☫﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
چالشهای امام
در تشکیل نظام
(بخش ۰۰۵):
صیرورتی از حکومت به جمهوریت؛
(عدول یا استبصار؟! و یا #غنی_سازی نظام؟)
اشاره شد؛ عدول امام از #حکومت به #جمهوری، لابد مزیّت خطیری داشته است که معظمله بعد از ۳۵ سال (از ۱۳۲۲)، قلم زدن و سخن گفتن از «حکومت اسلامی تحت امر #ولی_فقیه»، چنین تحولی را در آستانه #پیروزی_انقلاب_اسلامی #ایران، رقم میزنند.
وقوع بزرگترین انحراف در جمهوری اسلامی ایران (که از همان زمان #تشکیل_نظام، آغاز شد و همچنان ادامه دارد!)، بهترین دلیل برای صحّت ژرفاندیشی حضرت امام بود.
یکی از علل ایجاد و تداوم انحراف (پایانپنداری نهضت با مستقرپنداری نظام!) عدم توجه دقیق به معنا و مفهوم #جمهوری بود و است.
آیا جمهوری مد نظر امام (در ترکیب «جمهوری اسلامی» بدون کلمهای کمتر یا بیشتر) همان جمهوری بود که معظمله، قبل از تاریخ ۱۳۵۷/۷/۲۰ آنرا در ردیف حکومتهای مشروطه و سلطنتی و... یاد میکردند؟! یا اینکه امام تعریف خاصی از جمهوری دارند که متمایز از مفهوم سابق و جاری این واژه است؟!
تحلیلگری نوشته:
«در نظر امام خمینی(س) رژیم جمهوری اسلامی مانند دیگر جمهوریهاست؛ با این تفاوت که قانون آن باید #قانون_اسلامی باشد و همین تکیه بر #محوریت_اسلام، نظام جمهوری اسلامی ایران را از دیگر رژیمهای جمهوری جدا میکند؛ بنابراین نظیری در #جهان_سیاست ندارد. همچنین ایشان معتقد بود «جمهوری اسلامی» الهام گرفته از رویه پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) و متکی به #آرای_عمومی_ملت و نتیجه نهضتی اسلامی است که بر اساس #کتاب و #سنت رسول الله(ص) شکل گرفته است. ایشان خاطرنشان کرده است #ملت_مسلمان_ایران، جمهوری اسلامی را میخواهد نه #جمهوری_دمکراتیک و نه #جمهوری_دمکراتیک_اسلامی و نه جمهوری تنها را»
همچنین در فراز دیگری افزوده:
«جمهوری اسلامی ایران، همانگونه که امام خمینی(س) نیز خاطرنشان کرده است، نظامی #الهی و #مردمی است که مردم ایران با اعتقاد دیرینه خود به #دین_اسلام، محتوای #حاکمیت_اسلامی را در #قالب_جمهوری برگزیدهاند و میان #اسلامیت و #جمهوریت پیوندی تنگاتنگ ایجاد کردهاند.» (سایت پرتال امام خمینی)
«جمهوری الهامگرفته از رویّه نَبَوی و وَلَوی و سنت محمدی و علوی»، تعریفی دارد که قاعدتاً آنرا از سایر رژیمهای جمهوری، متمایز میسازد. بنابراین؛ #جمهوری خمینی را باید در سپهر سیاسی متفاوتی، تعریف کرد!
برای تقریب و تفهیم بهتر مطلب، نکته دیگری، قابل توجه و تأمل است. امام در طی ۳۵ سال، در قالب عناوین «حکومت اسلامی»، «ولایت فقیه»، مردم و #علمای_اسلام را به حاکمیتی دعوت میکند که قاعدتاً اگر تحقق یابد، عالیترین قامت برای چنین ردایی، همانا خود امام (بعنوان بهترین مصداق ولیفقیه) است ولیکن ایشان از این عناوین، بیزاری جستهاند و میجویند:
«خاک بر سر من که بخوام #استفاده_عنوانی از شما بکنم. خاک بر سر من که بخوام خون شما ریخته بشود و من استفادهش رو ببرم»!
استفاده عنوانی از «ولی فقیه» و «حاکم اسلام» را امام منزجرانه پس میزند! چرا؟!
اگر شخصی مثل حضرت امام، از پذیرش چنین عنوانی، پرهیز نماید، پس چه کسی دیگر باید این مسئولیت را بر عهده بگیرد؟! آیا امام تعارف میکرد یا اینکه جدی میگفت و نگاه خاصی به قضایا داشت؟!
بهتر است برگردیم به طرح سؤالاتی کلیتر، مقدمتر و کلیدیتر!
۱) آیا امامی که مدت ۳۵ سال از «حکومت اسلامی تحت امر ولایت فقیه»، قلم زد و سخن گفت، در نیمه دوم سال منتهی به #پیروزی_انقلاب، ناگهان از این ادعای خود، عقبنشینی کرد؟! آیا از اسلامی گشتن حکومت منصرف شد یا از ولایت یافتن فقیه؟!
آیا او با دیدن خال لب دوست، از مسجد و از مدرسه بیزار شد؟!
من بخال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمٰار تو را دیدم و بیمار شدم ..
غم دلدار فکنده است بجانم شرری ...
که من از مَسجد و از مَدرسه بیزار شُدم
(سایت پرتال امام خمینی)
۲) آیا در ارزیابی قبلی خود که جمهوری را همردیف سلطنت، منحوس و پلید و حداقل نامشروع قلمداد میکرد، ناگهان طی فرایندی سریع از استبصار به این نتیجه رسیدند که در باره جمهوری، برداشت اشتباهی داشته است و بلکه ضرورت دارد که همان جمهوری را بالا آورد (یا در جایگاه واقعی خود ببیند!) و هدف ۳۵ ساله و بلکه بیشتر خود را در آن متمرکز سازد بدون کلمهای کم یا بیش؟!
بنظر حقیر؛ حضرت امام بعنوان #معمار_کبیر انقلاب و نظام، نه از استدعای ۳۵ ساله خود در امر خطیر تشکیل حکومت اسلامی و ولایت فقیه، دست کشیدند و نه در تعریف جمهوری، به #بصیرت_سیاسی جدیدی دست یافتند.
بنابراین نه عدولی صورت گرفت و نه تغییر و تحولی رخ داد، بلکه قضیه غیر از اینهاست که بنده آنرا «غنیسازی نهضت+نظام» تلقی میکنم که نیازمند توضیح است.
..ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۶ بهمن ۱۴۰۲
صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا:
💠
🆔 @chelcheraaqHM
🎲
هماندیشی چلچراغ معارف و احکام
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
⚠️عامل اصلی ناکامی
جمهوری اسلامی ایران؛
سرطانی بنام کارشناس!
باتلاقی بنام کارشناسی!
(قسمت دوم):
ادامه اپیزود اول:
البته بنظرم آن شیخ از لحاظ قانونی حق داشت که مرا توبیخ نماید. زیرا بنده متعهد بودم در آن پنج ساعت، به طرح #مباحث_اعتقادی مندرج در کتاب سهمیهای سربازان بپردازم نه اینکه خوانش #زبان_فارسی را آموزش بدهم.
اما من تغییر مسئله بنیانی سربازان به مطلب بنیادی آنان را بلامانع میدانستم و در هر حال، اگرچه توبیخ شدم اما خوشحال بودم که روشی از #سوادآموزی_خلاقانه را کشف کردهام که میتواند #بیسوادی میلیونها نفر از #ایرانیان را با کمترین #زمان و #هزینه از کشور ریشهکن نماید و بلکه آشنایی مردمان سایر ملل با #زبان_فارسی را به خارج صادر کند!
روش خود را روی چند نفر بیسواد دیگر هم آزمودم و دیدم که بخوبی جواب میدهد و لذا اسم طرح خود را گذاشتم «سوادآموزی جهشی حم در ۲۴ ساعت» و بسوی آقای #محسن_قرائتی (در ساختمان نهضت سوادآموزی خیابان فاطمی) تاختم و آی هوار که؛ ... یافتم ... یافتم!!
چند نکته حائز توجه در ۲۴ ساعته نامیدن مدت سوادآموزی جهشی حم؛
۱) افزایش مدت آموزش از پنج شش ساعت به ۲۴ ساعت (و بعدها به ۴۰ ساعت) محض بالا بردن #ضریب_اطمینان از تحقق ادعا بود.
۲) منظور از ۲۴ ساعت، با تناوب هر روز دو ساعت و جمعاً ۱۲ جلسه دو ساعته است و اگر کلاس کشش داشته باشد میتوان در ۸ جلسه ۳ ساعته و حتی ۶ جلسه ۴ ساعته آنرا کار کرد. فلذا میتوان ادعا کرد؛ «سوادآموزی در یک هفته»!
۳) تأثیرگذاری روانی بر نوآموز که ۲۴ ساعته (فرضاً در یک شبانهروز) میتواند باسواد بشود. و اگر بیسوادی واقعاً کشش داشته باشد میتواند در مدت یک شبانه روز باسواد بشود.
۴) در دورههای آزمایشی بعدی متوجه شدم که ۲۴ ساعت برای سنین ۱۵ سال تا ۴۵ سال مناسب است و سنین کمتر یا بیشتر از این محدوده، نیازمند تکرار بیشتری هستند و لذا اگر از محدوده سنی (۴۵-۱۵) صرفنظر کنیم مدت ۴۰ ساعت برای کلیه سنین، کفایت میکند. و مجموعاً در کمتر از یک ماه هر بیسوادی میتواند باسواد بشود.
⁉️ اما چرا #سازمان_نهضت_سوادآموزی، نوآموز را برای مدت یکسال در رفت و آمد نگه میدارد؟! و از تعداد بیسوادان کشوری، #آمار دقیقی ارائه نمیدهد؟! و بعد از نیم قرن از #پیروزی_انقلاب_اسلامی و تشکیل #نظام_جمهوری_اسلامی_ایران، هنوز هم درصد قابل توجهی از مردم ایران، بیسواد هستند؟! و حتی قادر نیستند اسامی نامزدهای انتخاباتی خود را روی برگه رأی بنویسند!! و #نظام_آموزشی، چرا قادر (و بلکه مایل) به #ریشه_کنی_بیسوادی نیست؟!!
البته این سازمان هر سال دو نوع آمار ارائه میدهد که بنظرم هر دو اغراقآمیز است! یکی در سالگرد تأسیس نهضت سوادآموزی که بگونهای داد سخن در میدهد که گویا بیسوادی ریشهکن شده و فقط چند تا پیرزن و پیرمرد فرتوت باقی ماندهاند که کشش ندارند و عنقریب باید منتظر مرگ آنها باشیم تا بتوانیم ادعا بکنیم که بیسوادی ریشهکن شد! و حال آنکه ۱۰٪ الی ۲۰٪ جمعیت ایران در بیسوادی به سر میبرند!
یکی هم، زمانی که سازمان بدنبال #کسب_بودجه است که آمارهای نسبتاً واقعبینانهتری شاید باشد. در هر حال این دو نوع آمار هیچگاه با هم منطبق نیستند!
اگر ریشهکنی بیسوادی به سختی آپولو هوا کردن هم بود، رزمندگان ما توانستند موشکهای هایپرسونیک خود را روانه قارههای دیگر بکنند. ولیکن بزمندگان ما نمیتوانند بیسوادی را ریشهکن کنند! وگرنه تا حالا باید بیسوادی ریشهکن و سازمان نهضت سوادآموزی منحل میشد. ولیکن بنظر میرسد که ناندانی بعضیها شده است و تعمداً نمیخواهند ریشهکن شود!
علیأیّحالٍ پس از ورود به دفتر جناب قرائتی، تازه متوجه شدم که ملاقات با ایشان هم تابع پروتکلهای دیدار با مقامات رسمی است و از قبل باید تقاضای مکتوبی میدادم و علت تقاضای ملاقات خود را توضیح میدادم و اگر وقتی تعیین میشد آنگاه باید حرکت میکردم.
در این پروتکلها، امتیازی هم برای «کاشف روش جدید سوادآموزی» تعریف نشده بود!
در عینحال نشستم تا سماجت بکنم و در برگه کوچکی اندازه کف دست، عناوین ۱۰ تا طرح و ایدهای که اجرای آنها به گروه خونی استاد قرائتی میخورد، نوشتم که اولین ردیف آن، همین «سوادآموزی در ۲۴ ساعت» بود.
داشتم مأیوس میشدم که ناگهان آقای قرائتی، برای لحظاتی سرش را از اتاقش بیرون آورد تا چیزی به رئیس حوزه ریاست خود بگوید، #ابن_الوقت خودم را کشیدم جلو که؛ حاجی! عرض حاجت دارم.
برگه را گرفتم جلو چشمانش که گرفت و گفتم: برای اجرای این ۱۰ تا طرح فرهنگی-مذهبی، کمک شما لازمست.
آن لیست را سریعاً خواند و گفت: «اولی را ثابت کن، بقیه را دربست قبول میکنم» و #بدون_تعارف به اتاقش برگشت!
گفتم: از کجا شروع کنم؟
با اشاره به گوشهای گفت: برو پیش آقای بهشتی!
و در را بست!
...ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۵/۲
🆔@chelcheraaqHM
💠
🎲 هماندیشی چلچراغ
🙏