eitaa logo
سیاه‌مشق | سید محمدحسین دعائی
208 دنبال‌کننده
605 عکس
222 ویدیو
5 فایل
عضوی کوچک از جامعه حوزویان مشغول به تدریس، تحقیق و تبلیغ در جبهه انقلاب اسلامی مسئول قرارگاه مکتب توحید درگاه ارتباط: @SmhDoaei
مشاهده در ایتا
دانلود
هر عاشقی که دل به امید تو گرم داشت از راز شیر شرزه شیراز آگه است 🏷 🆔 @Smh_Doaei
از جان هر آن‌که خادم این آستان بود یا شیر شرزه می‌شود او یا شهید عشق 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 اربعین عشق این‌جا: زمین عشق، زمان: اربعین عشق چیزی نمانده است به عین الیقین عشق آشفتگان زلف حبیب از پی نیاز خود را رسانده‌اند به حبل المتین عشق از اندرون دوزخ دنیای دون‌صفت پرواز کرده‌اند به خلد برین عشق شیران شیرخواره دوباره نشانده‌اند تیر و کمان حرمله را در کمین عشق دانی که از چه هروله دارند سوی دوست؟ عشاق را هُدی است نوای حزین عشق در این مسیر، عشق به آخر رسیده است در این مسیر می‌شنوی آفرین عشق کاری جز عاشقی مکن ای دل چرا که هست عالم رهین آدم و آدم رهین عشق «لبیک یا حسین» جهان را گرفته است آری جهان‌گشاست دم آتشین عشق تلخ است اگرچه طعنه اغیار و زهر هجر شیرین شده‌ست کام دل از انجبین عشق ما می‌رویم و سینه‌زدن‌ها همیشه هست ثبت است بر جریده عالم طنین عشق ما حامیان حامی دینیم تا ابد دینی که دائمی است به یُمن یمین عشق ای عاشقان حضرت معشوق از ازل تا روز حشر، وعده ما: اربعین عشق 🗓 اربعین ۱۴۳۵ 🏷 🆔 @Smh_Doaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 مهر خوبان مهر خوبان دل و دین از همه بی‌پروا برد رخ شطرنج نبرد آن‌چه رخ زیبا برد تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت از سمک تا به سمایش کشش لیلا بود من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد من خسی بی‌سروپایم که به سیل افتادم او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد جام صهبا ز کجا بود مگر دست که بود که در این بزم بگردید و دل شیدا برد خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود که به یک جلوه ز من نام و نشان یک‌جا برد خودت آموختِیَم مِهر و خودت سوختِیَم با برافروخته رویی که قرار از ما برد همه یاران به سر راه تو بودیم ولی خم ابروت مرا دید و ز من یغما برد همه دل‌باخته بودیم و هراسان که غمت همه را پشت سر انداخت مرا تنها برد 🏷 🆔 @Smh_Doaei
یکی از بهترین کتاب‌های موجود دربارۀ کتاب «مهر تابان»، تألیف است؛ کتابی که در آن، حکایت عشق یک شاگرد به استاد،‌ با قلمی شیرین و شیوا روایت شده است. تبیین ابعاد نادیده‌ای از شخصیت علامه و معرفی مکتب علمی و عملی ایشان، بخش‌های دیگری از محتوای این کتاب را شکل می‌دهند. پ.ن: مهر تابان،‌ چشم مرا به دو جهان 📚 و ❣️باز کرد. این کتاب حجت طلبگی من است ... 🆔 @Smh_Doaei
🔰 جز توام پناهی نیست ... به غیر عشق توام ای صنم گناهی نیست چرا به‌سوی منت از کرم نگاهی نیست من از جفای تو بر درگه تو می‌نالم کجا روم چه کنم جز توام پناهی نیست بگفتی‌ام ز کمندم بجوی راه فرار به‌جز به‌سوی تو از هیچ سوی راهی نیست کس از تو رو نتوانست درگریز آرد که در احاطه حُکمت گریزگاهی نیست ملوک را سر ذلت بر آستانه توست بلی به غیر تو در مُلک پادشاهی نیست اگر به قهر کُشی ور به لطف بنوازی سؤال معترض و حکم دادخواهی نیست صغیر جز تو ندارد مراد و منظوری به صدق دعوی او از تو به گواهی نیست 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 مهر تابان تو ... ▪️ غزلی تازه منتشرشده از رهبر معظم انقلاب از سر ره تا غبار افشاند جان برخاستم چون الف در وصل جانان از میان برخاستم غرق خون هرچند جام روزی‌ام چون لاله بود از کنار خوان قسمت شادمان برخاستم مقصد از سامان هستی مهر تابان تو بود همچو شبنم چهره چون دادی نشان برخاستم در لگدکوب حوادث جان دیگر یافتم چون غبار از زیر پای کاروان برخاستم همچو بلبل با گرانجانان ندارم الفتی طوطیان تا لب گشودند از میان برخاستم صحبت شوریده‌حالان مایه شوریدگی است با «امین» هرگه نشستم بی‌امان برخاستم 🏷 🆔 @Smh_Doaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دو جمله عصارۀ مکتب ماست: آخر مطلب است و وصول به و حضور در محضر حضرت ؛ و این غایت آمال اشخاصی است که به خدا دارند. 🆔 @Smh_Doaei
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقاسیدابراهیم! دستمان خالیِ خالی است. امشب از سیدالشهداء برای ما هم و و بخواهید. 🆔 @Smh_Doaei
🔰 مدال‌آوران میدان محبت ✍️ سید محمدحسین دعائی شنیده‌ای می‌گویند برای بعضی چیزها نمی‌شود قیمت گذاشت؟ مثلا «مدال» که جدای از ارزش ریالی و دلاری فوق العاده، ارزش حقوقی و معنوی فراوانی هم دارد. حالا فکر کن یک جوان جویای نام و طالب تعالی، مدالی که با هزاران زحمت به دست آورده و نشانۀ موفقیت اوست را به دیگری هدیه بدهد. واقعا منطق این کار چیست؟ اصلا آیا منطق و عقلانیتی دارد؟ حتما که دارد. چون اگر نداشت، حُکماً عقلائی همچون «مدال‌آوران المپیادهای علمی» انجامش نمی‌دادند. آری؛ در زمانه‌ای که بعضی‌ها برای رسیدن به امثال این مدال‌ها در میادین مختلف، حاضرند خودشان و وطنشان را بفروشند، این جوان‌های بامعرفت، آن‌ها را به «رهبر انقلاب» هدیه دادند. اما چرا؟ پاسخ آن است که: چون به لذت کم قانع نیستند و می‌خواهند لذت بیشتری را تجربه کنند. به‌دست‌آوردن مدال، به‌گردن‌آویختن مدال، نگه‌داشتن مدال و نمایش‌دادن مدال، قطعا «لذت» دارد؛ اما لذت دیدار محبوب، شادکردن محبوب، ابراز علاقه به محبوب، اثبات محبت خود به محبوب و اعلام وفاداری به راه محبوب خیلی خیلی بیشتر است. جوانان مدال‌آور، قبل از آن‌که «مدال»هایشان را به رهبر محبوبشان بدهند، «دل»هایشان را به او داده بودند؛ دل‌هایی که با معجزۀ «محبت»، از طلا و نقره قیمتی‌تر شده‌اند. به‌قول خواجۀ شیراز: از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما خاک زر شود دانش‌آموزان نخبۀ این کشور مدال‌هایشان را به «محبوب» هدیه دادند تا «مدال محبت» بگیرید؛ و گرفتند. آن‌ها می‌خواستند فقط او را ببینید و با او یک «نماز» بخوانند؛ نمازی که به قول آیة الله بهجت، اگر سلاطین عالم می‌دانستند چه لذتی در آن است، به‌خاطر آن دست از سلطنت خود می‌کشیدند. وه که چه معاملۀ پُرسودی ... مدال دادند، اما در مقابل از «نائب امام زمان ارواحنا فداه» وعدۀ «دعا» گرفتند. مدال دادند، اما از او «چفیه» ـ نماد مجاهدت ـ ، «انگشتر» ـ نشان معنویت ـ و مهم‌تر از انگشتر، «انگیزه» گرفتند. تازه ... همان مدال‌ها را هم از دست ندادند: «مدال‌ها را از شما فرزندانم قبول می‌کنم، اما معتقدم باید نزد خودتان باشد. ‌بنابراین مدال‌ها را که مایۀ سرافرازی است به شما بازمی‌گردانم.» بله دیگر؛ معامله با «خدا» و «دوستان خدا» همه‌اش سود است. هم لذت هدیه به محبوب را چشیدند، هم از باغ وصل او گلی چیدند و هم دوباره به مدال‌هایشان رسیدند؛ مدال‌هایی که چون مقبول محبوب واقع شده و از دست او رسیده‌اند، حالا ارزش و درخشش بیشتری هم دارند. آری؛ مدال‌آوران دلدادۀ ما ثابت کردند می‌توان «علم» را با «عشق»، «سواد» را با «سودا»، «ریاضیات» را با «معنویات» و «محبت» را با «معرفت» جمع کرد. آن‌ها هرچه مدال طلا و نقره داشتند را به رهبر انقلاب تقدیم کردند. دمشان گرم. اما خودشان هم می‌دانند که او به این مدال‌ها نیازی ندارد. چراکه به قول امام صادق علیه السلام، اگر همۀ دنیا را به یک مدال طلا تبدیل کنند، آن را به گردن مؤمن واقعی بیاویزند و این مدال از گردن او بیفتد، آن‌قدر برایش بی‌ارزش است که نه آویخته‌بودنش را متوجه می‌شود، نه افتادنش را. آن‌ها می‌خواستند رهبر انقلاب را خوشحال کنند که کردند. البته این را هم می‌دانند که دغدغۀ این روزهای او چیست و مصمم‌اند که آن را نیز برطرف کنند. آن‌ها می‌دانند خوشحالی او وقتی کامل می‌شود که با «مشارکت حداکثری مردم»، یک «رئیس‌جمهور شایسته و انقلابی»، جای خالی «رئیسی عزیز» را پُر کند. آن‌ها می‌دانند که او برای شکل‌گیری «خیزش علمی» و «جهش پیشرفت» در کشور، به جوانان این مرز و بوم دل بسته؛ جوانانی که خودشان ـ و نه مدال‌هایشان ـ گنج‌های اصلی این کشورند؛ همان‌هایی که می‌توانند تاریخ را عوض کنند. راستی! او ـ همان رهبر محبوب جوان‌های دانشمند و عاشق‌پیشۀ این کشور ـ خودش هم مدال است؛ مدال خدا به ایران اسلامی. او را خدا به ما داده که قدرش را بدانیم و زیر سایه‌اش طعم «زندگی همراه با بندگی خدا» را بچشیم. پس مدال که هیچ؛ جان خودمان را هم نثارش می‌کنیم. 🏷 🆔 @Smh_Doaei