eitaa logo
صبح حسینی
471 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
تا کمی راه روی این دل من می لرزد  قد طوبایی زهراست پدیدار شده  چشم بد دور از آن قد رشیدت پسرم  قامتت شانه به شانه با علمدار شده  گر ترک خورده لبت غصه مخور ای بابا  تشنه ی وصلی و هنگامه ی دیدار شده  تا صدای تو شنیدم که پدر زود بیا  گفتم ای وای علی بی کس و بی یار شده  نیزه ها رفت چو بالا به سر خویش زدم  وسط معرکه این یاس گرفتار شده  کوچه ای باز شدو هر که زره آمدو زد  ماجرای تو شبیه درو دیوار شده  زشکافی که به پهلوی تو خورده پیداست  نوک نیزه اثرش چون نوک مسمار شده  دشمن آن بغض علی را سر تو خالی کرد  تن تو طعمه هر گرگ جگر خوار شده  بین محراب دو ابروی تو از هم شد باز  صورتت جلوه ای از حیدر کرار شده  خیز و زیر بغلم گیر و سوی خیمه ببر  ای جوانم ز غمت دیده ی من تار شده  اربا اربایی و کس معنی آن کی فهمد  این عبا تا به ابد محرم اسرار شده  (قاسم نعمتی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
آنانکه خاک را به نظر کیمیــــا کنند از یمن تربت شه کرببــــــــــلا کنند آنانکه دیده اند ضریح حســــــین را آیابودکه گوشه چشمی به ماکنند؟ در حسرت زیارت تو عاشقان تو درروضه جای صحن وسرایت صفاکنند جامانده های قافله ء اربعین تو آقا دوای درد دل خود کجا کنند؟ جا تنگ بوده است و یا ما اضافه ایم مردم به چشم طعنه نگاهی به ماکنند باشد حسین؛ کرببلا مال خوبها بدها بگو :که عقده دل با چه وا کنند؟ ما هم دل شکسته به دست می رویم تا ما را غبار صحن و سرای رضا کنند علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
تو که یک گوشۀ چشمت غم عالم را بُرد نم اشکت گنه حضرت آدم را برد از بهشت تو چه گوییم که از روز ازل روضه ات را که خدا خواند؛ جهنم را برد شیشۀ عطر شما در دل آدم که شکست عطر انفاس بهشتت دل آدم را برد هر که از کرببلا رفت محرم را باخت هر که در کرببلا ماند محرم را برد زمزم کعبه پس از کرببلا شیرین شد اشک شش ماهۀ تو شوری زمزم را برد تو که رفتی به خدا چادر خیمه افتاد و سپس باد جفا معجر مریم را برد کینه های عرب از بدر و حنین و اُحدت ساربانی شد و انگشتر خاتم را برد آه انگشتر تو دست جسارت افتاد بعد از آن پیرهنت نیز به غارت افتاد وحید قاسمی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
بده در راه خدا، من به خدا محتاجم من به بخشندگی آل عبا محتاجم از قنوت سحر مادرتان جا ماندم پسر حضرت زهرا به دعا محتاجم مهربان كاش زهیری بغلم می كردی من به آغوش پُر از مِهر شما محتاجم فطرس نفس مرا گوشه ی چشمی كافی ست با پر و بال شكسته به شفا محتاجم شوق پرواز بده روح زمین گیر مرا به جنون سر ایوان طلا محتاجم دود این شهر مرا از نفس انداخته است به هوای حرم كرببلا محتاجم چه قدر گریه كنم تا نبری از یادم!؟ در سراشیبی قبرم به شما محتاجم جواد حیدری‌ علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
 علقمه موج شد، عكسِ قمرش ریخت به هم  دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم  تا كه از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشك  گیـسویِ دختـركِ منتـظرش، ریخت به هم  تیـر را با سـرِ زانـوش كشیـد از چشـمش  حیف از آن چشم، كه مژگانِ ترش ریخت به هم  خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش كرد  او كه افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به هم  قبـل از آنیـكه بـرادر بـرسـد بـالیـنش  پـدرش از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم  به سـرش بـود بیـاید به سـرش ام بنـین  عوضش فاطمه آمـد به سرش ریخت به هم  كِتـف ها را كـه تكان داد، حسیـن افتـاد و  دست بگذاشت به رویِ كمـرش، ریخت به هم  خواست تـا خیمه رساند، بغـلش كـرد، ولی  مـادرش گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم  نـه فقط ضـرب عمـود آمـد و ابـرو وا شد  خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم  تیـر بود و تبـر و دِشـنه، ولـی مـادر دید  نیزه از سینه كه ردّ شد، جگرش ریخت به هم  بـه سـرِ نیـزه ز پهـلو سرش آویـزان بود  آه بـا سنگ زدنـد و گـذرش ریخت به هم  (حسن لطفی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
طاق ابرویت مرا سمت مصلی می کشد  اشک ، چشمان تو را مانند دریا می کشد  از خجالت آب گشتی تا که دیدی دختری  عکس مشکی را به روی خاک صحرا می کشد  ماه جایش آسمان است علتش این است اگر  آسمان دارد تو را بالا و بالا می کشد  یک عمود آهنین آمد ... سرت پاشیده شد  ناله ات امّ البنین را دارد این جا می کشد  راهزن هایی که دور پیکرت حلقه زدند  کارشان در علقمه دارد به دعوا می کشد  تا رسیدم پیش تو دیدم که یک دست کبود  یک به یک از پیکر تو تیرها را می کشد  سینه و پهلوی تو بوی مدینه می دهد  می کشی درد عجیبی را که زهرا می کشد  رفتی و چشمان هرزه روی زینب باز شد  نا نجیبی بی حیایی را به معنا می کشد  (محمد فردوسی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت  نزدیک ماه بود که درد کمر گرفت  داغ برادری اثرش تار دیدن است  انقدر پا کشید ز جسمت خبر گرفت  زخم عمود را که به فرق سر تو دید  دست کمر گرفته ی خود را به سر گرفت  ای کاش از تن تو عدو دست می کشید  حتی برای غارت تو جنگ در گرفت  بهتر از این نمی شود این پاره پاره تن  وقتی که دور جسم تو را صدنفر گرفت  برخیز و گو چرا بدنت پر ز آهن است  برخیز و گو چرا بدنت شکل پر گرفت  گفتم حرم لباس اسارت به تن کند  در غیبت تو دور حرم را خطر گرفت  حالا حسین مانده و قد خمیده اش  خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت  (سید پوریا هاشمی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
روضه خوان ها غالبا وقتی به منبر می رسند با همان یک یا حسین از سر به آخر می رسند روضه ها را از پسر تحویل بابا داده و از سر بر نیزه ی بابا به دختر می رسند گاه مابین مقاتل پا به پای بیت ها سمت سقا می روند اما به اکبر می رسند اربا اربا روضه ی سختی است اما غالبا روضه سنگین می شود وقتی به اصغر می رسند گوش تا گوش علی را تیر از هرسو برید روضه خوان ها در همین مقتل به حنجر می رسند شمر می آید به گودال و به دستش خنجر است روضه ها از روی تل اینجا به خواهر می رسند من گلی گم کرده ام می جویم او را ، روضه ها از میان نیزه و خنجر به پیکر می رسند روضه ای سرتاسر گودال را پر کرده است یا بنی... ناله ها از سمت مادر می رسند عصر عاشوراست اما خیمه ها در آتشند دشمنان دارند از هرگوشه ای سر می رسند زینب از هرسو یتمی را بغل وا می کند دختران فکر حجابند و به معجر می رسند شام در راه است و بر هر بام مردم منتظر نیزه داران یک به یک دارند با سر می رسند. محسن ناصحی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
جنگ که شد تن به تن، حساب ندارد پاره گی پیرهن حساب ندارد وای که زخمش به تن حساب ندارد غربت این بی کفن حساب ندارد   شرم نکردند از نجابت آقا لشکری آمد برای غارت آقا گندم ری مُرد از خجالت آقا غربت این بی کفن حساب ندارد   عصرکه سر، دستِ شمر بددهن افتاد کارِ جگر تا ابد به سوختن افتاد ردِ چهل نعلِ اسب بر بدن افتاد غربت این بی کفن حساب ندارد   خیمه ی در آتشی، غریب زمین ریخت چند نخ از معجری نجیب زمین ریخت از تهِ خورجین، شراب سیب زمین ریخت غربت این بی کفن حساب ندارد   صاعقه ای بد به باغِ یاسمنش خورد چشم حریص عرب به پیرهنش خورد کهنه حصیرِ دِهی به درد تنش خورد غربت این بی کفن حساب ندارد   خیر نبینید ای اهالی کوفه! پس چه شد آن قولِ خشکسالی کوفه؟ زد به لبش چوب دست، والی کوفه غربت این بی کفن حساب ندارد وحید قاسمی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872