از درد بی شکیبی و از غصه پرنصیب
چون چاره ساز چادر زهراست غم مخور
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
#فاطمیه🖤
#غریب_مادر_حسین😔
#شب_زیارتی_اباعبدالله
#السلام_علیک_یابن_سیده_نساء_العالمین
…………°•°♡°•°…………
@azchashmenarges
…………°•°♡°•°…………
یا شفیق من لا شفیق له؛
این درد را با سینه ای قسمت نکردم
هربار گفتم همّت و همّت نکردم
با عکسِ خود در آینه در گفت و گویم
برعکسِ او از خود ولی حیرت نکردم
بر آینه از آبرویم قطره ای ریخت
این قطره را سرچشمه ی عبرت نکردم
آیینه را بوسیدم و خود را شکستم
"من" می شکست امّا بر او غیرت نکردم
"من"! دور شو...دیگر دل از دامت بریدم
"من"! خُرد شو....با آینه وحدت نکردم
"من"! دست بردار از گلویم ...بغض دارم
"من "! با کسی ، از ظلم تو ، صحبت نکردم
"ما" را شبیهِ بازدم در غم رها کن
"ما" گفتم و از رفتنش وحشت نکردم!!!
پروانه های نامه بر! پیغام این است:
"جز با بهارش با کسی بیعت نکردم"
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
#مَن_عَرَفَ_نَفسَه_فَقَد_عَرَفَ_رَبَّه
#خود_شکن_آیینه_شکستن_خطاست
#ما_شدن
…………°•°♡°•°…………
@azchashmenarges
…………°•°♡°•°…………
از عشق علی تا اثری نیست شما را
از شاخه ی طوبا ثمری نیست شما را
زهرا همه ی عمر لبش نادعلی داشت
یعنی به جز او راهبری نیست شما را
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
#ناد_علیا_مظهر_العجائب
#تجده_عونا_لک_فی_النوائب
#رباعی
#فاطمیه
…………°•°♡°•°…………
@azchashmenarges
…………°•°♡°•°…………
"هوالعادل"
کشته است می خواهد برایش جان بماند
با دستِ خون آلوده بر این خوان بماند
همسفره ی دیروز ...نرخِ نان شکسته
می خواهد از خون هم برایش نان بماند
هشتگ زده تا سرزمینش را بسازد
امّا خودش حاضر نشد ، ایران بماند
اعدام_نازیباست هشتگ کرده اما
ترسیده حاکم بین مان قرآن بماند
_باشد اگر روزی وَلیِ دَم تو بودی
بگذار تا آن طفلکی زندان بماند_
جان در ازای جان گرفتن حکمِ عقل است
آن را بگیر از این...بشر انسان بماند
هرگز به حُکمت شک نخواهم کرد...امضا:
جانی که می خواهد فقط ایمان بماند
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
#و_لکم_فی_القصاص_حیاه
#غزل_اجتماعی
…………°•°♡°•°…………
@azchashmenarges
…………°•°♡°•°…………
قطار مرگ رسید،ایستگاهِ پایانی است
مسافران گرامی!جهان مان فانی است.
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
#موتوا_قبل_ان_تموتوا
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
…………°•°🌱°•°…………
@azchashmenarges
…………°•°🌱°•°…………
ای کاش برفِ فاصله امشب نمی نشست
تا آهِ تازه دم شده بر لب نمی نشست
دستم به دور گردن فنجان چای بود
می سوختم که داغ او چون تب نمی نشست
شاید برای بستن دل زود بود...زود
از بس عجول بود که اغلب نمی نشست
ای دل صبور باش اگر دوست داری اش
دیگر به جبر چای ، معذَّب نمی نشست
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
#چای
#عاشقانه
…………°•°♡°•°…………
@azchashmenarges
…………°•°♡°•°…………