eitaa logo
❅✺✻زنـ💕ـدگی به سبک عـ💞ـاشقا❅✺✻
353 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
62 فایل
💬مباحث مختلف برای رسیدن به راه درست زندگی همراه با...✅ ❣آرامش واقعی..😘😍💞 🔆با ما همراه باشیددد🤗❤ 👈کپی آزاد با ذکر یه صلوات...✔ 💚«هدف رضایت خدا و امام زمان»💚 ⏪نظرات 👇 @masire_zendegi_ziba 💥منتظر نظرات سازنده شما عزیزان هستیم..😉😊🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
☺️👆 💥رضایت دوست عزیزمون از بعد مشاوره با آقا رضا..❤️🌺 💫ممنون بابت حس خوبتون..💕🌹 ✍شما هم سوالاتتون رو با ما درمیون بزارید...درخدمت عزیزان هستم..🙏🏻🌸 @sokhananiziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5922309591042885830.opus
722K
🔖چه سوره یا ذکری برای گشایش بخت، خوب و چاره ساز است ❓ ✅به طوری که به برکت قرآن از تنهایی بیرون آمده و ازدواجی صورت گیرد❓ @sokhananiziba http://eitaa.com/joinchat/3902734367Ce416201848
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹روی گل محمدی از اشک تر شده است... 😭 🎙مداحی حاج میثم مطیعی در محکومیت اهانت وقیحانه به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم 🌸🍃 زندگی به سبک عاشقا👇 @sokhananiziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
() 🌷نام : حبیب‌الله 🌷نام خانوادگی : ولایی 🌷تاریخ تولد : 15دی ماه سال 1348 🌷محل تولد : روستای سنگ بست از توابع بخش مرکزی شهرستان آمل 🌷تاریخ مجروحیت : 1394 🌷تاریخ شهادت : 16مرداد 1396 🌷محل مجروحیت : سوریه 🌷نحوه شهادت : جراحت های ناشی از مجروحیت 🌷محل مزار شهید : آمل 🌷همسر شهید: 📝همیشه نمازش سر اول وقت بود و کسی در این زمان زنگ می‌زد ناراحت می‌شد، خمس و ذکاتش اصلا ترک نمی‌شد، زمان خمسش که می‌رسید به ولوله‌ای به جانش می‌افتاد و سریع به حساب و کتاب زندگی خود می‌پرداخت تا هر چه سریع‌تر خمس خود را بپردازد. 🌷با یاد این شهید بزرگوار صلوات بفرستیم. 💐💐💐💐💐 @sokhananiziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❅✺✻زنـ💕ـدگی به سبک عـ💞ـاشقا❅✺✻
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_پنجم 💠 عباس بی‌معطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نما
✍️ 💠 گریه یوسف را از پشت سر می‌شنیدم و می‌دیدم چشمان این رزمنده در برابر بارش اشک‌هایش می‌کند که مستقیم نگاهش کردم و بی‌پرده پرسیدم :«چی شده؟» از صراحت سوالم، مقاومتش شکست و به لکنت افتاد :«بچه‌ها عباس رو بردن درمانگاه...» گاهی تنها خوش‌خیالی می‌تواند نفسِ رفته را برگرداند که کودکانه میان حرفش پریدم :«دیدم دستش شده!» 💠 و کار عباس از یک زخم گذشته بود که نگاهش به زمین افتاد و صدایش به سختی بالا آمد :«الان که برگشت یه راکت خورد تو .» از گریه یوسف همه بیدار شده بودند، زن‌عمو پشت در آمد و پیش از آنکه چیزی بپرسد، من از در بیرون رفتم. 💠 دیگر نمی‌شنیدم رزمنده از حال عباس چه می‌گوید و زن‌عمو چطور به هم ریخته و فقط به سمت انتهای کوچه می‌دویدم. مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را با دویدم و وقتی رسیدم دیگر نه به قدم‌هایم رمقی مانده بود نه به قلبم. دستم را به نرده ورودی درمانگاه گرفته بودم و برای پیش رفتن به پایم التماس می‌کردم که در گوشه حیاط عباسم را دیدم. 💠 تخت‌های حیاط همه پر شده و عباس را در سایه دیوار روی زمین خوابانده بودند. به‌قدری آرام بود که خیال کردم خوابش برده و خبر نداشتم دیگر به رگ‌هایش نمانده است. چند قدم بیشتر با پیکرش فاصله نداشتم، در همین فاصله با هر قدم قلبم به قفسه سینه کوبیده می‌شد و بالای سرش از افتادم. 💠 دیگر قلبم فراموش کرده بود تا بتپد و به تماشای عباس پلکی هم نمی‌زد. رگ‌هایم همه از خون خالی شده و توانی به تنم نمانده بود که پهلویش زانو زدم و با چشم خودم دیدم این گوشه، عباس من شده است. زخم دستش هنوز با چفیه پوشیده بود و دیگر این به چشمم نمی‌آمد که همان دست از بدن جدا شده و کنار پیکرش روی زمین مانده بود. 💠 سرش به تنش سالم بود، اما از شکاف پیشانی به‌قدری روی صورتش باریده بود که دلم از هم پاشیده شد. شیشه چشمم از اشک پُر شده و حتی یک قطره جرأت چکیدن نداشت که آنچه می‌دیدم نگاهم نمی‌شد. 💠 دلم می‌خواست یکبار دیگر چشمانش را ببینم که دستم را به تمنا به طرف صورتش بلند کردم. با سرانگشتم گلبرگ خون را از روی چشمانش جمع می‌کردم و زیر لب التماسش می‌کردم تا فقط یکبار دیگر نگاهم کند. با همین چشم‌های به خون نشسته، ساعتی پیش نگران جان ما را به دستم سپرد و در برابر نگاهم جان داد و همین خاطره کافی بود تا خانه خیالم زیر و رو شود. 💠 با هر دو دستم به صورتش دست می‌کشیدم و نمی‌خواستم کسی صدایم را بشنود که نفس نفس می‌زدم :«عباس من بدون تو چی کار کنم؟ من بعد از مامان و بابا فقط تو رو داشتم! تورو خدا با من حرف بزن!» دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم :«عباس می‌دونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، کردن، الان نمیدونم زنده‌اس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم می‌خواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن، اما انقدر خسته بودی خجالت می‌کشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق می‌کنم!» 💠 دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره برای کشتن دل من کافی بود. اجازه نمی‌داد نغمه ناله‌هایم را بشنود که صورتم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار می‌دادم و بی‌صدا ضجه می‌زدم. 💠 بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث می‌شد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم دوباره در جا شده‌ام که ناله مردی سرم را بلند کرد. عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی دست روی سینه گرفته و قدم‌هایش را دنبال خودش می‌کشید. پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر ناله‌ای برایش نمانده بود که با نفس‌هایی بریده نجوا می‌کرد. 💠 نمی‌شنیدم چه می‌گوید اما می‌دیدم با هر کلمه رنگ از صورتش می‌پَرد و تا خواستم سمتش بروم همانجا زمین خورد. پیکر پاره‌ پاره عباس، عمو که از درد به خودش می‌پیچید و درمانگاهی که جز پرستارانش وسیله‌ای برای مداوا نداشت. 💠 بیش از دو ماه درد و مراقبت از در برابر و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده و عباس دیگر قلبش را از هم متلاشی کرده بود. هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی می‌خواستند احیایش کنند، پَرپَر می‌زدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت کشیدن جان داد... ✍️نویسنده: 🌟 @sokhananiziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️⁎ૢ෴༻‌🌼༺‌‌‌⁎ૢ෴⁎ૢ⁎☀️ خـدایـا . . ‌. نور خودت را در وجود ما متجلی فرما که سخت محتاج آن هستیم . . . خــدایـا . . ‌. برکت نگاهت را در نگاه ما جاری ساز تا به هر که و به هر چه می نگریم نیکی باشد و مهر و عشق . . . خــــدایـا . . ‌. دستمان را بگیر تا از یاد نبریم ، که باید دست ها را بگیریم . . . خـــدایـا . . ‌. نگاه مهربانت را از ما دریغ نکن تا به تمامی ، نگاهی باشیم از سر مهر و عشق، به این جهان باشکوه و مخلوقات تو! سلام صبحتون بخیر...! ☀️⁎ૢ෴༻‌🌼༺‌‌‌⁎ૢ෴⁎ૢ⁎☀️ 💕@sokhananiziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5827821216768983656.mp3
9.87M
✳️پسر نوجوان ۱۴ ساله که پایبند به دین و اصول آن است✔️ ✖️اما رفتارهای او برای خانواده اش نگران کننده است و او را دوبار پیش مشاور بردند🔺 ↩️و بنا به تشخیص پزشک مشاور او به" وسواس مذهبی"دچار شده است⚠️ 🔙بطور مثال در خیابان دغدغه زنان کم حجاب یا رفتارهای خلاف دین دیگران را دارد که منجر به افسردگی او شده است💯 ❇️آیا راه حلی میتوان برای او داشت؟❓ @sokhananiziba http://eitaa.com/joinchat/3902734367Ce416201848
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👤 توییت استاد وزیر محترم آموزش و پرورش هرچه سریعتر به ادعای جایگزینی تصویر قرآن با گلدان در کتاب پایه اول ابتدایی پاسخ دهند مردم ایران به هیچ‌وجه در مقابل نهاینه کردن سند SDGS علی الخصوص در حوزه تعلیم و تربیت کوتاه نخواهند آمد قاطعانه پیگیر این مسئله خواهم بود 💝 @sokhananiziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 لوح | آرمانشهر غرب‌زده‌ها 🔻حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ناامنی درونی شهرهای آمریکا در دنیا کم‌نظیر است؛ واقعاً در خیابان جوانی که بیرون میرود، خاطرجمع نیست که یک نفری، یک دیوانه‌ای، او را به قتل نرساند. این همان آرمان‌شهری است که غربزده‌ها به عنوان آرمان‌شهر به آن نگاه میکردند.» ۱۳۹۹/۰۶/۰۲ 💻 @khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ دربارۀ برخی اتهامات اخیر «خبررسان‌های طرفدار دولت» 🔴 علیرضا پناهیان: آمادۀ هزینه‌هایی بیش از این مقدار بودم و هستم/ رهبری فرمودند تحول هزینه دارد 🔸در شب هشتم سلسله جلسات هیئت هنر، علیرضا پناهیان به برخی از اتهامات رسانه‌های طرفدار دولت پاسخ داد. 👈🏼 فهرست: 🔻مهم‌ترین عامل غربت علی(ع) در مدینه، «رودربایستیِ» افراد در دفاع از حق بود 🔻برخی فکر می‌کنند بنده هزینۀ حرف‌هایی که زده‌ام را نمی‌دانم! 🔻رهبر انقلاب: شرط مهم ایجاد تحوّل، نترسیدن از دشمنی‌هاست/ هر اقدام مثبتی، ممکن است مخالف داشته باشد، از مخالفت‌ها نباید ترسید! 🔻ابداً دنبال این نبودم که بخواهم خودم را در جامعه مطرح کنم/۱۵ سال در اطلاعیه‌های هیئت‌مان اسم سخنران را نمی‌نوشتیم 🔻دربارۀ برخی تخریب‌ها و تهمت‌ها / گاهی سکوت در برابر انحرافات، چیزی جز جنایت و خیانت به دین نیست! 🔻یک‌زمانی در دولت اصلاحات مدعی آزادی، بنده را ممنوع‌المنبر کرده بودند یکی از دروغ‌هایی که دربارۀ خانۀ بنده گفتند. 🔻دروغ‌پردازی‌ خبررسانی‌های طرفدار دولت و ماجرای خانۀ سی‌میلیاردی! 🔻انتظار برخوردهای از این بدتر را هم علیه خودم دارم 🔻اگر هوس انتخابات دارید، الهی در انتخابات بعدی هم شما ببرید تا دیگر سطل آشغال‌ها را آتش نزنید! 🔻ترفند تکراری بی‌بی‌سی‌چی‌های خبیث برای خراب کردن افراد 🔻از جریان لیبرال انتظارِ تخریب بیشتر هم داریم، اما از نیروهای انقلابی انتظار داریم بیشتر دقت کنند! 🔻اگر کسی «راه‌حل» رسیدن به «عدالت» را روی دست گرفت، آیا دوگانه‌سازی کرده؟! 👈🏼لینک مطالعۀ متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/6502 @Panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا