eitaa logo
صبح حسینی
470 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی صنوبر بودم و حالا دگر بیدم رعشه گرفته دست هایم بس که لرزیدم گر چه کدر کرده است دستی روی ماهم را اما به شب‌های خرابه باز تابیدم دل داشتم من هم چرا آنگونه رفتی تو با خود نگفتی دختر خود را نبوسیدم؟! کار من از گریه گذشته وضعیت این است… خندید یک دختر به من، من نیز خندیدم مُردم ولی هرگز به روی خود نیاوردم از تو چه پنهان من سرت را زیر پا دیدم عمه خدا خیرش دهد خیلی مراقب بود. عمه حواسش بود آن روزی که ترسیدم .. حتی غلامان می‌شناسندم به چهره، آه در کوچه برده فروشان بس که چرخیدم مانند هم روز و شبم تار است این مدت با گریه از جا پاشدم با درد خوابیدم سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
عجیب نیست زنی اشک را بخشکاند  صبوری اش جگر کوه را بلرزاند  در التهاب وداعی که بازگشت نداشت  زمین حادثه را دور سر بگرداند  بغل کند پسرش را زلال و آینه وار  درون کالبدش عشق را بتاباند  غرور نبض زند از نوک سرانگشتی  که میل سرمه به پلک پسر بلغزاند  سلام ای زن نستوه! هاله ی اندوه!  چگونه شعر کنار تو پر بیفشاند؟  چگونه واژه به تقدیس تو برآید، تا  به بیکرانه ی دنیا تو را بهماند؟  کدام واژه تو را سرکشد عزیز دلم  که هرم داغ تو آن واژه را نسوزاند؟  رسیده است برادر، ز خیمه بیرون آی!  نمی تواند از این درد، سر بچرخاند  گرفته روی دو دستش ستاره های تو را  و دشمن آمده تا کف زند، بشوراند  نسیم حلقه زده لای زلف خون آلود  که باز کاکل داماد را برقصاند  چه سخت بود زنی اشک را بخشکاند!  صبوری اش جگر کوه را بلرزاند  (پروانه نجاتی)  علیهم‌السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
دستش به دست زینب و میخواست جان دهد  میخواست پیش عمه عمو را صدا زند  می دید آمده ببرد سهم خویش را  بیگانه ای که زخم بر آن آشنا زند  سنگی رسید بوسه به پیشانی اش دهد  دستی رسیده چنگ به سمت عبا زند  در بین ازدحام حرامی و نیزه دار  درمانده بود حرمله تيرش کجا زند  از بس که جا نبود در انبوه زخمها  تیغی زتن کشیده و تیغی به جا زند  پا میزنند راه نفس بند آوردند  پر میکنند تا که کمی دست و پا زند  خون از شکاف وا شده فواره میزند  وقتی ز پشت نیزه کسی بی هوا زند  طاقت نداشت تا که ببیند چه میشود  طاقت نداشت تا که بماند صدا زند  طاقت نداشت تا که...صدای پدر رسید  پر باز كرد پر بسوي مجتبي زند  دستش کشید و هرچه توان داشت میدوید  تیغی ولی رسید که آن دست را زند  (حسن لطفی)  علیه‌السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
Voice 008_sd.m4a
6.27M
روضه علیه السلام با نوای
شش ماهه‌ بود و رنگ‌ جمالش‌ پریده‌ بود  از هوش‌ رفته‌ یا كه‌ به‌ ناز آرمیده‌ بود  چشمان‌ خود گشود و ز گهواره‌ زد برون‌  هل‌ من‌ معین‌ غربت‌ بابا شنیده‌ بود  او محسن‌ است‌ یا كه‌ از او در نیابت‌ است‌  خاكستری‌ كه‌ حاصل‌ عمر شهیده‌ بود  لب‌ تشنه‌ بود از عطش‌ غربت‌ پدر  آمد ولی‌ به‌ جان‌، غم‌ بابا خریده‌ بود  یك‌ لحظه‌ هم‌ درنگ‌ نكرد خصم‌ خیره‌ سر  انگار تا به‌ حال‌ سپیدی‌ ندیده‌ بود  تیر سه‌ شعبه‌ای‌ كه‌ زد از جنس‌ میخ‌ در  از گوش‌ تا به‌ گوش‌ علی‌ را دریده‌ بود  باور نداشتند، علی‌، دست‌ و پا زند  هجم‌ سه‌ شعبه‌ چون‌ نفسش‌ را بریده‌ بود  آیا شتاب‌ تیر كمك‌ كرد یا حسین‌  خود تیر را ز حنجره‌ بیرون‌ كشیده‌ بود  (احسان‌ محسنی‌فرد)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872