eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.9هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
17.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 «دلتنگ امام زمان‌ام» آخرین صحبت های شهید عباس کردانی 🔹 ۲۰ اسفند ۱۳۵۸ در اهواز چشم به جهان گشود. این جوان برومند پس از حمله تکفیری‌ها به سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری و حضرت رقیه سلام‌الله‌علیهما به این کشور رفت. ◇ دوست شهید نقل می‌کند: عباس علاقه‌ی خاصی به مولا امیرالمومنین علیه‌السلام داشت؛ ◇ نهج‌البلاغه را بارها خوانده بود و در کلاس آموزش و مواقع تدریس از احادیث امام علی علیه‌السلام استفاده می‌کرد. ◇ همچنین مواقع امر به معروف و نهی از منکر، اول حدیثی از امام علی علیه‌السلام یا پیغمبرﷺ می‌گفت و بعد امر به معروف می‌کرد. ◇ سرانجام این شهید بزرگوار در ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ در عملیات آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا سوریه در اثر اصابت تیر به سینه‌اش به شهادت رسید و پیکرش حدود چهار روز در همان محل ماند. ◇ زمانیکه پیکرش به دست همرزمانش رسید، جز ناحیه‌ای که تیر خورده بود، مابقی سالم بود. پیکر شهید کردانی چهارروز در حالت بود و بوی بسیار خوبی از پیکرش، آن محل را عطرآگین کرده بود... 🌷 ▫️تاریخ ولادت : ۱۳۵۸/۱۲/۲۰ ▫️محل ولادت : اهواز ▫️تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۱۱/۲۰ ▫️محل شهادت :نبل و الزهرا - سوریه ▫️محل مزار شهید : گلزار شهدای اهواز 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 میخام برم خط مقدم؛ البته "به خط رفتن" مهم نیست، "" مهمه. 🔹 صحبت‌های کوتاه و شوخی‌های جالب شهید ابوعلی با تصویربردار مرکز رسانه فاطمیون 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 «بسیار شوخ‌طبع بود. با بچه‌ها واقعاً بچه بود.» 🔹 برادرم کاری کرده بود که بچه‌های برادرشوهر من به بچه‌های من می‌گفتند: "دایی یدالله فقط دایی شما نیست دایی من هم هست". ◇ هیچ کس از او ناراحتی ندید. با همه گرم بود. وقتی به خانه‌اش می‌رفتیم تا صبح با بچه‌ها بازی می‌کرد و آرام و قرار نداشت. ◇ هر موقع می‌خواستیم بیاییم تهران و به بستگان سر بزنیم بچه‌ها می‌پرسیدند: "دایی یدالله هست که می‌رویم تهران؟ ◇ اگر نیست صبر کنیم او بیاید و بعد برویم تا او را هم ببینیم."، این‌قدر بچه‌هایم به او علاقه داشتند. ◇ وقتی هم به تهران می‌رفتیم بچه‌ها اصرار می‌کردند اول به خانه دایی یدالله برویم... ✍ راوی: خواهر شهید 🌷 شهید مدافع حرم «یدالله قاسم زاده» متولد ۱۳۶۱ ، اصالتا اهل روستاهای آسیابسر و ملاسرا از دهستان طاهرگوراب بخش مرکزی شهرستان صومعه سرا و البته ساکن محله خزانه تهران بود. ◇ او یکی از مستشاران زبده نظامی بود که داوطلبانه برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) از سپاه المهدی تهران به سوریه رفت. ◇ و در روز دوشنبه یکم آذر ۱۳۹۵ براثر اصابت ترکش خمپاره در حوالی شهر حلب سوریه توسط تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید.  🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 لحظه اعلام خبر شهادت شهید مقداد مهقانی ؛ بیستمین شهید مدافع حرم استان گلستان توسط سردار ملک شاهکوهی ؛ فرمانده سپاه نینوا به خانواده شهید ◇ سرتیپ دوم پاسدار علی ملک شاهکوهی به همراه جمعی از مسئولان با حضور در منزل پدر شهید، خبر رسمی شهادت وی را به خانواده این شهید مدافع حرم اعلام کرد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
📌 وقتی استاد حسن عباسی شام را مهمان شهید مدافع حرم اصفهانی، جواد محمدی بود. (۱۳ بهمن ۹۴) 🔹 این شهید
📌 🔹 اخلاق جواد این طوری بود اهل حاضری زدن و رفتن نبود. هرجا که می رفت، منشأ تحول بود. ◇ جواد حالتی داشت که حواسش به همه جا بود. بی خیال چیزی نمی شد. ◇ انگار هر اتفاقی می افتاد، وظیفه ای روی دوشش احساس میکرد و میخواست آن را حل کند. ◇ با تمام وجودش کار میکرد. شاید به خاطر همین بود که یک جا بند نمی شد. ◇ من میگویم جواد دنبال بود. اگر جایی اعتراض میکرد و میگفت: این کارتان اشتباه است، به خاطر همین بود. ◇ می خواست کارها خوب پیش برود؛ خوب پیش برود که بشود؛ آن قدر قوی که مولای درز کارهایش نرود. ◇ جواد دنبال تمام شدن نبود اینکه برود سر کار و برگردد خانه، راضی اش نمی کرد. ◇ من میگویم خدا به این کارهایش نگاه کرد و شهادت را روزی اش کرد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 راز شال سبزی که همیشه همراه شهید سالخورده بود 🔹️ همسر شهید محمد تقی سالخورده می گوید: چندماہ بعد عقدمون من و آقا محمد تقی ، رفتیم بازار من دوتا شال خریدم. ◇ یڪیش شال سبز بود ڪه چندبار هم پوشیدمش و یک روز محمد به من گفت: اون شال سبزت و میدیش به من؟ ◇ گفتم : چرا؟ ◇ گفت: حس خوبی بہ من میدهد شما سادات هستی و وقتی این شال سبزت هـمرا من هست قوت قلب می گیرم ... ◇ شال را دادم و خودش هـم دوردوزش ڪرد و شد شال گردنش ڪه هر ماموریتی ڪه میرفت یا به سرش می بست و یا دور گردنش می انداخت ... ◇ و در ماموریت آخرش هـم هـمون شال دور گردنش بود ڪه بعد شهادتش برایم آوردن ... ‌● ولادت :۱۳۶۵/۱۰/۱‌، مازندران ●شهادت:۱۳۹۵/۱/۲۱، خانطومان 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال صبحانه‌ای باشهدا را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دعای زیبای شهید قدیر سرلک برای خودش و همه‌ی مردم 🔹 «خدا کنه این کنکور الهی رو، قبول شیم، هممون قبول شیم...» 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 صدا و نوایی که هیچ‌گاه از یاد و خاطره رزمندگان فاطمیون نخواهد رفت.. ◇ انتشار به مناسبت شهید حامد بافنده 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 راز شال سبزی که همیشه همراه شهید سالخورده بود 🔹️ همسر شهید محمد تقی سالخورده می گوید: چندماہ بعد عقدمون من و آقا محمد تقی ، رفتیم بازار من دوتا شال خریدم. ◇ یڪیش شال سبز بود ڪه چندبار هم پوشیدمش و یک روز محمد به من گفت: اون شال سبزت و میدیش به من؟ ◇ گفتم : چرا؟ ◇ گفت: حس خوبی بہ من میدهد شما سادات هستی و وقتی این شال سبزت هـمرا من هست قوت قلب می گیرم ... ◇ شال را دادم و خودش هـم دوردوزش ڪرد و شد شال گردنش ڪه هر ماموریتی ڪه میرفت یا به سرش می بست و یا دور گردنش می انداخت ... ◇ و در ماموریت آخرش هـم هـمون شال دور گردنش بود ڪه بعد شهادتش برایم آوردن ... ‌● ولادت :۱۳۶۵/۱۰/۱‌، مازندران ●شهادت:۱۳۹۵/۱/۲۱، خانطومان 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال صبحانه‌ای باشهدا را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
🩸 شهـادت ؛ یعنی متفاوت به آخر رسیدن ... اعزامی از استان البرز در حمله جنگنده های اسراییل در منطقه‌ی حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد 🔹️ صبحانه ای با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شهیدی که با همسرش زیر باران قدم می‌زد! ◇ سفر محبوبه بلباسی همسرشهیدمحمدبلباسی به سوریه همراه بود با خاطرات فراوانی از زندگی مشترکشان، حتی قدم زدن زیر باران دمشق🌧 🔹️ صبحانه ای با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671