eitaa logo
سرباز نبرد نرم
26.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
419 ویدیو
51 فایل
مطالب راجع به مباحث روز را که حاصل نیم قرن خاطرات سیاسی از دوران مبارزات انقلاب اسلامی تا به امروز هست، حتما بخوانید. در غیر این صورت از گزینه‌ی خروج استفاده فرمایید تا الکی دلخوش به آمار بالای اعضا نباشیم. نویسنده ✍ @darentezareaanlahzeh
مشاهده در ایتا
دانلود
هفته‌ی دفاع مقدس است، قصه دریاقلی سورانی با آن دوچرخه‌ی فکستنی‌اش را مرور می‌کنیم. نه معروف بود، نه آقازاده، نه تحصیل‌کرده، فقط یک جو غیرت داشت، یازده کیلومتر رکاب زد و شهر را از سقوط حتمی نجات داد. رفقا هرجایی هستید، بمانید ولی حواستان به همه چیز باشد، شاید امروز نوبت شما باشد تا با نگاه نافذتان شهر را از سقوط حتمی نجات دهید. سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/S_n_n_0
در دوران دفاع مقدس، نزدیکی‌های عملیات که می‌شد، از دفتر سیاسی سپاه برای ثبت دقیق وقایع افرادی به اسم راویِ فرمانده، به فرمادهان عالی معرفی می‌شدند... به ستاد لشکر رفتم، در اتاق فرماندهی جاگیر شدم، شام مختصر و ساده‌‌ای خوردم و با گرسنگی خوابیدم. از زبان همکارانم شنیده بودم که گاهی فرماندهان، راوی‌هایشان را قال می‌گذارند، از طرفی هم شنیده بودم که قاسم فرق می‌کند. با همین واهمه از خواب پریدم، قاسم نبود، اصلا هیچ کس نبود، این بر را بگرد، آن بر را بگرد، تا رسیدم به حسینیه‌ی لشکر، خدای من چه می‌دیدم، زیر یک نور خفیف، فرمانده و نیروهایش مشغول نماز شب‌اند من هم رفتم وضو بگیرم از قافله عقب نمانم. ولی تا چند روز شوکه بودم، تا آن شب چنین صحنه‌ای ندیده بودم؛[فقط شنیده بودم شب عاشورا از خیمه‌های اصحاب صدای گریه و مناجات به گوش می‌رسید] راوی: نادر نوروزشاد توضیح: من از زبان راوی شنیدم، ولی شاید این حکایت، در کتاب «دو کربلا یک قاسم» هم آمده باشد. تاریخ وقوع خاطره نیز مربوط، به روزهای منتهی به عملیات کربلای چهار می‌باشد. سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313
دیدیم دسته‌ای غول به سمت ما می‌آیند وحشت وجودمان را فرا گرفته بود. مثل یک خواب بد. قدشان ده برابر انسان‌های معمولی بود، روی کلاه‌های خیلی بزرگی که بر سر داشتند، الله اکبر می‌درخشید، دیگر ترس چیزی برایمان جا نگذاشت، آنها به شتاب نزد ما می‌آمدند و ما فقط می‌لرزیدیم. به عمرم اینقدر نترسیده بودم. آنها به سوی تانک من و همرزمم که در فاصله اندکی رهایشان کرده بودیم، آتش گشودند، تانکها مثل کاغذ سوختند و مچاله شدند. آدمهای غول‌آسا آرام به ما نزدیک می‌شدند و ما هر لحظه کوچک و کوچکتر می‌شدیم... وای خدای من چه می‌دیدیم وقتی نزدیک ما رسیدند، دیدیم اینها فقط چند نوجوان نورانی هستند که نوارهای سبزی بر سر دارند. (بازنویسی یک خاطره) منبع اصلی: اسرار جنگ تحمیلی از زبان اسرای عراقی سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313 پیوستن یا join را بزنید. .
جنایتی کمتر شنیده شده از یک سرهنگ بعثی عراقی راوی: اسیر عراقی ما وارد یکی از روستاهای سوسنگرد شده بودیم، هیچ جوانی در روستا نبود تعدادی پیرمرد و تعدادی هم زن و بچه که البته تعداد بچه‌ها بیشتر بود، ما کاری بکارشان نداشتیم، چون کاری از دست آنها بر نمی‌آمد. تا اینکه سرهنگ طالع دودی پایش به آنجا باز شد. در همان روز اول دستور داد همه اهالی در میدان روستا جمع شوند و دستور داد جاهای خالی پر شود، ما با خودمان گفتیم لابد سرهنگ می‌خواهد برای آنها سخنرانی کند و از صدام و علاقه‌اش نسبت به عربهای ایران بگوید... چشمتان روز بد نبیند، دستور داد تا تانکی آوردند، لوله را به سمت اهالی روستا گرفت و فرمان آتش داد... از اهالی روستا فقط تکه‌هایی از بدنهایی که مشخص نبود مال کیست باقی مانده بود. از این سرهنگ بعثی جنایات زیادی نقل می‌کنند که این نمونه را چون خودم شاهد بودم نقل کردم. منبع اصلی: اسرار جنگ تحمیلی از زبان اسرای عراقی سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313 پیوستن یا join را بزنید.
در لابه لای آثار مکتوب و مصور و در دل سینه‌های تک تک رزمندگان ناگفته‌های عمیق و گنج‌آمیزی نهفته است که هنوز رسانه به درصدی از آن هم نپرداخته است. این میادین عظیم معنوی هر چه دیرتر کشف شوند به ضرر ما خواهد بود. سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313 پیوستن یا join را بزنید.
توجه به این نکته بد نیست که در اثر نابلدی‌ها، غفلتها و خدای نکرده غرض‌ورزی‌ها آثاری با بودجه‌های عمومی ساخته شده که در تضاد با ارزش‌های دفاع مقدس است. اگر چه وقتی به شناسنامه این آثار نگاه می‌کنیم ژانر دفاع مقدسی نام گرفته‌اند. سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313 پیوستن یا join را بزنید.
حوادث دنیا به نفع _اسلامی رقم می‌خورد و اثر خون شهیدان بیش از گذشته خودنمایی می‌کند. در دوره‌ی کشور تازه انقلاب‌کرده‌ی ما تحریم شد، حتی دفاعی‌ترین محصول نظامی یعنی سیم خاردار هم به ما نمی‌فروختند، اما امروز بزرگترین ارتش‌های دنیا با افتخار از ما سلاح‌های راهبردی و تعیین کننده خریداری می‌کنند. این عزت نیست!؟ سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313 پیوستن یا join را بزنید.
ببینید اینها «پای انقلاب» بودند، انگار رفته روی مین. اسمش تخریبچیه ولی سرشار از آبادگری و صفا @snn313
عملیات، پاتک، گلوله باران، تیرتراش، دوشکا، گلوله مستقیم تانک، بمباران هوایی، میدان مین، حمله‌ی شیمیایی، عطش، گرسنگی، سرمای ۲۰ درجه، گرمای ۵۰ درجه، قطع نخاع، موج انفجار، قطع عضو، دوری از عزیزان، شهادت یاران و دهها مفهوم اینچنین. کسانی که با مفاهیم بالا از نزدیک آشنا هستند می‌دانند جنگ یعنی چه! و وسط، جنگ حلوا خیر نمی‌کنند. اما چه شد که بیست و هفتم تیرماه ۱۳۶۷ که در پیام امام خمینی به قبول قطعنامه ۵۹۸ مبنی بر اتمام حنگ اشاره شد، احدی خوشحال نشد!؟ گریه بود و گریه بود و گریه؛ اشک بود و آه؛ ماتم و زاری. کسی در آن میانه نبود که بپرسد آهای دیوانه‌ها، حواستان هست چه می‌کنید!؟ جنگ یعنی پایان این همه سختی و رنج! آیا وقت آن نرسیده خوشحال باشید و پایکوبی کنید!؟ به راستی سِرّ آن ناله‌ها و ضجه‌ها جز یک چیز نبود و آن شناخت تکلیف در لحظه‌ای که باید و عمل به آن. و این یعنی دینداریِ مؤمنانه. اینجاست که خدا شهد شیرین بندگی را به کام آن مجاهدان چشاند. و حماسه «احلی من العسل» عاشورای ۶۱ هجری در کربلای ایران تکثیر شد. اگر به راز آن گریه کردن‌های آن روز رزمندگان اسلام پی ببریم و آن را در روش بنده‌گیمان الگو قرار دهیم، عادت ما هم نجابت می‌شود، قسمت ما هم شهادت می‌شود. یاد باد آن روزگاران یاد باد، روز وصل دوستداران یاد باد. 👇 https://eitaa.com/snn313
صادق آهنگران1100a619d149d4417f2700315ba563c6.mp3
زمان: حجم: 10.92M
هیچ نسخه‌ی جایگزینی برای فضای الهی دوران قابل تصور نیست، خواندن کتابهای دفاع مقدس و دیدن مجموعه شهید آوینی را از دست ندهید. ↙️ @snn313
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی فارسی ـــ آذری بسیار تا بسیار سوزناک به یاد رزمندگانی که به اسارت نیروهای صدام در آمده بودند. ↙️ https://eitaa.com/joinchat/95027200C4feefddbb9
به مقصد رسیدم و مقصود را نیافتم. @snn313