صبحانه ای با شهدا
📌 گفتگوی صمیمی سردار سرلشکر زاهدی با سربازان و حساسیت این شهید والامقام نسبت به کم و کیف وعدههای
📌 خصوصیت اخلاقی که شهید زاهدی از شهید ردانی پور، به یادگار فرا گرفته بود..
🔹 با نیروها مشورت میکرد و این یکی از اصول کاری اش بود. برخوردش با نیروها بر اساس درجه و مسئولیت داشتن یا نداشتن نبود. به همه احترام میگذاشت.
◇ در تصمیم گیری، نظرات را میشنید و مشورت میکرد و نظرات کارشناسی را قبول میکرد.
◇ در مسائل اختلافی هم به قول معروف یک طرفه با قاضی نمیرفت و نظر هر دو طرف را با صبر و حوصله گوش میداد.
◇ اعتقاد داشت نیروها باید در مورد علت تصمیمات توجیه بشوند. میگفت این را از #شهید_مصطفی_ردانیپور یاد گرفته است،
◇ میگفت: «وقتی نیروها متقاعد بشن با انرژی بیشتری کار انجام میشه و نتیجه بهتری حاصل میشه.»
◇ در عین حال و پس از اخذ تصمیمات، قاطع عمل میکرد؛ چرا که تزلزل در فرماندهی باعث خراب شدن کار میشد.
#شهید_محمدرضا_زاهدی
#سبک_زندگی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
21.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•
شهیدانهزیستنآقامهدیزینالدین
صحنهی جالب و درس آموز از روبرو شدنِ
شهید زینالدین با سرهنگ عراقی که به
او سیلی زده بود ...
[یکیاززیباترینکلیپهاییکهبرایشهداتولیدشده]
او یکی از خاطراتش را اینگونه برایمان
تعریف کرد:
برای شناسایی با موتور به منطقه دشمن
وارد شدم. مسافت زیادی را رفته بودم و
برای رفع خستگی وارد چادر یک افسر
عراقی شدم. در آنجا برای خودم چای هم
ریختم.
بعد از دقایقی افسر عراقی وارد چادر شد
و چون فکر میکرد سرباز هستم و بدون
اجازه وارد چادرش شدهام، سیلی به من زد؛
من هم احترام نظامی گذاشتم و بدون
اینکه او متوجه شود من ایرانی هستم،
از چادر بیرون آمدم.
در جریان همان عملیات آن افسر عراقی
را اسیر کردیم و او من را شناخت و باورش
نمیشد فرمانده لشکر توانسته باشد به
خاکشان نفوذ کند.
در این حین مادرم به آقا مهدی گفت:
کاش آن سیلی که افسر عراقی به تو زده
بود را تلافی میکردی! اما آقا مهدی گفته بود،
که آن افسر بعثی، اسیر ما بود و ما
نباید با اسیر رفتار تندی میکردیم.
#شهدا
#روایتگری
#سبک_زندگی
🔹️ صبحانه ای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada