eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩸درد و‌ دل کربلایی کوکب سبزی (معروف به کوکب ننه) با شهید ◇ مادر شهید رجبعلی بالایی در استقبال مردم شهرستان ماهنشان از (تابستان سال نودوسه) 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 | قابِ‌ماندگار | لحظه اهداء قاب عکس سردارِشہید "هاشم‌امیرۍ" به مادرشهید... 🔹️ شهید هاشم امیری سال 1344 در روستای عباسی گناوه متولد شد. از ابتدای شروع جنگ تحمیلی حضور داشت و چندین مرتبه مجروح شد . ◇ مرداد ماه ۱۳۶۵ ازدواج کرد و در ۸ آبان ۱۳۶۵ از قرارگاه نوح یک ماموریت دریایی به طرف جزیره فارسی حرکت کرد و پس از پایان ماموریت موفقیت آمیز و هنگام برگشت یدکش مورد اصابت موشک دشمن بعثی قرار گرفت و به سوی معشوق حقیقی خود شتافت. 🔻 پدر شهید می‌گوید : در یکی از روزها که به مرخصی آمده بود به پسرم گفتم : پدر جان دیگر من پیر و از کار افتاده هستم و دیگر توانایی کار را ندارم تو دیگر باید اینجا بمانی و کمک من باشی ◇ تو خدمت خود را به اسلام کرده ای و حالا باید به من کمک کنی ◇ هاشم با شنیدن این سخن ناراحت و اشک در چشمانش جاری شد ◇ همان شب خواب دیدم که دو نفر از آسمان پایین آمدند و گفتند : چرا مانع از رفتن هاشم به جبهه هستی و من در خواب با اینکه ترسیده بودم با ذکر نام خداوند و التماس به اینکه من او را آزاد گذاشته‌ام و کاری به کار او ندارم . ◇ صبح از خواب بیدار شدم این را به شهید گفتم و او را با صلوات به جبهه فرستادم و چند روز بعد به شهادت رسید. ◇ تاریخ‌تولد:1344/6/2 ◇ تاریخ‌شہادت:1365/8/8 ◇ محل‌تولد:گناوه،روستاۍ‌عباسی 🔹️ صبحانه ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
🩸آقای با شرف تولدت مبارک 🔹 در تاریخ این مملکت رسید روزی که از برخی که خود را گوله‌ی بصیرت تصویر می کردند انتظار داشتیم که در میدان از وطن دفاع کنند، اما ترجیح دادند خفه شوند ◇ یکی میگفت: من حرف بزنم فضا دو قطبی‌تر میشود چون بخشی از جامعه حالش از من به هم میخورد ◇ آن یکی میگفت: امیرالمومنین فرموده روز فتنه چون شتر نابالغ باشید ◇ آن یکی میگفت: فعلا صبر کنید حرف خواهم زد... ◇ هیچکس هم نبود به این جماعت بگوید، وقتی از پرچم ایران تا قرآن و مسجد، به هر مقدسِ مذهبی و ملی اهانت کرده اند تعلل برای چیست؟ ◇ ما فراموش نمیکنیم که در روزگارِ سکوتِ "کُرِه شترها" تو مانند سرباز میهن ، مردانه ، شرافتمندانه و بدون ذره ای ترس تا آخرین نفس در میدان بودی ◇ آقای قهرمان، به تو افتخار میکنیم... ✍️ آقای تحلیلگر 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 همسر شهید صادق زاده: بنام آنکه عفت را در دامان نهاد و حرمت نگاه را بر ما آگاهی داد 🔹️ متنی از نامه های مرحومه فهیمه بابائیان پور به همسر شهیدش غلامرضا صادق زاده: به یاد آن یگانه محبوبی که در وجودش جز ،ایمان، ایثار، اخلاص و عشق، نمی یابم ◇ آن زمان که از جهادت می گوئی، گوئی از راهی سخن می گوئی که به خوبی به آن آشنا شده ای و آنگاه که از جبهه سخن می گوئی عشقی خدائی تو را به آن سوی میکشاند. ◇ کمیلِ امشب برای من طور دیگری بود، هر بار که روی مسئله جبهه فکر میکردم خود را جای همسران آنهایی می گذاشتم که به جبهه رفته اند تا احساس آنها را درک کنم ولی اینبار دیگر نیازی به جایگزینی نبود ، خودِ مسئله در وجودم تجلی داشت ◇ اگر دعائی برای سلامتی میکردم تنها از آن جهت بود که حزب الله تقویت شود و پایدار بماند و اصلاً دلم و زبانم را یاری آن نبود که بگویم اگـــر ... ، چرا که در نظرم شهادت سرآغاز زندگی است ◇ اما میدانی که دلم میخواست این سخنان را به تو گویم به امید آن روزی که رها از هر ظلمی در جهانی که مستضعفین حاکمند با هم زندگی کنیم. 🔻 آنکه همیشه تو را دوست داشته و دارد ◇ فـهـیـمه ◇ آبان ماه ۶۰ ◇ ۱/۱۵ نیمه شب 📚 برگرفته از کتاب « نامـه هــای فهیــمه » 🔺️ شرح تصویر: غلامرضا چند روز پس از ثبت این عکس، به شهادت میرسد و فهیمه نیز پیش از این؛ بواسطه رویایی صادقه از این امر مطلع بوده. اطمینان و یقینی که در چهره آرام فهیمه نشسته، مفهومی ندارد جز این مصداقِ حقیقتِ عبودیت که؛ «رسد آدمی بجایی که بجز خـــدا نبیند» 🔹️ صبحانه ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 🔹 ما عـلـی رو با شمشیر قبولش نکردیم ما رو بـا قلبمون قبول کردیم ◇ جلوی همه دنیاتون می ایستیم اگـه جـلوی علی مـا بایستید ◇ مـا هممون خیبر شکنیم💪🏻 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ احمد متوسلیان در جایی از تاریخ گم شد... ◇ سکانسی از فیلم سینمایی غریب 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
🩸، آخرین ایستگاه زمینی سردار شهید سیدمحمدرضا دستواره 🔹 تا هنگام شهادت ۱۱ بار مجروح شد ولی هرگز از پای ننشست. در عملیات کربلای ۱ که برادرش حسین در خط پدافندی شهید شد، جهت شرکت در مراسم تشییع و تدفین او به تهران رفت. ◇ ولی بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه بازگشت. وقتی به وی گفته می شود که خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت می ماندی و بعد بر می گشتی، ◇‌ در جواب می‌گوید: «به آنها گفته‌ام کنار قبر حسین، قبری را برای من خالی نگهدارید.» ◇ بیش از ۱۰ روز از شهادت برادرش نگذشته بود که در عملیات کربلای۱ ، «روز آزادسازی شهر مهران» از چنگال دشمن بعثی، مظلومانه به شهادت رسید. ◇ سردار حاج علی درویش میگفت: پیکر نحیف و لاغرش یک ساعت در مقر تاکتیکی لشکر در جاده مهران در داخل کانتینر قرار داشت که همه برای آخرین بار با او وداع کردیم... اخوی شهیدان سید محمد و سید حسین دستواره شهادت : ۱۳ تیر ۱۳۶۵_عملیات کربلای یک 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 «تحقق ظهور در گرو انجام رسالت ماست» 🔹 شهید محمد رضا دستواره گفت: اگر ما رسالت خودمان را خوب به انجام برسانیم، زمینه ظهور امام زمان (عج)، زمینه عدل، زمینه داد، زمینه حرکت حقه اسلام را فراهم کرده‌ایم، ◇ و اگر سستی کنیم و اگر تعلل کنیم، زمینه حکومت کفر و استکبار را فراهم کردیم. 📎 پ.ن تصویر: منزل پدری شهید قجه ایی، شهید محسن حیات پور، در کنار پدر شهید حسین قجه ایی شهید حاج رضا دستواره سردار حاج نصرت قریب 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دل مهربان کاک احمد در کمک به خانواده های ضد انقلاب 🔹 به روایت: حاج جواد اکبری آهنگر ◇ ۱۴ تیرماه، سالروز ربوده شدن دیپلمات‌های ایرانی در لبنان گرامی باد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
″با مرگ اگر توان، تو را دید کی می‌رسد این تولد ما..″ 🩸لحظاتی از آخرین حضور سپهبد شهیدحاج قاسم سلیمانی در ساختمان فرماندهی نیروی قدس سپاه 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 نامه همسر شهید صادق زاده: دیدارمان هر چه زودتر کربلا باشد 🔹️ مرحومه فهیمه بابائیان پور در نامه ای به همسر شهیدش غلامرضا صادق زاده می‌نویسد: «بنــام خـــدا، پاسدار خـون شهـیدان و به یاد حســـین فـرمانده پاسداران منتـظرالشهادت» 🔹 دیشب در چنین ساعتی چه شوری و چه شوقی داشتی و کـاش آنجا بودم و از پاسدارانی که لحظاتی دیگر در کنار رسول الله(ص) بودند، می پرسیدم حالشان را. ◇ کاش آنجا بودم؛ اقلا اگر کمکی نمیکردم، تنـها چـهره های نورانی آنان را می دیدم ونظاره گرحالاتشان میشدم؛ آنگاه که با بـسم الله شروع کردند و فریــاد زدند: « یـا حســین فــرمـانده ای .. » 🔹 و چه خوشحال می شوم اگر بدانم تو هم درآن عملیات بوده ای.عملیاتی که آرزوی شرکت درآن را داشتى؛ اللهُ اعـلم. شاید تو هم بوده ای و باز شاید الان اینــجا نباشی و ... 🔹 رضــای خوب من، مبـارز فی سبيل الله. ای آنکه دوست دارم در سـنگرِ مـقابل دشـمن، اســتوار ببینمت و آنکه دوست دارم اشک را، آنـگاه که در دعـای کمــیل از چشمان منتظرت می بارد نظاره گر باشم. آرزوی همسنگریت را دارم؛ باشد که دیدارمان هر چه زودتر در کــربلا باشد. ◇ و شاید هــم خــون تو تذكـرہ آنجـا شود؛ "رضــاً بقــضائك تسليـماً لِاَمــرک" 🔸 ولی بهر حال الآن هر جا هستی می دانم که در محــفل عاشقان خدائی و تو خود نیز عاشقی. باشد که روزی عشق خدائی تو، موجب عـشق خدائی در من شود و با هم بهـتر این مسیر را رویم. 🔹️ آنکـه آرزوی همسنگری با تـو را دارد ◇ فـهـیـمـه ◇ ۹ آذر ۱۳۶۰ ◇ ۱۲ نیمه شب 📚 برگرفته از کتاب « نامـه هــای فهیــمه » 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 شهیدی که تا مجروح شد، خودش را روی سیم خاردار میدان مین انداخت و گفت از روی بدن من رد شوید 🔹️ شهید حسین عالی ، آن جوان زابلی که سجاده او همیشه بوی عطر خوش حرم امام حسین علیه السلام می داد.. ◇ شهیدی که وقتی گوشش را روی زمین می‌گذاشتند با زمین سخن می‌گفت و از زمین جواب می شنوید. به رزمندگان می‌گفت مناجات و تسبیح زمان را گوش دهید. ◇ شهید حسین عالی در کلام حاج قاسم سلیمانی: «واقعا به تمام معنا مصداق اسم و فامیل خودش بود، هم حسین بود، هم واقعا عالی بود.» 📚 کتاب ″پرواز سرخ″ زندگینامه شهید عارف حسین عالی می باشد. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada ════════════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩸آخرین طعام زمین 🔹 فیلم کمتر دیده شده از آخرین لحظات حیات زمینی پنج در حال خوردن انگور 🌷 ◇ مهدی نظیری ◇ محسن رجبی ◇ مصطفی اسد الهی زوج ◇ سید جمال میری ◇ ابراهیم دهقان ◇ این شهدا در ۲۰ تیرماه سال۶۴ در عملیات قدس۳، به فیض شهادت نائل آمدند. ◇ "آنان خوب دريافته‌اند كه زندگی به خون وابسته است و پيكر تاريخ، بی‌خون خدا، ثارالله مرده‌ای بيش نيست..." 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
🩸 🔹 دو تا پسر عمو و هر دو هم شهید یکی و دیگری ، شهادت تیرماه ۱۳۶۵ مهران، مسئول تبلیغات گردان علی اکبر(ع) لشگر۱۰ ◇ ، شهادت مرداد ۱۴۰۰، فرمانده ستاد لشگر فاطمیون 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فکر میکنن ولایت ائمه رو دارن واقعا! ◇ ولایت خیلی بالاتر است.. ◇ دعای عید غدیر اینجوری بهم بگیم «اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین» 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 حاج قاسم وقتی یک کودک را روضه خوان مادر خطاب کرد 🔹️ کمر درد شدیدی داشت. بعد از فیزیوتراپی و درمان، رفت بیت‌الزهرا. میهمان‌ها که می‌آمدند، مدت زیادی سر پا می‌ایستاد. ◇ جلوی پای میهمان‌ها تمام قد می‌ایستاد و به همه خوش آمد می‌گفت‌. ◇ گفتم: با وضعیتی که شما دارید، صلاح نیست این‌قدر سر پا بایستید و جلوی هر کسی که وارد می‌شود، از روی صندلی بلند شوید. ◇ گفت: همه‌ کسانی که می‌آیند این‌جا، میهمان مادر هستند. مگر می‌شود برای میهمان مادر از جایم بلند نشوم؟! ◇ یک پسربچه‌ی چهار ساله وارد شد؛ جلوی پای او هم بلند شد، ایستاد و خوش آمد گفت. ◇ گفتم: حاج آقا، این بچه که متوجه احترام شما نمی‌شود. ایستادن جلوی او که ضرورت ندارد. ◇ گفت: اگر این بچه احترام من را ببیند، همیشه به این‌جا می‌آید و روضه‌خوان مادرم خواهد شد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 ماجرای خوابی شهید علی آقاعبداللهی که دید برای مادرش تعبیر شد 🔹️ علی را وقتی بارداربودم خواب می دیدم که توروضه هستم وعلی یک بچه دوساله است که من مرتب صداش می زدم علی بعدکه به دنیا آمد اسمش را گذاشتم علی، علی نزدیک اذان صبح به دنیا آمد. ◇ علی۶و۷سالش بود که ازخواب بیدار شد گفت: مامان خواب محمدطباطبایی را دیده ام، اون موقع تو تلویزیون زیاد نشانش میدادند حافظ کل قرآن بود ◇ علی گفت:خواب دیدم بامحمدطباطبایی قدم میزدیم که یک آقایی که شال سبز گردنش بود دست کشید روی سرم گفت: من تورا به فرزندی قبول میکنم که اون موقع من گفتم:شایداینهااسادات باشند چون اول فامیلشان آقاعبداللهی هست ◇ دوسالی روز عیدغدیر برای علی به اصطلاح می نشستیم بعضی ازهمسایه هامون می آمدند دیدنش بعددنبال شجره نامشان رفتم گفتم شاید سادات باشند چون اول فامیلشان آقاهست که به نتیجه ای نرسیدم گفتم خوب شاید یک خواب کودکانه بوده ولےالان که ایشان شهیدشد وگمنام این خواب رامتوجه معنی اش شدم. ✍به نقل از:مادرشهید 🔹️ صبحانه‌ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 رمز آرامش دنیا... 🔹 " اللهم اجَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ عَلی اِبنِ اَبی طالِب وَ الْأَئِمَّه المعصومینِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ." 💐 عید سعید غدیر خم بر همه ی شیعیان و محبین حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام مبارک باد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada