Ali.Fani.Ayene.Mp3.256kbps_p30download.com.mp3
3.64M
نشد که آینه باشم، برای دیدن تو
بیا که آینه خواهم شد از رسیدن تو
فرود امدنت را چقدر بی تابم
تمام خواهش محضم، به شوق دیدن تو😭
🎤 با صدای #علی_فانی
#آهنگ_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@sokhananiziba
زندگی به سبک عاشقا🌹
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
❅✺✻زنـ💕ـدگی به سبک عـ💞ـاشقا❅✺✻
#شاگردی_امام_زمان روز دوم 🔘از امام صادق(ع) روایتی است: 💫«لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ ح
#شاگردی_امام_زمان روز سوم
💮آنچه ما با نام عشق امام، با آن مأنوس شدهايم و به آن دل بستهايم، عشق نيست و اين نيازِ ادامه يافتن و حركت كردن نيست، كه نياز به سرگرم شدن و تنوع داشتن است.
☸آنچه ما در برابر امام داريم، هنوز تا اين عشق فاصله دارد. ما از امام نه خودش و نه خودمان، كه خانه و زندگى را مىخواهيم و از او به جاى مغازه و بيل و كلنگ استفاده مىكنيم. ما بيشترها را فداى كمترها كردهايم. و اين است كه عشق نيست، بازى است. مثل بازى بچههايى است كه متكاها را زير پايشان مىگذارند، تا به عروسكهايشان برسند و همين كه رسيدند، فرار مىكنند.
سوداگرى است، مثل سوداگرىِ آن رند كه مىگفت حيف است كه انسان از غير امام چيزى بخواهد؛ در حالى كه 👈 حيف است از امام، غير از امام، چيزى بخواهيم.
ما از امام، امامت را مىخواهيم و اين عشق ماست و از او وسيله راه يافتن و جهت گرفتن مىسازيم و اين توسل ماست. جز اين عشق و توسل، ظلم است، جفاست.
امام وسيله است، براى چه؟ براى نان و آب و زن و فرزند؟! اينها كه وسيلههايى ديگر دارند.
او وسيله رسيدن است، جهت يافتن است، حركت كردن است. پس توسل به او، به كار گرفتن او در جايى است كه جايگاه اوست و در خور اوست. از او بايد حركت، جهت و هدايت گرفت. او را براى اين كارها گذاشتهاند.
#امام_زمان
#فصل_انتظار
@sokhananiziba
زندگی به سبک عاشقا🌹
11.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 جستجو در دنیای درون
⚠️ باید قبل از ظهور این کارو انجام بدیم؛ وگرنه ...
#سخنرانی
🌹💞 @sokhananiziba 🌹💞
💠 به نام خدا
روزتان به سلامت و موفقیت
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅ سلام و ادب
🌺اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ🌺
در ادامه طرح ختم قرآن کانال ، امروز صفحه 85 قرآن کریم را هدیه خواهیم کرد.
💐
جزء پنجم
صفحه ۸۵ : مقام رست
🌺🌺
امیدواریم در طول مدتی که در خدمت شما هستیم تمام صفحات قران را به طور روزانه تقدیم کنیم تا پس از پایان این دوره (604 روز) آرشیوی کامل از ترتیل و ترجمه صفحات قرآن کریم را تقدیم کرده باشیم.
لطفا تا پایان دوره در کنار ما باشید
و از کانال لفت ندید
التماس دعا
❤️یاعلی مددی کن مارا
@sokhananiziba
زندگی به سبک عاشقا🌹
4_5999076492166824814.mp3
911.4K
🔸#ترتیل(خالص بدون ترجمه)صفحه 85 با صدای استاد حامدولیزاده
🔸مقام: رست
❤️یاعلی مددی کن مارا
╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮
🦋 @sokhananiziba 🦋
╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
4_5999076492166824815.mp3
1.64M
🔸#ترتیل صفحه ۸۵ با صدای استاد حامد ولیزاده
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای استاد عباس سلیمی
❤️یاعلی مددی کن مارا
╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮
🦋 @sokhananiziba 🦋
╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
داستان کودکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های مهربون ☺️🌸
#داستان_کودکانه
به نام خدا 🌸
اول مهر ماه بود. علی صبح زود نمازش را خواند و با خوشحالی همراه پدرش به مدرسه رفت.
خانم معلم با خوشرویی از بچه ها استقبال کرد و بعد از آشنایی با آنهاگفت:
بچه ها شما تازه امدید کلاس اول
من برایتان یک برنامه درسی تهیه کرده ام
که اگر طبق آن درس بخوانید نتیجه خوبی خواهید گرفت☺️
آن روز علی وقتی به خانه برگشت،با خوشحالی برنامه درسی اش را به مادرش نشان داد .
مادر برنامه را به دیوار اتاق علی چسباند
بعد از ناهار ،مادر گفت :علی جان طبق برنامه
نوبت نوشتن تکالیفت است
علی گفت :نه مامان نمی شودالان تلویزیون ببینم ؟
مادرگفت :علی جان،خانم معلمت برای تهیه این برنامه زحمت کشیده .چون او تجربه کافی دارد
بهتر می تواند برنامه ریزی کند
شما هم باید طبق برنامه او عمل کنید تا موفق شوید .هرچند علی در آن زمان خیلی متوجه حرفهای مادرش نشد اما به حرف او و معلمش گوش داد و تکالیفش را انجام داد.
چند ساعت بعد مادر،زهرا را که دوسالش بود اورد کنار علی وگفت: علی جان
یادت هست دیروز چقدر حال زهرا بد بود
وتب داشت وما اورا به دکتر بردیم
علی گفت :بله مامان چقدر تبش بالا بود
مادر گفت :اما الان خداروشکر حالش بهتر هست
علی دستی به پیشانی زهرا گذاشت و گفت: بله خداروشکر
مادر لبخندی زد و گفت:به نظرت اگر ما زهرا را دکتر نمی بردیم وداروهایش راطبق برنامه ای که دکتر گفته بود به او نمی دادیم الان حالش خوب میشد؟ علی گفت: معلوم است که نه
مادر ادامه داد:پسرم،همانطور که ما نمی توانیم بدون اجازه دکتر وبدون برنامه ،به زهرا دارو بدهیم ،برای موفقیت در زندگی نیز نیاز به برنامه داریم.
علی که حالا متوجه حرفهای چند ساعت قبل مادرش شده بود با خوشحالی دست خواهرش را گرفت و به حیاط رفت تا بدون دلشوره با او بازی کند.آخه او طبق برنامه خانم معلم، تکالیفش را انجام داده بود و خیالش راحت بود.آن شب وقتی پدر علی از سرکار به خانه برگشت نزدیک اذان مغرب بود.
علی بعد از سلام و گفتن خسته نباشید به پدرش از او خواست تا با هم به پارک بروند.
پدرگفت :بله پسرم حتما
ولی قبلش باید نماز بخوانیم
علی گفت:خوب نماز را بعدا بخوانیم
پدرگفت:نه پسرم اول نماز☺️بعد کارهای دیگر
علی گفت: چرا نماز اول وقت از کارهای دیگر مهم تر است؟
در همین هنگام مادر که داشت وضو میگرفت گفت:چون باید طبق برنامه ای که خدا به ما داده عمل کنیم تا در زندگی موفق شویم و خدا از ما راضی باشد.
علی با تعجب پرسید: برنامه😳؟ چه برنامه ای؟
پدر گفت:دشدی.ما برنامه ماست که خدای مهربان به ما داده است تا (در دنیا و اخرت)همیشه خوشبخت(سعادتمند) باشیم.
علی انگار که چیز جدیدی کشف کرده با هیجان گفت:وای چه جالب! من نمیدانستم خدا به ما برنامه داده است. پس برای همین هست که نماز اول وقت میخوانید و در ماه رمضان روزه میگیرید؟ یعنی دارید طبق برنامه خداوند رفتار میکنید؟
در همین هنگام پدر با خوشحالی گفت: آفرین پسر باهوشم، درست متوجه شدی. حالا هم برو زود اماده شو تا همگی با هم به مسجد و بعدا به پارک می رویم
علی هم با خوشحالی رفت تا وضو بگیرد و برای رفتن به مسجد آماده شود.
🕊🍃🕊🍃🕊🍃
@sokhananiziba
زندگی به سبک عاشقا🌹