eitaa logo
سیده‌نرگس هاشم‌ورزی
201 دنبال‌کننده
287 عکس
46 ویدیو
5 فایل
راه بندگی من از مسیر مادری و شاعری می‌گذرد.💌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از درد بی شکیبی و از غصه پرنصیب چون چاره ساز چادر زهراست غم مخور 🖤 😔 …………°•°♡°•°………… @azchashmenarges …………°•°♡°•°…………
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا شفیق من لا شفیق له؛ این درد را با سینه ای قسمت نکردم هربار گفتم همّت و همّت نکردم با عکسِ خود در آینه در گفت و گویم برعکسِ او از خود ولی حیرت نکردم بر آینه از آبرویم قطره ای ریخت این قطره را سرچشمه ی عبرت نکردم آیینه را بوسیدم و خود را شکستم "من" می شکست امّا بر او غیرت نکردم "من"! دور شو...دیگر دل از دامت بریدم "من"! خُرد شو....با آینه وحدت نکردم "من"! دست بردار از گلویم ...بغض دارم "من "! با کسی ، از ظلم تو ، صحبت نکردم "ما" را شبیهِ بازدم در غم رها کن "ما" گفتم و از رفتنش وحشت نکردم!!! پروانه های نامه بر! پیغام این است: "جز با بهارش با کسی بیعت نکردم" …………°•°♡°•°………… @azchashmenarges …………°•°♡°•°…………
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از عشق علی تا اثری نیست شما را از شاخه ی طوبا ثمری نیست شما را زهرا همه ی عمر لبش نادعلی داشت یعنی به جز او راهبری نیست شما را …………°•°♡°•°………… @azchashmenarges …………°•°♡°•°…………
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"هوالعادل" کشته است می خواهد برایش جان بماند با دستِ خون آلوده بر این خوان بماند همسفره ی دیروز ...نرخِ نان شکسته می خواهد از خون هم برایش نان بماند هشتگ زده تا سرزمینش را بسازد امّا خودش حاضر نشد ، ایران بماند اعدام_نازیباست هشتگ کرده اما ترسیده حاکم بین مان قرآن بماند _باشد اگر روزی وَلیِ دَم تو بودی بگذار تا آن طفلکی زندان بماند_ جان در ازای جان گرفتن حکمِ عقل است آن را بگیر از این...بشر انسان بماند هرگز به حُکمت شک نخواهم کرد...امضا: جانی که می خواهد فقط ایمان بماند …………°•°♡°•°………… @azchashmenarges …………°•°♡°•°…………
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قطار مرگ رسید،ایستگاهِ پایانی است مسافران گرامی!جهان مان فانی است. …………°•°🌱°•°………… @azchashmenarges …………°•°🌱°•°…………
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کاش برفِ فاصله امشب نمی نشست تا آهِ تازه دم شده بر لب نمی نشست دستم به دور گردن فنجان چای بود می سوختم که داغ او چون تب نمی نشست شاید برای بستن دل زود بود...زود از بس عجول بود که اغلب نمی نشست ای  دل صبور باش اگر دوست داری اش دیگر به جبر چای ، معذَّب نمی نشست …………°•°♡°•°………… @azchashmenarges …………°•°♡°•°…………