eitaa logo
سیده‌نرگس هاشم‌ورزی
201 دنبال‌کننده
287 عکس
46 ویدیو
5 فایل
راه بندگی من از مسیر مادری و شاعری می‌گذرد.💌
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃امام غریبم من به حرف‌های دیگران بها می‌دهم و روی حرفشان ریز می‌شوم به اندازه‌ای که بهار و پاییز زندگی من، بسته به حرف‌های مردم است. مردم برای من بزرگ‌اند به اندازه‌ای که وقتی در مقابل نگاهم قرار می‌گیرند، همۀ جغرافیای چشمم را پر می‌کنند. این بزرگی ناخودآگاه مرا به تعظیم در برابر مردم فرا می‌خواند. اما حرف تو برای من ... ؟؟؟؟ و تو در مقابل نگاه من .... ؟؟؟؟ ..... بگذار نقطه‌چین‌ها، نقطه‌چین باقی بمانند. شرمگینم! مرا ببخش! خدا کند روزی برسد که در میان خلائق حرف کسی برایم به اندازۀ حرف تو مهم نباشد و کسی در میانشان در مقابل نگاهم به اندازۀ تو بزرگ نباشد. باز هم مثل دیشب شبت بخیر امام غریبم! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃محبوب‌ خدا من دل‌نگران شباهت‌های خودم به دشمنان تو هستم. این شباهت‌ها اگر ریشه‌کن نشود،‌ آیا بعید است که روزی من هم در صف دُشمـ... ؟ وای! که حتی خیالش لرزه بر اندامم می‌اندازد. من اگر عاشقت نیستم، در این که دوستت دارم، تردید ندارم. دلم خوش است به همین محبت کمی که از تو در دلم لانه کرده. در هر حالی و هر جایی که باشم،‌ دلم را رصد می‌کنم که مبادا محبتت رخت بربسته باشد. این نقطۀ تمایز من با دشمنان توست. آقا! به حق این محبت مقدسی که محبوب‌ترین محبت‌ها پیش خداست، کمکم کن تا هر چه شباهت به دشمنان تو در وجودم هست، ریشه‌کن شود. شبت بخیر محبوب خدا! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃زائر اربعین حسین دوباره اربعین نزدیک شد و دلم شور افتاد که آیا امسال زائر اربعین می‌شوم یا نه؟ این سؤال را جز تو چه کسی می‌تواند جواب دهد؟ آقا! نام مرا در دفتر زائران اربعین نوشته‌ای یا نه؟ اگر نه،‌ بگو چه کار کنم تا نام مرا بنویسی؟ از بعضی سفرها اگر جا بمانم، شاید دلم بگیرد و ناراحت شوم؛ اما من از جا ماندن از هیچ سفری جز سفر اربعین هراس ندارم. وقتی فکر می‌کنم که نکند اربعین امسال در جایی جز کربلا باشم، از ترس دلم می‌لرزد. آقا! نام مرا در دفتر زائران اربعین نوشته‌ای یا نه؟ دلم شور می‌زند، بی‌قرارم،‌ گاهی در خیالم خودم را در سفر اربعین می‌بینم و لبخند می‌زنم، گاهی می‌بینم جا مانده‌ام و در کنجی افسرده و غمگین، دارم عکس‌های اربعین را مرور می‌کنم و ذره ذره می‌میرم. آقا! نام مرا در دفتر زائران اربعین نوشته‌ای یا نه؟ به دل هراسناکم نگاه کن و نامم را بنویس در دفتر زائران اربعین حسین. شبت بخیر زائر اربعین حسین! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃 امام تنها رشتۀ دلم را به هر چیزی گره زدم، جز به دل تو. هر چیزی دلم را با خودش برد، جز لبخند تو. علاقه‌ها یکی یکی روزهای عمرم را خرج خودشان کردند، جز علاقه به تو. و حالا منم و یک دل هزار تکه که هر تکه‌اش به چیزی تعلق دارد. دنبال تکه‌ای می‌گردم که روی آن نام تو را نوشته باشند؛ اما پیدا نمی‌کنم. چقدر سنگین است شرمساری برای عاشق نبودن! مرا ببخش برای عاشق نبودنم. شبت بخیر امام تنها! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
با پاییز خلوت کردم و از او سرّ زرد بودنش را پرسیدم و گفت: از وقتی به یادم هست، تابستان از یک سو و زمستان از سوی دیگر میان من و بهار فاصله انداخته. هر کسی از بهار فاصله بگیرد، بی‌جان می‌شود و رنگش رو به زردی می‌رود. کسی که از بهار دور است و زرد نمی‌شود، عاشق نیست. و چه خوب به من فهماند راز سرمستی‌های دور از تو را: عاشق نبودن. پاییز برای من یک کلاس عاشقی است. مدرسه‌ها که باز می‌شود، این کلاس هم آغاز می‌شود. هر سال سر این کلاس می‌نشینم؛ اما کِی بناست عاشق شوم،‌ نمی‌دانم. آقا! تو کمکم کن که این بار، سر کلاس پاییز، عاشق شدن را یاد بگیرم! شبت بخیر حضرت بهار! @abbasivaladi