eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
صبحانه ای با شهدا
📌 وقتی استاد حسن عباسی شام را مهمان شهید مدافع حرم اصفهانی، جواد محمدی بود. (۱۳ بهمن ۹۴) 🔹 این شهید
📌 🔹 اخلاق جواد این طوری بود اهل حاضری زدن و رفتن نبود. هرجا که می رفت، منشأ تحول بود. ◇ جواد حالتی داشت که حواسش به همه جا بود. بی خیال چیزی نمی شد. ◇ انگار هر اتفاقی می افتاد، وظیفه ای روی دوشش احساس میکرد و میخواست آن را حل کند. ◇ با تمام وجودش کار میکرد. شاید به خاطر همین بود که یک جا بند نمی شد. ◇ من میگویم جواد دنبال بود. اگر جایی اعتراض میکرد و میگفت: این کارتان اشتباه است، به خاطر همین بود. ◇ می خواست کارها خوب پیش برود؛ خوب پیش برود که بشود؛ آن قدر قوی که مولای درز کارهایش نرود. ◇ جواد دنبال تمام شدن نبود اینکه برود سر کار و برگردد خانه، راضی اش نمی کرد. ◇ من میگویم خدا به این کارهایش نگاه کرد و شهادت را روزی اش کرد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 🔹 اگه بپرسی چرا شهیدا شهید شدند؟ میگم یه دلیل بیشتر نداشت؛ میگم یه روده راست تو شِکَمِشون بود، دختر کج بشین، پسر کج بشین ولی راست بگو! ◇ راست میگفتن که "امام زمان دوسِت داریم." بیاید راست بگیم، که امام زمان(عج) رو دوست داریم. ◇ «‏مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ» ✍ 📎 پ.ن تصویر: فرماندهان شهید از چـپ : 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 🔹 يک بار يکی از بچه های هيأت آمد و به سيد گفت: تُو مراسم ها و روضه اهل بيت عليهما السلام، اصلاً گريه ام نمی گيرد! ◇ سيد گفت: اينجا هم که من خواندم، گريه ات نگرفت؟! گفت: نه! سيد گفت: مشکل از من است! من چشمم آلوده است، من دهنم آلوده است، که تو گريه ات نمی گيرد! ◇ اين شخص با تعجب می گفت: عجب حرفی! من به هر کس گفتم، گفت: تو مشکلی داری، برو مشکلت را حل کن، گريه ات می گيرد! اما اين سيد می گويد مشکل از من است! ◇ بعدها می ديدم که او جزو اولين گريه کنندگان مصائب ائمه اطهار عليهما السلام بود. ◇ سيد، وقتی مداحی می کرد، يک سنگينی و وقار خاصی داشت و در ازای مداحی، پول هم نمی گرفت؛ ◇ می گفت: اگر در ازای مداحی کردنم پول بگيرم، چطوری فردای قيامت می توانم بگويم برای شما خواندم؟! ◇ می گويند: خواندی، پاداشش را گرفتی! من اصلا ائمه را با پول مقايسه نمی کنم ! ◇ يکی از بچه‌ها تعريف می کرد، می گفت: مشهد که بوديم، سيد داخل حرم شروع به مداحی کرد، ◇ بعد پيرمرد گفت: از نظر شرعی تکليف می کنم! بايد بگيريد! سيد پول را گرفت بعد آورد و انداخت توی ضريح امام رضا عليه السلام... ◇ همه‌ی کارهای سيد صلواتی بود. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 🔹 زمانی که در اهواز زندگی می‌کردیم یک اتاق و یک آشپزخانه در خانه سازمانی داشتیم چون خانه سازمانی را نصف کرده بودند که یک قسمت آن را یوسف سجودی بودند، ◇ و قسمت دیگر آن مال ما بود که یک اتاق و یک آشپزخانه به ما رسیده بود. ◇ سبزعلی شبها برای اینکه من از گریه‌هایش در نماز شب بیدار نشوم به داخل آشپزخانه می‌رفت و در را به روی خود می‌بست و نماز شب می‌خواند تا من، صدای گریه‌اش را نشنوم. 📸 شرح عکس بالایی : از چپ نفر دوم ، شرح عکس پایینی: از راست سردار شهید سبزعلی خداداد فرمانده تیپ مالک اشتر مریوان، گردان‌های مسلم و انصار لشکر ۲۵ کربلا ✍ به روایت همسربزرگوارشهید 🔹️ صبحانه ای با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671