﷽؛
💕 در #زیارت_اربعین کلمهای است که باید معنایش روشن شود ؛ آن کلمه این است :
« بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ »
#امام_حسین علیهالسلام مهجهی خود را در تو بذل کرد ؛ کلمهی «في» برای ظرفیت است ، کلمهی «في» در اینجا ، خیلی عجیب است :
«بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ»
❤️ «مُهجَة»، #جان است ، #قلب است ، #روح است ؛ مهجهی خود را در تو بذل کرد .
#یعنی امام حسین علیهالسلام آن کسی است که خودش را برای بهشت بذل نکرد ، خودش را برای کوثر و سلسبیل بذل نکرد ، خودش را در ریاست و مقام دنیا بذل نکرد ، اصلاً تمام طبقات بهشت لایق او نبود که #سید_الشهداء خودش را در آن بذل کند ، بلکه «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ» ؛ سیدالشهداء جوانمردی بود که خودش را در #تو بذل کرد .
#برگرفته از کتاب مصباح الهدی ، جلد3 ، آیت الله العظمی وحید خراسانی
به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇
https://chat.whatsapp.com/IUVHNXpAgekJ5ZdEa1thx3
به کانال سفره کریمانه در ایتا بپیوندید 👇
@sofrehckareimaneh
🔴 بهترین #غذای_قلب
✍امام #صادق (ع) فرمودند: ✨گرسنگی، خورشت مومنان است،
و غذایی برای #روح، و طعامی برای #قلب، و #صحتی برای بدن است .
📚مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص ۲۱۱
⚠️نکته:
از کلام معصوم، سرسری رد نشویم.این مهم،
در درمان بسیاری از بیماریها توسط متخصصان طب ایرانیاسلامی بسیار تجربه شده است.
به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇👇 https://chat.whatsapp.com/EW6HJ6IWAclJdNk3NZqCcx
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
🔻تقوا، آژیرِ روح🔻
✍ همه جاهایِ مهم، سیستم امنیتی دارند. مثل بانکها، ادارات و...
☝️ حتّی جسم ما هم دارای یک سیستمِ امنیتی خیلی قوی هست... که به محض ورود میکروب و آلودگی به بدن، اخطار میده..⚠️
ولی انسان دو ✌️ بُعد داره:
👈 #جسم و #روح.
☝️ #روحِ ما، یعنی بُعد معنویِ ما، هم نیاز به سیستم امنیتی داره.
⛔️ #تقوا، سیستم امنیتیِ #روحِ ماست...
👈 یعنی اگر در روحِ ما، #تقوا باشه، در مقابلِ #گناه و القائاتِ #شیطان، آژیر میکشه...
و این یکی از بزرگترین موهبتهای خداست که هر کسی میتونه بهش برسه❤️😍
قرآن کریم در این رابطه میفرماید:👇
🕋 إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ (اعراف/۲۰۱)
💢 #متقین، ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭِ ﻭﺳﻮﺳﻪﻫﺎﻯ #شیطان ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﻣﻰﺍﻓﺘﻨﺪ
💢 ﻭ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﻴﻨﺎ ﻣﻰﮔﺮﺩﻧﺪ
👈 یعنی #تقوا مثل یک دزدگير در روحِ ما عمل میکنه...
🚨 تا یک وسوسه میاد سراغ ما، شروع میکنه به آژیر کشیدن...
اینهمه خدا در قرآن تاکید میکنه که:
📣 #تقوا داشته باشید..
📣 #تقوا داشته باشید..
📣 #تقوا داشته باشید..
👈 یعنی این دزدگير رو روی خودتون نصب کنید...
👌 با این تعریف، #تقوا فقط به معنی #گناه نکردن نیست... بلکه معنی گستردهتری داره...
#درمحضرقرآن
به کانال مادرواتساپ بپیوندید 👇👇 https://chat.whatsapp.com/EW6HJ6IWAclJdNk3NZqCcx
به کانال مادروایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_سی_و_ششم
💠 مصطفی در حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) بود و صدای تیراندازی از تمام شهر شنیده میشد.
ابوالفضل مرتب تماس میگرفت هر چه سریعتر از #داریا خارج شویم، اما خیابانهای داریا همه میدان جنگ شده و مردم به #حرم حضرت سکینه (علیهاالسلام) پناه میبردند.
💠 مسیر خانه تا حرم طولانی بود و مصطفی میترسید تا برسد دیر شده باشد که سیدحسن را دنبال ما فرستاد. صورت خندان و مهربان این جوان #شیعه، از وحشت هجوم #تکفیریها به شهر، دیگر نمیخندید و التماسمان میکرد زودتر آماده حرکت شویم.
خیابانهای داریا را به سرعت میپیمود و هر لحظه باید به مصطفی حساب پس میداد چقدر تا حرم مانده و تماس آخر را نیمه رها کرد که در پیچ خیابان، سه نفر مسلّح راهمان را بستند.
💠 تمام تنم از ترس سِر شده بود، مادر مصطفی دستم را محکم گرفته و به خدا التماس میکرد این #امانت را حفظ کند.
سیدحسن به سرعت دنده عقب گرفت و آنها نمیخواستند این طعمه به همین راحتی از دستشان برود که هر چهار چرخ را به #گلوله بستند. ماشین به ضرب کف آسفالت خیابان خورد و قلب من از جا کنده شد که دیگر پای فرارمان بسته شده بود.
💠 چشمم به مردان مسلّحی که به سمتمان میآمدند، مانده و فقط ناله مادر مصطفی را میشنیدم که خدا را صدا میزد و سیدحسن وحشتزده سفارش میکرد :«خواهرم! فقط صحبت نکنید، از لهجهتون میفهمن #سوری نیستید!»
و دیگر فرصت نشد وصیتش را تمام کند که یکی با اسلحه به شیشه سمت سیدحسن کوبید و دیگری وحشیانه در را باز کرد. نگاه مهربانش از آینه التماسم میکرد حرفی نزنم و آنها طوری پیراهنش را کشیدند که تا روی شانه پاره شده و با صورت زمین خورد.
💠 دیگر او را نمیدیدم و فقط لگد وحشیانه #تکفیریها را میدیدم که به پیکرش میکوبیدند و او حتی به اندازه یک نفس، ناله نمیزد.
من در آغوش مادر مصطفی نفسم بند آمده و رحمی به دل این حیوانات نبود که با عربده درِ عقب را باز کردند، بازویش را با تمام قدرت کشیدند و نمیدیدند زانوانش حریف سرعت آنها نمیشود که روی زمین بدن سنگینش را میکشیدند و او از درد و #وحشت ضجه میزد.
💠 کار دلم از وحشت گذشته بود که #مرگم را به چشم میدیدم و حس میکردم قلبم از شدت تپش در حال متلاشی شدن است.
وحشتزده خودم را به سمت دیگر ماشین میکشیدم و باورم نمیشد اسیر این #تروریستها شده باشم که تمام تنم به رعشه افتاده و فقط #خدا را صدا میزدم بلکه #معجزهای شود که هیولای تکفیری در قاب در پیدا شد و چشمانش به صورتم چسبید.
💠 اسلحه را به سمتم گرفته و نعره میزد تا پیاده شوم و من مثل جنازهای به صندلی چسبیده بودم که دستش را به سمتم بلند کرد.
با پنجههای درشتش سرشانه مانتو و شالم را با هم گرفت و با قدرت بدنم را از ماشین بیرون کشید که دیدم سیدحسن زیر لگد این وحشیها روی زمین نفسنفس میزند و با همان نفس بریده چشمش دنبال من بود.
💠 خودش هم #شیعه بود و میدانست سوری بودنش شیعه بودنش را پنهان میکند و نگاهش برای من میلرزید مبادا زبانم سرم را به باد دهد.
مادر مصطفی گوشه خیابان افتاده و فقط ناله #یاالله جانسوزش بلند بود و به هر زبانی التماسشان میکرد دست سر از ما بردارند.
💠 یکیشان به صورتم خیره مانده بود و نمیدانستم در این رنگ پریده و چشمان وحشتزده چه میبیند که دیگری را صدا زد. عکسی را روی موبایل نشانش داد و انگار شک کرده بود که سرم فریاد کشید :«اهل کجایی؟»
لب و دندانم از ترس به هم میخورد و سیدحسن فهمیده بود چه خبر شده که از همان روی خاک صدای ضعیفش را بلند کرد :«خاله و دختر خالهام هستن. لاله، نمیتونه حرف بزنه!»
💠 چشمانم تا صورتش دوید و او همچنان میگفت :«داشتم میبردمشون دکتر، خالهام مریضه.» و نمیدانم چه عکسی در موبایلش میدید که دوباره مثل سگ بو کشید :«#ایرانی هستی؟»
یکی با اسلحه بالای سر سیدحسن مراقبش بود و دو نفر، تن و بدن لرزانم را به صلّابه کشیده بودند و من حقیقتاً از ترس لال شده بودم که با ضربان نفسهایم به گریه افتادم.
💠 مادر مصطفی خودش را روی زمین به سمت پایشان کشید و مادرانه التماس کرد :«دخترم لاله! اگه بترسه، تشنج میکنه! بهش رحم کنید!» و رحم از #روح پلیدشان فرار کرده بود که به سرعت برگشت و با همان ضرب به سرش لگدی کوبید که از پشت به زمین خورد.
بهنظرم استخوان سینه سیدحسن شکسته بود که به سختی نفس میکشید و با همان نفس شکسته برایم سنگ تمام گذاشت :«بذارید خاله و دخترخالهام برن خونه، من میمونم!» که #اسلحه را روی پیشانیاش فشار داد و وحشیانه نعره زد :«این دختر ایرانیه؟»...
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
ادامه دارد...
روزهای یکشنبه,سه شنبه,پنجشنبه ساعت 21
لینک کانال سفره کریمانه در ایتا 👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇
@sofreh_kareimaneh
📿 غذای روح را با ذکر تامین کنید
روح انسان مانند جسم، قوت و ضعف، صحت و سلامتی و بیماری دارد...
.
🔺 روح مثل جسم بیمار میشود. بیماری روح با کمی دقت قابل تشخیص است! تشخیص آن با توجه به تغییرات روحی و تغییرات فکری و معنوی انسان انجام میشود.
🏷 یک مثال ساده : مثلا همیشه عادت به نماز اول وقت داشتم، اما چند روزی است که نماز اول وقت من به تاخیر می افتد! این نشان دهنده یک غلبه مزاجی برای روح است! [البته روح که جسم و ماده نیست که گفتیم غلبه مزاجی و اصلا روح مزاج نداره چون جسم و ماده نیست. غلبه مزاجی رو صرفاً بهعنوان مثال برای تقریب به ذهن گفتیم]
👈 البته گاهی اوقات مانند برخی بیماری های جسمی، بیماریهای روحی نیز به سختی قابل تشخیص است. یعنی روح هم مثل جسم دچار بیماریهای پیچیده میشود
✍ استاد سید حسینی
#روح
#سلامتی_روان
#تغذیه
#شخصیت_شناسی
🍲به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh