eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۲۴): ‼️«جمهوری اسلامی ایران»؛ منشوری از تزاحمات بی‌پایان! سخن از تضاد و پارادوکس بین مفاهیم و در بیان و تحلیل جامعه‌شناسانه غربی دکتر شریعتی بود که دامنه آن به تناقض و پارادوکس بین مفاهیم و در بیان و تحلیل فلسفی غربی دکتر حائری کشید. این دو فارغ‌التحصیل ، اگر زنده می‌ماندند در جمهوری اسلامی ایران، بنظرم شدیداً در مقابل یک‌دیگر، جبهه‌گیری و حتی لشگرکشی آشتی‌ناپذیری برپا می‌کردند! پارادوکس مذکور سایه‌افکن بخش قابل توجهی از سران نهضت+نظام و ایران گردید که بزرگترین خسارات معنوی را بر وارد ساخت و متاسفانه کمتر کسی به آسیب‌شناسی این مسئله پرداخته است! از آن‌جا که معضل مذکور یکی از «چالش‌های امام در تشکیل نظام» بود و در آستانه انتخابات مجالس ۱۴۰۲ هستیم، این مطلب را بنده در اولویت بررسی‌های موشکافانه خود قرار دادم. زیرا این مبحث، خودبخود پای و نیز را هم به میان می‌کشد و اگر چنین پارادوکسی، حل‌وفصل نشود، به همه این مفاهیم ارزشمند و حیاتی، لطمه و ضربه مهلکی وارد می‌سازد. چنانکه دامنه این مسئله و مباحث ذی‌ربط آن، سایر ارکان و امور ملی و فراملی را فرا گرفت. تا آنجا که اگر شیخ اکبر رفسنجانی، با تمسک به گفتمان ، نظام را تخطئه می‌کند یا شیخ حسن سمنانی، با گفتمان به جنگ انقلابی‌گری برخاسته و چرخش را (در تقابل با چرخ زندگی ملت!) تخطئه می‌کند و یا هواداران شعار احمقانه «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران»! سر می‌دهند و از را تخطئه می‌کند و بالاخره امروز دکتر ، پرچمدار چنین انحرافات خطرناک فکری/سیاسی می‌گردد و دم از عدم حمایت ملت از و ترجیح بر می‌زند تماماً ریشه در همین قضایای حل ناشده و ظاهراً پارادوکسیکالی دارد که در صدد ترسیم ابعاد و اعماق مسئله هستیم تا برسیم به ترسیم راه‌های برون‌رفت واقعی قصه. اگر دعوایی بین آیة‌الله بهشتی و آیة‌الله مصباح در موضوع و و جای‌گاه مطرح بود و اگر آیة‌الله خامنه‌ای، تئوری را مطرح و در بیانیه ، مفهوم را برجسته می‌کنند، تماماً به همین ریشه برمی‌گردد. اگر شاهد صف‌آرائی امثال ظریف در تقابل امثال و هستیم، به همین ریشه برمی‌گردد. بنابراین با فراگیری مواجه هستیم که بصورت همه‌جانبه همه امور ملت و حکومت را در بر گرفته است و خواهد گرفت. بنده در سرآغاز این مبحث، را قدر مشترک و نظام مطرح کردم و اینکه می‌تواند حلاّل همه این مشکلات فکری و گرایشی باشد ولیکن متعاقباً بررسی خواهیم کرد که جا افکندن این ایده هم چندان سهل و آسان نیست! دکتر شریعتی در تحلیل جامعه‌شناسانه خود از دو اسلام نام می‌برد؛ و ! یعنی ما با دو تا اسلام مواجهیم! از طرفی می‌بینیم؛ هم از دو اسلام نام می‌برند؛ و محمدی(ص) بنده هم وجه دیگری از دو اسلام را در مقاله‌ای به تصویر کشیدم! بنابراین ارجاع حل همه پارادوکس‌های مانحن‌فیه به اسلامیت، گام پایانی نیست. زیرا که در آن‌جا هم با این سؤال بنیادی مواجه هستیم که؛ کدام اسلام؟! تا برسیم به مقام «لکم دینکم و لی دین»! برگردیم سراغ اصل مطلب! گفتیم که امام در مقطع مهر۱۳۵۷ (که نشانه‌های پیروزی انقلاب آشکار شد) عنوان «جمهوری اسلامی» را بر «حکومت اسلامی»، ترجیح دادند. اگر ادعا کنیم که امام از نظریه ده‌ها ساله خود کردند، باید جوابگوی مسائلی باشیم و اگر بگوییم که عدولی در کار نبوده و بلکه فرمودند، باز هم باید مطالبی را به اثبات برسانیم. اجازه بدهید این مسئله را در جواب این سؤال دنبال کنیم که؛ اگر امام خمینی از همان زمانی که نظریه ناب و نسبتاً بدیع «حکومت اسلامی تحت امر ولایت فقیه» را مطرح می‌فرمودند، جوهره و خلاصه آن همین «جمهوری اسلامی» بود که در جای‌گاه خودش از آن رونمایی کردند، چرا بدان تصریح نکردند و به تعویق افکندند؟! چرا قبلاً آن‌را در کتمان داشتند و حتی بعضاً آنرا در ردیف حکومت‌های سلطنتی و فاشیستی و غربی قرار می‌دادند و تخطئه می‌کردند؟! بنظرم این مسئله، یک نکته ظریف و عجیب تاریخی دارد که نباید نادیده گرفت! این قضیه برمی‌گردد به ماجرای که ابتدائاً در صدد تبدیل رژیم سلطنتی قاجار به نظام برآمد ولیکن با مخالفت شدید روحانیون و حتی مراجع مواجه شد! ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۳۰بهمن۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۲۵): «جمهوری رضاخانی»؛ شعبه‌ای از اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی! از زمانی که و در پدیدار گشت، دولت‌های اروپایی صرف‌نظر از جنگ‌های داخلی، پایایی خود را در معرض تهدیدات فراقاره‌ای می‌دیدند و برای دفع آن‌ها به اموری پرداختند که و نیرنگ، عنصر تفکیک‌ناپذیر آنها بود. بویژه بعد از دو شکستی که از مسلمانان خوردند. الف) نخستین تهدید از طرف مسلمانان بود: اولین حمله از جانب اعراب غرب آسیا و جنوب‌شرق اروپا به رهبری فرزندان ابوسفیان در زمان ابوبکر و عمر صورت گرفت که به فتح انطاکیه تا قسطنطنیه (اسلامبول/استانبول) انجامید. (پیامبر اکرم(ص) قصد رهاسازی بیت‌المقدس را داشتند ولیکن خلفای آن‌حضرت، بعد از فتح شامات تا قسطنطنیه پیش رفتند!) دومین حمله؛ توسط اعراب و بربرهای آفریقا در سال ۹۲هـ.ق. به رهبری طارق‌بن‌زیاد از ناحیه جنوب‌غربی اروپا بود. ولیکن اروپایی‌ها بعد از ششصد سال توانستند با حیلت ، را در اسپانیا قتل‌عام کنند. همچنانکه طی جنگهای صلیبی، مسلمانان زیادی را در جنوب‌شرقی اروپا قتل‌عام کردند. در ادامه این نبردهای حدود ۲۰۰ ساله توانستند با بهره‌گیری از ایرانیان، امپراتوری عثمانی را درهم بکوبند. ب) دومین تهدید جدی اروپا توسط مغول انجام گرفت ولیکن از این لحاظ خوش‌شانس بودند که مغولها فقط با اسب، جابجا می‌شدند و به دریاها که می‌رسیدند، قادر به پیشروی نبودند وگرنه آن‌ها آفریقا و اروپا را هم در می‌نوردیدند. ج) سومین تهدید عمیق از طرف شرق اروپا صورت گرفت که توسط روس‌ها هدایت می‌شد و عمدتاً جنبه نرم‌افزاری داشت و آن اشاعه گرایشات کمونیستی بود. روس‌ها ابتدا گرایشات کمونیستی خود را در سرزمین‌های پیرامونی و حتی دور از خود، اشاعه می‌دادند و حکومت آن‌ها را به سوق می‌دادند و سپس آن‌ها را در قالب در می‌آوردند. (تهدیدات فراقاره‌ای سه‌جانبه اروپا کماکان به قوت خود باقیست!) در ایران هم روس‌ها از طریق در صدد بودند که را در اشاعه و توسعه داده و آنگاه را تبدیل به جمهوری نموده و به اتحاد جماهیر شوروی، ملحق سازند! چنین تصوری، موجب وحشت مذهبیون ایران بویژه روحانیت و مرجعیت گشته بود! خصوصاً که نظام میلیتاریستی شوروی، با چنگ‌اندازی‌های نظامی، مناطقی از ایران را مورد جداسازی و اشغال خود قرار داده بود. از طرفی اروپا به رهبری بریتانیا برای مهار پیشروی‌های شوروی، روی ایران، حساب خاصی باز کرده و بر آن بود که مثل قضیه شکست عثمانی، مجدداً از ایران، بهره‌برداری نماید و رضاپالانی را بدین‌منظور برانگیخت. البته مغز متفکر اصلی «سید ضیاءالدین طباطبایی» بود! وی آقاسیدعلی یزدی، معجون شگفت‌انگیزی بود و بسیار ملون‌المزاج! پدرش یزدی، مادرش شیرازی و خودش بزرگ‌شده تبریز و روزنامه‌نگاری مسلط به زبان‌های ایرانی، عربی، روسی، فرانسوی و انگلیسی. آقاسیدعلی از طرف بزرگ (صاحب فتوای تنباکو) از نجف به ایران اعزام شد جهت تبلیغ دین اسلام به دعوت ولیعهد قاجاری. این آقازاده که بمنظور انتشار نشریاتی از قبیل شرق، برق، ندای اسلام و... از همه پول می‌گرفت، عملاً نوکر پول شده بود! ارمنی‌ها به او پول می‌دادند تا وی اسلام را تبلیغ کند!! تا اینکه انگلیس در خریدن او، گوی سبقت را ربود و او که مدتی به نوکری روس‌ها در آمده بود، مطلقاً طوق را تا آخر عمرش بر گردن افکند و جاده‌صاف‌کن گماشتن رضاخان بر ایران گردید. خانه وی بعد از مرگش تبدیل به شد! پدرش مورد اعتماد میرزای شیرازی بود ولیکن وی چنین پسر ناخلفی از آب در آمد! کمیته مشترک «ضیآء-رضا» تحت نقشه‌های انگلستان، در صدد تغییر سلطنت قاجار به برآمدند و برای مشروعیت بخشیدن به این اقدام خود متوسل به آیات عظام قم شدند! شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم) و سایر مراجع عظام وقت، مطلقاً طرح تبدیل سلطنت به جمهوری را نپذیرفتند ولیکن برای سپردن سلطنت به خود رضاخان، چراغ سبزی نشان دادند البته بشرطها و شروطها! اما او بعد از تسخیر تاج و تخت پادشاهی، همه شروط را معکوس عمل کرد! سیدضیاء بگونه‌ای پیشتاز تعویض لباسش شد که گویا قلع و قمع کسوت روحانیت و حجاب زنان، زیر سر خود او بوده تا انگلیس همیشه خبیث و مکار! غرض از ذکر این مقدمات، این بود که در فضای و مرجعیت از ایجاد ، (طرح مشترک حزب توده و ضیاء+رضا!) و افکندن ایران به حلقوم لامذهب‌های شوروی، قاعدتاً هیچگونه زمینه‌ای مهیا نبود که امام خمینی نیز از جمهوری دم بزنند! چنانچه چنین جو سیاهی در معرکه نبود، ای‌بسا حضرت امام از همان اول می‌فرمود جمهوری اسلامی! ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۳۰بهمن۱۴۰۲ 💠 🆔@chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۳۳): ✅ اصلاح و تکمیل (۴)؛ ... فلذا بیهوده نیست که ادعا شده، پیشبرد سیاست‌های انگلستان در حوزات علمیه قم و مشهد و نجف، خیلی راحت‌تر از پیشبرد اهداف انگلیس در خود انگلستان بوده است! انگلیس همیشه خبیث، برای سلطه بر هندوستان، سیاست‌های ترکیبی (هیبریدی) به کار برد که عمدتاً اقتصادی و نظامی بود و با کشتار ده‌ها میلیون نفر موفق به استیلای کامل شد. یکی از بدترین ضربات انگلیسی‌ها، براندازی امپراتوری گورکانیان بود که البته قبلاً توسط نادرشاه، در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود. و بدتر از ریشه‌کنی گورکانیان، تارومار کردن سلسله سادات (در اصطلاح هندی‌ها شاهان) بود که محور اصلی آنان، اجداد امام خمینی بود که در مقاله‌ای معطوف به کشمیر بدان اشاره کردم. علیکم بالرجوع. انگلستان بعد از سلطه بر هندوستان، اقدامی برای انجام تغییرات اعتقادی بنیادی، بعمل نیاورد جز اینکه هندوها را به این استحاله کشانید که شما متعلق به ملکه انگلیس هستید. فلذا شروع به سربازگیری و اعزام آن‌ها به سایر مستعمرات و جنگ‌های رقابتی خود نمود! سلطه کامل انگلیس بر هندوستان، با کشتار حداقل ۱۰۰ میلیون نفر هندی، میسر گردید و بالاخره توانست بر ۹۰۰ میلیون هندی، حکومت نماید. روش سلطه‌جویی انگلیس در چین با تریاک، میسر شد! یعنی چینی‌ها را اول به تریاک معتاد کرد و آنگاه طی دو جنگ مشهور به نبرد تریاک اول و دوم، چین یک میلیارد نفری را به تسخیر خود در آورد. ماده مخدر تریاک که مورد تقاضای صدها میلیون چینی بود، تبدیل شد به تجارتی بسیار سودآور برای تجار انگلیسی و پیامد آن، سلطه نظامی بریتانیا بر چین و براندازی امپراتوری چین! انگلیس در قالب تجارت تریاک، امپراتور دائوگوانک را در سال ۱۸۳۹ تسلیم خود کرد و ملت معتاد چین هم که یارای مقابله با انگلیس و حمایت از امپراتور خود را نداشتند، اجازه دادند که انگلیس، شانگهای و نانجینگ را به تصرف نظامی خود در آورد. البته چینی‌ها قبل از آن‌ها بندر استراتژیک را تسلیم بریتانیا کردند که بمفهوم شکست کمر چین بود. نانکینگ، رسمیت بخشیدن به سلطه کامل و قانونی انگلیس بر چین بود که بعد از آن، امپراتور مفلوک چین، چنان در تنگنا افتاد که فرار کرد و بعدش هم مرد و چین با تمدن کهن باستانی تبدیل شد به یکی از مستعمرات بریتانیای کبیر! یکی از پیامدهای اشغال هند و چین، پایان بخشیدن به سلطه چندین قرنه مغول‌ها بر آن‌ها بود که برای همیشه تاریخ، فراموش شدند! بریتانیای کبیر، بعد از اشغال هند و چین به سمت غرب آسیا چرخید ولیکن برای سلطه‌جویی بر ایران و مناطق شیعه‌نشین، دچار موانعی از جنس اعتقادات مذهبی مردمان شد. چیزی بسیار متفاوت از فرهنگ هندوها و چینی‌ها! در اینجا علیرغم اشغال نظامی ایران ۸ میلیون نفری، نتوانست فرماندار انگلیسی بگمارد! فلذا بعد از شکست در «سیاست ترویج » به پرداخت و جانوری مقدس‌مآب بنام را پدید آورد وگرنه گماشته بومی انگلیس (ضیا+رضا) موفق به حفظ سلطنت نمی‌گشت. اساساً انگلیس در ایران، دوقلوپرستی را باب کرد که هنوز هم ما را با آن‌ها درگیر نموده است! بعداز دوقلوی ضیا-رضا، متوسل به دوقلوی شاه+فرح شد و در دهه‌های اخیر شاهد دوقلوهایی هم بودیم بنام میر+نورد و مشا+نژاد! ولیکن همه این‌ها با پشتیبانی مذهب جعلی بهائیت که در تاروپود ایران، سلطه ورزیده است و کمتر جایی را می‌شود دید که رد پای آن در آن دیده نشود! در سایر بلاد اسلامی غیرشیعی هم مقدس‌مآب را پدید آورد که هنوز هم از طریق آن‌ها بر ، حکمرانی دارد که با رژیم سفّاک ، نرد عشق می‌بازند! کارآمدترین سیاست انگلیس در ایران، همان برنامه «تفرقه انداز و حکومت کن» بود که مشهور است. فرضاً رضاخان را واداشت که برای براندازی شاهنشاهی قاجار، شعار سر دهد و از طرفی را (که در سودای احیاء قاجاریه بود!) واداشت که با مخالفت بورزد! همچنانکه از یکطرف در حالی‌که بهائیت ضد تشیع را باب کرده و توسعه می‌داد و چاق می‌کرد، رضاخان را فرستاد قم تا از مراجع عظام تقلید، کسب مشروعیت نماید! علمای قم هم از ترس جمهوری (بمفهوم انداختن ایران به حلقوم کمونیزم لامذهب اتحاد جماهیر شوروی)، رضایت به سلطنت رضاخان دادند که البته خود را سرباز اسلام معرفی می‌کرد! رضاخان پالانی البته بی‌فرهنگ‌تر از این حرف‌ها بود که علمای شیعه را فریب بدهد ولیکن مشاور مکاری چون سیدضیاءالدین طباطبائی (آقازاده آیة‌الله سیدعلی یزدی از معتمدین میرزای شیرازی صاحب فتوای ) را داشت که در بخش ۰۲۵ این سلسله به شاکله شخصیتی او اشاره کردم. آری! از ماست که بر ماست! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۳۵): ✅ اصلاح و تکمیل (۶)؛ ... در به این حدیث، استناد کرده‌اند و محتوای این حدیث با آیه که هرگونه تسلط کافران بر مسلمان را رد کرده، همخوانی دارد. این آیه و حدیث، متفقاً مانع از این است که اجنبی بر مسلمانان، حکمرانی بورزد. (حتی اخیراً که آمریکا بعد از ساقط کردن صدام، عراق را به اشغال خود در آورد، بلافاصله یک فرماندار آمریکایی - پل برمر؟ - را بر آن گماشت که دوامی نیاورد و مجبور شد امور را به بومی‌های وابسته به خود محول نماید.) در ایران هم انگلیس سعی کرد تا از طریق نفوذ در دربار قاجار، حکمرانی خود بر ایران را تثبیت نماید ولیکن با وقوع ، سرمایه‌گذاری خود را در تعلیق دید. ابتدا در صدد مصادره نهضت برآمد که تجلی آن را در «دیگ‌های پلوی سفارت انگلیس» می‌شد دید! متقابلاً عنوان را بر نهضت خویش افزودند ولیکن «نهضت مشروطه مشروعه» برای انگلیس، قابل تحمل نبود. زیرا مفهوم «مشروعه» دست فقهای شیعه را در امور مملکتی و حوزه اختیارات سلطنت، باز می‌گذاشت. و از آنجا که در مقابل ، تاب‌آوری نداشت، لاجرم در صدد حذف سلطنت برآمد و به همین علت، ضیا+رضا دم از زدند که هم متوجه آن‌ها شده و در مقابل تغییر «سلطنت منفعل در برابر شریعت» به «جمهوریت ضد مشروطه مشروعه»، مخالفت و مقاومت بخرج دادند. بنابراین به دو علت، منفور علمای شیعه و امت اسلام بود: یکی بعلت احتمال الحاق آن به اتحاد کمونیزم لامذهب و شاید مهمتر از آن، بعلت پیشگیری از اضمحلال سلطنتی که همانند معاویه، سعی می‌کرد متشرع باشد و حداقل، ظواهر را حفظ کند، حال آنکه جمهوری رضاخانی هم چیزی نبود بجز یکه‌تازی‌های یزیدانه بهائی‌های وابسته به اجانبی که با اساس اسلامیت، ضدیت و تنافر داشت. در چنین معرکه‌ای چه وجاهتی داشت که دم از جمهوری حتی اسلامی بزند؟! قطعاً نه تنها مورد استقبال قرار نمی‌گرفت بلکه در همان قدم اول، قلع و قمع می‌شد. فلذا ۳۵ سال صبوری پیشه کرد تا زمینه لازمه آن فراهم گردد که در مهرماه ۱۳۵۷ طلیعه آن آشکار شد و حضرت امام برای نخستین‌بار، عبارت را به کار بردند. در خصوص عملکرد انگلیس در ایران در جهت استیلای مطلق، ناگفته نماند که با پیچیدگی‌های عدیده‌ای مواجه بود که بسی متفاوت از سادگی‌های ملل چین و هند و سایر بلاد بود. فلذا هیچگاه از یک سوراخ وارد نشد و همزمان از انواع روزنه‌ها رخنه می‌ورزید. همزمان که با محور ضیا-رضا در صدد برچیدن بساط «سلطنت قاجاری بظاهر مذهبی» و تبدیل آن به «جمهوری منهای شریعت و روحانیت» بود، با اعطای مدرک دکترای حقوق، یک دولتمرد قجری را برانگیخت تا از طریق راهکارهای دموکراسی، رژیمی را بر سر کار آورد که به هیچ عنوان تحت تأثیر «نهضت مشروطه مشروعه» نباشد. از آنجا که دکتر مصدق صاحب تجربه مستوفی‌گری بود و از طرفی انگلیس اصلاً مایل نبود اقتصاد ایران از تغذیه کند و در منافع نفت شراکت بورزد، امیدوار بود که حکومت ایران کماکان از ارتزاق نماید! که در این عرصه، مصدق، بهترین مهره بود. ولیکن «غلبه نفت بر مالیات» در روزافزون بود و نهایتاً مصدق پیر مالیات‌چی مصمم شد نفت را از دست رقیب خود یعنی شاه جوان، بیرون بکشد و اسمش را گذاشت ملی کردن صنعت نفت. اگرچه «ملی کردن نفت»؛ نهضتی بود که علمای شیعه، آنرا تأسیس کردند ولیکن مصدقی که «زبان دنیا را بلد بود» توانست، موج‌سواری کرده و آنرا بنفع خود مصادره نماید و حتی تبدیل به بشود! ملاحظه این پیام هم خالی از لطف نیست: https://eitaa.com/SMHM212/304 خط سومی که انگلیس در ایران، دنبال کرد (و هنوز هم قویاً دنبال می‌کند)، دستکاری در «باورهای مردم» ولو در حد تعصب‌زدایی از آن‌ها بود که امروزه در قالب پروژه منحوس ۲۰۳۰ تعقیب می‌کند. انگلیس از شکست ضیا-رضا و مصدق و امثال اینها دست بکشد از دست نخواهد کشید و کوتاه نخواهد آمد و نفوذ مرکب آن‌ها را همچون در دنبال کرده و خواهد کرد. و اما یک نکته خیلی مهم! گفته می‌شود که؛ بریتانیا در هندوستان و در عربستان را تأسیس کرد و در ایران نیز را که بعداً تبدیل شد به ! نکته مهمی که در اینجا قابل ملاحظه است؛ فرقه بابیت را اول روسیه تأسیس کرد که بعداً افتاد بدست انگلیس! همچنانکه سیدضیاءالدین اول نوچه روس‌ها شد و بعداً طوق نوکری انگلیس را بر گردن افکند! حتی کودتای ۲۸ مرداد هم اول توسط روسیه طراحی شد ولیکن توسط انگلیس و آمریکا به اجراء در آمد! چه رازی در این‌ها نهفته است؟! ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ اسفند۱۴۰۲ 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف و احکام