eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.9هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 شهید علمدار: قبل از اینکه مرا در قبر بگذارید برایم مصیبت جده غریبم حضرت زهرا(س) را بخوانید 🔹️ بخشی از متن وصیت‌نامه شهید سید مجتبی علمدار : وصیت می‌کنم مرا در گلزار شهدا ساری دفن کنند ◇ تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را بروی صورتم بگذارند.. ◇ قبل از آن که مرا در قبر بگذارند مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جده غریبم فاطمه‌ زهرا(س) و جد غریبم حسین (ع) را بخواند. ◇ از مستمعین گرامی می‌خواهم که اشک چشمشان را داخل قبر من بریزند تا در ظلمت قبر نوری شود. ◇ این را باور کنید که از اعماق قلبم می‌گویم من از ظلمت قبر و فشار قبر خیلی می‌ترسم! 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال صبحانه‌ای باشهدا را با کیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
کمتر کسی می دانست؛ او «جانباز ۷۰ درصد» بود. پنج بار زخمی شد. ۲۲ ترکش در بدن داشت. ترکش گلویش را دریده بود... تن پاره پاره او، یادگار روزهای جنگ بود. ✍ راوی: همسر شهید 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 جانباز سرافراز 70 درصد «عبدالرضا عامری افزادی» به یاران شهیدش پیوست 🔹️ مراسم تشییع پیکر مطهر جانباز گرانقدر شهید «عبدالرضا عامری افزادی» امروز یکشنبه ساعت 9:30 صبح از محل مهدیه مشهدالرضا(ع)، برگزار و پیکر مطهر این شهید والامقام پس از طواف در حرم مطهر رضوی در گلزار شهدای بهشت رضا(ع) به خاک سپرده خواهد شد. ◇ شهید «عبدالرضا عامری افزادی» سوم بهمن 1338 چشم به جهان گشود و همزمان با روز 23 ماه مبارک رمضان به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال صبحانه‌ای باشهدا را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 🔹 يک بار يکی از بچه های هيأت آمد و به سيد گفت: تُو مراسم ها و روضه اهل بيت عليهما السلام، اصلاً گريه ام نمی گيرد! ◇ سيد گفت: اينجا هم که من خواندم، گريه ات نگرفت؟! گفت: نه! سيد گفت: مشکل از من است! من چشمم آلوده است، من دهنم آلوده است، که تو گريه ات نمی گيرد! ◇ اين شخص با تعجب می گفت: عجب حرفی! من به هر کس گفتم، گفت: تو مشکلی داری، برو مشکلت را حل کن، گريه ات می گيرد! اما اين سيد می گويد مشکل از من است! ◇ بعدها می ديدم که او جزو اولين گريه کنندگان مصائب ائمه اطهار عليهما السلام بود. ◇ سيد، وقتی مداحی می کرد، يک سنگينی و وقار خاصی داشت و در ازای مداحی، پول هم نمی گرفت؛ ◇ می گفت: اگر در ازای مداحی کردنم پول بگيرم، چطوری فردای قيامت می توانم بگويم برای شما خواندم؟! ◇ می گويند: خواندی، پاداشش را گرفتی! من اصلا ائمه را با پول مقايسه نمی کنم ! ◇ يکی از بچه‌ها تعريف می کرد، می گفت: مشهد که بوديم، سيد داخل حرم شروع به مداحی کرد، ◇ بعد پيرمرد گفت: از نظر شرعی تکليف می کنم! بايد بگيريد! سيد پول را گرفت بعد آورد و انداخت توی ضريح امام رضا عليه السلام... ◇ همه‌ی کارهای سيد صلواتی بود. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
⭕️ همسرجانباز رضایت داد و منوچهر بر سفره شهدا میهمان شد 🔹️ همسر جانباز شهید منوچهر مدق می گوید: منوچهر از خواب كه بيـدار شد روی لب‌هـاش خنـده بود؛ ولی چشم‌هاش دیگـه رمقـی نداشت. ◇ گفت: «فـرشـته؛ وقـت وداع اسـت!» ◇ گفتـم: «حرفـش را نــزن.» □ گفت: «بگـذار خـوابم را بگـويم. خودت بگـو؛ اگر جـای من بودی، توی این دنيـا می مـاندی؟!» ◇ در ادامه گفت: «خواب ديدم مـاه رمضـان است و سفره‌ افطـار پهن. رضـا، محمد، بهـروز، حسن، عبـاس؛ همه‌ شـهدا دور سفره نشسته بودند. به‌ حـالشان حـسرت می خوردم كه يكـی زد به شـانه‌ ام، حـاج عبـاديان بود؛ گفت: بابا كجـايی تـو!؟ ببين چه‌قدر مهمـان را منتظـر گذاشتی! □ بغلش كردم و گفتم: من هم خسته‌ ام حـاجی. دسـت گذاشـت روی سينـه‌ام و گفـت: بـا فرشـته وداع کـن! بگـو دل بكنـد! آن وقت ميآيی پيش مـا؛ ولـی به‌زور نـه. ◇ گفتم: «منوچـهر! قـرار مـا ايـن نبـود.» ◇ با حرف هایش مرا راضی و گفت: «يك جاهـايی دیگـر دست مـا نيست؛ من هـم نمی تونم از تـو دور باشـم.» 📚 اينـک شوکـران ۱ / بقلـم مریم برادران (با اندکی تغییر) به روايت همسر 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671