ساخت ایران|حسین مهدیزاده
🔴 «گرما|گرمایش زمین» فرصت تا تهدید؟ 🖌حسین مهدیزاده 1️⃣ از 2️⃣ از دیروز که کشور بخاطر گرما تعطیل شده
🔷🔷 چند نکته در حاشیه یادداشت برادر عزیز، مهدیزاده، در کانال ساخت ایران
1️⃣ از 2️⃣
آقای مهدیزاده از فضلای خوشفهم و خوشنویس حوزه علمیّه است. سالهاست که در مسیر دانایی و پژوهش سعی و پشتکاری گرمابخش برای سالکان این راه از خود نشان داده است. گاهگاهی که توفیق یار همراه میشود و یادداشتهایش را میخوانم، بسیار محظوظ میشوم و بارقههای خوشهچینی محضر اساتید در نوشتارش نمایان است.
این روزها یادداشتی نوشته است در کانالش با نام «ساخت ایران» به آدرس: @social_theory در پیامرسان ایتا، یا عنوان «گرما|گرمایش زمین» فرصت تا تهدید؟»، پیشنهاد میکنم دوستان این یادداشت را بخوانند.
اینجا میخواهم چند نکته یا حاشیه را به این یادداشت ضمیمه کنم.
اوّل: با ظهور انقلاب اسلامی، دوران نفی گذشته است. حالا چرا برخی نمیتوانند بعد از 44 سال این را درک کنند، بحث دیگریست. امام خمینی(ره) چیزی به ما آموخت. رخنه. رخنه در پایههای این برساخت تاریک و سیاه و تَرَک زدن بر دیوارهای زندان مدرنیته.
دوّم: ما قبل از هر چیز باید این آموزه را روایت کنیم و مسیر این آموزه تا امروز را روندنگاری کنیم. از دل چنین نگاه عبرتپژوهانهای قاعدتاً باید جوانههای بسیاری شکوفا شود. تجربه به ما میگوید هر گاه تاریخ چنین خوانش شده است، نسیم بهاری، دانههای گردهافشانی شدۀ زنبورهای اَحلی مِنَ العَسَل را در زمین زمان، رویانده است.
سوّم: در جنگ روایتها، پیروزی روایتی بر روایت دیگر معنادار نیست، یا آن معنای اصلی در این پیروزی خودش را نمایش نخواهد داد. بلکه نسبت هر روایت با حقیقت است که معنای اصلی را خواهد ساخت و ماندگار خواهد شد. باید در عبارتِ «تاریخ ناموس هستی است» بیشتر تأمّل کنیم. نسبت داشتن با حقیقت، همیشه نسبت اقبالی نیست البتّه، گاهی نسبت ادباریست و همین آن نکتۀ باریکتر ز مو است برای تأمّل بیشتر.
چهارم: از این جنس کنشهای مقطعی که همیشه سویهای سرمایهدارانه داشته است، چه در بخش کلانش و چه در بخش خُردَش، بسیار آمده و رفته است، مثلاً داستان سال 2012، و ...، و خُب برخی از این موارد هپروتیتر بودند و مواردی واقعنماتر. ما علاوه بر روایت خودمان یا آنچه آقای مهدیزاده #ضد_روایت مینامند، نیازمند یک #روندنگاری هستیم، روندنگاری، آگاهی را همراه با عبرت به مخاطب منتقل میکند و زمینۀ روشن شدن آتش ذهن او را فراهم میکند و همین روشنایی، ولو اندک، راهنشان خواهد بود.
پنجم: پس ما برای دریافتن نبض زمان و بحرانهای آن، هم به مهارت روایت نیاز داریم و هم به نگاه تاریخی. برای شکار این نبض نیز نیازمند رصد هوشمندانه هستیم. البته هوشمندی تنها نزد ذهنهای تیز استقرار یافته است و برای ذهن تیز داشتن باید با متن اصیل مأنوس بود، مخصوصاً متنهای اصیل ادبی. ما معمولاً صیّادان خوبی نیستیم، چون حتّی وقتی هم رصدگر باشیم، غیرهوشمندانه است، و برای همین بسیاری از صیدهای ناب از دستمان در میروند یا وقتی بهشان میرسیم که لاشهمرداری بیش نیستند. پیشنهاد میکنم نگاهی به کتاب «فردا؛ عوامل دگرگونساز جهان در قرن بیست و یکم» از «ال گور» بیندازید.
شش: امّا ضدّ روایت یا همان ضدّ حمله را پاسداشتن، نیازمند توان، قوّت و مهارت در روایت و حمله است. تشبیه آقای مهدیزاده بسیار جالب و قابل استفاده و بازکنندۀ بحث است. امّا یک حاشیۀ مهم و آن اینکه اگر بازیکنان شما قوّت لازم را نداشته باشند، یک فرصت ضدّ حمله که هیچ، هزار تا فرصت ضدّ حمله هم پیش بیاید، دردی را دوا نخواهد کرد. یادتان هست ما تیم مالدیو را در سال 1376 با نتیجه 17 بر 0 بردیم؟ حالا فرض کنید همان تیم مالدیو بیفتد با قهرمان آن دوره از جام جهانی و هزار و یک فرصت ضدّ حمله هم پیدا کند، اتفاقی خواهد افتاد؟
اگر کمی ناامیدانه است، ببخشید، ولی بسیار نزدیک به واقعیّت است.
... ادامه دارد ...
https://ble.ir/esmaeil851
✅تخریب هایی با منطق #زنجیره_بلوکی!
📝حسین مهدیزاده
1- از چند ماه گذشته یک مسیر تخریب نرم و گاهی سخت در حال فعال کردن #گسل_اختلافات درونی جبهه انقلاب و جامعه مذهبی شروع شده بود که احتمالا هدفش انتخابات خرداد 1404 بود اما با شهادت شهید رئیسی، ناگزیر سرعت گرفت. طوفان اصلی آن در دور اول انتخابات بر تخریب طرفینی دو کاندیدای اصلی جبهه انقلاب متمرکز بود و پس از انتخابات، بر #تخریب_نیروهای_موثر_جبهه_انقلاب متمرکز شد! نیروهایی که برای تخریب انتخاب می شوند، نیروهایی هستند که بصورت توامان هم بر عقلانیت و هم بر بسیج فرهنگی نیروهای جبهه انقلاب نقش داشته و دارند.
2- اما چرا گفته می شود که روش تخریب این دوره، روش تخریب زنجیره بلوکی، است؟ علت این است که روش تخریب این دوره به این شکل است که ابتدا پیامی برای غیر مردمی و غیر عاقلانه و غیر مسئولانه بودن ایده ها، اندیشه ها، رفتارها و یا برنامه ای فرد تخریب شده، به مردم خسته از مشکلات معیشتی ارسال می شود و بلافاصله شبکه های ماهواره ای آن شخصیت را به عنوان #ضد_قهرمان یک #داستان_سیاه_و_بلند برای مردم نشسته پای ماهواره #روایت می کنند و سپس نوبت #لشکرهای_سایبری، میرسد تا با رطب و یابس بافتن و فحش و فحش کاری کردن، خط روایت را در طیفهای مختلف اجتماعی تشدید و تقویت کنند. در نهایت نوبت به روزنامه ها میرسد و آنها نیز کل این خط را به شکل روزنامه ای، برای فضای رسمی سیاسی و امنیتی کشور به مساله تبدیل می کنند.
3- اما آنچه باعث می شود که این تخریب ها به یک زنجیره بلوکی تبدیل شود این است که در هر موج تخریب، یک یا چند #روایت_فرعی برای تخریب چهره های دیگر هم جا نمایی شده تا در لحظه مناسب اجتماعی، موتور آن روایت های فرعی هم روشن شود و به زنجیره اضافه شود.
4- از سوی دیگر، در این روایت تخریب، اختلافات علمی، سلیقه ای، سیاسی و... فرد تخریب شونده با برخی دیگر از طیفهای انقلابی هم به شدت برجسته می شود. به تعبیری، در این جنگ روایی، فرد تخریب شده فقط ضد قهرمان برای کسانی که بیرون جبهه انقلاب هستند نمی شود، حتی دشمن فرضی برخی از طیفهای درون جبهه انقلاب هم میشود تا آنها هم از این تخریب احساس هویت و انتفاع کنند! خاصیت این بخش مهم از روش تخریبی این دوره، خنثی کردن فعالیت های تبیینی است که درون جبهه انقلاب برای متوقف کردن زنجیره بلوکی آغاز خواهد شد.
مثلا در تخریب آیت الله میرباقری هم یک قصه مخوف بلند برای او ساخته شده است و هم در این قصه روایت های فرعی از دیگر شخصیت های بالقوه برای تخریب دیده می شود و هم بر تفاوت علمی و فرهنگی ایشان با برخی علمای دیگر تاکید بسیار می شود و دست آخر نیز گفته می شود که چه نشسته اید که میرباقری در حال تبدیل شدن به رهبر فرهنگی و سیاسی جبهه انقلاب و یک شخصیت مخوف در سایه است! اینگونه است که همه احساس ترس می کنند و اجالتا با حذف او احساس خوشایندی پیدا می کنند! در این موقعیت ترس از مرگ و زندگی، تبیین استدلالی چقدر می تواند موثر باشد؟!! شاید هیچ!
🔴 جمع بندی: بخش بزرگی از فعالان جبهه انقلاب بر این هستند که موج تخریب شروع شده، منطقی از جنس زنجیره بلوکی دارد و خودش تکثیر می شود و متوقف نمی شود مگر اینکه یک موج پرقدرت #ضد_روایت و سپس #روایت_درست در مقابل آن به راه بیفتد. راه حل توییت و پست تلگرامی و اینستاگرامی نیست چرا که جامعه در چرخه #روایت_زدگی افتاده و موتور این روایت بلوکی را نمیتواند خاموش کند تا وقتی که درون این طوفان روایت سیاه غرق شود!
4- اما هدف از این تخریب بلوکی چیست؟ هدف خاموش کردن موتور فکری جبهه انقلاب و نابود کردن قدرت تدبیر ایشان در مطالبه پیشرفت ایرانی در مقابل توسعه غربی ایران است. این سالها، سالهای سرنوشت سازی برای نظم آینده جهان است و غربگرایان تندرو که غالبا ضد ایران و ضد انقلاب هستند، امید دارند که با بازگشت اصلاحات به قدرت، بتوانند به پروژه استحاله نرم ایران و بازگرداندن ایران به جای قبلی اش به عنوان یک کشور رامِ جهان سومی، دست پیدا کنند.
طبیعی است که غربگرایان تندرو بصورت مستقیم در کنار رئیس جمهور منتخب نیستند، اما به نظر شما اگر جبهه انقلاب تضعیف شود و مردم از آنها نفرت داشته باشند، باز هم نمی توانند به منتخب چهاردهم که برنامه ای ندارد و ایمان زیادی به کارشناسی غربی دارد نزدیک شوند؟
فراموش نکنیم که غربگراهای تندرو تضعیف ایران به نفع قدرت هژمونیک غرب را می خواهند و طرفداران انقلاب اسلامی، اصلاح جامعه به نفع مردم و معیشت و فرهنگ ایرانی و بومی! لذا برای نزدیک شدن به منتخب چهاردهم، باید جبهه انقلاب که با 80% شرکت کنندگان سیاسی ایرانی تفاهم دارد بصورت مداوم تضعیف شده نگه داشته شود!
🆔 @social_theory