باران رحمت_19.mp3
9.06M
#باران_رحمت ۱۹
این سنت خداوند است؛
کسی که توانِ دریافت عشق پاک را از آسمان ندارد ؛
در عشقهای زمینی، به ذلّت و گدایی و تحقیر، مبتلا میگردد!
عزّت صادق، در دنیا
در گروی ارتباط نزدیک تو با آسمان است.
#کمبود_محبت
#عزت_نفس
#انس_با_خدا
@sokhanane_naab
⊰❀⊱━⊰﷽⊱━⊰❀⊱
✍🏻 حکایت ۸
«بوی تعفن ڪینه»
روزی حڪیمی به شاگردانش گفت:
«فردا هر ڪدام یک ڪیسه بیاورید و در آن به تعداد آدمهایی ڪه دوستشان ندارید و از آنان بدتان میآید پیاز قرار دهید.»
روز بعد همه همین ڪار را انجام دادند. حڪیم گفت: «هر جا ڪه میروید این
ڪیسه را با خود حمل ڪنید.»
شاگردان بعد از چند روز خسته شدند و به حڪیم شڪایت بردند ڪه: «پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیّت میڪند.»
حڪیم پاسخ زیبایی داد:
«این شبیه وضعیتی است ڪه شما ڪینه دیگران را در دل نگه دارید.
این ڪینه، قلب و دل شما را فاسد میڪند و بیشتر از همه خودتان را
اذیّت خواهد ڪرد.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#پندانه
@sokhanane_naab
شکرگزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است
چون نعمت متاع دنیای فانی است، ولکن شکر،
متاع دنیای آخرت است
🍃🌼میلادباسعادتامامهادیعلیهالسلاممبارک🌼🍃
#ولادت_امام_هادی
#مناسبتی
@sokhanane_naab
باران رحمت_20 - @ostad_shojae.mp3
7.49M
#باران_رحمت ۲۰
#حرف_آخر
تو مالِ خدایی ...
هَــرجا، هَـــرچی، هَـــرکَس ...
اگر قراره رفت و آمد خدا رو از قلبت قطع کنه؛
نذار پاش به قلبِ تو باز بشــه!
قلبــــ💗 تــو ؛ فقــط مال خداست!
#مهندسی_معشوق
#انس_با_خدا
@sokhanane_naab
⊰❀⊱━⊰﷽⊱━⊰❀⊱
✍ حکایت ۹
«سلطان و عابد»
سلطان سلجوقی بر عابدی گوشهنشین وارد شد.
حڪیم، سرگرم مطالعه بود و سر بر نداشت و به ملکشاه تواضع نکرد، بدان سان ڪه سلطان خشمگین شد و به او گفت: آیا تو نمیدانی من ڪیستم؟
من آن سلطان مقتدری هستم ڪه فلان گردنڪش را به خواری ڪشتم وڪشوری را به تصرف در آوردم.
حڪیم خندید و گفت: من نیرومندتر از تو هستم، زیرا من ڪسی را ڪشتهام
ڪه تو اسیر چنگال بیرحم او هستی.
شاه با تحیّر پرسید: او ڪیست؟
حڪیم گفت: آن نفس است.
من نفس خود را ڪشتهام و تو هنوز اسیر نفس امّاره خود هستی .
اگر اسیر نبودی از من نمیخواستی
ڪه پیش پای تو به خاڪ افتم و عبادت خدا بشڪنم و ستایش ڪسی را ڪنم
ڪه انسانی چون من است.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#پندانه
@sokhanane_naab