eitaa logo
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
3.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
292 ویدیو
116 فایل
طلبه درس خارج مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم @ho_mah کانال آپارات https://www.aparat.com/hosseinmahdizade
مشاهده در ایتا
دانلود
🖍 حسین مهدیزاده-طلبه 1️⃣از 3️⃣ دکتر ابراهیم فیاض، دانشیار گروه مردم شناسی دانشگاه تهران که در عهد جوانی دانش آموخته حوزه های علمیه نیز بوده است، در نقد اتفاقاتی که در بسته شدن درب حرمهای اهلبیت به دلیل بیماری کرونا رخ داد، اشاره انتقادی به فرهنگستان علوم اسلامی قم داشت اند که طبق آنچه در فضای مجازی منتشر شد این نکات به فرهنگستان مربوط می شد: 👇 🔹متاسفانه قم تسخیر اخباری گری مشهد و تسلیم شهری در کنار خود از لحاظ عرفانی گری شده به نام کاشان و بدتر از همه از سوی پاردایم وحشتناک تحت عنوان فرهنگستان علوم اسلامی اداره می شود که صداوسیما به مسئولش علامه می گوید، تئوریزه شده است. 🔹معترضان شبیه منبری مشهوری هستند که در حرم حضرت معصومه(س)اکثرا به منبر می رود و حرفهایی از شیخیه می زند با این تفاوت که رادیکال شده اند. 🔹اولین کاری که فرهنگستان یا همان آکادمی علوم اسلامی کرده زیر سوال بردن فقه جواهری حضرت امام بوده است. امروز همین عرفان فقهی شده، درصدد ایجاد فرقه است. 👆 بنده نکاتی که از فقه فرهنگستان دریافت کرده ام را تا آنجایی که می شود کوتاه نوشت، کمی تا حدودی گزارش می کنم: 1️⃣ نکته اول این است که فرهنگستان خودش را اساسا ادامه اصولی گری می داند و از گذشته برای توضیح خود، اخباری گری، دینامیزم قران، قبض و بسط شریعت و... را توضیح می داده است و آنها را نقد می کرده و مکتب اصولی در فقه را ترجیح می داده است. کتابی از فرهنگستان به اسم «اجتهاد ترجیحی و تخریجی» در بازار کتب الکترونیکی هست که نهادکتابخانه های عمومی چند سال قبل آن را چاپ کرده و گزارشی از این بحث است 2️⃣ اساسا فرهنگستانی ها بیشتر از اینکه فلسفه، نفیا یا اثباتا مد نظرشان باشد، منطق را مورد پژوهش قرار می دهند، چرا که پروژه آنها «اسلام در تحقق» و کشف «اسلامیت یک نظام در عصر حاضر» است.از این منظر فرهنگستان کمی تا حدودی مثل شهید صدر است. یعنی مساله اش، نظام اجتماعی است، چیزی که فقه ما در نیم قرن اخیر به آن توجه پیدا کرده است و زمان مرحوم صاحب جواهر، موضوعیت نداشته. از این منظر، محور تحول خواهی فرهنگستانی ها به فقه، ارتقاء مکلف فقه، از «فرد» به «جامعه» است. این نقد هم امروزه مشترک بین تمام تحول خواهان است. آیت الله محسن اراکی یا ایت الله مبلغی یا آیت الله اعرافی و... که فقه حکومتی را دنبال می کنند هم برای توضیح تحول خواهی اش، محور بحث را بر همین ارتقاء مقیاس مکلف از فرد به جامعه قرار می دهد. لذا حرف فرهنگستان حرف شاذی نیست. می شود رجوع کرد به هم اندیشی های فقه حکومتی موسسه معنا که 13 نظریه را در این فضا پایش کرده و با هم مقایسه کرده. تقریبا همه بر این ارتقاء موضوع فقه از فرد به جامعه متفق هستند 2- فرهنگستان سعی کرده است توضیح دهد که اگر جامعه هم بخواهد تسلیم وحی شود(چنانچه فقه موجود مناسک تسلیم فردی به وحی را ارائه می کند) از لحاظ علمی چه اموری متحول شود. محوری ترین یافته آنها در این بحش هم این است که ما باید از منطق «کلی نگری» به منطق «کل شناسی» یا همان منطق های سیستمی رجوع کنیم. اینجاست که فرهنگستان به مطالعات فلسفی روی آورد تا درک فلسفی خود را از رابطه و کل و سیستم ارائه کند. بر اساس یافته های فرهنگستان در این دوره است که فرهنسگان از نکاه ذات گرایی(که درک یونانی از عالم است و اصالت و جود و ماهیت آن را دنبال می کند) راساً عبور می کند و به یک پروژه فکری ربط گرا بدل می شود. تا بتواند منطق سیستمی دیدن حکم و موضوع و سپس راهبری عینیت بر اساس ایده تسلیم به دین را پیدا کند. البته آقای میرباقری، چون فلسفه خوانده قهاری در حوزه است، این پروژه فلسفی را شخصا خیلی بال و پر داده تا فضای فلسفی حوزه آن را بهتر درک کند، اما ظاهرا سو تفاهم ها بیشتر از تفاهم ها رشد کرده است. تا جایی که منطق سیستمی می خواهد وارد فقه شود، شهید صدر و شاگردانش هم همراه این حرکت هستند، اما آنجایی که قرار می شود دقت در منطق تا مقیاس دقت فلسفی پیش برود، فرهنگستان تنها می ماند. @teghtesadi
🖍 حسین مهدیزاده-طلبه 2️⃣از 3️⃣ 3️⃣ فرهنگستان در فهم از سیستم، به دنبال درک جامعه شناسانه از «رابطه» هم هست. در علوم اجتماعی بر سر اینکه آیا رابطه بهینه «تضاد» است(کما اینکه غرب در عصر روشنگری به آن باور پیدا کرد و در کانت و هگل آن را به فهم فلسفی از کل هستی بدل کرد.) یا »تعاون»، یک نزاع کلاسیک وجود دارد. فرهنگستان در ربط گرایی فلسفی و منطقی و بعد هم علمی اش، به دنبال یک نظریه ای است که بگوید اصل در ربط، تعاون است نه تضاد و جدال و دیالکتیک. به قول خودشان در ربط، هماهنگی اصل است نه تضاد. جمع بندی نهایی آنها در توضیح شان از ربط غیر تضادی، ربط و نظامی است که از رابطه فاعلیتی خاصی به اسم «ولایت و تولی» حاصل شده باشد. لذا اگر تحلیل هگل از رابطه تضاد است، تحلیل فرهنگستان از رابطه ولایت و تولی است که نوعی از تحلیل سیستمی از تعاون است. یکی از تاثیراتی که این پروژه فلسفی-منطقی بر پروژه فقهی فرهنگستان گذاشته این است که آنها نیز معتقد می شوند که فقه نباید احکام را در قالب رابطه ای که گرته برداری از ارباب و رعیت است طبقه بندی کند چرا که این رابطه نوعی تضاد بدخیم است. تا اینجای کار خطابات قانونی مرحوم امام، حق الطاعه شهید صدر، فقه قانون آیت الله سیستانی و استاد احمد مددی و... نیز بدون درگیری فلسفی با این مساله، همین حرف را زده اند، اما معمولا تقریبا در همه آنها راه نجات از ارتکاز ارباب و رعیتی حاکم بر فقه را توجه به «رابطه قانونی» دانسته اند. فرهنگستان اما قانون به معنای مدرن را بخشی از نظریه «جامعه بازار» و مکمل آن می داند و معتقد است که اگر ابتدا «نظریه اجتماعی جامعه تعاون» و بنیانهای فلسفی و حکمی آن تحلیل نشود، ارتکاز شما از قانون، فقه را مکمل و امضا کننده جامعه بازار می کند در حالی که جامعه بازار جامعه تضاد و منفعت خواهی است، نهایتا یک تضاد خوش خیم، نه تعاون!! @teghtesadi
🖍 حسین مهدیزاده-طلبه 3️⃣از 3️⃣ 4️⃣ نکته ای که فرهنگستانی ها همیشه در ابتدای توضیح پروژه فقهی خود می گویند این است که دال مرکزی فقه شیعه از قدیم تا صاحب جواهر، تا امروز، «حجیت گرایی» است. سپس آنها سعی می کنند توضیح دهند که در دستگاه فکری ما که جامعه را اصیل میداند، و عقل آن با منطق سیستمی غیر تضادی عمل می کند، حجیت چیست و در هر قسمت فقه که وارد می شود، احتمالا چه شکلی می شود. آنها نیز تاکید می کنند که فقه جواهری درست می گوید که فقه به دنبال کشف های عقل نظری انسانها نیست، بلکه به دنبال تسلیم در مقابل خطابات دینی است و اگر هم عقل در فقه جواهری حجت است، به معنای این است که هنگام احتجاج با شارع، معذر و منجز است و آنها نیز عقل را به این شکل در فقه می دانند و تمایز حجت منطق ارسطویی و حجت در اصول فقه شیعه را در همین می دانند. اما یک نکته در پروژه فرهنگستان در مساله حجیت وجود دارد که با فقه جواهری تفاوت ایجاد می کند. فرهنگستانی ها معذیریت و منجزیت را سطح حجیت و تسلیم حداقلی به دین میدانند. یا به تعبیر دیگر، آن را تسلیمی متناسب با درک ارباب و رعینی از رابطه با شارع می داند. و اگر رابطه تعاون و تولی و ولایت متناسب با آن شکل بگیرد، شاید بتوان تسلیم در مقابل دین را در مقیاس «قرب حداکثری» هم صورت بندی کرد، چیزی که فقه هنوز آن را شروع نکرده است. 5️⃣ به نظر اصحاب فرهنگستان، این نگاه باید به مبادی فقه نیز سرایت کند که در راس آنها کلام و الهیات است. در صورتی که ما نتوانیم جهان معنایی یک مومن را از فردگرایی و انفعال اضطراری که در دوران زندگی در حکومت و قدرت مخالفین به آن مبتلا بوده است، به سطحی فعال و نظامند بدل کنیم، نه حکومت دینی را فهم خواهد کرد و نه عقلانتی که به سختی به دنبال بازتولید آن از میان منابع معتبرمان هستیم. شاید برای همین است که جناب اقای میرباقری منبر و هیات را به عنوان ماموریتی مهم تر از سخنرانی در مراکز نخبگانی و روشنفکری و علمی برگزیده است. مشی جناب آقای میرباقری حضور در منابر و هیأت ها برای ارتقاء الهیات اجتماعی بر توضیح جایگاه ولایت تاریخی معصومین علیهم السلام است. استدلال ایشان هم شاید این باشد که اگر ما صرفا به کار نخبگانی بپردازیم و نتوانیم احساسات و عقلانیت فطری و تاریخی ای را که در لایه عمومی شخصیت هر انسان مومنی نهفته است (و ساختار هیات و منبر بر این اساس عمل میکند) را احیا کنیم و در نسبت با معصومین علیهم السلام به خصوص حضرت سیدالشهداء علیه السلام وجود دارد، برانگیخته‌تر کنیم و این حب و بغض تاریخی را تا «اکنونِ درگیری جبهه حق و باطل»؛ یعنی تقابل همه جانبه انقلاب اسلامی با تمدن مدرن امتداد ندهیم، جامعه، سرمایه‌ی روانی و فکری ای برای عبور از بت پرستی مدرن نخواهد داشت و در برابر هیبت تمدن غربی (این مهمترین «دیگری» انقلاب اسلامی که با «دیگری» سنتی شیعه که جریان عامه است، فرق می کند) زمینگیر خواهد شد. لذا شاید اشاره دکتر فیاض به عرفان فقهی شده فرهنگستان که رادیکال و شیخی مذهب همین باشد، چه اینکه شیخیه خود را بیشتر به ساخت منظومه ای درون شیعی مکلف میدانست تا پاسخگویی به شبهات «دیگریان» غیر شیعی. اما واقعیت این است که این شباهت با شیخیه، نقیصه ای برای هیچ پروژه ای نیست. وانگهی آقای میرباقری هم در داشتن این پروژه در متکلمین حوزه شاذ نیست، بلکه این جریان بعد از آیت الله جعفر سبحانی تبریزی، و در نقطه انتقال به کسانی مثل حجه الاسلام محمدتقی سبحانی هم در حال تحقق است! علم کلام و الهیات امروزِ حوزه، صرفا به پاسخگویی به شبهات سنتی عامه و مدرن مسیحیت مشغول نیست. طیف های زیادی امروز در الهیات پژوهی حوزه هستند که پروژه شان درون شیعی است؛ یعنی اعتقادات شیعه را به هدف رشد عقلانیت سیاسی و راهبردی شیعه مورد مطالعه قرار می دهند، نه قدرت پاسخ گویی به شبهات آن را. جالب آنکه در عرفان نظری هم این جریانها در حال غلبه پیدا کردن هستند، مثل پروژه عرفانی-فلسفی استاد یزدان پناه. 🔆 لذا به نظرم سخنان دکتر فیاض در فهم کلام و فقه فرهنگستان چندان درست نباشد. مساله فرهنگستان عبور از فقه جواهری شیعه نیست، انگار در همان پارادایم قرار دارد ولی می خواهد در مقیاس های جدیدی فقه را گسترش دهد 🌹 @teghtesadi