eitaa logo
سرباز ِنبرد ِنرم
988 دنبال‌کننده
965 عکس
367 ویدیو
45 فایل
#تجربه #دلنوشته #تحلیل #مطلب #شطح #نیایش #ستایش #شهدا #انقلاب_اسلامی #چیستان_معمولی #چیستان_فلسفی لطفا اگر ابهامی هست نگذارید تل‌انبار شود. نویسنده ✍ @darentezareaanlahzeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹پیش بینی امام خمینی در مورد قبور مطهر شهدا ⁉️در آينده ممكن است افرادى آگاهانه يا از روى ناآگاهى در ميان مردم اين مسئله را مطرح نمايند كه ثمره خونها و شهادتها و ايثارها چه شد. ❗️اينها يقيناً از عوالم غيب و از فلسفه شهادت بي‌خبرند و نمى‌دانند كسى كه فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده‌است حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جايگاه رفيع آن لطمه‌اى وارد نمى‌سازد. و ما براى درك كامل ارزش و راه شهيدانمان فاصله طولانى را بايد بپيماييم و در گذر زمان و تاريخ انقلاب و آيندگان آن را جستجو نماييم. مُسلَّم خون شهيدان، انقلاب و اسلام را بيمه كرده است. خون شهيدان براى ابد درس مقاومت به جهانيان داده است. و خدا مى داند كه راه و رسم شهادت كور شدنى نيست، و اين ملتها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود. 🔴 و همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. 🔹امام خمینی ـ پیام پذیرش قطعنامه ⭕️ سربازِ نبرد نرم ↙️ http://eitaa.com/joinchat/95027200C4feefddbb9 زکاةالعلمِ نشرُه
269.4K
حالا فرزند ما را اذیت می‌کنی!؟ 📚 سیره‌ی ‌ج۲ ص ۱۲۵ سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/S_n_n_0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوحه اربعینی شنیده نشده از حاج صادق آهنگران در دفاع مقدس آمده کاروانی به دشت غاضریه تا که کند ناله با جابر و با عطیه سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313
چه خوش است با قلم زدن، در راه حق قدم زدن. این مطلب را برای استوری یکی از نویسندگان نوشتم. سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/S_n_n_0
قرار شد حاج آقا ابوترابی را ببرند به اردوگاه دیگری، بچه‌ها ناراحت بودند، عراقی‌ها اجازه دادند حاج آقا یک ساعت با خیال راحت برای اسرا صحبت کرد بعد از اتمام سخنرانی، آزادگان به سر و روی حاج آقا ریختند و ا‌و را غرق بوسه کردند... حاج آقا هنگام خداحافظی به سمت احسان سرباز عراقی رفت و او را در بغل گرفت و به تو گفت: «یا اخی احسان انا ما انسی خدماتکم الصادقة» احسان در حالیکه سر روی شانه آقاسید علی اکبر گذاشته بود می‌گریست... 📚 سیره‌ی ‌ج۲ ص ۲۴۰ سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313
هفته‌ی دفاع مقدس است، قصه دریاقلی سورانی با آن دوچرخه‌ی فکستنی‌اش را مرور می‌کنیم. نه معروف بود، نه آقازاده، نه تحصیل‌کرده، فقط یک جو غیرت داشت، یازده کیلومتر رکاب زد و شهر را از سقوط حتمی نجات داد. رفقا هرجایی هستید، بمانید ولی حواستان به همه چیز باشد، شاید امروز نوبت شما باشد تا با نگاه نافذتان شهر را از سقوط حتمی نجات دهید. سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/S_n_n_0
در دوران دفاع مقدس، نزدیکی‌های عملیات که می‌شد، از دفتر سیاسی سپاه برای ثبت دقیق وقایع افرادی به اسم راویِ فرمانده، به فرمادهان عالی معرفی می‌شدند... به ستاد لشکر رفتم، در اتاق فرماندهی جاگیر شدم، شام مختصر و ساده‌‌ای خوردم و با گرسنگی خوابیدم. از زبان همکارانم شنیده بودم که گاهی فرماندهان، راوی‌هایشان را قال می‌گذارند، از طرفی هم شنیده بودم که قاسم فرق می‌کند. با همین واهمه از خواب پریدم، قاسم نبود، اصلا هیچ کس نبود، این بر را بگرد، آن بر را بگرد، تا رسیدم به حسینیه‌ی لشکر، خدای من چه می‌دیدم، زیر یک نور خفیف، فرمانده و نیروهایش مشغول نماز شب‌اند من هم رفتم وضو بگیرم از قافله عقب نمانم. ولی تا چند روز شوکه بودم، تا آن شب چنین صحنه‌ای ندیده بودم؛[فقط شنیده بودم شب عاشورا از خیمه‌های اصحاب صدای گریه و مناجات به گوش می‌رسید] راوی: نادر نوروزشاد توضیح: من از زبان راوی شنیدم، ولی شاید این حکایت، در کتاب «دو کربلا یک قاسم» هم آمده باشد. تاریخ وقوع خاطره نیز مربوط، به روزهای منتهی به عملیات کربلای چهار می‌باشد. سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313
دیدیم دسته‌ای غول به سمت ما می‌آیند وحشت وجودمان را فرا گرفته بود. مثل یک خواب بد. قدشان ده برابر انسان‌های معمولی بود، روی کلاه‌های خیلی بزرگی که بر سر داشتند، الله اکبر می‌درخشید، دیگر ترس چیزی برایمان جا نگذاشت، آنها به شتاب نزد ما می‌آمدند و ما فقط می‌لرزیدیم. به عمرم اینقدر نترسیده بودم. آنها به سوی تانک من و همرزمم که در فاصله اندکی رهایشان کرده بودیم، آتش گشودند، تانکها مثل کاغذ سوختند و مچاله شدند. آدمهای غول‌آسا آرام به ما نزدیک می‌شدند و ما هر لحظه کوچک و کوچکتر می‌شدیم... وای خدای من چه می‌دیدیم وقتی نزدیک ما رسیدند، دیدیم اینها فقط چند نوجوان نورانی هستند که نوارهای سبزی بر سر دارند. (بازنویسی یک خاطره) منبع اصلی: اسرار جنگ تحمیلی از زبان اسرای عراقی سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313 پیوستن یا join را بزنید. .
جنایتی کمتر شنیده شده از یک سرهنگ بعثی عراقی راوی: اسیر عراقی ما وارد یکی از روستاهای سوسنگرد شده بودیم، هیچ جوانی در روستا نبود تعدادی پیرمرد و تعدادی هم زن و بچه که البته تعداد بچه‌ها بیشتر بود، ما کاری بکارشان نداشتیم، چون کاری از دست آنها بر نمی‌آمد. تا اینکه سرهنگ طالع دودی پایش به آنجا باز شد. در همان روز اول دستور داد همه اهالی در میدان روستا جمع شوند و دستور داد جاهای خالی پر شود، ما با خودمان گفتیم لابد سرهنگ می‌خواهد برای آنها سخنرانی کند و از صدام و علاقه‌اش نسبت به عربهای ایران بگوید... چشمتان روز بد نبیند، دستور داد تا تانکی آوردند، لوله را به سمت اهالی روستا گرفت و فرمان آتش داد... از اهالی روستا فقط تکه‌هایی از بدنهایی که مشخص نبود مال کیست باقی مانده بود. از این سرهنگ بعثی جنایات زیادی نقل می‌کنند که این نمونه را چون خودم شاهد بودم نقل کردم. منبع اصلی: اسرار جنگ تحمیلی از زبان اسرای عراقی سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313 پیوستن یا join را بزنید.
در لابه لای آثار مکتوب و مصور و در دل سینه‌های تک تک رزمندگان ناگفته‌های عمیق و گنج‌آمیزی نهفته است که هنوز رسانه به درصدی از آن هم نپرداخته است. این میادین عظیم معنوی هر چه دیرتر کشف شوند به ضرر ما خواهد بود. سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313 پیوستن یا join را بزنید.
توجه به این نکته بد نیست که در اثر نابلدی‌ها، غفلتها و خدای نکرده غرض‌ورزی‌ها آثاری با بودجه‌های عمومی ساخته شده که در تضاد با ارزش‌های دفاع مقدس است. اگر چه وقتی به شناسنامه این آثار نگاه می‌کنیم ژانر دفاع مقدسی نام گرفته‌اند. سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313 پیوستن یا join را بزنید.
حوادث دنیا به نفع _اسلامی رقم می‌خورد و اثر خون شهیدان بیش از گذشته خودنمایی می‌کند. در دوره‌ی کشور تازه انقلاب‌کرده‌ی ما تحریم شد، حتی دفاعی‌ترین محصول نظامی یعنی سیم خاردار هم به ما نمی‌فروختند، اما امروز بزرگترین ارتش‌های دنیا با افتخار از ما سلاح‌های راهبردی و تعیین کننده خریداری می‌کنند. این عزت نیست!؟ سرباز نبرد نرم👇 https://eitaa.com/snn313 پیوستن یا join را بزنید.
ببینید اینها «پای انقلاب» بودند، انگار رفته روی مین. اسمش تخریبچیه ولی سرشار از آبادگری و صفا @snn313
عملیات، پاتک، گلوله باران، تیرتراش، دوشکا، گلوله مستقیم تانک، بمباران هوایی، میدان مین، حمله‌ی شیمیایی، عطش، گرسنگی، سرمای ۲۰ درجه، گرمای ۵۰ درجه، قطع نخاع، موج انفجار، قطع عضو، دوری از عزیزان، شهادت یاران و دهها مفهوم اینچنین. کسانی که با مفاهیم بالا از نزدیک آشنا هستند می‌دانند جنگ یعنی چه! و وسط، جنگ حلوا خیر نمی‌کنند. اما چه شد که بیست و هفتم تیرماه ۱۳۶۷ که در پیام امام خمینی به قبول قطعنامه ۵۹۸ مبنی بر اتمام حنگ اشاره شد، احدی خوشحال نشد!؟ گریه بود و گریه بود و گریه؛ اشک بود و آه؛ ماتم و زاری. کسی در آن میانه نبود که بپرسد آهای دیوانه‌ها، حواستان هست چه می‌کنید!؟ جنگ یعنی پایان این همه سختی و رنج! آیا وقت آن نرسیده خوشحال باشید و پایکوبی کنید!؟ به راستی سِرّ آن ناله‌ها و ضجه‌ها جز یک چیز نبود و آن شناخت تکلیف در لحظه‌ای که باید و عمل به آن. و این یعنی دینداریِ مؤمنانه. اینجاست که خدا شهد شیرین بندگی را به کام آن مجاهدان چشاند. و حماسه «احلی من العسل» عاشورای ۶۱ هجری در کربلای ایران تکثیر شد. اگر به راز آن گریه کردن‌های آن روز رزمندگان اسلام پی ببریم و آن را در روش بنده‌گیمان الگو قرار دهیم، عادت ما هم نجابت می‌شود، قسمت ما هم شهادت می‌شود. یاد باد آن روزگاران یاد باد، روز وصل دوستداران یاد باد. 👇 https://eitaa.com/snn313
1100a619d149d4417f2700315ba563c6.mp3
10.92M
هیچ نسخه‌ی جایگزینی برای فضای الهی دوران قابل تصور نیست، خواندن کتابهای دفاع مقدس و دیدن مجموعه شهید آوینی را از دست ندهید. ↙️ @snn313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی فارسی ـــ آذری بسیار تا بسیار سوزناک به یاد رزمندگانی که به اسارت نیروهای صدام در آمده بودند. ↙️ https://eitaa.com/joinchat/95027200C4feefddbb9
به مقصد رسیدم و مقصود را نیافتم. @snn313