خبر آمد که ز معشوق خبر می آید
ره گشایید که یارم ز سفر می آید
کاش می شد که ببافند کمی مویم را
آب و آیینه بیارید پدر می آید
نه تو از عهده ی این سوخته بر می آیی
نه دگر موی سرم تا به کمر می آید
جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد
غالبا درد به دنبال جگر می آید
راستی گم شده سنجاق سرم، پیش تو نیست!
سر که آشفته شود حوصله سر می آید
هست پیراهنی از غارت آن شب به تنم
نیم عمامه از آن بهر تو در می آید
به کسی ربط ندارد که تو را می بوسم
غیر من از پس کار تو که برمی آید؟
راستی!هیچ خبر دار شدی تب کردم؟
راستی! لاغری من به نظر می آید؟
راستی!هست به یادت دم چادر گفتی
دختر من!به تو چادر چقدر می آید
سرمه ای را که تو از مکه خریدی، بردند
جای آن لخته ی خونم ز بصر می آید
#وفات_حضرت_رقیه سلام الله علیها
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#زهرای_سه_ساله
#شام
#الشام
#خرابه_شام
#ماه_صفر
من دختر حسینم، هم سنگر حسینم
ماه صفر، محرم؛ شام است کربلایم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#بنت_الحسین
#زهرای_سه_ساله
4.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"دیدی چه خوب برات جنگیدم بابا؟...😀💔"
«دلیل حقانیت حسین» با نوای #حاج_مهدی_رسولی
▪️ ویژه شهادت #حضرت_رقیه سلام الله علیها
#بنت_الحسین
#زهرای_سه_ساله
#راه_شام
#طفل_سهساله
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
نازپرورد حسین از قافله جا مانده بود
خسته و درمانده در دامان صحرا مانده بود
آن سه ساله طفل معصوم غریب و بی پناه
همره جمع اسیران بود اما مانده بود
پا برهنه در بیابانی سراسر خار و خس
در هراس و دلهره با سوزش پا مانده بود
در مسیر راه با پاهای تاول بسته اش
ردی از خون روی خاک و خار و خس ها مانده بود
در نگاهش موج میزد اضطراب از بی کسی
در دل احساس خطر می کرد و تنها مانده بود
جای امنی جستجو می کرد در ذهنش مدام
فکر و ذکرش در پی آغوش بابا مانده بود
این چه ظلمی بود در حق چنین طفل صغیر
عقل هم در راه حل این معما مانده بود
یا چه جرمی داشت این طفل یتیم و بی گناه
در جوابش منطق تاریخ هم وا مانده بود