🆔 @Smh_Doaei
🔰 نگهبانی از نگهبان
▪️ چند نکتۀ مهم دربارۀ «شورای نگهبان» با تکیه بر منظومۀ فکری «رهبر حکیم انقلاب»
✍️ سید محمدحسین دعائی
۱. نهاد قانونی و مقدس #شورای_نگهبان، بر پایۀ دانش و تقوای جمعی از عادلترین و مورداعتمادترین شخصیتهای حوزوی و دانشگاهی کشور بنا شده و به همین خاطر یکی از مهمترین مظاهر اقتدار و افتخار جمهوری اسلامی است.
۲. تخریب شورای نگهبان، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، همواره یکی از مهمترین اهداف دشمنان اسلام بوده است. به همین خاطر هر کسی که در مسیر تخریب این شورا قدم بردارد، مرتکب عملی غیرعقلی، غیرشرعی و غیرانقلابی شده و خواسته یا ناخواسته با جبهۀ دشمن همراهی کرده است.
۳. تخریب شورای نگهبان فقط در قالب مخالفت با اصل شورای نگهبان رخ نمیدهد؛ بلکه در ضمن تضعیف این نهاد و زیر سؤال بردن تصمیمهای آن نیز محقق میشود.
۴. تخریب شورای نگهبان از یک سو به بیاعتباری انتخابات و سپس بیاعتباری نهادهای مبتنی بر انتخابات منجر شده و از سوی دیگر اسلامیت نظام را خدشهدار میکند.
۵. شورای نگهبان یقینا در کشف واقع معصوم نیست. اما هرگز نمیتوان و نباید با مستمسک قرار دادن این عدم عصمت، حجیت قانونی این نهاد و فصلالخطاببودن نظرات آن را منکر شد.
۶. با توجه به مصالح اهمی که در محافظت از اصل شورای نگهبان و التزام به تصمیمات این نهاد وجود دارد، هیچکس حق ندارد حتی با یقین به اشتباه شورا، طوری به آن اعتراض کند که تخریب و تضعیفش را به دنبال داشته باشد.
۷. بسیاری از اشکالاتی که در عملکرد شورای نگهبان دیده میشود، ناشی از فقدان یا ضعف قانون است. فلذا بهجای حمله به اعضای این شورا، باید به ارتقاء نرمافزار آن کمک کرد.
۸. همۀ منتقدان شورای نگهبان یکسان نیستند. بعضی بهخاطر مخالفت با اسلام و انقلاب اسلامی و با التفات به اثر مقابله با شورا به انتقاد مشغولند. اما بعضی دیگر به لوازم انتقاد خود توجه نداشته و از اثرات آن غافلند. به امید دفع شر دستۀ اول و تنبه دستۀ دوم.
۹. به موازات تجدیدنظرطلبان و ساختارشکنان، نیروهای انقلاب نیز به برخی از تصمیمات شورای نگهبان، مثل عدم احراز صلاحیت بعضی صالحان و تأیید صلاحیت بعضی ناصالحان انتقاد دارند. اما در عین تلاش برای رفع مشکل، از تضعیف شورا خودداری کرده و بهخاطر تأمین مصالح اهم، به تشخیص آن تن دادهاند.
۱۰. آنچه گفته شد هرگز بهمعنای نفی ضرورت تلاش برای جبران خطاهای رخداده نیست؛ تلاشی که قطعا به تصمیمات شورای نگهبان برکت داده و زمینۀ جلب بیشتر تفضلات الهی را فراهم میآورد.
🏷 #نوشتار #یادداشت #شورای_نگهبان #انتخابات
🆔 @Smh_Doaei
🔰 مدالآوران میدان محبت
✍️ سید محمدحسین دعائی
شنیدهای میگویند برای بعضی چیزها نمیشود قیمت گذاشت؟
مثلا «مدال» که جدای از ارزش ریالی و دلاری فوق العاده، ارزش حقوقی و معنوی فراوانی هم دارد.
حالا فکر کن یک جوان جویای نام و طالب تعالی، مدالی که با هزاران زحمت به دست آورده و نشانۀ موفقیت اوست را به دیگری هدیه بدهد.
واقعا منطق این کار چیست؟ اصلا آیا منطق و عقلانیتی دارد؟ حتما که دارد. چون اگر نداشت، حُکماً عقلائی همچون «مدالآوران المپیادهای علمی» انجامش نمیدادند.
آری؛ در زمانهای که بعضیها برای رسیدن به امثال این مدالها در میادین مختلف، حاضرند خودشان و وطنشان را بفروشند، این جوانهای بامعرفت، آنها را به «رهبر انقلاب» هدیه دادند.
اما چرا؟
پاسخ آن است که: چون به لذت کم قانع نیستند و میخواهند لذت بیشتری را تجربه کنند.
بهدستآوردن مدال، بهگردنآویختن مدال، نگهداشتن مدال و نمایشدادن مدال، قطعا «لذت» دارد؛ اما لذت دیدار محبوب، شادکردن محبوب، ابراز علاقه به محبوب، اثبات محبت خود به محبوب و اعلام وفاداری به راه محبوب خیلی خیلی بیشتر است.
جوانان مدالآور، قبل از آنکه «مدال»هایشان را به رهبر محبوبشان بدهند، «دل»هایشان را به او داده بودند؛ دلهایی که با معجزۀ «محبت»، از طلا و نقره قیمتیتر شدهاند.
بهقول خواجۀ شیراز:
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
دانشآموزان نخبۀ این کشور مدالهایشان را به «محبوب» هدیه دادند تا «مدال محبت» بگیرید؛ و گرفتند.
آنها میخواستند فقط او را ببینید و با او یک «نماز» بخوانند؛ نمازی که به قول آیة الله بهجت، اگر سلاطین عالم میدانستند چه لذتی در آن است، بهخاطر آن دست از سلطنت خود میکشیدند.
وه که چه معاملۀ پُرسودی ...
مدال دادند، اما در مقابل از «نائب امام زمان ارواحنا فداه» وعدۀ «دعا» گرفتند.
مدال دادند، اما از او «چفیه» ـ نماد مجاهدت ـ ، «انگشتر» ـ نشان معنویت ـ و مهمتر از انگشتر، «انگیزه» گرفتند.
تازه ... همان مدالها را هم از دست ندادند:
«مدالها را از شما فرزندانم قبول میکنم، اما معتقدم باید نزد خودتان باشد. بنابراین مدالها را که مایۀ سرافرازی است به شما بازمیگردانم.»
بله دیگر؛ معامله با «خدا» و «دوستان خدا» همهاش سود است.
هم لذت هدیه به محبوب را چشیدند، هم از باغ وصل او گلی چیدند و هم دوباره به مدالهایشان رسیدند؛ مدالهایی که چون مقبول محبوب واقع شده و از دست او رسیدهاند، حالا ارزش و درخشش بیشتری هم دارند.
آری؛ مدالآوران دلدادۀ ما ثابت کردند میتوان «علم» را با «عشق»، «سواد» را با «سودا»، «ریاضیات» را با «معنویات» و «محبت» را با «معرفت» جمع کرد.
آنها هرچه مدال طلا و نقره داشتند را به رهبر انقلاب تقدیم کردند. دمشان گرم. اما خودشان هم میدانند که او به این مدالها نیازی ندارد. چراکه به قول امام صادق علیه السلام، اگر همۀ دنیا را به یک مدال طلا تبدیل کنند، آن را به گردن مؤمن واقعی بیاویزند و این مدال از گردن او بیفتد، آنقدر برایش بیارزش است که نه آویختهبودنش را متوجه میشود، نه افتادنش را.
آنها میخواستند رهبر انقلاب را خوشحال کنند که کردند.
البته این را هم میدانند که دغدغۀ این روزهای او چیست و مصمماند که آن را نیز برطرف کنند.
آنها میدانند خوشحالی او وقتی کامل میشود که با «مشارکت حداکثری مردم»، یک «رئیسجمهور شایسته و انقلابی»، جای خالی «رئیسی عزیز» را پُر کند.
آنها میدانند که او برای شکلگیری «خیزش علمی» و «جهش پیشرفت» در کشور، به جوانان این مرز و بوم دل بسته؛ جوانانی که خودشان ـ و نه مدالهایشان ـ گنجهای اصلی این کشورند؛ همانهایی که میتوانند تاریخ را عوض کنند.
راستی!
او ـ همان رهبر محبوب جوانهای دانشمند و عاشقپیشۀ این کشور ـ خودش هم مدال است؛ مدال خدا به ایران اسلامی.
او را خدا به ما داده که قدرش را بدانیم و زیر سایهاش طعم «زندگی همراه با بندگی خدا» را بچشیم.
پس مدال که هیچ؛ جان خودمان را هم نثارش میکنیم.
📌 منتشرشده در پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=45020
🏷 #نوشتار #یادداشت #رهبر_معظم_انقلاب #جوان #عشق #لذت_برتر
🆔 @Smh_Doaei
هدایت شده از سیاهمشق | سید محمدحسین دعائی
ولایتمدار عزیز، سلام!
بار دیگر توفیق یارمان شده و دست تقدیر، ما را در آستانۀ «غدیر» ـ بزرگترین عید عالم هستی ـ قرار داده است.
«غدير» نماد پیوندِ «توحید» و «ولایت» است.
«غدیر» نمود پیوستِ «رسالت» و «امامت» است.
«غدير» نمايشگاهِ «ولایة علی بن ابیطالب حصنی» است.
«غدیر» تجلیگاهِ «علیٌّ منّی و أنا منه» است.
«غدير» صراط مستقيمِ «عرفان» است.
«غدیر» شاهراه وصول به مقامِ «ولایت» است.
«غدير» روزِ «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلىٌّ مَولاه» است.
«غدير» روز «اللَهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ» است.
«غدير» روز محک است؛ روز تمايز ايمان و كفر؛ روز تقابل خلوص و نفاق؛ روز تعارض صفا و حيله؛ و روز تباین نور و ظلمت.
«غدير» روز درخشش خورشيد عالمتاب حقیقت، از پس ابرهای متراکم غفلت، بر صفحۀ نفس بشریت است.
«غدیر» روز صدور امر الهی به لزوم كشف حجاب از چهرۀ تابناک ولايت است.
«غدير» روز سرآمدن زمان تقيّه و پیروزی جنود عقل بر جنود جهل است.
«غدیر» روز سرسپردگى است.
«غدير» روز بيعت با آزادگی است.
«غدیر» روز معاملۀ نفس با نفیسترین متاع ملک و ملکوت است.
آری! «غدير» روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله، با بالابردن دست على بن ابیطالب علیه السلام، پرچم ولایت ازلی او را تا ابد به اهتزاز درآورده و طنین خطبۀ مولویتش را از ناسوت به لاهوت رساند؛ و از همین روست که «غدیر» عيد الله الاكبر است.
اما باید بدانیم که «غدیر» تازه شروع ماجراست؛ شروع ماجرایی که همۀ بلادیدگان عصر غیبت، در انتظار پایان خوش آن، دست به دعا برداشتهاند؛ و چه دعائی بالاتر و مؤثرتر از زمینهسازی برای ظهور وارثِ «غدیر»؟ ظهور وارثِ «ذوالفقار»؛ ظهور وارث جلال و جمال علوی؛ ظهورِ «مهدی موعود» که جز بهدنبال مجاهدت مهدیباوران و مهدییاوران محقق نخواهد شد؛ ظهوری که درمان همۀ دردهای ظاهری و باطنی ماست.
«غدیر» به ما میگوید که اگر كسى همۀ خود را به خدا بدهد، خدا نيز براى اوست.
«غدیر» یعنی: اين راه برای همیشه باز است.
اما آیا ما را نیت و همت رفتن هست؟
اگر هست، بسم الله ... .
🏷 #نوشتار #یادداشت #عید_غدیر #توحید #ولایت #امیرالمؤمنین #امام_زمان
🆔 @Smh_Doaei