خبر آمد که ز معشوق خبر می آید
ره گشایید که یارم ز سفر می آید
کاش می شد که ببافند کمی مویم را
آب و آیینه بیارید پدر می آید
نه تو از عهده ی این سوخته بر می آیی
نه دگر موی سرم تا به کمر می آید
جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد
غالبا درد به دنبال جگر می آید
راستی گم شده سنجاق سرم، پیش تو نیست!
سر که آشفته شود حوصله سر می آید
هست پیراهنی از غارت آن شب به تنم
نیم عمامه از آن بهر تو در می آید
به کسی ربط ندارد که تو را می بوسم
غیر من از پس کار تو که برمی آید؟
راستی!هیچ خبر دار شدی تب کردم؟
راستی! لاغری من به نظر می آید؟
راستی!هست به یادت دم چادر گفتی
دختر من!به تو چادر چقدر می آید
سرمه ای را که تو از مکه خریدی، بردند
جای آن لخته ی خونم ز بصر می آید
#وفات_حضرت_رقیه سلام الله علیها
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#زهرای_سه_ساله
#شام
#الشام
#خرابه_شام
#ماه_صفر
امروز در شام چهخبر است؟
🔹اول صفر سال ۶۱ هجری قمری است. شام امروز غرق شادی است. آخر قرار است بهزعم شامیان سر خروجکردگان از دین به همراه خانوادهشان که اسیر شدهاند وارد شهر شوند. گفته میشود نیممیلیون نفر به استقبال فرزندان امیرالمومنین(ع) آمدهاند.
🔹حضرت امکلثوم(س) قبل از ورود به شهر به شمر فرمود از تو میخواهم ما را از مسیری وارد کنی که کمتر ما دیده شویم. شمر هم خوب حرف آن داغدیده را پذیرفت و از دروازهٔ ساعات که شلوغترین ورودی بود اسرا را وارد کرد.
🔹از دورازهٔ ساعات تا کاخ یزید مسیر نسبتا کوتاه است اما منابع میگویند اسرا صبح وارد شهر شدند ولی زمان غروب به کاخ رسیدند.
🔹از ذکر اتفاقات شهر به این بسنده میکنیم که خاندان اهلبیت ساعاتی در پلههای مسجد جامع که محل تماشای اسرا بود نگه داشته شدند.
#شام
#ورود_به_شام
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#امام_سجاد علیه السلام
#ماه_صفر