eitaa logo
❅✺✻زنـ💕ـدگی به سبک عـ💞ـاشقا❅✺✻
356 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
62 فایل
💬مباحث مختلف برای رسیدن به راه درست زندگی همراه با...✅ ❣آرامش واقعی..😘😍💞 🔆با ما همراه باشیددد🤗❤ 👈کپی آزاد با ذکر یه صلوات...✔ 💚«هدف رضایت خدا و امام زمان»💚 ⏪نظرات 👇 @masire_zendegi_ziba 💥منتظر نظرات سازنده شما عزیزان هستیم..😉😊🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺قصه ی آی قصه قصه نون و پنیر و پسته یه قصه بی غصه بچه ها امروز قراره زنبور مودب بره و یه قصه شیرین پیدا کنه . هر کی دوست داره این قصه ی شیرین رو گوش کنه، بلند بگه : 🌸یا مهدی. زنبور مودب ویز ویز کنان در حال پرواز بود . ویزززززززز.... که یه دفعه چشمش افتاد به چند تا گنجشک کوچولو که توی حیاط یه خونه جمع شده بودند و جیک جیک می کردند. زنبور مؤدب رفت و کنار گنجشکها نشست. گنجشکها دور چیزی جمع شده بودند. زنبور مؤدب بلند گفت: سلام گنجشک کوچولوها میشه بگید دارین به چی نگاه میکنید؟ گنجشکها گفتند: سلام زنبور کوچولوی مؤدب و بعد همه شون کنار رفتند. زنبور دید که اون وسط یه حبه قند هست . زنبور مؤدب پرسید: چرا این حبه قند رو نگاه میکنید؟ یکی از گنجشکها گفت: ما هر روز می آییم به این خونه . آخه آدمای این خونه خیلی مهربون هستن و به ما غذا میدن . امروز صبح دختر کوچولوی مهربون خونه از مامانش پرسید: مامان جون میشه بگی چرا امام زمان اصلا دروغ گویی رو دوست ندارند ؟؟ چرا هر کی بخواد یار امام زمان باشه ، دوست امام زمان باشه نباید دروغ بگه ؟ مامان اون دختر هم بهش گفت: دختر عزیزم به این حبه قند نگاه کن تا خودت جواب سؤال رو پیدا کنی. ما گنجشکها هم اینجا جمع شدیم تا جواب سؤال رو پیدا کنیم. همون موقع یه گنجشک شیطون که حوصله اش سر رفته بود، پرید و اون حبه قند رو با نوکش برداشت و قورت داد . اما چون حبه قند بزرگ بود توی گلوش گیر کرد و شروع به سرفه زدن کرد. بقیه ی گنجشکها به سرعت رفتند و براش آب آوردند. گنجشک شیطون کمی آب خورد تا اون حبه قند از گلوش پایین رفت . همه گنجشکها به اون گنجشک شیطون گفتن که چه کار خطرناکی انجام داده و ممکنه که خفه بشه. در همین موقع ناگهان زنبور مؤدب گفت: گنجشکهای مهربون فهمیدم فهمیدم چرا هرکی بخواد دوست امام زمان باشه نباید دروغ بگه چون دروغ مثل یه حبه قند میپره تو گلوی آدم و زندگی رو خراب میکنه . همه گنجشکها گفتند آفرین زنبور مؤدب دروغ زندگی رو خراب میکنه . امام زمان هم اصلا دروغ گفتن رو دوست ندارن. زنبور مؤدب و گنجشکای مهربون تصمیم گرفتن همیشه راستگو باشن و راستگویی رو همیشه در زندگی رعایت کنن. چون اونا دوست داشتن کاری انجام بدن که امام زمان خوشحال بشن. زنبور مؤدب پرواز کرد تا بره و این قصه شیرین رو برای دوستانش تعریف کنه. 📚منبع: برگرفته از کتاب درس نامه ی آموزشی معارف مهدویت ویژه مربیان مهد و پیش دبستانی کاری از بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) خراسان رضوی @sokhananiziba زندگی به سبک عاشقا🌹
🌺نام داستان : دعای سلامتی آی قصه قصه قصه. نون و پنیر و پسته یه قصه بی غصه هر کی دوست داره این قصه قشنگ رو گوش کنه ، بلند بگه یا مهدی زنبور دانا 🐝در حال پرواز بود تا یه قصه شیرین پیدا کنه ویزززززززز زنبور دانا🐝 همینطور که پرواز میکرد یه دفعه احساس کرد یه قطره آب افتاد رو صورتش . زنبور🐝سرش رو بالا کرد و دید که آسمون ابری شده و داره نم نم بارون میاد . زنبور ما 🐝رفت زیر یه برگ درخت نشست . همینطور که مشغول خشک کردن صورتش بود صدای درخت ها و سبزه ها و حیوون های جنگل رو شنید که از اومدن بارون خوشحالی می کردند اما زنبور ما 🐝خوشحال نبود چون بالهاش خیس میشد و نمیتونس پرواز کنه . در همین موقع یه نفر گفت :سلام زنبور دانا زنبور🐝اطرافش رو نگاه کرد و دید که چند تا قطره بارون دارن با خوشحالی نگاش میکنن . چیک چیک قطره بارون گفت : زنبور دانا همه جنگل از اومدن من خوشحالن تو چرا ناراحتی ؟؟ زنبور دانا 🐝گفت : آخه وقتی تو میباری من نمیتونم پرواز کنم .میشه دیگه نباری ؟ بارون خندید و گفت : اگه من نباشم ، اگه من نبارم تمام درخت ها و گل ها خشک میشن . تمام آدما و حیون ها از تشنگی میمیرن. زنبور دانا🐝با تعجب گفت : واقعا ؟؟ یعنی تموم دنیا از بین میره ؟ قطره های بارون گفتند :آره برای همینه که همه حیوون های جنگل خوشحال اند . زنبور دانا 🐝گفت :حتما اونا همیشه دعا می کنند تا خدای مهربون بارون بفرسته . بارون گفت :آره . اما غیر از اونا یک آقای مهربون هم همیشه دعا میکنه تا خدای مهربون بارون رو به موقع به زمین بفرسته . زنبور دانا 🐝با تعجب گفت : راستی این آقای مهربون کیه ؟ بارون گفت :اون آقای مهربون امام زمان هست مهربون ترین بنده خدا که همه آدما و حتی حیوون ها رو هم دوست داره و به فکرشون هست . هر نعمتی که به ما میرسه بخاطر وجود امام زمان هست . زبور دانا 🐝گفت : واای چه آقای مهربونی بارون گفت : آره زنبور کوچولو بخاطر همین هست که تمام آدمهای خوب هم برای امام زمان و سلامتی ایشون و نزدیک شدن ظهور امام زمان دعا می کنند . زنبور دانا 🐝گفت : آره بارون مهربون پس ما هم باید برای سلامتی امام مهربونمون دعا کنیم ‌ زنبور دانا 🐝خوشحال و خندان با بارون خداحافظی کرد و رفت تا این قصه زیبا رو برای دوستانش تعریف کنه . بارون هم خوشحال بود که دیگه زنبور کوچولو از اومدن بارون ناراحت نبود . 📚منبع: برگرفته از کتاب درس نامه ی آموزشی معارف مهدویت ویژه مربیان مهد و پیش دبستانی کاری از بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) خراسان رضوی @sokhananiziba زندگی به سبک عاشقا🌹
🌺داستان انتظار 🌺آشنایی کودکان با 🐝 زنبور مهربون ،خوش حال و خندان پرواز میکرد تا یه قصه شیرین پیدا کنه 🐝 که یکدفعه چشمش افتاد به یه خونه بزرگ 🏡 که چند تا دختر و پسر کوچولو داشتن حیاطش رو تمیز میکردن . دخترا حیاط رو جارو میزدن ، پسرها هم شیشه ها رو پاک میکردن .🐝زنبور مهربون خیلی از کار اون بچه ها خوشحال بود . رفت و روی شاخه درخت نشست و مشغول تماشای اونها شد . در همین موقع در حیاط باز شد و بابابزرگ با صدایی مهربون گفت: کجایید نوه های گلم براتون میوه آوردم . بچه ها دستاشون رو شستن و اومدن کنار بابابزرگ نشستن . یکی از بچه ها گفت : بابابزرگ. مهمون شما کیه ؟ که ما داریم خونه رو بخاطرش تمیز میکنیم بابا بزرگ گفت : اون یکی از دوستان قدیمی منه ، خیلی وقته ندیدمش . بعد بابابزرگ آهی کشید و گفت : کااااش بهترین و مهربون ترین مهمون دنیا که همه مردم منتظرش هستند هم زودتر بیاد . بچه ها با تعجب گفتن بهترین مهمون دنیا کیه ؟؟ بابابزرگ گفت : اون بهترین و مهربون ترین آقای دنیا یعنی امام زمانه.❤️ یکی از بچه ها پرسید : وقتی این مهمون خوب بیاد ما باید همه دنیا رو جارو کنیم ؟ بابابزرگ گفت : آره نوه مهربون من ، ولی فقط خیابون و خونه ها رو نه . بچه ها با تعجب پرسیدن : پس دیگه کجا رو باید جارو کنیم ؟ پدر بزرگ گفت : باید همه ما قلب هامون رو از بدی ها و زشتی ها پاک کنیم تا اون آقای مهربون خوشحال بشه و زودتر بیاد . نوه های گلم هر کار خوبی انجام بدیم امام زمان خوشحال میشن و از کارهای بد ما دلشون میگیره . بچه ها تصمیم گرفتن از اون به بعد همیشه کارهای خوب انجام بدن تا بهترین و مهربون ترین آقای دنیا زودتر بیان . چون اون بچه ها دیگه منتظر امام زمان بودن و باید از بدیها دور میشدن . 🐝🐝 زنبور مهربون که خیلی از شنیدن این قصه خوشحال شده بود رفت تا این قصه رو برای دوستانش تعریف کنه.🐝 📚منبع: برگرفته از کتاب درس نامه ی آموزشی معارف مهدویت ویژه مربیان مهد و پیش دبستانی کاری از بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) خراسان رضوی @sokhananiziba زندگی به سبک عاشقا🌹
❇️ لیستی از دعاهای جهت سال تحویل 💠 قطعا همه شما عزیزان برای لحظه سال تحویل ، برنامه هایی دارید 👈 برخی می خواهید دعای ندبه بخوانید که چون روز جمعه هم هست 👈 برخی می خواهید نماز امام زمان بخوانید 👈 برخی دعای سلامتی یا فرج و... ✳️ خوب است در کنار همه دعاهایی که قرار است برای خود و خانواده و دوستان و مومنین و اموات بکنیم، برخی حاجات زیر را هم از خدای بزرگ مسئلت کنیم: 1️⃣ دعا برای افزایش معرفت به خدا و پیامبر(ص) و ائمه (ع) مخصوصا امام عصر(عج) 2️⃣ دعا برای اینکه در سال جدید، کارهای بیشتری برای حضرت بکنیم 3️⃣ دعا برای اینکه بیشتر اهل نماز اول وقت و نماز شب بشویم و در این سال جدید در اکثر شبها ، نماز شب فراموشمان نشود 4️⃣ دعا برای اینکه بتوانیم بهترین ماه شعبان و ماه رمضان عمرمان را تجربه کنیم 5️⃣ دعا جهت اینکه بتوانیم فرد یا افرادی را در این سال جدید به امام عصر (عج) نزدیکتر کنیم و... 🌸 التماس دعا 🌸 @sokhananiziba زندگی به سبک عاشقا🌹
°o0🌼🎈࿐﷽࿐🎈🌼0o° 🌧🌦☁️🌥⛅️🌤☀️ # تولد_امام زمان❤️ 🌧🌦☁️🌥⛅️🌤☀️ 📍گلهای من امروز می خوام قصه امام زمان که اسمش مهدی هست رو براتون تعریف کنم.😘 مامان های شما الان وقتی می خواهند نی نی کوچولو به دنیا بیاورند کجا می روند؟ بله به بیمارستان می روند؟ ✨✨💖✨✨ بچه ها ، اما حدود ۱۴۰۰ سال قبل که هنوز بیمارستان وجود نداشت مامانها نی نی هاشون رو توی خونه به دنیا می آوردند. مادر امام زمان، نرجس خاتون هستند ایشان وقتی می خواستند مهدی رو به دنیا بیاورند پدر بزرگوارشون، امام حسن عسگری رفتند و به عمه حکیمه خاتون اطلاع دادند تا ایشان بیایند و به نرجس خاتون کمک کنند. ☀️☀️💖☀️☀️ عمه حکیمه آمدند و کمک کردند و یک نی نی کوچولوی خوشگل و زیبا به دنیا آمدند و او را داخل پارچه سفید و نرم گذاشتند.💫💫💖💫💫 آن زمان که مثل الان لوله کشی آب نبود. برای همین عمه آمدند داخل حیاط که دست هایشان را کنار حوض آب بشورند ، در همین موقع یک پرنده خیلی خوشکل و زیبا که بال های نرم و سفیدی داشت و بوی خیلی خوبی می داد را دیدند ، خیلی تعجب کردند چون تا حالا چنین پرنده ای ندیده بودند. رفتند که به امام حسن خبر بدهند که تعداد پرنده ها زیادتر می شد ، یکی از پرنده‌ها که زیبا تر از همه بود وارد اتاق نرجس خانم شد و مهدی کوچولو را برداشت برد و از آنجا رفتند.🌟🌟💖🌟🌟 امام حسن عسگری که وارد اتاق شد دید نرجس خانم گریه می کنند و می گویند پرنده ها مهدی را با خودشان بردند. امام حسن لبخند می زدند و می گفتند که آنها فرشته بودند که مهدی را با خودشان بردند ، نرجس خانم باز گریه می کردند و می گفتند مهدی گرسنه می شود ، غذا می خواهند. امام حسن گفتند که آنها مواظب مهدی هستند ، تازه چند وقت دیگر او را به پیش ما می آورند. 🌤🌤💖🌤🌤 بچه ها همین طور هم شد ، چند وقت دیگر فرشته ها او را آوردند ، اما دوستان شیطان که نمی خواستند ما امام داشته باشیم تا مواظب ما باشد ، امام زمان را اذیت می کردند ، برای همین باز خدا فرشته ها را فرستاد تا امام را نزد خودشان ببرند. ⚡️⚡️💖⚡️⚡️ بچه ها فرشته ها هر هفته پیامها و کارهای ما را نزد امام می رسانند اگر ما کار خوب انجام داده باشیم امام زمان خوشحال می شوند😍 ولی اگر کار بدی انجام داده باشیم امام زمان ناراحت می شوند و غصه می خورند.😔 🔅🔅💖🔅🔅 بچه ها اگر امام زمان بیایند ما هر چیزی که دوست داریم داشته باشیم می تونیم داشته باشیم ، حیوانات وحشی به ما کاری ندارند و ... همه جا پر از خوبی میشه.⚜⚜💖⚜⚜ بچه ها برای اینکه امام زمان بیایند ما باید کار های خوب انجام بدهیم ، حرف های خوب بزنیم و همیشه برای آمدن امام زمان دعا کنیم برای همین همیشه بعد از تشکر از پیامبر و خانواده اش برای آمدن امام زمان دعا می کنید و می گوئیم:👇 🌸اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 خداجون امام زمان ما رو زودتر برسون🤲😍 ─┅═ঊঈ🍂🎈🍃ঊঈ═┅─ 🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸ https://eitaa.com/joinchat/3902734367Ce416201848 .¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•🦋
─━⊱🎈🌼⊰๑ ﷽ ๑⊱🌼🎈⊰━─ 🌈🕊 ─━━⊱🌼⊰๑❤️๑⊱🌼⊰━━─ 🖼در یکی از روزهای قشنگ خدا، در شهر قم کبوتر کوچولویی🐥 به اسم نوک حنا با پدر و مادرش روی یه گلدسته🕌 بلند زندگی می کردند. اون روز پدر نوک حنا🕊 از خونه رفته بود تا برای غذا دانه جمع کنه؛ برای همین نوک حنا حوصله اش خیلی سر رفته بود😞. آخه اون برادر و خواهری نداشت تا با اونها بازی کنه😢. نوک حنا با بی حوصلگی از مادرش پرسید: مامان جون، من کی می تونم پرواز کنم؟ 🤔 آخه همیشه توی خونه هستم. مادر نوک حنا گفت: عزیز من تو هنوز کوچیک هستی و برای تو زوده که پرواز کنی. نوک حنا با خودش گفت که ایکاش منم زودتر بزرگ بشم و مثل مامان و بابام بتونم توی آسمون پرواز کنم🕊 تا همه جای این شهر رو ببینم😌 و دوست های خوبی برای خودم پیدا کنم... نوک حنا توی همین فکرها بود که چشمش به گنبد طلایی🕌 روبرویش افتاد و از مامانش پرسید: مامان جون چرا ما اینجا زندگی می کنیم؟ چرا برای زندگی به مکان دیگه ای، مثلا به اون کوه های دور نرفتیم؟⛰🗻⛰ مادر نوک حنا گفت: آخه اینجا یه شهر خوب خداست که اسمش قم هست. نوک حنا پرسید: چرا اینجا خوبه و چه فرقی با بقیه جاها داره؟ مادرش گفت: به خاطر همین گنبد طلایی که هر روز داری نگاهش میکنی... نوک حنا با تعجب پرسید: مگه این گنبد چه جایی هستش؟ مادرش گفت: این گنبد، مزار یه خانم خیلی خوب و مهربون به اسم حضرت معصومه(س) هست😍 که خدا ایشون رو خیلی دوست داره و برای همین هم هرکس به زیارت ایشون بیاید، خدا بهشون پاداش بهشت رو میده. حضرت معصومه(س) دختر امام هفتم یعنی امام موسی کاظم(ع) و خواهر امام رضا(ع) هستند و خیلی مقام بزرگی پیش خدا دارند. برای همین ما باید خیلی خوشحال باشیم و خدا رو شکر کنیم که داریم در کنار ایشون زندگی می کنیم.😍 نوک حنا از مادرش پرسید: چرا همیشه اینقدر حرم حضرت معصومه(س) شلوغ هستش؟ مادرش گفت: بخاطر اینکه مردم برای زیارت ایشون به حرم میان و از حضرت معصومه(س) می خواهند تا به آنها توجه و عنایت کنند.💐 نوک حنا پرسید: مگه ایشون صدای ما رو می شنوند؟👂مامان نوک حنا گفت: بله ایشون صدای همه رو می شنوند حتی صدای تو رو. نوک حنا با خوشحالی گفت: مامان منم می خوام مورد توجه و عنایت حضرت معصومه(س) باشم. به من یاد میدی باید چه کاری انجام بدم تا ایشون رو خوشحال کنم و مورد توجه ایشون باشم؟😃 مامان نوک حنا گفت: حضرت معصومه(س) همه بچه ها رو دوست دارند؛ ولی اگر دوست داری ایشون رو خوشحال کنی کافیه کارهای خوب انجام بدی💝. یکی از کارهای خوبی که ایشون خیلی دوست دارند، دعا کردن برای ظهور و فرج امام دوازدهم یعنی حضرت مهدی(عج) هستش.🙏 چون اگه امام مهدی(عج) که خیلی مهربون و خوب هستند، ظهور کنند تمام بدی ها از بین میره و تمام جهان رو خوبی و مهربونی پر می کنه. و همه موجودات جهان خوشحال و شاد میشن حتی ماهی های دریا و پرنده های آسمون.🐠🐬🕊 نوک حنا وقتی این حرف ها رو شنید، با خودش فکر کرد که چقدر دنیا خوب و قشنگ میشه اگر امام مهدی(عج) ظهور کنند؛ 😍برای همین از مامانش پرسید: مامان جون اگر ما دعا کنیم واقعا امام مهدی مهربون ظهور می کنند؟ مامان نوک حنا سرش رو بلند کرد و همین طور که داشت به آسمون آبی نگاه می کرد گفت: آره کوچولوی قشنگم، حتما ظهور می کنند اگر ما بخواهیم و دعا کنیم. نوک حنا از اون روز تصمیم گرفت تا همیشه برای ظهور و فرج امام زمان(عج) دعا کنه تا حضرت مهدی(عج) زود زود بیایند و دنیا 🌍 رو پر از خوبی و مهربونی کنند.😍🌸🌺🌸 📜 نویسنده: ن. علی پور ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ 🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸ https://eitaa.com/joinchat/3902734367Ce416201848 .¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅═●✾ °🌕﷽🌕° ✾●═┅┄ 💝 🌼 🌸وقتی قراره مهمون بیاد چی کار می کنیم؟ 🤔 🌱معنای انتظار همینه...☺️ °oO🔆࿐💖࿐🔆Oo° منبع: سایت عمو روحانی 🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸ https://eitaa.com/joinchat/3902734367Ce416201848 .¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❈¨‘°º✾🌼﷽🌼✾º°‘¨❈ 😍 🌈 ┄┄┅✧●•◦❈🦋❈•◦●✧┅┄┄ 🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸ https://eitaa.com/joinchat/3902734367Ce416201848 .¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋